#بسم_الله
و اسماعیل و ادریس و ذالکفل را ( به یاد آور ) که همه از صابران بودند.
و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم ؛
چرا که آنها از صالحان بودند.
و ذالنون ( = یونس ) را ( به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین
( از میان قوم خود ) رفت ؛ و چنین می پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت ( اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت ) در آن ظلمت ها ( ی متراکم )
صدا زد :
( خداوندا ! ) جز تو معبودی نیست ؛
منزهی تو ! من از ستمکاران بودم.
ما دعای او را به اجابت رساندیم ؛
و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم ؛
و اینگونه مومنان را نجات می دهیم.
* آیات 83 تا 88 سوره انبیاء
#یک_حبه_نور
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#رسـم_خـوبان
به من می گفت: مامان برام #دعا کن که سال تحویل امام رضا (ع) باشم، شکر خدا نصیبش شد،😊 وقتی برگشت خیلی مهربونتر، باوقارتر و نورانی تر شده بود. هر چی نگاهش می کردم، #سیر نمی شدم؛ یک زیبایی خاصی داشت؛😇 اصلاً به فکرم هم نمی رسید که این مسافری که تازه از زیارت آقا امام رضا (ع) آمده، #شهادتش را آقا امضا کرده و دوباره راهی سفرِ😔
#شهید_ترور
#شهیده_راضیه_کشاورز🌷
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
ما ترس از شهادت نداریم و این تنهـا آرزوی مـاست ... 📎بنیانگذار لشگر ۱۰ سیدالشهدا #شهید_محسن_وزو
#خاطرات_شـهدا
🌷او همیشه قبل از #نماز در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد☺️ این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت : داداشی #رفتنی شدم ، یقین دارم ساعتهای آخره ... اینو که گفت پشتم #تیر کشید ، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید ،😔 حاج احمد متوسلیان بیسیم زد و گفت برید کمک عباس شعف ، #اوضاعش بی ریخته . ❌
🌷کار آنقدر #سخت شده بود که در نهایت حاج احمد مجبور شده بود محسن وزوایی علمدار 🎌رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از همه سو زیر #آتش شدید توپ خانه قرار گرفته بودند روانة خط مقدم کند . با روشن شدن 🌤هوا ، اوضاع منطقه بسیار #خطرناک تر از ساعت های اولیة حمله شد ؛
🌷چرا که هواپیما های ✈️دشمن بر فراز غرب کارون و سر پل تصرف شده توسط تیپ 27 محمد رسول الله به #پرواز در آمده بودند و نیروهای در حال تردد را بمباران💣 می کردند محسن همچنان برای رهایی گردان میثم در تلاش بود که گلوله توپی در کنار او #منفجر شد . یکی از نیروهای پیام تیپ 27 می گوید : «از پشت بیسیم📞 شنیدیم عباس شعف فرمانده گردان میثم می خواهد با حاج #احمد صحبت کند .» حاج همت گفت : «احمد سرش شلوغ است کارت را به من بگو » عباس شعف گفت : « نه ! باید مطلب را به خود حاجی منتقل کنم 😰» همین موقع حاج احمد گوشی بیسیم را از #همت گرفت .
🌷صدای #شعف را شنیدم که می گفت : « حاجی ... آتیش🔥 سنگینه ... آقا محسن ... » صدای #گریه اش بلند شد و دیگر نتوانست حرف بزند دیدم😭 توی صورت سبزه حاج احمد #موجی از خون دویده است . گوشی #بیسیم را توی مشت خود فشرد . چشمان حاجی به اشک نشست یک نفس عمیق کشید😔 و زیر لب گفت : « محسن ، خوشا به #سعادتت ! »
#شهید_محسن_وزوائی🌷
📎سالروز شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ سه زبانه مدافعان حرم
با نوای حاج #میثم_مطیعی و حاج #مهدی_رسولی
#سیلی_محکم
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
4_5812296632275830026.mp3
1.11M
#سخنرانے
🔹موضو؏:
" چرا مرگ رو فراموش ڪردیم "
🌿 آیت اللہ #مجتهدے
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#زندگی_به_سبک_شهدا
💠 محیط گناه
لازمهی رسیدن به مقامات بالا این است که آدم از یکسری #لذت ها و خوشی ها صرف نظر کند؛
این را محمدرضا در #عمل به ما میفهماند...
یادم می آید یک روز #جمعه با بچه ها قرار گذاشتیم که برای تفریح جایی بیرون از شهر برویم؛
زمان و محل #تفریح که مشخص شد! محمدرضا را هم خبر کردیم ولی بهانه آورد که کار دارد!
خوب که پاپیچش شدم گفت:
"محیط جایی که می خواید برید، طوریه که همه تیپ آدمی میاد؛ #خدا رو گواه میگیرم که چون #محیط_گناه آماده اس نمیام..."
🌷شهید محمدرضا ارفعی🌷
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh