eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
12هزار ویدیو
151 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شهیدبهشـــــتی: هر جا كہ مي‌گويند دين و اسلام هست و عدالت اجتماعے نيست بدانيد كہ آن دين و اســـــلام قلابے است #سالروز_ترور_۷۲_تن_تسلیت_باد نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
هدایت شده از مسابقه‌بزرگ‌حرف‌دل
قدرلحظات جوانی خود را بدانید و مواظب باشید هرگز جز برای رضای خدا کاری نکنید. |سیدعلی‌خامنه‌ای| 🔊هدفمون اینه که این سخن رو به گوش همه برسونیم..! 🎉جایزه‌های نفیسمون😊☺️😇👇 🔻نفراول🔻 ۳۰۰هزار ریال جایزه نقدی😍 🔻نفردوم🔻 ۲۰۰هزار ریال جایزه نقدی😍 🔻نفرسوم🔻 ۱۰۰هزار ریال جایزه نقدی😍 📌تافرصت هست توی مسابقه شرکت کنید😊 ✅جهت شرکت در مسابقه کلیک فرمایید http://eitaa.com/joinchat/2591358979C53b0c0b22b
#استوری #کانال_زخمیان_عشق ❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
❤️🌾✨ °•{خاطراٺ ماندگـــــار #شهید_فریـدون_کرمـــــی🍃🌹}•° ❣عاشـــــق حضرت‌ زهرا(س) بود ▫️همش مےگفت: دوست دارم دست خود را گہ بہ صورت، گہ بہ پهلو گاه بر بازو بگیرم؛ ▫️آخر هم با ترڪش توپ بہ صورت، پهلو و بازو در عملیات کربلاے ۱۰ شهیــ🌷ــد شد نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🔴 7 تیر 1366 نیروی هوایی عراق، چهار منطقه پر ازدحام شهر سردشت (استان آذربایجان غربی) را با 7 بمب خردل، بمباران شیمیایی کرد. 🔴در این حمله 110 غیرنظامی کشته و 8 هزار نفر دیگر در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند. 🔴شهر سردشت، نخستین شهر قربانی جنگ‌افزارهای شیمیایی در جهان پس از بمباران هسته‌ای هیروشیما است. مجامع جهانی به علت نفوذ پشتیبانان صدام حسین، قادر به انجام اقدام قابل توجهی نبودند. اما سرانجام اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در واکنش به جنایات جنگی آشکار صدام حسین، مصوبه‌ای را در محکومیت به کارگیری سلاح شیمیایی توسط او گذراندند که با وتوی آمریکا بی‌اثر شد. 💐شادی ارواح طیبه شهدا نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌿 #مهربان بودی و در سفره ی من 🌹برکت عشــ💖ــق 🌿دل من داشت به #لبخند_تو 🌹عادت می کرد 🌿کاش ایـن دلـ💔 🌹دل تاریکتر از #تنــهایی 🌿 #با_تـو تا آنطـرف آیینه 🌹حرکت می کرد #شهید_هادی_شجاع 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
🌿 #مهربان بودی و در سفره ی من 🌹برکت عشــ💖ــق 🌿دل من داشت به #لبخند_تو 🌹عادت می کرد 🌿کاش ایـن دل
🌷 💠چهار روز باهم زندگی کردیم 🔰ازهمان کودکی در مکتب (ع) شاگردی کرده بود. آقا هادی خیلی با محرم و صفر مأنوس💞 بودند. محـ🏴ـرم که می آمد حال خاصی داشتند دیگر را کمتر می دیدم، چون مشغول هیئت بودند. 🔰می دیدم که چقدر عاشقانه💖 کار می کنند هم شور حسینی داشتند و هم حسینی، آخر هم در محرم شدند🕊 می گفتند: خیلی دوست دارم یک گوساله موقع تاسوعا و برای آقا قربانی کنم و با آن طعام درست کنم برای امام حسین (ع) 🔰می گفتم: با یک نفر شریکی بخرید. می گفتند: نه فاطمه جان✘ می خواهم تنهایی را بدهم. عشقش را که به مکتب امام حسین(ع) می دیدم من هم سر شوق می آمدم😍 که کاری کنم.   🔰موقع خواستگاری ایشان سرباز بودند. بعد از عقد💍 از شغل و علاقه شان به این شغل گفتند و جبهه ؛ یک ماه📆 گذشته بود که به او گفتم: آقا هادی! ممکنه شغلت ان را عوض کنید⁉️ ایشان هم بدون تعارف گفتند: ! من به این شغل علاقه دارم. 🔰هروقت پلاک شان را به گردن می انداختند و می‌گفتند” من شهید🌷 می شوم” من می ترسیدم واضطراب داشتم که نکند ایشان را از دست بدهم😔 ولی ایشان با احساس و با من رو مجاب کردند. 🔰می گفتند: من نیت کرده ام که نگذارم حرم (س)🕌 به دست داعشی ها بیافتد. من هم وقتی فهمیدم به خاطر حضرت زینب(س) می روند راضی شدم اما به زبان نیاوردم❌ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
سال دوم ،یک استاد داشتیم که گیر داده بود، همه باید کراوات بزنند. سر امتحان کراوات نزد! استاد دو نمره ازش کم کرد... شد هجده! بالاترین نمره ی کلاس... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 « بگو عاشق نیستیم »...   انگار از آسمان آتش می‌بارید به شهید غلامی گفتم: «گروه را مرخص کنیم تا اوایل پاییز که هوا خنک تر می شود ، برگردیم.» گفت: « بگو عاشق نیستیم.» گفتم: «علی آقا! هوا خیلی گرم است نمی شود تکان خورد.» گفت: «وقتی هوا گرم است و تو میسوزی، مادر شهیدی که در این بیابان افتاده است، دلش می شکند و می گوید: خدایا بچه‌ام در این گرما کجا افتاده است؟ همین دلشکستگی به تو کمک می‌کند تا به شهیـد برسی. » نتوانستم حرف دیگری بزنم ... گوشی را گذاشتم ، برگشتم و گفتم: « بچه‌ها، اگر از گرما بی‌جان هم شدیم ، باید جستجو را ادامه دهیم. » پس از نماز صبح کار را شروع کردیم... تا ساعت ۹صبح هرچه آب داشتیم، تمام شد بالای ارتفاعات ۱۷۵ شرهـانی ، چشم‌هایمان از گرما دیگر جایی را نمی‌دید به التماس نالیدیم: «خدایا تو را به دلِ شکسته‌ی مادران شهید..» در کف شیار چیزی برق زد، #پلاک بود ... 📚 آسمان‌ مال آنهاست (کتاب‌ تفحص)، صفحه ۸ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh