eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
875 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
5 محرّم 1 _ ورود حُصَین بن نُمَیر به کربلا در این روز حُصَین بن نُمَیر به دستور عبیدالله بن زیاد با چهار هزار سواره وارد کربلا شدند. (1) 📚 منبع : 1. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 77. @zameneashk1
6 محرّم 1 _ یاری طلبیدن حبیب بن مظاهر از بنی اسد در شب ششم یا هفتم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین علیه السلام برای آوردن یاور و کمک، به قبیله ی بنی اسد رفت. اسدیّان پذیرفتند و حرکت کردند، ولی جاسوسان به عُمَر سعد خبر دادند و او عدّه ای را فرستاد تا مانع آنها شوند. لذا در گیری رخ داد که در این میان جمعی از بنی اسد شهید و زخمی و بقیّه ناگزیر به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را عرض کرد. (1) 📚 منابع : 1. بحار الأنوار : ج 45، ص 386. و ... . @zameneashk1
6 محرّم 2 ـ بازار آهنگران کوفه از روز ششم محرّم بازار آهنگران کوفه محل رفت و آمد و خرید و فروش زیادی بوده است. هر کسی را می دیدی یا شمشیر یا نیزه و یا تیری می خرید و یا آنها را نزد آهنگران تیز می کرد و به سمّ آغشته می کرد؛ برای ریختن خون جگر گوشه ی رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهم السلام و تمام تیرها مسموم بود، و بعضی از آن تیرها یک شعبه و بعضی سه شعبه بودند. (2) 📚 منابع : 2. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 79. معالی السبطین : ج 1، ص 312. @zameneashk1
6 محرّم 3 ـ تراکم لشکر یزید در کربلا در ای‌ن روز لشکر زیادی برای جنگ با حضرت ابا عبدالله علیه السلام جمع شدند. (3) 📚 منابع : 3. لهوف : ص 145. و ... . @zameneashk1
7 محرّم 1 ـ ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد در شب هفتم امام حسین علیه السلام با عُمَر سعد ملاقات و گفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام علیه السلام داشت ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عُمَر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد. (1) 📚 منابع : 1. کلمات الإمام الحسین علیه السلام : ص 387. و ... . 7 محرّم 1 ـ ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد در شب هفتم امام حسین علیه السلام با عُمَر سعد ملاقات و گفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام علیه السلام داشت ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عُمَر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد. (1) 📚 منابع : 1. کلمات الإمام الحسین علیه السلام : ص 387. و ... . @zameneashk1
7 محرّم 2 ـ منع آب از امام حسین علیه السلام در این روز آب را بر اهل بیت سیّد الشهداء علیه السلام بستند، چه اینکه نامه ی ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتّی یک قطره آب هم به آنها برسد. عمرو بن حجّاج زبیدی با چهار هزار تیر انداز مأمور منع آب فرات شدند، که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برده نشود. (2) 📚 منابع : 2. الوقایع و الحوادث : ج 2، ص 153. فیض العلام : ص 146. @zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 1 روایت شعر شیعتی مقتل روز یازدهم،عبور اسراء از کنار گودال و مناسب برای شب عطش ابن طاووس رحمه‏الله روايت مي‏کند که: وقتي سکينه عليهاالسلام بدن مطهر پدرش را بي‏سر، در خاک و خون آغشته ديد، دوان دوان آمد و خود را بر روي آن بدن شريف انداخت و آن قدر گريست که غش کرد. اللهوف: 181، بحارالانوار: 59/45. سکينه عليهاالسلام مي‏گويد: در عالم غش، شنيدم که پدر بزرگوار فرمود: 1- شيعتي ما ان شربتم ماء عذب فاذکروني أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني‏ اي شيعيان من! هرگاه آب گوارا بنوشيد، مرا ياد کنيد، و هر گاه غريبي يا شهيدي را ببينيد بر غريبي و شهادت من ندبه و نوحه کنيد. 2- و أنا سبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمدا سحقوني‏ آخر من فرزند پيغمبر شمايم که مرا بي‏جرم و گناه کشتند و بعد از کشتن، بدن مرا پامال سم اسبان کردند. 3- ليتکم في يوم عاشوراء جميعا تنظروني کيف أستسقي لطفي فأبوا أن يرحموني‏ کاش شما در روز عاشورا حاضر بوديد و مي‏ديديد که چگونه استغاثه مي‏کنم و شربت آبي از براي طفلم مي‏طلبم و آنان به من ترحم نکرده و به من آب ندادند. 4- و سقوه سهم بغي عوض الماء المعين يا لرزء و مصاب هد أرکان الجحون‏ آنان در عوض آب، تير بر حلقوم طفل من زدند، اي داد از اين مصيبت! که ارکان هدايت را منهدم کرد. 5- ويلهم! قد جرحوا قلب رسول الثقلين فالعنوهم ما ستطعتم شيعتي في کل حين‏ واي بر اين گروه! که قلب رسول‏ خدا صلي الله عليه و آله و سلم را مجروح کردند، پس آنان را هر چه مي‏توانيد در همه‏ي اوقات لعين کنيد. چون به هوش آمد، بر سر و صورت خود مي‏زد و موي خود را مي‏کند. جماعتي از اعراب بي‏دين به دور او جمع شده و او را از آن بدن شريف کشيدند. مصباح کفعمي: 741 فصل خطبه‏ها، رجوع شود به: الدمعة الساکبه: 374/4 و 375، ذريعة النجاة: 299 و 300. شعر ضمیمه فارسی، همخوانی مداحان با شعر شیعتی من این چنین بی کس نبودم کا ندرین وادی رسیدم بی کسم کردید و چَشم از چشمه خون مالامالم من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم وحش و طیر این بیابان ، جمله سیرابند و چون تو من که از آل رسولم ، تشنه آب زلالم من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم اکبرم کُشتید و عون و جعفر و عباس و قاسم این منم کظلم چون تو،طائر بشکسته بالم من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم تذکر : 1 بهترین سبک خواندن همان است که جامع مداح تهران می خوانند و از صدسال پیش رایج است 2 اصل شعر هفت بیت است که سه تای ان را می خوانند 3 بند اول و سوم و بعد دوم را می خوانند ولی در متون مقتل به ترتیب بالا است التماس دعا @m_h_tabemanesh لینک کانال مقتل ضامن اشک @zameneashk
3 شعر شیعتی به روایت لهوف سید و خصائص الحسینیه اشگهای خونین در سوگ امام حسین ع حضرت سکينه کنار بدن شريف امام حسين سيد بن طاووس رحمه الله گويد: پس از آن، سکينه عليهاالسلام جسد مطهر پدر بزرگوارش امام حسين عليه‏السلام را به آغوش گرفت، عده‏اي از عرب‏ها جمع شدند تا او را از جنازه‏ي بابا جدا کنند [1] . در نقل ديگري آمده است: سکينه عليهاالسلام کنار جسد شريف پدر بزرگوارش گريست و ناله‏هاي جان‏سوزي از دل کشيد و بي‏هوش افتاد. سکينه عليهاالسلام، دختر امام حسين عليه‏السلام مي‏گويد: روي جسد مطهر بابايم بي‏هوش افتاده بودم، در اين حال، از پدر بزرگوارم شنيدم که مي‏فرمود: 1- شيعتي ما ان شربتم ماء عذب فاذکروني أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني‏ 2- و أنا السبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمداً سحقوني‏ 3- ليتکم في يوم عاشوراء جميعا تنظروني کيف استسقي لطفلي فأبوا أن يرحموني‏ 4- و سقوه سهم بغي عوض الماء المعين يا لرزء و مصاب هد أرکان الحجون‏ 5- ويلهم! قد جرحوا قلب رسول الثقلين فالعنوهم ما استطعتم شيعتي في کل حين‏ 1- اي شيعيان من! اگر آب شيرين گوارا را نوشيديد مرا ياد کنيد؛ يا اگر شنيديد کسي غريب يا شهيد شده به من ندبه کنيد. 2- من همان سبط و فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هستم که بي‏ جرم و گناه مرا کشتند؛ و عمدا بدن مرا بعد از کشتن زير سم اسبها پايمال کردند. 3- کاش همه شما در روز عاشورا بوديد و مي‏ديديد؛ چگونه براي کودک خودم آب خواستم ولي آنها ندادند و به من رحم نکردند. 4- آنها کودک مرا به جاي آب پاک و روان با تير ستم سيراب کردند؛ واي از اين مصيبتي که ارکان کوه حجون را شکست. 5- واي بر آنها! آنها قلب پيامبر انس و جن را مجروح کردند؛ پس اي شيعيان من! هر موقعي، تا مي‏توانيد آن دشمنان را لعنت کنيد. از ابن‏رياح نقل شده که او مي‏گويد: من در واقعه‏ ي کربلا حاضر بودم، چون آقا و مولايم امام حسين عليه‏السلام شهيد شد خانمي در حالي که لباسهايش را بر زمين مي‏کشيد آمد و بر زمين افتاد، آن گاه برخاست در حالي که صورتش باز بود و مانند آفتاب مي‏درخشيد و فرياد مي‏زد: وا حسيناه! وا اماماه! وا قتيلاه! وا اخاه! آنگاه به سوي جسد شريف امام عليه‏السلام که جسد بي‏ سري بود، آمد چون او را ديد به آغوش کشيد، و افتاد و فرياد زد و ناله نمود، آن قدر ناله‏ هاي جان‏سوز زد که حاضران را به گريه انداخت. پرسيدم: اين خانم کيست؟ گفتند: اين زينب، دختر اميرمؤمنان علي عليه‏السلام است. [1] بحارالانوار: 59:45. ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
4 فخرجن حواسر مسلبات حافيات باکيات، يمشين سبايا في أسر الذلة، و قلن: بحق الله الا ما مررتم بنا علي مصرع الحسين عليه‏السلام. فلما نظر [1] النسوة الي القتلي صحن، و ضربن وجوههن. قال: فو الله لا أنسي زينب بنت علي عليه‏السلام [2] تندب الحسين عليه‏السلام، و تنادي بصوت حزين و قلب کئيب: يا محمداه! [3] صلي عليک ملائکة [4] السماء هذا حسين مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء [5] و بناتک سبايا، الي الله المشتکي، و الي محمد المصطفي، و الي علي المرتضي، [6] و الي فاطمة الزهراء [7] و الي حمزة سيد الشهداء، يا محمداه! [8] هذا حسين بالعراء، تسفي [9] عليه الصبا، قتيل أولاد البغايا، [10] وا حزناه! وا کرباه![11] [12] اليوم مات جدي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، يا أصحاب محمداه! هؤلاء ذرية المصطفي، يساقون سوق [13] السبايا. [14] [15] و في رواية: [16] : يا محمداه! بناتک سبايا و ذريتک مقتلة، تسفي عليهم ريح الصبا، و هذا حسين محزوز [17] الرأس من القفا، مسلوب العمامة و الرداء، بأبي من أضحي [18] عسکره في يوم الاثنين نهبا، بأبي من فسطاطه مقطع العري، بأبي من لا غائب [19] فيرتجي، و لا جريح فيداوي، بأبي من نفسي له الفداء، بأبي المهموم حتي قضي، بأبي العطشان حتي مضي، بأبي من شيبته [20] تقطر [21] بالدماء [22] ، بأبي من جده [23] محمد المصطفي، بأبي من جده [24] رسول اله السماء، بأبي من هو سبط نبي الهدي، بأبي محمد المصطفي، بأبي خديجة الکبري، بأبي علي المرتضي عليه‏السلام، بأبي فاطمة الزهراء سيدة النساء، بأبي من ردت له [25] الشمس [حتي] صلي [26] . قال الراوي: فأبکت و الله کل عدو و صديق. ثم ان سکينة اعتنقت جسد أبيها [27] الحسين عليه‏السلام فاجتمعت [28] عدة من الأعراب حتي جروها عنه [29] . ابن‏طاووس، اللهوف، 134 - 132 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 59 - 58 / 45؛ البحراني،، العوالم، 303 - 302 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 374 - 373/ 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 460، القمي، نفس المهموم، / 377 - 376؛ المازندراني، معالي السبطين، 54 / 2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 334 - 333 زنان را سربرهنه و جامه به يغما رفته و پا برهنه و شيون کنان بيرون آوردند و آنان را اسير کردند و با خواري مي‏بردند گفتند: «شما را به خدا، ما را از قتلگاه حسين ببريد!». و چنين کردند. همين که چشم بانوان بر پيکرهاي کشته‏گان افتاد، صيحه زدند و صورت خراشيدند. راوي گفت: «به خدا، زينب دختر علي از يادم نمي رود که باصداي غمناک و دل پر درد بر حسين مي‏ناليد و صدا مي‏زد: اي محمدي که فرشتگان آسمان بر تو درود فرستاد! اين حسين است که به خون آغشته و اعضايش از هم جدا شده است. اين دختران تو است که اسيرند. شکايتم را به پيشگاه خداوند مي‏برم و به محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه‏ي زهرا و حمزه‏ي سيد الشهدا شکايت همي کنم. اي محمد! صلي الله عليه و آله و سلم اين حسين است که به روي خاک افتاده است و باد صبا خاک بيابان را بر بدنش مي‏پاشد. به دست زنازادگان کشته شده است. آه چه غصه اي! و چه مصيبتي! امروز مرگ جدم رسول خدا را احساس مي‏کنم. اي ياران محمد! اينان خاندان مصطفي‏اند که اسيرشان نموده‏اند و مي‏برند». و در روايتي است که گفت: «اي محمد! دخترانت اسير شدند و فرزندانت کشته شدند. باد صبا خاک بر پيکرشان مي‏پاشد و اين حسين است که سرش از پشت گردن بريده شده و عمامه‏اش به تاراج رفته است. پدرم به فداي آن که خيمه‏گاهش در روز دوشنبه تاراج شد. پدرم به قربان آن که طنابهاي خيمه‏اش بريده شد و خيمه و خرگاهش فرو نشست. پدرم به فداي آن که نه به سفري رفت که اميد بازگشت در آن باشد و نه زخمي برداشت که مرهم پذير باشد. پدرم فداي آنکه اي کاش جان من قربان او مي‏شد. پدرم به فداي آن که با دل پر غصه از دنيا رفت. پدرم به فداي آن که با لب تشنه جان سپرد. پدرم به فداي آن که نواده‏ي پيغمبر هدايت بود. پدرم به قربان فرزند محمد مصطفي. پدرم به قربان فرزند خديجه کبري. پدرم به قربان فرزند علي مرتضي. پدرم به قربان فرزند فاطمه‏ي زهرا، بانوي همه‏ي زنان. پدرم به قربان فرزند کسي که آفتاب بر او بازگشت تا نماز کرد». راوي گفت: «به خدا قسم دشمن و دوست را به گريه درآورد. سپس سکينه نعش پدرش حسين را در آغوش کشيد. جمعي از عرب‏ها آمدند و او را از کنار نعش پدر کشيدند و جدا کردند». فهري، ترجمه لهوف، / 134 - 132. تذکر ک مهم مهم مهم عزیزان مقتل از روضه های بسیار مکشوف است و باید ده ها بار تمرین و خوانده شود و ذاکر مسلط بر شعر گردد و در جا و محلش که حقش ادا می شود بخواند شماره در متن عربی مربوط به پاورقی است که قیاس لغات با مقاتل دیگر است ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
5 شعر شیعتی به روایت مقتل ذریعة النجاة / [ صفحه 300] سکينة اعتنقت جسد أبيها ثم قال السيد رحمه الله: ثم ان سکينة عليهاالسلام اعتنقت جسد أبيها الحسين عليه‏السلام، فاجتمع عدة من الأعراب حتي جروها عنه [1] . و في نقل آخر: انها بکت علي جسده الشريف، و شهقت شهقات حتي غشي عليها. قالت سکينة بنت الحسين عليهماالسلام: فسمعته في غشوتي يقول: شيعتي ما ان شربتم ماء عذب فاذکروني أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني‏ و أنا السبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمدا سحقوني‏ ليتکم في يوم عاشورا جميعا تنظروني کيف أستسقي لطفي فأبوا أن يرحموني‏ و سقوه سهم بغي عوض الماء المعين يا لرزء و مصاب هد أرکان الحجون‏ ويلهم! قد جرحوا قلب رسول الثقلين فالعنوهم ما استطعتم شيعتي في کل حين‏ قال: فانتهبت حزينة، و هي تلطم [خدها] و تنوح، فاجتمعت عدة من الرجال [حتي] جروها عنه [2] . و نقل عن ابن‏رياح أنه قال: شهدت وقعة کربلاء، فلما قتل سيدي و مولاي الحسين عليه‏السلام أتته امرأة و هي تعثر بأذيالها حتي سقطت علي الأرض، ثم قامت و هي مسفرة وجهها، و اذا هي کبزعة الشمس و تنادي: وا حسيناه! وا اماماه! وا قتيلاه! وا أخاه! ثم انها أتت الي جسده الشريف و هو جثة بلا رأس، فلما رأته اعتنقته و نامت بطوله، و شهقته شهقات متتابعات، حتي أبکت کل من کان حاضرا. فسألت عنها، فقالوا: هذه زينب بنت أميرالمؤمنين صلوات الله عليهما. [3] . [ صفحه 303] [1] اللهوف: 181، عنه البحار: 59 / 45. [2] الدمعة الساکبة: 4 / 374 و 375. [3] الدمعة الساکبة: 375 / 4. ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
6 گريه‏ي امام صادق بر حسين شيخ طوسي از عبدالله بن سنان روايت مي‏کند: روز عاشورايي خدمت امام صادق عليه‏السلام رسيدم. او را اندوهگين و گريان ديدم. عرض کردم: اي پسر پيامبر! گريه‏تان براي چيست؟ خدا چشمتان را گريان نکند. فرمود: مگر غافلي؟ آيا نمي‏داني در مثل چنين روزي حسين عليه‏السلام شهيد شده است؟ گفتم: سرورم! درباره‏ي روزه‏ي اين روز نظرتان چيست؟ فرمود: از خوردن امساک کن بي‏آنکه براي سحري برخيزي و افطار کن بي‏آنکه شادماني کني و آن را روز روزه‏ي کامل قرار مده؛ افطارت ساعتي پس از نماز عصر با جرعه‏اي آب باشد، چرا که در آن وقت از روز، جنگ با آل رسول تمام شد و حمله به آنان پايان گرفت، درحالي که سي‏نفر از آنان در ميان دوستانشان کشته بر زمين افتاده بودند و شهادتشان بر رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم سخت بود و اگر آن روز زنده و در دنيا مي‏بود، مي‏بايست به او تسليت گفت. گويد: امام صادق عليه‏السلام گريست تا محاسنش از اشکهايش خيس شد و فرمود: خداي متعال چون نور را آفريد، خلقت آن را در تقدير خويش روز اول ماه رمضان قرار داد و ظلمت را در روز چهارشنبه، روز عاشورا در چنان روزي يعني دهم ماه محرم قرار داد و براي هر يک از اين دو، شاخه‏ها و راههايي قرار داد. [1] . کليني با سند خويش از داوود رقي نقل مي‏کند: در حضور امام صادق عليه‏السلام بودم. آب طلبيد. چون نوشيد ديدم که چشمانش پر از اشک شد. فرمود: اي داوود! لعنت خدا بر قاتل حسين عليه‏السلام! هيچ بنده‏اي نيست که آب بنوشد و حسين عليه‏السلام و اهل‏بيت او را ياد کند و بر قاتل او لعنت بفرستد، مگر آنکه خداوند صد هزار حسنه براي او مي‏نويسد و صد هزار گناه از او محو مي‏کند و صد هزار درجه بر او مي‏افزايد و گويا صد هزار برده را آزاد کرده است و خداوند روز قيامت او را با دل خنک محشور مي‏کند. [2] . [1] مصباح المجتهد، ص 782. [2] کافي، ج 6، ص 391. ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk