8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای نشستگان
در مقابل خانه خدا
به ایستادگان در مقابل دشمنان خدا
دعا کنید .....
#شهدائناهمقرآنناالناطق
#شهیدجهادمغنیه
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
خدا را شاکرم...
که به ما فرصت داد تا در روضه های اباعبدالله الحسین علیهالسلام تنفس کنیم
و دیدگان خود را با اشڪ بر حسین بشوییم...
✍🏻 بوی #محرم ـش داره میاد 🥀
وصیتنامه #شهید_ابوالفضل_علیجانی
فدایی عمه جان #امام_زمان
#امام_حسین
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
قسمت ششم
تقریباً دو سال بعد از شهادت عباس و در مهر ماه سال ۹۷ با عیسی آشنا شدم.
هر چند دوسال گذشته بود اما شروع یک رابطه جدید برایم خیلی سخت بود ولی...
هم حکمت خدا اینچنین بود و هم عباس به من سفارش میکرد که در صورت شهادتش، زندگیام را ادامه دهم.
آشناییام با عیسی از طریق دوستیاش با برادرم اتفاق افتاد.
از برادرم خواسته بود تا نزد خانوادهام بیاید و با من آشنا شود.
هفت ماه بعد و با موافقت من در تاریخ ۲۴ خرداد ۹۸ عقد کردیم.
از همان ابتدا از ماهیت شغل عیسی هم مطلع بودم
و می دانستم این احتمال وجود دارد که عیسی هم همانند عباس به شهادت برسد....
ادامه دارد..
#شهید_عیسی_علی_برجی
#شهید_عباس_علامه
#آیه_شحاده
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
رازی که تا پس از شهادت فاش نشد
علی حافظ کل قرآن بود و هیچ کسی از این مسئله تا زمان شهادت او اطلاع نداشت، بنده هم به صورت بسیار اتفاقی متوجه این مسئله شدم.
علی طبق عهده و عادتی که داشت هر شب قبل از خواب یک جزء قرآن باید تلاوت میکرد و بعد میخوابید و زمان بیداری برای نماز شب او نیز بین 3.30 تا 4 شب بود.
یک شب که علی به خانه آمد، بسیار خسته بود به نحوی که به سختی چشمهای خود را باز نگه میداشت، طبق عادت به اتاق رفت که مانند هر شب قرآن بخواند، رفتم که به علی سر بزنم قرآن جلو علی باز بود و در حال قرائت بود اما از صفحههای قرآن بسیار جلوتر بود.
به او گفتم، علی شما حافظ قرآن هستید؟ من متوجه شدم که بسیار جلوتر از صفحههای قرآن میخواندید؛
گفت «خب که چی حالا، میخواهید داد و بیداد راهبندازی که همسر من حافظ قرآن است»😅
گفتم به هیچ کس هیچ چیزی نمیگم. از چه سالی حافظ قرآن شدهاید که او گفت «من 3 سال است که حافظ قرآن هستم».
در سالروز ولادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان
راوی: همسر #شهید_علی_سعد
سالروز ولادت
فدایی عمه جان #امام_زمان
#قرآن
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
از مشهد یه چادرِ کوچیکِ سفید گرفته بود؛
برای فاطمه روسری میپوشید و چادر رو سرش میانداخت و
ازش عکس میگرفت|📸
میگفت : دوست دارم دخترِ خوشگل بابا با حجاب باشه|😇
هروقت برای خودش سجاده میانداخت برای محمدمهدی
و فاطمه هم یکی یکی سجاده پهن میکرد📿
همیشه میگفت: باید به بچهها نماز خوندن رو یاد بدیم تا
خیالمون بابت عبادت خودمون و بچهها راحت باشه
فاطمه رو برای نماز آماده میکرد و ازش عکس میگرفت و
قربون صدقهاش میرفت
به نماز اول وقت خیلی تاکید میکرد
بعضی وقتها که اذان میداد
میومد آشپزخونه دستم رو میگرفت و میبرد
برای خوندن نماز
میگفت : باید نماز رو اول وقت خوند تا بالا بره
کار و ظرف و غذا پختن بمونه برای بعد
#شهید_مدافع_حرم 🕊🌹
#شهید_محسن_فانوسی
#حجاب
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
رمان زیبای هوای من
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#هوای_من
#قسمت_سی_پنجم
حرف نمی زند. می داند که الآن می توانم به جای میترا او را بکشم.
- گفتی با هم می ریم پیش میترا. نخم که تموم شد راه بیفت.
حرفی نمی زند. فندکم را روشن می کنم و به آتشش زل می زنم:
- آشغالا رو با همین آتیشا می سوزونند؟
- کلا همه چیز رو با همین آتیش می سوزونند!
- زندگی رو چی؟
جوابم را نمی دهد:
- کری؟
- زندگی رو خودمون می سوزونیم. خود آشغالمون!
- هـه... ههـه... یعنـی هـم آشـغالیم، هـم آتیش؟ اکـی... اما من سیروس و میترا رو با هم می سوزونم. می شم آتیش زندگیشون...
- یادته ستاره چقدر گریه کرد وقتی باهاش تموم کردی؟
- اون یه احمق بود. بهش گفتم فقط یه دوست باشیم!
- دختـرا رو کـه میشناسـی هوسشـون میشـه عشـق! بعـد میشـه شکسـت! میشـه آتیش؛ هم خودشـون رو می سوزونن، هم زندگی بقیـه رو. الآن هـم از بـس تهدیـد کـردی سـیروس رو، خبـرا بهـش رسـیده می خـواد بـا آتیش میترا بسـوزونتت. بیشـتر از این باهاش نجنگ!
فندک را خاموش می کنم و پرت می کنم. می افتد وسط خیابان و ماشینی از رویش رد می شود.
- مثل مهدوی حرف نزن بدم میاد!
- اینـا حرفـای اون نیسـت. فکـرای خودمـه؛ تـو تمـام ایـن شـبایی کـه بـرای یـک سـاعت خـواب آروم دارم له لـه می زنـم. آرشـام مـن
همیشـه فکـر می کـردم بـا همـه ی دنیـا می جنگم و همـه رو بـرای خودم می کنم و کسی هم نمی تونه زندگی رو برام زهرمار کنه!
مسخره ام می کند با این درست حرف زدنش. من هم فکر می کردم زندگیم را توی مشتم می گیرم ببینم چه کسی می تواند بیاید سراغم و...
- امـا دیـدم هـر چقـدر هـم کـه بـا خـودم باشـم بـازم خیلـی چیزهـا هست که علیه من می شه!
الان حال فکر کردن ندارم! در کویر بی آب و علف گم شدهام. محتاج یک نفر هستم که نجاتم بدهد و خلاصم کند.
- اما حالا میگم باید اول با خودم بجنگم. خودم رو باید عوض کنم.
مهدو ی می گفت: «خدا گفته با هوای نفست بجنگ؛ اگر نجنگی، دنیا و مردمش مجبورت می کنن که با خواهش ها و امیال پستت بجنگی! اون ْوقت با بدبختی و بیچارگی تن به جنگ با نفست می دی!»
دلم می خواهد دهان مهدوی را داغ بگذارم. نمی گذارم حرف هایش راست دربیاید. بلند می شوم و روی موتور می نشینم. میترا و سیروس را باهم می کشم. کلیدش نیست. فریادم را بلند می کند:
- کلید رو بده.
تکان نمی خورد جواد. پایین می آیم و یقه اش را می گیرم و می کشمش بالا.
- کلیدو بده تا تو رو خورد نکردم.
دستش را از جبیش درنمی آورد. مشت می زنم تخت سینه اش. پا عقب می دهد و نگاهش را از چشمانم برنمی دارد. مشت دوم را توی شکمش می زنم. خم می شود و دستش را از جیبش در نمی آورد. مشت سوم را که توی صورتش پرت می کنم جا خالی می کند و با فریاد می گوید:
- حیوون شـدی آرشـام؟ یه دفعه ی دیگه دسـتت بیاد طرف من صافت می کنم.
خونم به جوش می آید و نمی فهمم چه می شود... مشت ها و فریادهایی که می زنم به میترا است. به سیروس، به پدر و مادرم. به دنیایی که برایم ساختم.
وقتی که با دوتا سیلی به خودم میآیم، تازه جواد را می بینم که درب و داغان رو ی زمین می نشیند. ترک موتور سرم را به شانه ی جواد می گذارم. تمام زندگیم درد می کند...
#نرجس_شكوريان_فرد
#هوای_من
.
.
.
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روضه حضرت قاسم(ع)
حاج سید مجید بنی فاطمه
🌴🕯🥀🕯🌴
قاسم است و از همه شاهانِ عالَم او سر است
آنچنان شمشیر میزد گوییا که حیدر است
داد با یک جمله قاسم، درس عشق و انتظار:
«جان، فدای یار کردن، از عسل شیرینتر است»
» خداوندا!
به یتیمان امام حسن مجتبی سلام الله علیه،
سوگندت میدهیم
با ظهور ولیّت
به یتیمی ما پایان بده... 🤲
#حضرت_قاسم علیه السلام
🌴🕯🌴
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم ارزقنا خدمة الحسين عليه السلام
#امام_حسين