eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
پیمانه به تاثیر لب نوش تو نیست آتشکده را گرمی آغوش تو نیست 💚 🇮🇷 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
هوا تاریک بود ساعت دقایق اولیه بیست و ششم شهریور نودوهشت را نشان می داد. برابر اعلام مرکز پیام ستاد نیروی انتظامی شهرستان بزمان ایرانشهر گشت انتظامی شامل سه نفر از پرسنل برای تأمین امنیت شهروندان به مأموریتی اعزام شدند، زمان به سرعت می گذشت درگیری شدیدی بین مأموران و سارقین مسلح شروع شد؛ صدای گلوله از همه طرف به گوش می رسید و دقایقی بعد سیدمصطفی محبی پارسا جان خود را تقدیم امنیت مردم نمود. اگر نبود این فداکاری و ایثارگری ها اشرار و بدخواهان نظام امنیت را از مردم سلب می کردند. اما خانواده شهید مدافع وطن محبی پارسا از اینکه شهید جان خود را فدای آرمان های انقلاب نموده خرسند هستند. یسنا فرزند خردسال شهید محبی پارسا روز تشییع پدر سوره توحید را برای حضار قرائت نمود و در ادامه و در میان بغض و شیون حاضران بیان کرد: من به پدر شهیدم افتخار می‌کنم. 💚 🇮🇷 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
نگاهت در نگاهم شد چه بی تاب است قلب تو ومن مست همین چشمم قیامت می‌شوم با تو شاعر یاس خادم الشهدا رمضانی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
۲۳ عروس و داماد قدم های آخرشان را به سمت بیرون تالار بر میداشتند... همه خوشحال بودن... کنار ایستادم به عروس نگاه میکردم... خودم را به یاد آوردم وقتی کنار محمدرضا قدم برمیداشتم. یک لحظه حس کردم خودم در مراسم خودم حضور دارم و از قبل میدانم قرار است تصادفی اتفاق بیفتد دلم میخواست به خودم هشدار دهم. به محمدرضا هشدار دهم. +آروم تر رانندگی کن...با این ماشین نرو...ماشین ترمز میبره... با چشم هایی اشک آلود سمت یکی از ماشین ها رفتم: -خانم... -بله؟؟؟ -بگید آروم رانندگی کنن... -چی؟؟؟ -ماشینشون ترمز میبره. صدای همسرش بلند شد. -سمیه بیا اینور.چی میگه؟؟؟؟ -نمیدونم دیوونست... من_دیوونه نیستم..اون فراموشی میگیره... اون خانم و همسرش ازم دور شدن... سمت یه خانم دیگه رفتم... -خانم؟ -بفرمایین. -بهشون بگین توی اون خیابون نپیچن... -شما؟؟؟ -منم یه عروسم... اون خانم هم ازم دور شد... بغضم گرفت... ترجیح دادم خودم رو قاطی نکنم... کنار ایستادم به عروس و داماد نگاه می کردم... زیر لب زمزمه کردم: من تو شب بودنم نابود شدم... -خداکنه هیچوقت عشقت فراموشی نگیره... ... ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
۲۴ عروس و داماد سوار ماشین شدن... همه در مردمک چشم من کوچک و کوچک تر میشدن... تا جایی که دیگر نه صدایی شنیدم و نه تصویری دیدم... یک گوشه نشستم و بلند بلند گریه میکردم... با خودم میگفتم: -دلم میخواد برگردم به شب عروسیم و هیچوقت توی اون ماشین نشینم دلم میخواد هیچوقت سرعت بالا نباشه... کاش یکی بود بهمون میگفت... صدای گوشیم بلند شد... قسمت سبز رنگ را به طرف قرمز کشیدم صدایی از پشت تلفن بلند شد: -فاطمه زهرا؟؟؟ -سلام مامان. -سلام!!!دختر تو کجایی؟؟؟؟ از جایم بلند شدم. -تو راهم دارم میام. -دقیقا کجایی... جلوی تالارم. -تالار؟؟؟؟تالار عروسیت؟ با گریه گفتم: -نه عروسی یکی دیگه... -دختر تو داری با خودت چیکار میکنی . -هیچی اومدم بهشون بگم مواظب خودشون باشن... مادرم بغض کرد و گفت: -بیا خونه باهم صحبت میکنیم...زود بیا خونه نگرانتم... -باشه... تلفن را قطع کردم دوباره سوار تاکسی شدم و به خانه برگشتم... ... ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ  هر شب به نیابت از یک شهید بزرگوار نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
{بسم الله الرحمن الرحیم...
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
می‌گویند: روزی را صبحِ زود تقسیم می‌کنند  هرجا که هستید سهمِ امروزتان رزق سفره‌ی شهدا ... ۶۱ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍃 درون توست اگر خلوتی و انجمنی‌ست برون ز خویش‌کجا می‌روی جهان خالیست ❤️ 🇮🇷 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
❤️ در مورخه 1362/8/1در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان خرامه دیده به جهان گشود وی دوران تحصیل خود رادر آن شهرستان سپری و در مورخه 1380/4/10موفق به اخذ مدرک تحصیلی دیپلم گردید ودر مورخه 1382/3/18به خدمت مقدس سربازی اعزام و دوران خدمت خود را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپری و پس از 1سال و 7 ماه  خدمت وظیفه در مورخه1383/10/18 از خدمت ترخیص گردید و در مورخه 1385/11/28 در ناجا استخدام گردید و پس از 10ماه خدمت در ناجا در مورخه 1386/9/28 ازدواج نموده که ثمره این ازدواج دو فرزتد دختر بنام زهرا و پانیا می باشد وی در مورخه 1392/12/6 براثر درگیری با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر و سودا گران مرگ در شهرستان خرامه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و از ناحیه صورت و دهان مجروح  و جانباز می گردد. وی در سال 1393 بدلیل تلاش و جدیت و خدمات مطلوب بعنوان پرسنل ساعی انتخاب و تایید می‌گردد و در سال 1394 پس از 10سال خدمت در استان فارس به استان خوزستان انتقال و پس از گذشت 2 سال خدمت در آن استان در مورخه 1396/4/19 مجددا به استان فارس انتقال و به شهرستان سروستان اختصاص و به عنوان مسئول دایره مبارزه با مواد مخدر شهرستان منصوب می گردد. وی در زمان تصدی خود رشادت و تلاشهای فراوانی در امر مبارزه با مواد مخدر نمود و توفیقات فراوانی نیز کسب نمود و سرانجام در ظهر مورخه1396/9/7در مبارزه با اشرار مسلح در منطقه هفتو شهرستان سروستان مورد اصابت گلوله مستقیم اشرار قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت نائل گردید. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
گیرم به هوای دل خود شعر بگویم حاشا که هوایی به دلم نیست بجز تو ❤️ 🌹 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
❤️ ایشان بسیار به پدرو مادرشان احترام می گذاشتند و هرشب با آنها تلفنی صحبت میکردند و ایامی هم که درماموریت سوریه بودند باوجود سنگینی کار ومسئولیت فرماندهی پهباد که برعهده ی ایشان بود دراولین فرصت ممکن با آنها تماس میگرفتند و عرض ادب میکردند. همیشه در دیدار پدرو مادر دستشان رامی بوسیدند. کـــار فرهنگی ایشان در مناسبتهای مذهبی ودر اعیاد بسته های فرهنگی به دوستان وآشنایان هدیه میدادند مثلا شامل سی دی های مذهبی وسخنرانی وکتابهای زندگینامه ی معصومین علیهم السلام وتقویم سال جدیدو همینطور برای جوانها چفیه ی تبرک شده ی مقام معظم رهبری هدیه می آوردند که خیلی مورد استقبال قرار می گرفت.  تاریخ شهادت ١٩مرداد٩۴ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب پرستوی دلم پَر میکشد پَر بر آسمانِ گنبدِ موسی ابنِ جعفر آنجا که مهرش بر دو عالم سایه دارد یک بابِ رضوانش به دو عالم برابر! هستی محرابی 🎊میلاد امام موسی کاظم (ع) بر شما خوبان مبارک باد🎊 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
مولودی بارونه بارونه(محمد فصولی).mp3
1.71M
🌸 میلاد امام موسی کاظم (ع) 💐بارونه بارونه بارونه 💐امشب خوشیمون فراونه 🎤 محمدفصولی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
شوخی رزمندگان زمان عکاسی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
ما را شریک بزم عاشقانه‌تان کنید ... سال ۱۳٦٤ اردوگاه جاده سد دز رزمندگان لشکر۱۰سیدالشهداء نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🎥🎤 تا حالا مصاحبه کردی!؟ مثل همیشه یکی مصاحبه می‌کند و رفقایش می‌ خندند ...😅 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
گویی که طغیانِ مُحبّت بود آنجا ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
در جلسه عباس (ذبیح‌ الله) گفت: بچه ‌ها می خواهند مثل بقیه استان های دیگر نیروی مستقل داشته باشند, چون همشهری با همشهری اش بهتر زبون یکدیگر را می فهمند و با این حساب منسجم تر عمل می کنند . برادر محسن که قانع شده بود پرسید: حالا اسم مشخصی هم برای تیپ یزد انتخاب کرده اید؟! گل از گل بچه ‌ها شکفت، تلاش ‌های آنها نتیجه داده بود، همه نگاه ها متوجه عباس شد . هر کس پیشنهاد بدهد، بهترین را انتخاب می کنیم . برادر محسن گفت اول پیشنهاد خود شما چیست؟! عباس گفت: چون نزدیک عید غدیر است، من الغدیر را پیشنهاد می کنم . برادر محسن گفت: به به! به به! و بقیه صلوات فرستادند . محسن رضایی تشکیل تیپ الغدیر یزد را تبریک گفت و عباس را به عنوان فرمانده تیپ معرفی کرد..... سردار ❤️ 📕 سردار ، ص 184 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
گیرم به هوای دل خود شعر بگویم حاشا که هوایی به دلم نیست بجز تو ❤️ ----------------------------------------- نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
هروقت آقامهدی به خانه ما میومد نماز_شبش ترک نمی شد، ودرآخرهم درحالی که عباء برسرکشیده بودساعتهادر سجده باقی میماند. بگونه ایی که هرکس تو تاریکی نگاهش می کرد فکر می کرد نکنه آقامهدی خوابش برده، بعدازلحظاتی میدیدم که شانه هایش تکان میخورد،اونوقت متوجه میشدم که بیداره و در حال مناجات با معبوده. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh