eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
چه كُند با غمِ تو این دل آشفته‌ی ما ... #یا_حسین #محرم_در_جبهه نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
غبارِ ماتم تو آبرو به ما بخشید ... #یا_حسین #محرم_در_جبهه نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🔹علاقه خاصی به اهل‌بیت خصوصا #حضرت_ابوالفضل(ع) داشت و همیشه نام حضرت ابوالفضل(ع)🌷 وِردِ زبانش بود... 🔸محمدحسین واقعاً #مظلوم بود. 2 ساله بود که از روی رختخواب🛌 افتاد و دندان، زبانش را سوراخ کرد. وقتی من او را به بیمارستان رساندم، او اصلاً گریه نمی‌کرد❌ و صدایش درنمی‌آمد 🔹در اتاق عمل,زبان #محمدحسین را بخیه زدند و دوختند اما صدای محمدحسین اصلا در نیامد🔇 خیلی مظلوم بود و در درد💔 کشیدن خیلی طاقت داشت. 🔸علاقه خاصی به #ائمه و امامان و اهل‌بیت بخصوص "حضرت ابوالفضل(ع)" داشت، برای من جالب بود وقتی عکس‌ها📸 و فیلم‌های مُحرمش را نگاه می‌کردم، #محرم سال‌های قبل تیشرت با اسم «یا ابوالفضل(ع)» داشت 🔹و همین محرمی که در #سوریه بود تی‌شرت و سربندی که به همه آنها داده بودند, روی همه تیشرت‌ها و سربندها نوشته بود « #یا_حسین(ع)» ولی به طور اتفاقی تیشرت👕 و سربند «یا ابوالفضل(ع)» به محمدحسین افتاده بود. راوی: مادرشهید #شهید_محمدحسین_میردوستی #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
دستم بہ دامنٺ نرسيد اين جهان اگر باب الحسين منتظرم باش يا باشد قرار بعـدی ما حـرم مهر قبولـــے گذرم باش ❤️ 🍃 ----------------------------------------- نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد.دلاور مردانی که با عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها‌، دل هر را به بازی می گیرد‌. 🍀در روز ولادت ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. 🍀فرمانده ای که هدایت را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.. 🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند .آسمانی از جنس که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .‌ ✍نویسنده : 🍁به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۵ اسفتد ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت: ۹ بهمن۱۳۶۱ 📆تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱۳۹۹ 🥀محل دفن : بهشت زهرا تهران نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
💠شهیدی که سر بی تنش سخن گفت ●در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد. ●در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، ‌" سر می داد. همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند... ●چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود: ألسلام علی الرأس المرفوع خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهید بشوم… خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود. خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یاحسین" باشد... عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است شهدارایادکنیدحتی بایک صلوات ســـــــــــــلام دوستان عزیزشهدایی عاقبت تون ختم بخیروشهادت بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم‌ من‌ خیره‌ به‌ عکس‌ حرمت‌ بند شده با‌ چه‌ حالی‌ بنویسم‌ که‌ دلم‌ تنگ‌ شده 🌴💙🌴
. ❣️ای به قربان نام اعظم تو ماه خون سرزد و دوباره رسید موسم سوگواری و غم تو همه عالم اسیر توست حسین، به فدای تو و محرّم تو باز خورشیدْ سربرهنه دمید، دمِ "باز این چه شورش است" رسید باز با ذکر "یا حسین شهید" دل ما گشت خانۀ غم تو نای ما باز نینوایی شد، دل عشاق تو هوایی شد چهرۀ شهر کربلایی شد، همه‌جا پر شده است پرچم تو ذکر روی تو نور محفل ماست گریه بر تو تمام حاصل ماست داغ قتلت همیشه در دل ماست نشود سرد داغ ماتم تو نام شیرینت ای حسین عزیز، می‌برد هول روز رستاخیز جان شد از نام تو عبیرآمیز ای به قربان نام اعظم تو ساحل و کشتی نجات تویی آرزوی دم ممات تویی به دل مردگان حیات تویی صد چو عیسی است زنده از دم تو از ازل ریزه‌خوار خوان توییم همه‌جا زیر سایبان توییم هم غلامان آستان توییم هم فدایی و یار و مَحرم تو شاعران تو محتشم شده‌اند سائلان تو محترم شده‌اند همه پروانۀ حرم شده‌اند عالَم عاشقی است عالَم تو بینوایان نینوای توییم همۀ عمرمان گدای توییم خادم مجلس عزای توییم داغ‌داران چشم پرنَم تو روضه‌خوانت نبیّ خاتم شد مادرت در عزا مقدّم شد زیر بار مصیبتت خم شد قامت خواهر مکرّم تو به دل شیعیان فکند شرر روضۀ ساربان و انگشتر عطش و زخم و حنجر و خنجر، هیچ‌کس هم نبود مرهم تو با لُهوفت همیشه گریانیم اشک‌بار مُثیرُالأحْزانیم پیش فیضُ‌الدُّموع بارانیم، کشتۀ مقتل مُقَرّم تو کاش سرباز لشکرت بودیم پیش‌مرگان اصغرت بودیم یا فدایی خواهرت بودیم یا که بر روی نیزه همدم تو ، ۱۴۰۱/۰۵/۰۸ برابر با یکم محرم‌الحرام ١۴۴۴ 🏴
🏴 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ ثُمَّ إنّها وَضَعَتْ فَمَها عَلى فَمِهِ الشَّريف وَبَكَتْ بُكاءًا شَديدًا حَتّی غُشِيَ عَلَيها، فَلَمّا حَرَّكُوها، فَإذا بِها قَدْ فارَقَتْ روحُهَا الدُّنيا. بابا بیا که جز تو برایم طبیب نیست غیر از پدر که در دل دختر حبیب نیست رویی چو روی دلکش تو نیست در جهان چشمی چو چشم‌های تو خاطرفریب نیست دست من است شانۀ مویت نه دست باد لایق برای موی تو دست رقیب نیست در باغ عشق تو که هزارند بلبلان شیداتر از رقیّۀ تو عندلیب نیست هرکس که حال‌وروز مرا دید گریه کرد اما قسم به موی تو حالم عجیب نیست وقتی ذبیح کوچک شش‌ماهه داشتیم قدّ خم سه‌ساله که دیگر غریب نیست هرگاه عمه موی مرا دید ناله زد گویی که یاد غصۀ شَیْبُ‌الخَضیب نیست جز تازیانه زخم مرا مرهمی نبود دردم ز حد گذشت ولیکن طبیب نیست بابا عموی پردل و باغیرتم کجاست اینها حرامی‌اند و یکی‌شان نجیب نیست محتاج معجزه است دل دردمند من چیزی شبیه معجزۀ بوی سیب نیست جان بر لب است تا تو ستانی به بوسه‌ای "کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست" ✍️ 🏴
. 🏴 صلی الله علیک یا قاسم بن الحسن 🍃 تیر و کمان عشق ای روشن از فروغ رخت گلشن ازل ای در میان اهل بلا بهترین مثل شاگرد مکتب تو شده عقل تا ابد خورده به نام تو سند عشق از ازل تعظیم کرده پیش جمال تو ماه نو ای مشتری حُسن تو هم تیر و هم زحل می‌جوشد از زمین تو شهد و شکر هنوز تا ریخت از دهان تو "أحْلی مِنَ العَسَل" تو پور مجتبایی و همچون حسنْ کریم پروردۀ عمویی و همچون حسینْ یل عالم سراسر از حرکت ایستاده بود وقتی گرفته بود عمویت تو را بغل سرباز شاهی و شده بازیچۀ تو مرگ شد مات عشق‌بازی‌ات اینجا رخ اجل فرزند مصطفایی و تیغت به کربلا هم دست "لات" را زد و هم گردن "هُبَل" از تیغ تیز حیدری‌ات دشمنان هلاک جنگاوران به پای رجزهای تو فَشَل با رزم بی‌مثال تو ای آیۀ جمال شد زنده یاد رزم حسن در صف جمل تو کشتۀ بلای عظیمی و قاتلت اَنعام نه، سِباع که نه، بلکه "هُمْ اَضَل" تو قد کشیده‌ای و عمویت خمیده شد تیر و کمان عشق شمایید، بی بدل روشن‌ترین طلوع حماسه، برای تو شعری سپید گفتم و هر واژه شد غزل ، ۱۴۰۰/۰۵/۲۳ 🏴
می‌افتد از سر زین آفتاب و این یعنی تمام عرش خدا خارج از مدار شده‌ست... 🖇🏴
فریاد کربلا به نجف برد جبرئیل یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد‌؟! 🖇🏴
. ▪️ألسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوع بر نیزه کرده‌اند سر پاک شاه را بعدش سر منیر امیر سپاه را نزدیک این‌چنین همه‌جا در کنار هم کی دیده است چشم کسی مهر و ماه را؟ کشتند بی‌گناه تمام ثواب را تا جملگی بَرند ثواب گناه را می‌خواستند با زدن رنگ خون به صبح کامل کنند ظلمت روز سیاه را هفتادوچند ماه برآورده‌اند روز تا گم کنند بیشتر از پیش راه را بالا گرفته‌اند سر دشمنان خویش هرگز نکرده هیچ‌کس این اشتباه را دنبال نیزه‌ها چه غریبانه می‌برند اطفال زار و غم‌زده و بی‌پناه را هر سر که دید حال اسیران خسته را کرد از دل شکسته رها تیر آه را قرآن خونی آیۀ صدق طریق ماست هرکس گواه خواست ببیند گواه را از روی نیزه بر رخ زینب کند نگاه هرگز کسی ندیده چنین ماتْ شاه را شب تا به صبح نیست سری روی نیزه‌ها زینب بَرد به‌سوی که سوز نگاه را؟ مردادماه ۱۴۰۱ / محرم ١۴۴۴ 🌴🏴🌴🏴🌴
حال‌ماخوب‌ست وقتى چشم مابراین در است بى کریمان بدتر است و با کریمان بهتر است حرف، با ارباب دارم با رقیه می‌زنم چون شنیدم بیشتر ، بابا به حرف دختر است 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
. هستیم همه همیشه مدیون شهید شیدای شهید و روی گلگون شهید جمهوری اسلامی ایران حرم است جاری شده باز در حرم خون شهید ✍️، ۱۴۰۱/۰۸/۰۵ 🌴🏴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏 شستشو و غبار روبی 🥀 حرم مطهر سیدالشهدا علیه السلام در آستانه محرم 🌴💎🕯💎🌴
🏴 صلی الله علیک یا اباالفضل العباس ▪️ ماه به‌خون‌افتاده تا عکسی از رخسار ماه افتاد در آب رفت از جلال و هیبتش آیینه از تاب برداشت آب و بر لب آورد و فرو ریخت در حسرت یک بوسه‌اش خون شد دل آب پیچید در پایش که دست از او نشوید شد آب هم پابند آن گیسوی پُرتاب بگذاشت پا در علقمه دریای غیرت بگذشت تشنه از کنار آبْ مهتاب او تشنه رفت و تا قیامت آبِ ناکام در دل گرفته عکس آن دردانه را قاب ساقی به‌سوی تشنگان می‌رفت سرمست تا که به میخانه رساند بادۀ ناب مشکی پر از امید را بر دوش می‌برد آن شاه خوبان، شیر هَیجا، شمع احباب بارانی از تیر آمد اما او سپر شد می‌رفت در موج خطر بی ترس گرداب کی از هجوم شب‌پره ترسد عقابی؟ پولاد کی می‌لرزد از غوغای سیماب؟ هرگز نلرزد پشت کوه از لشکر کاه دریا نخواهد شد اسیر چنگ مرداب از تیرها با جانش استقبال می‌کرد تا که بَرد آبی سوی گل‌های بی‌تاب انداختند از پیکرش دست و نلرزید تنها امیدش را به دندان کرد قلاب آن مشک را چون طفل در آغوش می‌برد سقا صدف شد، مشکْ مرواریدِ خوشاب تا که رساند قطرۀ آبی به اصغر شاید شود آن غنچۀ پژمرده شاداب در چشم او تصویری از لب‌های تشنه در گوش او بانگ «عمو بشتاب، بشتاب» پا تا سرش خون بود و فکر خیمه‌ها بود تا تشنه‌کامان را کند از آبْ سیراب دشت تنش شد بیشه‌ای از تیر دشمن خون دل او می‌چکید از چشم نُشّاب شد تیرها بال و پرش، در اوج می‌رفت تا آنکه شد تیری به‌سوی مشک پرتاب هم آب مشک و هم امیدش بر زمین ریخت شد جام ساقی خالی از آن دُرّ نایاب دیگر نه شوق راندن و نه پای رفتن درمانده و نومید شد ماه جهان‌تاب با هم یکی شد آب مشک و اشک عباس از مشک سقا بر زمین می‌ریخت خوناب شد بوسه‌گاه تیرها آن ماه خونین یک تیر هم زد بوسه بر آن چشم جذاب مرغ دلش یک‌باره پر زد تا مدینه چون روضه‌های فاطمیه دارد آداب از روضه‌های فاطمه می‌مرد اباالفضل هر بار حرفی مجتبی می‌زد از این باب می‌سوخت عمری از غم زهرا و حیدر شد بی‌قرارِ مادر آن محبوب احباب ناگاه دستی آمد و شق‌القمر کرد افتاد با صورت به خاک آن ماه محراب دستش جدا فرقش دوتا چشمش پر از خون در راه وصل دوست شد آماده اسباب ناگه پسر خواندش صدایی مهرپرور او دید مادر را به بیداری، نه در خواب آمد به ساحل کشتی پهلوگرفته از داغ دلبندش کشید آه جگرتاب پیچید بوی عطر یاس و سیب در دشت از خیمه‌ها می‌آمد آوای "عمو، آب" شد بار اول که صدا می‌زد: برادر ماه به‌خون‌افتاده را خورشید دریاب... ▪️▪️▪️؛ مولا به‌سوی خیمه‌ها برگشت تنها دیگر نه در تن تاب و نه در پاش پایاب پشتش شکست و باغ امیدش خزان شد بی چاره شد آن چارۀ خویشان و اصحاب از علقمه می‌آمد اما بی علمدار می‌آمد و از چشم او می‌رفت سیلاب زینب شود کم‌کم مهیای اسارت ای وای من از روضۀ خلخال و جَلباب ✍️ 🌴🏴🌴🏴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنان که عمری با نان و خرمای علی سیر شدند گوشه ی گودال همگی شیر شدند... 🌴🏴🏴🏴🌴
... دوید شمر عجب با شتاب در گودال چنان که ریخته باشد ثواب در گودال تمام عالم امکان اگرچه ملتهب است زیادتر شده است التهاب در گودال حسین تشنه لب است ای ملائک باران شما کمی برسانید آب در گودال دوگونه‌ات شده با خاک‌ها غبارآلود محاسنت شده با خون خضاب در گودال سنان و خولی و شمر و حسین و عبدالله قیامتی شده با این حساب در گودال اگر چه اینهمه پیچیده بوی خون در دشت ولی چه پر شده عطر گلاب در گودال حسین! غصه نخور مادرت کنارت هست عزیز فاطمه راحت بخواب در گودال بخاطر دل زینب غروب کن خورشید تنش رها شده در آفتاب در گودال ببین حسین برای وداع با جسمت می‌آورند مرا با طناب در گودال اگر که شام غریبان همیشه دلگیر است برای اینکه می‌آید رباب در گودال آرش براری 🌴🏴🌴🏴🌴