شهید حسین جمالی آرزوی شهادتی زیبا را داشت و در نهایت روز تاسوعا به آرزویش رسید.
جانبازی گمنام
مادر شهید جمالی در خاطره ای می گوید:
حسین چند ماهی یک بار به مرخصی می آمد یک روز با پاهای گچ گرفته به خانه آمد. با اضطراب پرسیدم: مادر پاهایت چطور شده ؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نیست مادر موتور روی پایم افتاده...
بعد از شهادتش فهمیدم در کوه های خان طومان در سال 90 زخمی شده ولی برای اینکه من مضطر نشوم حقیقت را به من نگفته بود. در آن ماموریت بهترین دوستش (کمیل صفری تبار ) را از دست داده بود. خانه آن شهید عزیز در بابل بود. حسین پس از شهادتِ دوستش در مرخصی هایش ابتدا به مادر کمیل سر می زد و بعد به خانه می آمد . و همیشه به مادر کمیل می گفته دعا کنید تا من هم شهید شوم .
دعا کن اولین شهید در روز تاسوعا باشم
یکی از همرزمانش در خاطره ای نقل می کند: شب عملیات بود. قرآن در دست گرفته بودم و بچه ها از زیر آن می گذشتند. حسین با موتور چهارچرخ در حال گذشتن از زیر قرآن بود که گفت : دعا کن فردا اولین شهید روز #تاسوعا باشم.
شهید مدافع حرم 🕊🌹
#حسین_جمالی
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
قسمت نهم
آخرین بار وقتی از خانه ما به خانه خودشان میرفت تا با پدر و مادرش خداحافظی کند او را دیدم.
خوب به خاطر دارم که به من سفارش خودم را میکرد و میگفت باز خواهد گشت و میخواست قول و قرارهایمان را فراموش نکنم.
این بار رفتنش برایم خیلی سخت بود. از شب قبل، زمان برایم طولانی میگذشت و با گریه از او میخواستم نرود اما او میگفت که این، کارش است و آسیبی نخواهد دید و زود باز میگردد و حقیقتاً آسیبی به او نرسید و جز خوبی برای خودش و من رقم نخورد.
به روز شهادت عیسی رسیدیم....
دوازدهم اسفند ۱۳۹۸....
پیش از این بارها از خودم میپرسیدم آیا عیسی خواهد رفت و مرا تنها خواهد گذاشت؟ و خودم جواب میدادم نه این کار را نمیکند!
عیسی از صبح آن روز با من تماس نگرفته بود. فکرم مشغولش بود اما گمان این را نمیکردم که همان روز از پیش من خواهد رفت و او را چون شهید عباس، به حضرت زهرا خواهم سپرد.
شهادتش اما برایم ضربه بزرگی بود. با رفتنش دنیا در نظرم تاریک و سیاه شد. هیچ گاه لحظهای که او را در کفن دیدم فراموش نمیکنم
#شهید_عیسی_علی_برجی
#شهید_عباس_علامه
#آیه_شحاده
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
باز هم
برگشتهاند ؛
از علقمه عباسها ...
#غواصان
#عملیات_کربلای۴
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
شهید بزرگوار حاج شیر علی سلطانی، ذاکر و شاعر عارف و مداح پاکباخته ای بود که در عشق به سرور شهیدان می گداخت و شهادت حسین گونه را در مناجات صبحگاهی از خدا طلب می کرد.
سرانجام در عملیات فتح المبین با جسد بی سر بر خاک افتاد سری که در آن جز عشق و شور حسینی نبود.
او وصیت کرده بود که جسد بی سرش را در کتابخانه مسجد کوشک شیراز در قبری که خود حفر کرده بود به خاک بسپارند تا جسدش زیر گام های طالبان علم قرار گیرد.
جالب اینکه قبری که خود حفر کرده بود به اندازه تن بی سرش بود!
این سردار متواضع سرانجام در شامگاه 28 اردیبهشت 61 با لبی تشنه به سوی کربلا پر کشید.
#شهید_شیرعلی_سلطانی
#امام_حسین
#محرم
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
مادرم چهار دختر و سه پسر داشت اما برای علیاصغر ناخواسته باردار شد. برای همین مادرم دارویی برای سقط جنین گرفت. شب دارو را درست میکند.
همان شب خواب میبیند که بیرون از خانه هم همه و شلوغ است. در خانه را می زنند و او در رو باز می کند، يک مرد که بچهاي را در آغوش داشت به مادرم می گوید: «این بچه رو قبول میکنی؟»
مادرم جواب می دهد: «من خودم بچه زیاد دارم نمیتوانم قبول کنم.» مرد هم می گوید: «حتی اگه علی اصغر امام حسین عليه السلام باشد؟»
مادرم از خواب بیدار می شود، سریع سراغ دارو میرود و میبیند که یک نفر ظرف دارو را شسته و کنار گذاشته است. برای تعبیر خواب و مشورت پیش بزرگان آن زمان، آقای مصباحی و دستغیب رفت. گفته بودند: «شما صاحب پسر دیگری میشوی که بین شانههایش نشانه دارد، این بچه را نگه دار.»
🌾زمان گذشت بچه بدنیا آمد. پسر بود. مادرم اسمش را علیاصغر گذاشت که بین شانه هایش جای یک دست بود.
شهید علی اصغر اتحادی در روز شهادت آقا امام سجاد علیه السلام در سال 1361 در عملیات محرم به شهادت رسیده اند.
#شهید_علی_اصغر_اتحادی
#شهادت_امام_سجاد
یاران منتخب #امام_حسین
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
رمان زیبای هوای من
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#هوای_من
#قسمت_سی_نهم
در دفتر را می بندم که نگاهم می افتد به مصطفی، یک وری تکیه داده به دیوار و سرش پایین است، در را قفل می کنم و می گویم:
- یعنی اگه شما رو تعطیل نکرده بودیم برای کنکور، اینقدر توی مدرسه بودی که الآن هستی؟
می خندد و دست می دهیم.
- کارتون دارم!
- از ظواهر کاملا پیداست. تا می دون بیا باهام.
سوار که می شویم، می چرخد سمت من و می گوید:
- یه دخترخاله دارم.
- بسم اللهی! فضاسازی ای! اجازه ای! ...
- اسمش شیرینه!
مصطفای همیشگی نیست. فضایش هم عوض نمی شود، حالیش هم نیست که از صبح تا الآن داشتم با والدین گرامی بچه ها چانه زنی می کردم.
- دو سالی از من کوچک تره، دوم دبیرستان می خونه!
- امروز رو خدا به خیر کنه، تو سومین نفری هستی که داری برای دخترای فامیل ازم می پرسی!
- نه... من برای خودم می پرسم، کاری به دخترا ندارم.
صبر می کنم تا ادامه بدهد.
- خیلی داره به پر و پام می پیچه!
مصطفی هم در کوزه افتاد.
- من خیلی محلش نمی ذارم!
نه، پس هنوز کوزه گری است که نیفتاده و زنده است.
- خیلی باهاش یک فکر نیستم!
- یعنی اگه یک فکر بودی، الآن اینجا نبودی؟
سکوت می کند، خیلی طولانی، از میدان هم رد می کنم و می روم سمت خانه مان. دارد از مسیر خانه و کتابخانه دور می شود.
- حتی اگه هم فکرم هم بود من نمی خوام ایـن مدل رابطه داشته باشم، دلم می خوادا، خودم نمی خوام...
جلوی خنده ام را می گیرم، با این حال مصطفی، بدترین واکنش، خندیدن است. دل، همان خود است. باید می گفت: نفسم می خواهد، هوسم دارد بال بال می زند که برود سراغش، اما دلم راضی نیست.
- چرا؟
- چرا نمی خوامش؟ یا چرا رابطه رو برقرار نمی کنم؟
- هر دو تاش!
- راستش بابا و مامان من معمولی ازدواج کردند، یعنی خب قدیمیا انگار موفق ترند تو زندگی هاشون، معمولی و طبق یه روال رفتنـد جلـو. الآن بابام برا مامان می میره. مامان هم که نگفتنی!
من یـه زن می خوام که اینطوری زندگی کنه. حاضرم ایـن عذابی که الآن دارم می کشم تا سالم بمونم رو، تحمل کنم اما یه عمر مثل مامان و بابام زندگی کنم.
- هر دوتاش نمی شه؟
- من تجربه نکردم، امـا الآن بچه های خودمون خیلی لنگ درهـوان، هـر روز بـا یـه اکیـپ دختر مچ میشـند و بـه هـم می زننـد، دختـرا هـم چهارتا یکـی وصلند. من آدم متحجـری نیستم اما دوست دارم طرفم سالم باشه و برای خودم، اشتراکی وحشتناکه!
کلمه ی افتضاحی به کار برد مصطفی،«اشترا کی»هم شد کلمه؟ خاک بر سرش با این حرف زدنش. حالم را بد می کند. ماشین را می کشم کنار خیابان و پیاده می شوم آب بخورم، از تصویر وجوه اشتراکی مردان و زنان جامعه ام قلبم به درد می آید، واقعیت کثیفی است.
دوباره که سوار می شوم می گوید:
- من دلم می خواد حس های طرف مقابلم ناب باشه و تا حالا به کسـی هم نگفته باشـه، خودم هم همینو دوسـت دارم. زندگی شـخصی رو، بـه شـخص تقدیـم کنـم، نـه بـه ده نفـر تعارف کرده باشـم. حتی نگاه محبتی رو هـم می خوام فقط به کسی بندازم که می دونم محبتش رو خرج ده تای دیگه مثل من نکرده.
مصطفی با این فکرش، از همین حالا در عذاب است تا ازدواج کند. جنگش شروع شده است، هر روز و هر لحظه؛ ده تا ده تا مدل و قیافه جلویش رژه می روند و مصطفی باید دلش را رصد کند که دنبالشان راه نیفتند، چشمش را بپاید که همراهشان کشیده نشود و فکرش را که دربه در نشود. کارش سخت است، از هر جنگی سخت تر است. دشمن درونت دارد بی وقفه می کوبد و تو باید حواست دائم جمع باشد، همه اش به خودت هشدار بدهی، مخصوصا با این فضای مجازی که تا توی رختخواب همراهت هست و با فیلم و تصویرها یک لحظه همه ی دارایی ات را که به زحمت در جنگ های تن به تن نفس و دل و عقلت، جمع کردی، نگیرد.
#نرجس_شكوريان_فرد
#هوای_من
.
.
.
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#سلام_منجی_دلها
▪️از قلب داغدیده ندا می رسد بیا
از حنجر بریده ندا می رسد بیا...
▪️ای داغدار لعل لب و چوب خیــــزران
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان🖤
#الایااهل_العالم_قتل_الحسین_بکربلا_عطشانا
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
#نذرگل_نرجس_صلوات
🌴🏴🏴🏴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| جهان در آستانه تحولی عظیم قرار گرفته است..
🌷شهید #سید_مرتضی_آوینی:
وقتی مومنین بر محور #ولایت اجتماع کنند، به آنچنان منبعی عظیم از قدرت دست خواهند یافت که #هیچ_نیروی دیگری در جهان با آن یارای رودررویی ندارد !!
💠 قدرت حقیقی اینجاست..!
قدرتمند ترین ارتش دنیا این است..!
🌴🕯🥀🕯🌴
▪️زائران اربعین دیگر در مرزها توقف نخواهند داشت
📌رئیس ستاد مرکزی اربعین:
🔹مقرر شده ورود اطلاعات به سیستم عراق نیز از طریق ایران انجام شود و ورود اطلاعات به سیستم تنها یکبار انجام و سرعت تردد حداقل به دو برابر افزایش مییابد.
🔹امسال برای نخستین بار زائران #اربعین دیگر در مرزها توقف نخواهند داشت؛ تبادلات اطلاعات ما با طرف عراقی برای خروج زائران مشترک میشود.
🔴آخرین اخبار #اربعین 1402
♦️عراق: تردد در مرز خسروی ۲۴ ساعته است
وزیر کشور عراق:
🔹۱۲۰ گیت در پایانه منذریه آماده شده که در مجموع در هر دقیقه یک زائر وارد شود و هرچند مشکلاتی غیرقابل اجتناب است اما تمام تلاش خود را به کار میگیریم که مشکلی ایجاد نشود.
🔹تردد در مرز خسروی به طور قطع به صورت ۲۴ ساعته انجام میشود.
🔹پذیرش روزانه ۱۰۰ هزار نفر از طریق مرز خسروی دشوار است اما مقداری کمتر از این را به طور حتم پذیرا خواهیم بود.
💔
احترام نظامی نیروی تکاور امنیتی در تامین امنیت حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
ظهر عاشورای حسینی ۱۴۰۲
#عاشورا
#محرم
#امنیت_اتفاقی_نیست
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
عباس همیشه میگفت دوست دارم محرم شهید بشم و روز عاشورا دفنم کنند و شبیه حضرت عباس علیه السلام باشم.
روز هفتم محرم سال ۱۳۷۵ عباس صابری با دستان قلم شده، شهید شد و روز عاشورا تشییع و خاکسپاری اش بود.
دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان
#شهید_عباس_صابری
#محرم
#عاشورا
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
بادها نوحهخوان
بیدها، دسته زنجیر زن
لالهها، سینهزنانِ حرمِ باغچه
بادها، در جنون
بیدها، لالهگون
لالهها، غرقِ خون
خیمه خورشید سوخت
برگها، گریهکنان ریختند
آسمان، کرده به تن پیرهن تعزیه
طبل عزا را بنواز ای فلک ...
#عاشورا
#محرم_در_جبهه
#رزمندگان_لشکر۳۱عاشورا
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
قسمت دهم
هیچ گاه لحظهای که او را در کفن دیدم فراموش نمیکنم....
صورتش سرد بود. هر وقت دستهایش یخ میکرد از من میخواست تا با دستهایم گرمشان کنم. در آن لحظه یاد این افتادم که چقدر سرمایی بود و من به خاطر این سر به سرش میگذاشتم.
نمیدانستم چه باید به او بگویم، فقط گفتم:
"منتظرم بمان! تو همه داراییام هستی و خیلی دوستت دارم. منتظرم جوابم را بدهی اما می دونم تو پاسخی نمیدی..."
حرفهایش را به خاطر میآوردم که به من میگفت:
"اگر گرفتاری برایت پیش آمد شکایت نکن، ما توی بهشت باهمیم و من با غیر تو نخواهم بود.
من حورالعین را نمیخواهم🌹 تو حور العین من هستی، کسی جز تو را نمیخواهم."
طبیعتاً این اتفاق برایم خیلی سخت بود. تنها چیزی که آرامم میکند فقط خود عیسی است.
فکر اینکه عیسی در جایی به مراتب زیباتر از دنیا به چیزی که میخواست رسید و البته یادآوری مصیبت اهل بیت، که تنها راه صبوری و ثبات است.
من خدا را به خاطر نعمت شهادت عیسی و عباس که به من عطا کرد شکر میکنم و این مسأله نقطه ضعف من نیست. بله برعکس، فزونی بخش توان و عزم من است.
طبیعتاً قلب من شکسته است اما ان شالله نزد خدا، حضرت زینب و تمام جبهه مقاومت سربلند باشم.
"دختران مکتب امام حسین"
#شهید_عیسی_علی_برجی
#شهید_عباس_علامه
#آیه_شحاده
#امام_حسین
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
شهدا حتی به اندازه یک ساعت از یاد خدا غافل نبودند
موقع خرید عقد برای آقا جواد ساعت خریده بودیم.
بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست.
❣پرسیدم چرا ساعت را دستت نبستی.
گفت: راستش را بگم ناراحت نمی شی؟
+نه...
_ توی قنوت نماز نگاهم به ساعت
می افتاد و فکرم می اومد پیش تو.
می دونی که باید اول خدا باشد بعد خانواده.
راوی: همسر #شهید_جواد_محمدی
#رب
یار #امام_زمان روی نماز حساسه✓
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
دعای مستجاب شهید
محمد، وقتی به شهادت رسید، هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود. قبل از عملیات، داده بود جلو پیراهنش نوشته بودند:
«آن قدر غمت را به جان پذیرم حسین (ع)
تا قبر تو را بغل بگیرم حسین (ع).»
می گفت: «دوست دارم تیر روی سینه ام بخورد و شهید شوم.» دعایش هم زود مستجاب شد و در عملیات والفجر هشت، تیری سینه اش را شکافت؛ همان جایی که شعر را نوشته بود.
ترکشی هم پهلویش را شکافت تا نشانی از حضرت زهرا (س) بر جسمش یادگار بماند.
دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان
راوی: رضا دادپور
📚تو شهید می شوی
#شهید_محمد_مصطفی_پور
محبت #امام_حسین همه جوره سودِ
#محرم
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
عاقبت فرزندی که نذر حضرت علیاصغر(ع) بود!
«وقتی محمدمهدی به دنیا آمد دکترها آب پاکی را ریختند روی دستم. گفتند امیدی به ماندش نداشته باش، نمیماند. محمدمهدی اولین فرزندم بود. نمیخواستند وابستهاش شوم. ریههایش کامل تشکیل نشده بود و شانس زیادی برای ماندنش قائل نبودند. من را مرخص کردند اما محمدمهدی توی دستگاه بود.
اولین باری که دستهای کوچکش را گرفتم او را نذر حضرت علیاصغر«ع» کردم. حال خوبی نداشتم. روضهها برایم مجسم میشد. روضههای دل خانمجان رباب«س»، از خودشان خواستم و چند روز بعد محمدمهدی را صحیح و سالم در آغوشم گذاشتند.
از همان نوزادی، ۷ سال نذر علیاصغر شد که لباس سقا به تن کند. محمد آنقدر ضعیف و کوچک بود که هیچ لباسی اندازه تنش نمیشد. وقتی نوزاد بود و لباس سقا تنش میکردم. این ضعیفی و ظرافتش پای روضههای علیاصغر علیهالسلام دلم را آتش میزد. مخصوصا اینکه من محمد را از دستهای کوچک این آقازاده گرفته بودم.»
این واژههای به غم نشسته، حرفهای دل «الهه عسگری» مادر شهید مدافع امنیت «محمدمهدی رضوان» است.
محمد مهدی رضوان متولد ۱۳۷۹ تهران، در ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۸ در ماموریت شبانه اطلاعاتی امنیتی در محله هرندی شوش (دروازه غار) توسط قاچاقچیان مواد مخدر و اراذل و اوباش شناسایی و مورد سوءقصد قرار میگیرد و از ناحیه سر و چشم مجروح و به کما میرود و نهایتا پس از گذشت سه روز در صبح یکشنبه ۱۹ آبان سال ۹۸ در بیمارستان سینا تهران به شهادت میرسد.
#شهید_محمدمهدی_رضوان
#محرم
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh