🚩#یاد_یاران
✨ مثل شهید همت...
🌺🕊 #شهید_مدافع_حرم_ابوالفضل_راه_چمنی
🌺🕊 یک شب در منطقه دیدم ابوالفضل ناراحته و انگار از بیماری رنج می بره و معلوم بود کمر درد داره!
👤 | بهش که رسیدم گفتم چیه برادر، چی شده؟!
🌺🕊 گفت: چیز خاصی نیست انشاءالله خوب میشه و گفت فقط ناراحتم از این که از رسیدگی به کارهای بچه ها و عملیات جا بمانم امیدوارم سریعتر خوب بشم!!
➖خلاصه شروع کردم به ماساژ کمرش و می دانستم این کمردرد همینطوری نیست ۲ - ۳ ساعت قبل خوب خوب بود!
👤 خیلی باهاش کلنجار رفتم که چی شده... بالاخره قفل زبانش شکسته شد و گفت:
🌺🕊 یک مکان از خط احتیاج مبرمی به مهمات داشت که به علت خطر زیاد کسی حاضر نشد مهمات به جلو ببره که باعث شد خودم به تنهایی چندین جعبه مهمات سنگین رو زیر تیر و ترکش به سختی ببرم همین امر، باعث کمر دردم شده.
➖ با خودم گفتم هنوزم شهید همت ها پیدا میشه. خودش فرمانده گردانه و جعبه مهمات می بره!
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🦋🌈🍄☔️
🌈🦋
🍄
☔️
🦋🌈عاشقانه ای شور انگیز را بخوانید #رمان_روژان 🦋
باقلم شیوای بانو فاطمی🍄🌈
🦋⚡️ رمانی متفاوت با آنچه که تا به حال خوانده اید.❣
روایتی عاشقانه❣مذهبی ، از دختری بد حجاب که بعد از شناخت #امام_زمانش دلبسته استاد راهش می شود.🌟
💖عشقی پاک که او را از فرش به عرش برساند.🍄🌈
🌟💕بعد از ازدواج عاشقانه ی #روژان و کیان ادامه ماجرای زیبا و خواندنی را به زودی در #فصل_دوم دنبال میکنیم😍💕
😍 #فصل_دوم رمان زیبای
#روژان را در کانال زیبای
زخمیان عشق دنبال کنید
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_صد_هفتاد_پنجم
تازه به راه افتاده بودیم که بی سیم راننده به صدا در آمد .
من که از حرف هایی می زد چیزی نمی فهمیدم .کمی که گذشت راننده به سمتمان برگشت.
_داعش في طريقهم ، علينا أن نذهب الآن إلى مدينة جلولاء للتأكد. علي أن أرى من أي طريق يمكنني أن أتجاوزك دون خطر. في الوقت الحالي ، وصل الأمر أخذك إلى الأمام.
زهرا با نگرانی گفت
_میگه داعشی ها تو مسیر هستند ،باید فعلا برای اطمینان بریم به شهر جلولاء. باید ببینه از کدوم مسیر میتونه بدون خطر ما رو رد کنه .فعلا دستور رسیده مارو ببره جلولاء!
راننده به سمت شهر جلولاء به راه افتاد.
امیدوارم حداقل تا شب راهی به بغداد پیدا کنیم و من هرچه زودتر به کربلا برسم.
تابلو ورودی شهر از دور پیدا بود .
چنددقیقه بعد وارد شهر شدیم.
به مردمی که در رفت و آمد بودن چشم دوخته بودم و تصورش را هم نمیکردم روزی برسد که آنها شهر و دیارشان را بخاطر داعش ترک کنند.
راننده ماشین را مقابل خانه ای پارک کرد.
همگی پیاده شدیم.
راننده که فهمیده بود فقط زهرا عربی میفهمد با صحبت کرد به سمت در رفت ،زهرا روبه ما کرد
_میگه امروز در خونه ام احمد می مونیم تا اون و دوستانش راه ها رو بررسی کنند. گفت مواظب باشیم به جز صاحبان این خانه کسی نفهمه ما ایرانی هستیم،ممکنه جونمون به خطر بیفته .
راننده چند ضربه به در خانه زد .پیرزن قد بلند و چهارشانه ای با چهره ای گشوده در را برایمان باز کرد
_مرحبا صابر ، اهلا وسهلا بك.
(سلام صابر ،خیلی خوش اومدی)
_مرحبا خالتي احضرت لك ضيف ان شاء الله سنذهب بالليل
(سلام خاله،براتون مهمون آوردم ،ان شاءالله شب رفع زحمت میکنیم.)
_هذا بيتك يا بني ، اهلا وسهلا بك. تفضل. تفضل
(اینجا خونه خودته پسرم.خیلی خوش آمدید بفرمایید بفرمایید)
زهرا از طرف من و روهام تشکری کرد و همگی باهم وارد خانه شدیم.
در حیاط چند درخت نخل سربه فلک کشیده خودنمایی میکرد.
نمای خانه با کاشی های سفید و قرمز رنگ تزیین شده بود.
با تعارف اُمً احمد وارد خانه شدیم .
دورتا دور سالن را مبل های ساده چیده بودند ،از همان مبل های عزاقی که تا به حال در عکس ها دیده بودم.
هرسه کنارهم نشستیم.
ام احمد چنددقیقه بعد با سینی چای روبه رویمان ایستاد و چای تعارف کرد.
استکان را برداشتم و روی میز گذاشتم .
زهرا کنار گوشم گفت
_به این میگن چای عراقی زیادی سیاهه ولی جوشیده نیست بخور طعمش خوبه.
به رویش لبخندی زدم و چای را نوشیدم.
آقا صابر برای بررسی مسیر ما را تنها گذاشت و رفت.
صدای اذان ظهرکه به گوش رسید .
وضو گرفتیم و نمازمان را همانجا خواندیم.
تا شب خبری از صابر نشد .
چشم انتظار آمدن خبری از صابر بودیم که صدای تیراندازی به گوشم رسید.
با وحشت به حیاط دویدم.
زهرا و روهام هم به ایوان آمدند.
روهام با نگرانی گفت.
_صدای تیراندازی از نزدیکی های شهر هستش،خدا خودش رحم کنه.
با نگرانی به آن دو نگاه کردم و زیر لب خدا خدا میکردم خطری آن دو عزیزم را تهدید کند.
&ادامه دارد...
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
☔️🍄🌈🦋☔️
🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝به قلم #زهرا_فاطمی☔️
📂 #فصل_دوم
🖇 #قسمت_صد_هفتاد_ششم
تازه صدای تیرامدازی قطع شده بود که صدای همهمه در کوچه به گوش رسید.
روهام به سمت کوچه دوید.
من و زهرا هم پشت سرش از حیاط خارج شدیم.
مردم ترسیده و هراسان به کوچه و خیابان آمده بودند.
من که از حرف زدنشان چیزی نمیفهمیدم،روبه زهرا کردم
_چی شده ،اینا چی میگن؟
زهرا نگاه ترسیده اش را به من دوخت
_بد بخت شدیم روژان ،میگه داعش شهر رو محاصره کردند.نیروی پیشمرگه داخل شهر هستند تا مانع ورودشون بشن.
ترس به جانم افتاد ،به خاطر جان خودم،نه!بخاطر زهرا و روهامی که به دنبال خودم تا اینجا کشانده بودم.
ام احمد مشغول حرف زدن با زن همسایه بود.
چشمم به انتهای کوچه افتاد،صابر با دو خودش را به ما رساند و همه ما را به داخل خانه برد
_لماذا خرجتم ، ألم أقل أنه لا ينبغي لأحد أن يفهم أنك إيراني ، هل تريد المخاطرة بحياتك؟
(شما چرا بیرون اومدید؟مگه نگفتم کسی نباید بفهمه شما ایرانی هستید؟میخواین جون خودتون رو بخطر بندازید؟)
روهام با نگرانی گفت
_مردم میگن شهر محاصره شده درسته ؟حالا چطور قرار از اینجا خارج بشیم؟
زهرا حرف روهام را به صابر گفت
صابر با خونسردی به تخت، گوشه حیاط اشاره کرد
_تعال ، دعنا نتحدث(بفرما بشین ،حرف می زنیم)
همه روی تخت نشستیم
_سننتظر حتى الغد ، إذا لم يتم كسر الحصار ، سنخرج الناس من المدينة ، ستغادرون مع الناس وتعودون إلى إيران.
مرة أخرى ، أؤكد أنه لا ينبغي لأحد أن يفهم أنك إيراني ، هناك جاسوس في المدينة ، إذا سمع داعش عنك ، ستكون في خطر أكبر.
علي أن أساعد إخوتي ، اعتني بنفسك .
زهرا روبه ما کرد
_میگه تا پس فردا صبر میکنیم ،اگر محاصره شکسته نشد ،مردم رو از شهر خارج می کنیم ،ماهم با مردم خارج میشیم و به ایران برمی گردیم.
بازهم تاکید میکنه که کسی نباید بفهمه ما ایرانی هستیم ،تو شهر جاسوس هست به گوش داعش برسه جونمون بیشتر به خطر می افته.حواسمون رو جمع کنیم.
میگه باید به یاری برادرانش بره ،مواظب خودمون باشیم.
صابر برخواست خداحافظی کرد و دوباره با عجله خانه را ترک کرد.
ما ماندیم و ترسی که در چشمانمان نمایان بود.
دوروز شد چهار روز از صابر خبری نشد .
امشب شب ولادت حضرت زینب س بود،همان شبی که من با کیان قرارداشتم.
چندساعتی تا شب مانده بود، من در روستایی محاصره شده بودم و خبری از کیان نبود.
هرروز چند جوان کشته میشدند تا داعش وارد شهر نشود.
بوی دود و خون جلولاء را در برگرفته بود.
هیچ گاه باورم نمیشد که در چهل کیلومتری کشور ایران توسط داعش محاصره شوم.
&ادامه دارد...
☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
دعـای هفتمـ صحیفـهـ سجادیهـ
به توصیهـ #رهبر عزیزمون،جهت رفع بیماری #کرونا ... ان شالله🍃
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
صبحاسټوآهدوروبـرمراگرفتہاسټ
باراناشڪچشمتـرمراگرفتہاسټ
اربابجانسلام،ببیندوریازشما
آتشحوالےجگـرمراگرفتہاسټ...💔
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضت کش ببادامی بسازد
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
چون کوه سربلندیم در فصل امتحانات
درجنگ و سیل تحریم، در وقت انتخابات✌️
#انتخابات_1400
#در_میدان_می_مانیم
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
«أَنْتُمُ الْأَمانَةُ الْمَحْفُوظَة»
و در مکتب وحی؛
بندگی؛ تنها راهِ امانتداری است..!🌱
درمکتب حَٰاجِ قٰاسِمْ هرفرد
یک مدافعحرم است نبردی
سنگین در پیش است ...
نامزد محبوب جریان اصلی
غرب ؛ با تمام قواعد فریب
و پشتیبانی و پروپاگاندای
سنگینرسانهای پا بهعرصه
کارزار #انتخابات گذاشته ...
و دراین صحنه نبرداتفاقات
پیچیدهای رخخواهدداد ...
بابیداریکامل وآگاه و آماده
روشنگریهایدارای تبیین و
تحلیلو با استفاده ازتمامی
ظرفیتها تکلیف همگانیست
واگر سادهانگاری شود دراین
جبهه قتلگاه رخ خواهد داد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کربلاییحسینطاهری
" درخت عمر من از ریشه میسوزه...
...♡
pouyan far 01.mp3
5.21M
#کربلاییمحمدحسینپویانفر
شکستم دلت را،دلم را شکستند؛
من از کار دنیا شکایت ندارم ...
...♡
‹ 🌕🌻 ›
+ خـدایا!
مرا به خاطر گناهانے ڪه
در طولِ روز
بـا هـزاران قـدرتِ عـقل
توجیھشان مےڪنم
ببخش!
#شهید_چمران |
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
-🌱💕-
_ همسر بزرگوار شهید میگوید:
"منبا #روحالله بزرگ شدم و پر و بال گرفتم و باشهادتش به بارنشستم🕊...
-
#آقاروحالله هدیه امام رضا"؏" به من بود. همسری که امام هشتم به آدم هدیه میدهد و امام حسین"؏" او را میگیرد وصف نشدنی است، من عروس چنین مردی بودم ...
-
من میدانستم روزی #آقاروحالله شهید میشود اما فکر نمیکردم اینقدر زود؛
ما حلقههای ازدواجمان را نذر حرم امام حسین"؏" کرده بودیم ، چون عقیده داشتیم هیچگاه از هم جدا نمیشویم.در حال حاضر خودم را خوشبختترین دختر دنیا میدانم. "
#شهید_روحالله_قربانی |
‹نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید رسول خلیلی :
(بالای سرمن روضه ی حضرت زینب بخوانید)
شامیان خنده بر زخمِ جگر ما نزنید
ساز با ناله ی ذریه ی حضرت زهرا نزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید😔
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#تلنگرانہ 🦋
استاد پناهیان میگفـتـــــ ؛
اگه یه شب بدون غم و غصه بودے،
شڪ ڪن به خودتـــــ!
اصلا اصلش همینه
خوبـــــ بهتـــــ درد میدن،
آزمایشتـــــ میڪنن ڪه خوبـــــ بخرنتـــــ!
میفرمآد:
هر ڪه در این بزم مقربـــــ تر استـ
جامِ بلا بیشترش مےدهنـد..
‹نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
•| 🐚 🌿 |•
هر کسی او را میدید دیگر نمیتوانست به راحتی از او دل بکند. مصطفی قانون جذب را خوب بلد بود. میدانست چه کار کند تا یکی را جذب بسیج و دم و دستگاه امام حسین علیهالسلام کند.
پدرش میگفت: «مصطفی به مادرش گفته شما دعا کن من موثر باشم، شـهید شدم یا نشدم مهم نیست¡!»
#شـهیدمصطفیصدرزاده
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💐حاج قاسم تا یک ساعت قبل از شهادت پیگیر تفحص پیکر شهدای مدافع حرم بود
🔻لباس شهید مدافع حرم سلمانیان که همراه با پیکر مطهرش در سوریه تفحص و کشف شده بود به خانواده شهید تحویل داده شد.
📎لینک خبر :
http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/2934/
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #نماهنگ
آرزو شده مشهد هم
لک زده دلامون اما یکی نیست که ما رو یه حرم ببره....:))🌿🕊
🎤با صدای مجتبی رمضانی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی🧡
#به_تو_از_دور_سلام 💔
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh