سلام علیکم و رحمه الله
صبح قشنگتون بخیر
تقویم نجومی ، اسلامی
تقدیم به شما خوبان
✴️ امروز یکشنبه
👈3 آذر 98
👈26 ربیع الاول 1441
👈24 نوامبر 2019
🏛 مناسبت های اسلامی و دینی.
🌙🌟 احکام اسلامی و دینی.
📛ا مروز ساعت 9:30 دقیقه قمر وارد برج عقرب می شود .
❇️ روز بسیار خوبی است ولی قمر در عقرب است.
✅صدقه منفعت دارد.
👼نوزاد امروز عمری طولانی دارد.
✈️ مسافرت مکروه است اگر ضروری است حتما با صدقه باشد.
🔭احکام نجوم.
امروز برای امور زیر خوب است.
✳️معالجه بیمار.
✳️حمله به دشمن.
✳️مرحم و معجون گذاشتن بر دمل و زخم.
✳️استحمام کردن.
✳️ختنه نوزاد.
✳️کندن چاه و قنات.
✳️و امور کشاورزی نیک است.
💑مباشرت و مجامعت.
امشب (شب دوشنبه) قمر درعقرب
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،خوب است و باعث رهایی از بلاست است.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری خوب نیست و سبب خلاصی از مرض است.
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب دوشنبه دیده شود طبق ایه 27 سوره مبارکه نحل است
قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین.
و چنین استفاده می شود که جاسوسی برای خواب بیننده خبری بیاورد و او تفحص کند و بفهمد که خبرش راست بوده است. ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید......
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
💐✨💐✨🕊✨💐✨💐
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
گفتند: قیافه اش به ریاست جمهوری نمیخورد!
خندید و گفت: بله، به ریاست شاید نخورد، ولی به نوکری مردم که می خورد...
#شهید_محمدعلی_رجایی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#سردار_شهید_حاجابراهیم_همت:
"زمان بازرگان به ما برچسب چریک زدند
زمان بنی صدر برچسب منافق،
الان هم برچسب خشک مقدس....
هر قدمی که در راه خدا و مستضعفین برداشتیم
برچسب بارانمان کردند.
اما #بسیجیان دلسرد نباشید،
حاشا که بچه #بسیجی میدان را
خالی کند...."
#بسیجیخستهنمیشه
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
basij.pdf
2.05M
🔍 #پیشنهاد_مطالعه | بسیج مستضعفین در کلام حضرت آیتالله خامنهای
⭐ #هفته_بسیج
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
⚠️لوموند: قطع اینترنت ایران از نظر پیچیدگی در دنیا بیسابقه است...
حالا کجاشو دیدی؟😊
🔹روزنامه فرانسوی لوموند نوشت قطع اینترنت همزمان با بالاگرفتن اعتراضها در ایران حاصل یک عملیات بسیار پیچیده فنی است که در جهان «بیسابقه» بوده است.
«فردریک دوزه»، رئیس مرکز پژوهشهای بینارشتهای راهبردی و ژئوپولیتیک سایبری فرانسه:
🔹مبادی ارتباطی شبکه اینترنتی ایران با شبکه جهانی در سالهای اخیر طوری باز طراحی شدهاند که در صورت لزوم به طور کامل آن را ببندند به طوری که شبکه از داخل به فعالیت خود ادامه دهد.
🔹چین و روسیه نیز وعده بریدن از اینترنت جهانی و راهاندازی شبکه ملی را داده اند اما ایران این هفته ثابت کرد که در کنترل کامل اینترنت به موفقیت دست یافته است.
🔹در کشورهای دیگر مانند فرانسه و آمریکا اینترنت از طریق کانالهای پرشماری به سایر شبکههای جهان متصل هستند و بستن آن به راحتی مقدور نیست. قطع اینترنت در ایران نخستین نمونه از نظر سطح پیچیدگی در جهان است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اختصاصی
#استوری_اینستاکرام
💠حالا او دیگر نه یارانه معیشت می خواهد نه بنزین سهمیه ای
او فقط آغوش گرم پدر را می خواهد
آیا برای این هم تدبیری دارید؟؟؟
🥀طفل شیر خوار شهید امنیت مرتضی ابراهیمی بر بالین پدر
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
دشمن اصلی محمود ؛ اسرائیل...
برای دهها سال بعد خودش هم
برنامه ریزی داشت!این را من از آنجا
فهمیدم که یک بار در دورانی که در
اصفهان آموزش میدیدیم، کتابی در
دستش دیدم که رویش آرم شاهنشاهی
داشت. آن را خط زده بود و داشت
مطالعه می کرد.!
پرسیدم این چه کتابی هست ؟
گفت: «کتاب اصطلاح های نظامی عربی،
این کتاب را با چند واسطه از کتابخانهی
اصفهان گرفتم!». پیش خودم فکر کردم
شاید به این خاطر است که برای مربیگری حزبالله لبنان به مطالعه آن نیاز دارد؛
ولی بعدها فهمیدم او دشمن اصلی ایران را صهیونیزم میدانست و فکر مبارزه با اسرائیل بود. برای همین بارها مینشست و موقعیت جغرافیایی بسیاری از کشورهای عربی هممرز
با اسرائیل را بررسی میکرد...
📚 منبع : "کتاب شهید عزیز"
مجموعه خاطرات شهید رادمهر
به روایت محمدرضا رادمهر
برادر و همرزم شهید .
پ.ن: سالها باید بگذرد
تا تو را شناخت ای شهید...
#فرماندهی_نخبه
#پاسدار_مدافعحرم
#شهید_محمود_رادمهر
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
😊طنز جبهه 😊
توے خط مقدم فاو بودیم
بچہ ها سرآرپـے جے رو باز میڪردند
و داخلش سیر میریختند
شلیڪ ڪه میڪردیم
بر اثر انفجار و گرما ، بوے تند سیر 😷
فضا رو پر مے ڪرد
بیچاره عراقےها فڪر میڪردند 😜ایران
شیمیایـے زده !
یه ترسے وجودشون رو مےگرفت
ڪه بیا و ببین 😂
😊😂😊😂😊😂😊
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
❤️لباس عروسی که به سلیقه شهید مدافع حرم دوخته شد آنچه در ادامه می خوانید ⤵️ 📝روایتی کوتاه از زندگی
📝روایتی کوتاه از زندگی شهید مدافع حرم امین کریمی
💞 وقتی برای خرید لباس جشن عقد رفتیم، با حساسیت زیادی انتخاب میکرد و نسبت به دوخت لباس دقیق بود. حتی به خانم مزوندار گفت «چینها باید روی هم قرار بگیرد و لباس اصلاً خوب دوخته نشده!» فروشنده عذرخواهی کرد...
برای لباس عروس هم به آنجا مراجعه کردیم وقت تحویل لباس، خانم مزوندار گفت «ببخشید لباس آماده نیست! گلهایش را نچسباندهام!»
با تعجب علت را پرسیدیم! گفت «راستش همسر شما آنقدر حساس است که با خودم فکر کردم خودشان بیایند و جلویایشان گلها را بچسبانم»
!امین گفت «اگر اجازه بدهید چسب و وسایل را بدهید من خودم میچسبانم!» حدود 8 ساعت آنجا بودیم و تمام گلهای لباس و دامن را و حتی نگینهای وسط گلها را خودش با حوصله و سلیقه تمام چسباند!
تمام روز جشن عقد حواسش به لباس من بود و از ورودی تالار، چینهای دامن مرا مرتب میکرد!جشن عروسی اما خیالش راحت شد! واقعاً خودم مردِ به این جزئینگری که حساسیتهای همسرش برایش مهم باشد ندیده بودم...
💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
یک روز همراه شهید ملاآقایی به اهواز می رفتیم او در بین راه شروع به صحبت کرد. حرفهایش بوی درد می داد. می گفت در شهر در پشت جبهه، همه اش دعوا و درگیری و جدایی است. یکی استعفاء می کند، یکی محل کارش را عوض می کند و یکی از این گروه جدا شده گروه تازه ای را تشکیل می دهد. هر کس دنبال منافع شخصی خویش است اما در جبهه اثری از اختلاف و درگیری نیست.
اینجا جز صداقت جریان ندارد. هیچ وقت نشده است که من سر کسی داد بکشم. هیچ وقت هم بچه ها از کار، ابراز خستگی نکرده اند. اگر کسی تندی کرده، از روی حب و بغض شخصی نبوده، بلکه بخاطر خدا بوده، بخاطر این بوده که کار سریعتر انجام شود.
اگر عیب و نقصی در کنار من یا شما و در کار نیروها باشد هیچ وقت به خود اجازه نمی دهیم با نگاه بغض آلود به آن بنگریم. چون همه تلاشها برای یک هدف است. ضعفی اگر بود همه در صدد برطرف کردن آن بر می آمدند و کسی را شماتت نمی کردند. اما کاش این صداقت به شهرها هم منتقل می شد کاش...
🌷فرماندهٔ مهندسی جهاد سازندگی
شهید حجت ملاآقایی🍁
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان #تا_ پروانگی یاد تو رقص قلم را به شوق آورده است صوت زیبا ی تو قلبم را به ذوق آورده. است شا
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📕 #داستـــــان
#تاپــــروانگی
#قسمت_سی_ششــم
✍شونه بالا انداختم که یعنی حالا هرچی! ولی از دلم فقط خدا باخبر بود... خانوم جون بالشی رو پشتش چپوند و با آخ بلندی تکیه داد.
_این کمر درد امروز امونم رو برید، داشتیم سبزی پاک می کردیم زنعموت می گفت طاها یکی از دوستاش رئیس کاروانه، کاروان میبره کربلا و میاره. می گفت چند وقتیه بند طاها شده که تو و حاجی چرا هنوز کربلایی نشدین؟ خلاصه می گفت جوری وسوسه و عشق رفتن افتاده به جونشون که عموت پیشنهاد داده پول فروش زمین بی بی که چند ساله مونده تو بانک و به هیچ دردی نخورده رو بکشن بیرون و ما و اونا و عمه زهره باهم اسم بنویسیم برای کربلا.
نمی تونی تصور کنی ترانه که چه حالی داشتم. هنوز چند ساعت نبود که این آرزو از ذهن و قلب و زبونم گذشته بود و حالا خانوم جون از دست به یکی کردن رئیس کاروان و طاها و عمو برای برآورده شدن تنها حاجت دل من می گفت! تو بهت بودم که ادامه داد:
_زنعموت به من گفت شمام اگه به دلتون هست و درس و اوضاع بچه ها اجازه میده بگین تا طاها بیفته دنبال کاراش، قربون خدا برم، حالا می فهمم حکمت فروختن زمین بی ثمر بی بی چی بود و چرا این همه سال هیچ کدوم از بچه هاش ادعای حتی یه ریالشم نکرده بودن که بالاخره درمون دردی از گوشه ی زندگیشون باشه.
دست هاش رو بالا برد و با چشمی که پر از اشک بود گفت:
_یا امام حسین! بطلب آقا...
می خواستم بال دربیارم. برای من این اتفاق یهویی هیچ دست کمی از معجزه نداشت! تمام کارها رو طاها کرد و چشم بهم زدیم سه تا خانواده ی چند نفره تو اتوبوس نشسته بودیمو هر کدوم با یه حالی راه افتادیم سمت کربلا.
آخ ترانه... اون روزا بهترین روزای عمرم بود که دیگه هیچ وقت تکرار نشد! توی بین الحرمین نشسته بودم و با گریه خیره شده بودم به گنبد امام حسین، نمی دونستم با چه زبونی تشکر کنم و چی بخوام اصلا. مگه هیچ آرزویی بالاتر از آرزوی خودم بود که به این سرعت برآورده شده باشه؟
خجالت می کشیدم حتی به چیز دیگه ای فکر کنم جز پاک شدن از گناه و شفاعت خواستن که صدای حرف زدن خانوم جون و زنعمو بین اون همه شلوغی پشت سرم میخکوبم کرد.
_فریده جان راستش هرچی دو دوتا چارتا کردم که حرفمو کجا و کی و چطور بهت بزنم به هیچی رسیدم! تا اینکه الان به خودم گفتم خب بنده ی خدا! دیگه کجا بهتر از اینجا و چه فرصتی بهتر از حالا؟
بجز من و تو و خانوم جون و زنعمو بقیه تو حرم رفته بودن زیارت و عمه اینا رفته بودن بازار. تسبیح توی دستم خشک شده بود و نگاهم خشک تر! زنعمو عادت نداشت به رک نبودن اما این دفعه داشت لقمه رو دور سرش می چرخوند و همینم ترسونده بودم.
لابد فکر می کردن منی که به فاصله یه متر جلوتر نشسته بودم، گوش شنوای پچ پچ بلندشون نیستم! یا شایدم موضوع من نبودم اصلا...
_گوشم با شماست بگو سادات خانوم
_والا به این قبله ای که جلوی رومه و خودش قسمت کرده که زائرش بشیم خیلی وقته که دنبال گفتنش بودم ولی انگار حالا وقتشه که بدونی
دلم بین زمین و آسمون بود که جمله ی بعدش رو گفت:
_هم من و هم حاجی و هم بچم طاها، می خوایم و از خدامونه که ریحانه بشه عروسمون!
و بجای خانوم جون، این من بودم که وا رفتم...
⇦نویسنده:الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼