💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📙 #داستـــــان
#پـــــناه
#قسمـت_بیسـتـم
✍انگار دیرتر از بقیه می رسم . دور هم ایستاده اند ، هنگامه با دیدنم از دور دست تکان می دهد . اولین کسی که هدف چشمم می شود پارساست که کنار دختری با موهای بلوند ایستاده و فرت و فرت سیگار می کشدانگار حواسش جایی جز اینجاست نریمان سوتی می کشد و دست دراز می کند .برای دومین بار من را در چنین موقعیتی قرار می دهد! کیان می گوید :
_مرض داری اذیتش می کنی ؟
+بابا می خوام غریبی نکنه
هنگامه دستم را می گیرد و گونه ام را می بوسد
_چه خوب شد اومدی
نریمان به شوخی می گوید :
+نیست خیلی پر شوری ، حضورت لازمه
هنگامه پشت چشمی نازک می کند ، روی شانه ی نریمان می زند و می گوید :
_ولش کن آقا، رویا نیست گیر دادی به دوست خوشگل من ؟
آذر و رویا نیستند .پارسا با سر سلام می دهد و دختر همراهش انگار نه انگار که مرا دیده !
+بچه ها بریم تو دیگه تموم شد
دنبال کیان راه افتاده و وارد می شویم .هنگامه کنار گوشم پچ پچ می کند :
_می بینی دختره رو ؟ به دماغ عملی و بوتاکس صورتش نگاه نکنا ، یجوریه ! گمونم جفت شیش می زنه .آذر هر وقت می بینش میگه باید کفاره بدم !
+عجب ، کی هست ؟
_فدات شم ! یعنی معلوم نیست ؟
طوری به پارسا چسبیده که انگار هر لحظه احتمال ربوده شدنش را می دهد! پس درست حدس زده بودم احتمالا آذر درگیر مثلث عشقی شده که راس اصلی آن پارساست .
+البته پانی جون بگما ، پارسا خیلی هم با روشنک جور نیست ، ولی خب دیگه !
_پس آذر امشب بخاطر روشنک نیومده
می ایستد و می گوید :
+داستانش مفصل تر از این چیزاست ، ناز شدیا
توی دلم اغرار می کنم که تو خوشگل تری ! حتی روشنک با آن مانتوی جلو باز و شالی که روی سرش انداخته و بیشتر شبیه به یک نوار مشکی نازک است که موهای از فرق باز شده اش را به خوبی نمایش می دهد ؛ از من خوش تیپ تر است .
تازه روی صندلی ها نشسته ایم که به هنگامه می گویم :
_دهنش یجوری نیست ؟
+سه بار تزریق کرده عزیزم
با اعتراض کیان ساکت می شویم ، ولی من تمام فکرم بجای صحنه ،مشغول حرف هایی ست که می شنوم .
_این دختره کیه ؟ ندیده بودمش
+اونم تو رو ندیده
_چه ربطی داره ؟
+بیخیال ، سیگار ؟
_الان نه
بیشتر از اینکه بخاطر تعارف به سیگار کشیدنش متعجب باشم ،از این تعجب می کنم که چرا در مورد من می پرسد و چرا پارسا چنین جوابی به او می دهد
بجز چند جمله ی اول دیگر هیچ کلامی بینشان رد و بدل نمی شود .
از نمایش سر در نمی آورم و واقعا حوصله ی نقدهای ریز ریز کیان را بیخ گوشم ندارم .انگار بین این جمع فقط هنگامه را پسندیده ام
بعد از شام و موقع خداحافظی هنگامه دعوتم می کند به دور همی هفته ی بعدشان بهت می زنگم ، خیلی خوش می گذره بچه ها همه نایسن بیا یکم دلت وا شه و دوستای عجقولی پیدا کنی نمی خوام مزاحمت بشم
+چه مزاحمی ! هرچی بیشتر باشیم خوبتره ،ازین فکرا نکنی که از دستت ناراحت میشما
_آخه ...
+آخه نداره ، فقط حواست باشه که اینجوری سایلنت نباشی همه جا ، نمی صرفه !
_یعنی چی ؟
+وای خدا ! کیان یکم برا دوستت وقت بذار خب
_چشه مگه ؟
+خیلی بی حاشیه ست !
می خندند و پارسا می گوید :
_کیان خودش کلا تو حاشیه ست ،یعنی تجربه ثابت کرده ! یادتونه که
و نیشخندی به صورت منقبض شده ی کیان می پاشد .چقدر مرموز می کنند خودشان را !
من اما فارغ از بحث و جدل های ریزی که دارند خوشحالم که خودم را در کنار آن ها می بینم . هنوز دو روز از آشناییمان نگذشته که اینطور با مهربانی وارد دنیای خودشان می کنندم .
👈نویسنده:الهام تیموری
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh 🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🌸 سحر بیست و هفتم....
و این....
آخرین لیلةالقدری است که خدا آنرا برای جاماندگانی چو من... ذخیره کرده است.
رمضان گذشت..
و من حتی یک نگاه ویژه، مهمان صاحب الامر زمین، نشده ام..
دویدن های صبح و شبم ، نیز، آنقدر آلوده است... که راه آسمان را برایم، باز نمی کند...
اما دلخوشم... به این سحر...
شاید، امشب برایم راهی باز شد...
شاید من هم، با اهل آسمان محرم شدم...
شاید گوشه ای، مرا نیز... پذیرفتند...
امشب شاید به سوی خانه عزیز مصر که نه...، به سوى خانه عزیز اهل زمین... کوچه ای را پیدا کنم...
آی اهل آسمان.... ؛
امشب کاش... نگاهم کنید..
کاش، قبولم کنید...
کاش نام آلوده مرا هم،... در گوشه ای از سفره آخرین منجی زمین، بنویسید...
به جان عزيزش قسم...
فقط گدای یک نگاه ویژه اویم... همیییییین
گذشت....
همه رمضان گذشت....
و من...
دور آخرین سفره های سحرم ...
همچنان، به دنبالش، می گردم ....
همچنان.....
اما گاه فراموش میکنم....
او همیین جاست.....
و این منم...
که سفره دار زمین را، گم کرده ام...
خدا کند، پیدا شوم....
خدا کندکه.... پيدايم کند.....
پيدايم کن.... پادشاه تنهاي زمین
من....
در مهمانی رمضان هم...
پيدايت نکرده ام.....
🌹🌱🌹🌱🍁🌱🌹🌱🌹
@zakhmiyan_eshgh
دعای روحبخش يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ
@zakhmiyan_eshgh
1_1678420.mp3
4.08M
💐 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
💐 #با_صدای_استاد_معتزآقایی
💐 #پنجشنبه_۱_خرداد_ماه_۹٩
💐 #امروز_جز_۲۷
💐 #کانال_زخمیان_عشق
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@zakhmiyan_eshgh
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🌻دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان
🌸تقدیم به همه شما عزیزان
التماس دعا از شما خوبان✋🌸
@zakhmiyan_eshgh
در سحربیست وهفتمِ ماہ خدا حین دعا
کاش میداد ندا هــاتفے از عرش خدا
کہ پس از ماہ محرم، همہ ےسینہ زنا
همہ مهمان ابالفضل ، اربعین کرب و بلا
ان شاءالله
@zakhmiyan_eshgh
خداے من ...
ڪدامین جستجوگر بہ جستجوی تو برخواست و تو را پیدا نڪرد
و ڪدامین عاشق دلباختہ بہ سوے تو پر ڪشید و بہ وصال تو نرسید؛
آنان ڪه در این دریاے پرخروشِ حیات،
بہ جستجویت برخواستند و تو را یافتند و با دیده جان بہ دیدارت آمدند ....
مناجات مداح شهید ...
#شهید_جواد_رسولی
#خدایا_ما_دوباره_آمدیم
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پلیس امنیت عمومی ناجا تصاویر ضبط شده از لحظه استرداد «الکس»، سرکرده باند بزرگ قاچاق دختران را منتشر کرد
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلنوشته همسر شهید #جواد_الله_کرم از دلتنگی دختر خردسال شهید برای پدر بعد از حضور در برنامه تلویزیونی؛ «وقتی عکس بابا رو دیدم فکر کردم اینجا بهشته ولی نمیدونستم چه جوری برم پیش بابا»
🔸شهید اللهکرم از مدافعان حرمی است که در خانطومان سوریه به درجه شهادت نائل آمد و پیکر وی به تازگی شناسایی شده است.
@zakhmiyan_eshgh
#لالههای_آسمونی
تازه از منطقه برگشته بود. خسته و كوفته در منزل نشسته و با هم صحبت مي كرديم ناگهان صداي در منزل نظر ما را به خودش جلب كرد. وقتي در را باز كردم زن همسايمان را ديدم. احوالپرسي كرد و گفت:" ببخشيد، نيمه شب است و مغازه ها بسته اند آيا تخم مرغ در منزل داريد؟"
دو عدد تخم مرغ در خانه داشتيم ولي چون مي خواستم براي مسعود درست كنم گفتم:" متأسفانه، در خانه تخم مرغ نداريم." با هم خداحافظي كرديم و به داخل منزل آمدم. مسعود كه متوجه صحبتهاي ما شده بود مستقيماً به طرف يخچال رفت تا چشمش به دو عدد تخم مرغ افتاد. به من گفت:" مادر, اينجا كه تخم مرغ هست چرا به همسايه ندادي؟" گفتم:" خوب مي خواهم براي شما درست كنم."
گفت: من اين تخم مرغ ها را نمي خورم. در حالي كه همسايمان از شما آنها را طلب كرده است. همين الآن اينها را ببر و به همسايه بده، وگرنه خودم اين كار را خواهم كرد.
📎فرماندهٔ گردان روحالله لشگر ۵ نصر
#سردارشهید_مسعود_توکلی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۶/۲۰ مشهد
شهادت : ۱۳۶۵/۳/۱ مهران
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
🌷سیدمرتضی آوینی :
راهِ قدس ؛
مرد جنگ میخواهد
و مرد جنگ نیز کربلایی است
و کربلایی مَرد میدان عشق است
و از سختیها و مشقات و سرباختنها
و جان دادن ها نمیهراسد ...
#راهیان_قدس
#راه_قدس_از_کربلا_میگذرد
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
حاج قاسم در «راه قدس» ...
آذر ماه ۱۳۶۰
#سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی🌷
و یارانش در جبهه دشت آزادگان
عملیات طریق القدس (راهِ قدس)
رفتی و شهادت تو اعجاز کند
شور دگری ز عشق آغاز کند
چون خون جهان آرا در خرمشهر
خون تو مسیر قدس را باز کند
#القدس_لنا
#وفاء_لشهید_القدس
#قدس_خونبهایت_میشود
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
برنامه سخنرانی رهبران مقاومت به مناسبت روز جهانی قدس
💠 حضرت آیت الله خامنه ای روز جمعه دوم خرداد ساعت ١٢
💠 سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان روز پنجشنبه اول خرداد ساعت ١٨:٣٠
💠 عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله یمن پنجشنبه اول خرداد پس از اذان مغرب
💠 زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین شنبه سوم خرداد ساعت ١٨:٣٠
رفتی و شهادت تو اعجاز کند
شور دگری ز عشق آغاز کند
چون خون جهانآرا در خرمشهر
خون تو مسیر قدس را باز کند
#آذرماه_۱۳۶۰
#جبهه_دشت_آزادگان
#عملیات_طریق_القدس
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#قدس_خونبهایت_میشود
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
#مسیح_ڪردستان
خنده هاے دلنشینش
نشان از #آرامش دل دارد
وقتے دلت با خدا باشد
لبانت همیشہ میخندد..
#سردار_شهید_محمد_بروجردی
#سالروز_شهادت 🌷
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
امـسـال براے نخـسـتیـن بار، روز قدس در خیابانهـا برگزار نمیشود...
و براے اولین بار هـم ایران با ماهـواره نور از فضا بہ اسـرائیل نگاہ میڪند
و براے اولین بار بہ گوش صهـیونیـسـتهـا رسـید ڪہ سـردار سـلیمانے در جبهـہ غزہ حضور مـستقیم داشتہ اسـت...
امـسـال براے اسـرائیل تلخ تر از هـمیشہ اسـت.
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh