غفلت از جواهرهای قیمتی
#رهبر_انقلاب اسلامی: خاطرات والدین و همسران شهدای دفاع مقدّس، مثل جواهر قیمتی در دسترس ما است که [اگر] غفلت کنیم، از دست ما خواهد رفت کما اینکه بسیاری از والدین شهدا از دنیا رفتهاند؛ بسیاری از آنها دچار فراموشی شدهاند. ۱۳۹۸/۰۷/۰۸
#خاطرات_شهدا
#دفاع_مقدس
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
May 11
🍁زخمیان عشق🍁
💠شهیدی که به احترام امام زمان عج زنده شد.. در پست بعدی بخونید👇 #شهید_احمد_خادم_الحسینی🌷 نشر معا
#شهیدی_که_زنده_شد
✍پاسدار شهيد احمد خادم الحسينى در سال ١٣٣٢ در شيراز متولد شد.
در شهر #شيراز در دوران دفاع مقدس به هنگام تشييع و تدفين شهدا رسم بر این بود که علماى برجسته شهر و ائمه جماعات دوشادوش مردم در مراسم شرکت مى کردند و در پایان مراسم تشييع، مسؤوليت #تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند.
از نماینده #امام و امام جمعه محترم شيراز شنيدم: «پس از عمليات بيت المقدس که منجر به فتح #خرمشهر گردید عده اى از شهدایى را که در این عمليات به شهادت رسيده بودند به شيراز آوردند. #جمعيت زیادى از مردم در این مراسم تشييع حضور یافته بودند که در ميان آنها علماى شهر دیده مى شدند.
اجساد مطهر شهدا در ميان حزن و اندوه فراوان مردم بر دستهاى آنان تا "دارالرحمه" شيراز تشييع گردید و پيكرهاى مطهر شهدا در آنار قبرهایى که از قبل آماده شده بود، قرار گرفت.
در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتازتر بودند مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند. حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود براى من نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم.
وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم. وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام #زمان(عج) رسيدم مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت.
#شهید_احمد_خادم_الحسینی
#شهدای_فارس🌷
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#ستارههای_زینبی
‼️موقعی که به خواستگاری رفته بودیم، نخستین حرفی که به خانمش گفت این بود که "اگر روزی جنگی رخ دهد من به جبهه میروم و نباید جلودار من شوی". به من میگفت "مادر، شما از من راضی باشید، میخواهم بروم و شهید بشوم چون اگر نروم از حضرت فاطمه زهرا(س) خجالت میکشم".
‼️اوایل به او میگفتم "دو فرزند کوچک داری که به تو احتیاج دارند" اما میگفت "مادر، من اگر نروم شما اینجا نمیتوانید راحت باشید؛ من و این و آن باید برویم تا شما آسایش داشته باشید.
‼️کسی برای حفاظت از حرم حضرت زینب(س) نیست و این وظیفه ما است، باید برویم تا یک آجر از حرم حضرت زینب(س) کم نشود".
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_جواد_جهانی🌷
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#یاد_یاران
یکبار در جبهه چند عراقی را اسیر گرفته بودیم، من برای اینکه آن ها را بترسانم به اطراف آن ها چند تیر به صورت رگبار زدم. شهید نوری مرا کنار کشید و گفت با هوای نفس رفتار نکن. اگر ترساندن این ها برای خدا نباشد که جنگیدن ما بی معنی ست و ایمانمان به مشکل برمی خورد.
#شهید_ابوالفضل_نوری🌷
#سالروز_ولادت
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh