eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
344 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرفِ رفتن بر زبانـت بود و شوقــش در دلــت با پرستوها همیشه همزبانی داشتی " هنوز وقتش نرسیده است " تو حلب شب ‌ها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش می‌رساند. ما هروقت می‌خواستیم شب‌ها به نیرو‌ها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم تا غذا به بچه‌ها برسونیم، چراغ موتورش روشن می­‌شد. چند بار گفتم چراغ موتور و خاموش کن، امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را می‌زنند. دوباره خندید! و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه می‌رفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد می‌شد. نیروهاش می‌گفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری. در جواب می­‌گفت: آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است. حسن می خندید و می گفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق‌هایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید. به روایت؛ شهید مصطفی صدرزاده 🌷شهید حسن قاسمی دانا🌷 ولادت: ۱۳۶۳/۶/۲ شهادت: ۱۳۹۳/۲/۲۵ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من... ❤️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
به یغما می برد دل را دو دست چشم مست تو کمی آهسته تر سرداردیگر تاب و توانم نیست جای قشنگیه ولی جات اینجاست❤️ 📎 تصویری از خانه ابدی حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
📎یـه خط حرف از کسی کینه به دل نداشته باشید، کینه ایمان را از بین می‌برد. 🌷 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
دوستان چله زیارت عاشورا از ظهر عاشورا تا ظهر اربعین هست خیلی پیام دادید سؤال کردید ان شاءالله هماهنگ میکنم هر روز اعلام میکنم نگران نباشید
نگاهت در نگاهم شد چه بی تاب است قلب تو ومن مست همین چشمم قیامت می‌شوم با تو شاعر یاس خادم الشهدا رمضانی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
۴۵ @angiza 💫 -آره...ولی خب زیاد طول نکشید بعد از دوسال با یه دسته گل و یه جعبه شیرنی برگشتی... -چه جذاب! لبخندی زدم و گفتم: -آره... -خب...معجونمونو بخوریم بعدشم بریم یه جای دیگه. -یه جای دیگه؟ -آره.فقط...فقط بخاطر اینکه میخوام راجع به گذشتم بدونم. یکی از ابروهایم را بالا دادم و گفتم: -مشخصه. دیگه حرفی بینمون ردو بدل نشد.مشغول میل کردن معجون ها شدیم.محمدرضا داره یه چیزی رو ازم پنهون میکنه... فقط باید منتظر بمونم یا خودش بگه...یا زمان مشخص کنه... از کافی شاپ بیرون آمدیم آفتاب به چشممان می زد اما نسیم خنکی خودش را میان من و محمد رضا جا کرده بود... من_خب از نظرم بریم توی یکی از همین پارکای اطراف.نظرت چیه؟؟ -خوبه...ماشینو ببریم؟؟؟ -نه همین جاست چند قدم پیاده میریم. -باشه مشکلی نیست. به خیابان اشاره کردم و گفتم: -بفرمایین... کنار هم دیگر راه میرفتیم.از خیابان اول رد شدیم وسط خیابان بعدی بودیم که صدای بوق به شدت به گوشم خورد. محمدرضا کیفم را گرفت و سمت خودش کشید و بلند فریاد زد: -مواظب باش. -ای وای ترسیدم!!!!!چرا داد میزنی؟ -داد نزده بودم که رفته بودی زیر ماشین. حرفی نزد.مچ دستم را محکم گرفت...و بعد از اینکه از خیابان رد شدیم دستم را ول کرد. دستم را بالا آوردم و مچم را گرفتم. -چیه؟ -هیچی.مچم درد گرفت. نگاهش را محکم از من گرفت. با ناراحتی گفتم: -چند قدم اونور تر یه پارکه. -دارم میبینمش. -پس بریم. -بریم.... کنار هم راه افتادیم و تارسیدن به پارک هیچ حرفی نزدیم. پارک بزرگی بود...پر از سروصدای کوچیک و بزرگ پر از صدای شادی... منو محمدرضا هم کنار هم قدم میزدیم.سکوت را شکستم و گفتم: -قبلا اینجا اومده بودیم. -واقعا؟؟؟ -آره...یه روز بعد از عقدمون. به نیمکتی رسیدیم لبخندی زدو گفت: -بیا اینجا بشینیم... ... ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
۴۶ چشم هایم را گرده کردم و با خنده گفتم: -چه جالب!!! -چی؟؟؟ -دفعه ی پیشم دقیقا وقتی رسیدیم اینجا گفتی که بیا اینجا بشینیم. -خب؟؟؟ -خب؟؟؟؟!!!!!این جالب نیست؟ -اصلا. -وقتی شوک بر انگیزه. -که چی؟ -هیچی با تو بحث کردن آدمو دیوونه میکنه. -خندید و گفت: -بشین. نشستم کنارش.لبخند از روی لب هایش برداشته نمیشد.گفتم: -هوای خوبیه نه؟؟؟ -نه. -نه؟؟؟؟؟ -نه یعنی آره. نفس عمیقی کشیدم و گفتم: -خدایا... -فاطمه زهرا؟ -بله؟ -بابت رفتارم توی بیمارستان عذر میخوام. -چه رفتاری. دستش را روی صورتش کشیدو گفت: -وای خدا عذر خواهی کردن از تو آدمو روانی میکنه. خندیدم و گفتم: -ای بابا. خب میگم کدوم رفتارت؟ -همین که...همین که...بهت...بهت گفتم... -بگو دیگه!!! -همین که بهت گفت.علاقه ای بهت ندارم. اخم هایم در هم فرو رفت و گفتم: -برام مهم نیست. -ولی برای من مهمه. نگاهش کردم.و بعد از چند ثانیه گفتم: -چرا باید برات مهم باشه؟؟؟ -چون...چون... -چون چی؟؟!!! -چون اونموقع نمیدونستم کی هستی. -منظورت چیه؟یعنی چی نمیدونستی کی هستم؟ -یعنی... -بگو دیگه... لبخندی زدو گفت: -این دورو ورا پشمک داره؟؟ -پشمک؟تو از کجا میدونی پشمک چیه؟؟؟ -إم...با مامان که اومدیم بیرون برام توضیح داد. -آهان...اره یه دکه کوچیک هست.که همه چی داره. -پشمک دوست داری اصلا؟ نیش خندی زدم و گفتم: -خیلی... -پس پاشو بریم بخریم. از جایم بلند شدم و سمت دکه راه افتادیم پشمک های تازه ای داشت که با دستگاه درست میکرد. واقعا پشمک های خوش مزه ای داشت و من عاشق اون پشمک ها بودم. وای نمیدونم چرا محمدرضا یهو گفت پشمک... محمدرضا_سلام آقا دوتا از این پشمک هاتونو بهمون بدین. -چشم... دوتا از پشمک ها را جدا کردو گفت: -اینم دوتا پشمک برای یه زوج خوشبخت... محمدرضا خندیدو گفت: -ممنونم. بعد هم پولو حساب کردیم و برگشتیم سمت داخل پارک. محمدرضا خندید و گفت: -این پشمک ها چه جالبن: -آره خیلی... -خب بگو... -از زندگیت؟ -نه از خودت. -جدی؟ -آره مگه چیه؟؟؟ -تو که میخواستی درباره ی زندگیت بدونی فقط. -حالا چی میشه این بین شمارم بیشتر بشناسم؟ خندیدم و گفتم: -خیلیم عالی. -خب بگو... ... ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
میدونے‌رفیـق‌سجده‌شڪر‌واجبیم... اینڪه‌بازم‌محرم‌رودیدیم... ‌جای‌خیلیا‌خالیه... بعضیام‌باوجود‌اینڪه‌هستن‌اما... ! دلشـون‌دیگه‌حسینی‌نیست سجده‌شڪرواجبیــم !
‌ماه‌دلدادگی‌شروع‌شد سـلام‌بر‌اشڪ‌هاے‌بی‌امان‌ بہ‌دل‌هاے‌شڪسٺہ‌ ‌بہ‌روضه‌هاے‌جانسوز سلام‌برمحرم سلام‌برحســین ـعلیه‌السلامـ
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ  هر شب به نیابت از یک شهید بزرگوار 🍃 شبتون شهدایی التماس دعا دارم شدید نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
بر دیده‌ی از غمِ ترِ مسلم صلوات بر دخترِ غم پرورِ مسلم صلوات بر بی کسیِ محمّد و اِبراهیم بر لاله‌های پرپرِ مسلم صلوات نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
{بسم الله الرحمن الرحیم...
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور
ز نو آمد محرم به تن کن رخت ماتم... ◾️تشنه‌ی شهد شهادت در قیام ◾️در مریدان حسین است این مرام السلام علیک یا سیدنا و مولانا یا اباعبدالله(ع) نشر معارف شهدا درایتا صبحتون شهدایی @zakhmiyan_eshgh
سلام بر پرچـم وُ عَلَـم سلام بر شعرِ مُحتشم سلام بر مُحـرم ... ◾️فرا رسیدن ماه محرم و ایام عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش تسلیت باد. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
⇦آیات دال بر شان و منزلت امام حسین (ع) ← آیه دوم انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا. (احزاب، آیه۳۳) خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. آیه دیگری که بر عصمت و جلالت شان اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام دلالت می‌کند، آیه تطهیر است. کلمه «انما» در آیه شریفه انحصار خواست خدا را می‌رساند، و می‌فهماند که خداوند خواسته رجس و پلیدی را تنها از اهل بیت دور کند و آنان را تطهیر نماید و به آنها عصمت دهد. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌کس باور نداشت بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت می‌چکید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت سنگ‌ها کمتر به پیشانی او پا می‌زدند نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت یوسف رحیمی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو بسته شد مثل علی بال و پر مسلم تو سر عباس و پسرهات سلامت آقا گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند پیش مرگ جگرت شد جگر مسلم تو محمدقاسمی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh