☫ دقایقی برای تَفکُّر ☫
بغضم ترکید آنجایی که گفت: اگر مشکلات مردم با اهانت به من حل میشه اشکال نداره...
به سید ابراهیم، پسرک یتیمِ مشهدی فکر میکنم که دور حرمتان #دستفروشی میکرد و گاه از فَرط خستگی و گرسنگی در حرمتان خوابش میبرد...
نمیدانم بینِتان چه گذشت که مهربانیتان شرمندهاش شد !
و او را نگینِ سلیمانی دادید؛
کلیددار حرمتان شد،
قاضیالقضات کشورتان شد،
بزرگ کارگزار مردمتان شد
و در شب میلادتان میانِ مِه و باران،
زیرِ درختانِ ارسباران،کوچَش دادید...
تَحدی و مبارزه طلبی در مهربانی!؟!
دلگرم شدم به این پایانش؛
پس حواست به ما گمشدگانِ اَبدیِ صحنهایت، بابالجوادت هست!
@zamanetafakor