فاصله مرز مهران تا شهرهای عراق
مهران تا کوت:۸۲ – مهران تا دیوانیه :۲۲۷ – مهران تا حله :۲۳۸ – مهران تا بغداد :۲۵۵ – مهران تا نجف :۳۰۳ – مهران تا کربلا:۲۷۹ – مهران تا کاظمین:۲۸۳ – مهران تا سامراء:۴۴۴ – مهران تا سید محمد:۴۰۹ – مهران تا طفلان مسلم :۲۷۲
فاصله مرز خسروی تا شهرهای عراق
خسروی تا کوت :۳۴۱ – خسروی تا دیوانیه :۳۹۵ – خسروی تا حله :۳۰۵ – خسروی تا بغداد :۱۹۰ – خسروی تا نجف :۳۸۰ – خسروی تا خانقین :۱۰ – خسروی تا مقدادیه :۱۰۲ – خسروی تا بعقوبه :۱۳۰- خسروی تا کربلا:۳۱۵ – خسروی تا کاظمین :۲۰۳ – خسروی تا سامراء:۳۲۶ – خسروی تا سید محمد:۲۹۱ – خسروی تا طفلان مسلم :۲۸۱
فاصله مرز مهران تا شهرهای عراق
مهران تا کوت : 82 کیلومتر
مهران تا دیوانیه : 227 کیلومتر
مهران تا حله : 238 کیلومتر
مهران تا بغداد : 255 کیلومتر
مهران تا نجف : 303 کیلومتر
مهران تا کربلا : 279 کیلومتر
مهران تا کاظمین : 283 کیلومتر
مهران تا سامراء : 444 کیلومتر
مهران تا سید محمد : 409 کیلومتر
مهران تا طفلان مسلم : 272
فاصله مرز چذابه تا شهر های عراق
چذابه تا نجف 390 کیلومتر
چذابه تا کربلاء 460 کیلومتر
چذابه تا سامراء 755 کیلومتر
چذابه تا کاظمین 575 کیلومتر
چذابه تا سیدمحمد 717 کیلومتر
چذابه تا طفلان مسلم 506 کیلومتر
چذابه تا سید محمد 717 کیلومتر
چذابه تا بغداد 568 کیلومتر
فاصله مرز خسروی تا شهرهای عراق
خسروی تا کوت : 341 کیلومتر
خسروی تا دیوانیه : 395 کیلومتر
خسروی تا حله : 305 کیلومتر
خسروی تا بغداد : 190 کیلومتر
خسروی تا نجف : 380 کیلومتر
خسروی تا خانقین : 10 کیلومتر
خسروی تا مقدادیه : 102 کیلومتر
خسروی تا بعقوبه : 130کیلومتر
خسروی تا کربلا : 315 کیلومتر
خسروی تا کاظمین : 203 کیلومتر
خسروی تا سامراء : 326 کیلومتر
خسروی تا سید محمد : 291 کیلومتر
خسروی تا طفلان مسلم : 281
فاصله مرز شلمچه تا شهرهای عراق
شلمچه تا بصره : 20 کیلومتر
شلمچه تا نجف 460 کیلومتر
شلمچه تا کربلاء 549 کیلومتر
شلمچه تا کاظمین دارای دو مسیر 575 و 621 کیلومتر
فاصله نجف تا شهرهای عراق
نجف تا کربلا : 78 کیلومتر
نجف تا بغداد : 161 کیلومتر
نجف تا بصره : 467 کیلومتر
نجف تا حله : 61 کیلومتر
نجف تا رمادی : 271 کیلومتر
نجف تا بعقوبه : 227کیلومتر
نجف تا دیوانیه : 75 کیلومتر
نجف تا کاظمین : 180 کیلومتر
نجف تا سامراء : 287 کیلومتر
نجف تاسید محمد : 249 کیلومتر
نجف تا طفلان مسلم : 116
دلتنگی_۲۰۲۳_۰۸_۱۴_۲۱_۳۷_۳۳_۸۴۰.mp3
4.35M
🥀 دلتنگی یعنی کربلا بارون گرفته
چندسالهنوکردردِبیدرمونگرفته
کربلایی جواد مقدم
#اربعین #امام_حسین #کربلا
18.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌موبایل خود را بچرخانید
و این ۴ دقیقه را حتما ببینید.
📌#پیشنهاد_تماشا👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم خلوت تو در بقیع دل است😔
چهکنم سیّدی، زیارتت مشکل است😔
#شهادت_امام_حسن ع🖤🍂
#تسلیٺ_باد🍂💔
رمان زیبای
#سو_من_سو
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#سو_من_سه
#قسمت_هفدهم
کنار در می ایستم تا شاید کمی دور مهدوی خلوت بشود. شاید هم خودش از چشمانم بخواند که حرف دارد و بیاید سراغم و بیشتر از این نخواهم خودم را خورد کنم. یکی از بچه ها دارد چانه زنی می کند سر بحثی که مهدوی در کلاس
داشته است. گاهی که معلمی نمی آید مهدوی به جایش پایۀ تدریس می شود. تقریبا کل مدرسه دوست دارند که معلم ها یکجا نیست بشوند تا مهدوی ظهور کند. پسر میگوید:
- یه جوری می گید که آدم به پوچی می رسه، دیگه هر کاری می خواد انجام بده میگه انجام بدم که چی بشه؟
مهدوی نگاهش می کند.
- جدی میگم آقا! خودتون می گید دیگه، درس و لذت و اینا به یه فوتی بنده!
مهدوی با لبخند می گوید:
- دیگه چی گفتم که تو تحریفش کنی؟
- اِ آقا تحریف نکردیم که!
برو اول اصل حرف من یادت بیاد بعد بیا چانه زنی راه بنداز!
مهدوی گفته بود اینقدر دنبال لذت ساختگی نروید! مدام بیرون از خودتان از اشیا و آدم و خوراکی و پوشاکی درخواست لذت می کنید، همین است کــــه تمام می شود و شما هنوز سیر که نشدید تشنه تر هم شده اید! لذت در وجود خودتان است فقط راه بدهید تا خودش را نشان بدهد. سر کوه قاف نیست که برای به دست آوردنش بخواهید شال و کلاه کنید و در به در بشوید. بعد هم که به آن می رسید می بینید که این قدر هم لذیذ نبود، معمولی بود. مثل این که یک اتفاق معمولی را با آب و تاب تعریف کنید.
یکبار، همان اول ها، بچه ها جمع بودند خانۀ جواد، به صرف فیلم و بساط. من دیر رفتم. یعنی خب گاهی دو دل می شدم و پر از عذاب وجدان از اعتماد خانواده ام و غلط های اضافه ای که پشت هم مقابلم صف می کشید و من دائم داشتم با خودم می جنگیدم که بکنم نکنم، بروم، نروم. اما کلا برای اینکه جلوی همۀ بچه ها کم نیاورم و مسخره
ام نکنند می رفتم.
دیر رسیدم و برق رفته بود و وقتی که آمد کانالا قاطی کرد.
تلویزیونشان روشن شد و سینه زنی نشان می داد. آرشام گفت:
- مگه طرفای محرمی، عاشورایی، نیمه رمضانی...
یک جمعیت زیاد، همه یکدست و مشکی، سینه می زدند و بساطی بود. لذتی دارد این حس و حال که دروغ است اگر بگویم ندارد. لذتش با هیچ چیز هم نباید مقایسه شود. من ظاهرا قید ریشه ام را زده بودم اما ته دلم که نمی توانستم انکارش کنم. یک حرارت نابی از ته سینه ام شروع کرد به بالا آمدن، اما حرفی نزدم. جواد هم نشسته بود روی مبل و دوتا دستانش بیکار دو طرفش افتاده بود. من زیر چشمی تلویزیون را نگاه می کردم اما جواد زل زده بود به صحنه هایی که با او سنخیتی نداشت و خیره خیره نگاه می کرد. علیرضا گفت:
- فیلمی دارند اینها هم. دور هم جمع میشن که چی؟ بزنن تو سر و سینه؟
حس کردم تمام بدنم یکجا داغ کرد. جواد نگاهش که نکرد، حرفی هم نزد. تا درست بشود بساط فیلم، جواد خیره بود. دوباره گفت:
- اِ اِ. مهدویتون اون وسطه.
باز هم جواد هیچ حرکتی نکرد. اما آرشام تیز پرسید:
- کو؟
علیرضا خندید و شانه بالا انداخت. واقعا جواد هیچ عکس العملی نشان که نداد هیچ، بلند شد و رفت و فیلم را هم نماند. آخرش آرشام کلید کرد که چه مرگت شده بود و وجدانا جواد، اینا با چه هدفی اینطوری می کنند. جواد گفت:
- یادته دوسال پیش دسته جمعی با هم قرار گذاشتیم روی بازومون جای شش تا تیغ باشه؟ یادته بعضی ها دوتا بازو و دو تا ساعد رو با هم زدن؟ این یه جور خودزنیه، اونا هم یه جور. ما هم جمع می شیم موسیقی می ذاریم و می رقصیم. می خوریم و مست می شیم
و می رقصیم. ما یه جور، اینام یه جور. ما هم برای یکی می میریم .
من حرفی نزدم اما ته دلم گفتم که من با شما پارتی و... آمده ام با این ها هم بوده ام. بودن داریم تا بودن. عکسم را از پروفایل بر می دارم. تمام عکس هایم را پاک می کنم. میروم توی پیج های پسرها و دخترهایی که عکس وحشتناک گذاشته اند. برای همه شان پیام می گذارم:
- شما رو می شناسم اما دوست دارم بیشتر بدونم.
تا شب می سوزد آمپر خودم، می ترکد پیجم. خوب فعال ظاهر می شوند.
دو دسته اند. یکی که حساب شده برایم پیام گذاشته و می خواهد جذبم کند. یک عده هم که از زور بدبختی عضو شده اند و جمالت کلیشه ای گذاشته اند برایم...
#نرجس_شكوريان_فرد
#سو_من_سه
.
.
.
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh