بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
#وصیت_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل امیر المومنین ع ( 24 )
اميرالمؤمنين يوصي ابنه العباس أن يؤثر أخاه الحسين يوم عاشوراء
سفارش امیرالمومنین به حضرت عباس ع در شب شهادت در 21 رمضان
في کتاب عدة الشهور لما کانت ليلة احدي و عشرين من شهر رمضان، و أشرف علي عليهالسلام علي الموت، أخذ العباس و ضمه الي صدره الشريف و قال
در کتاب عدة الشهور است هنگامیکه شب 21 ماه رمضان شد و امیر المومنین ع در اخرین لحظات عمر شریف بود ، عباس را به سینه چسباند و فرمود:
ولدي ستقر عيني بک في يوم القيامة.
پسر عزیزم عباس در روز قیامت چشمم به خاطر تو روشن خواهد شد ( در قیامت چشمم را روشن خواهی کرد )
ولدي اذا کان يوم عاشوراء و دخلت المشرعة اياک أن تشرب الماء، و أخوک الحسين عطشان.
پسر عزیزم هنگامیکه روز عاشوراء شد و وارد فرات شدی ، بر حذر باش از اینکه آب بنوشی ، در حالیکه برادرت حسین ع تشنه است
المازندراني، معالي السبطين، 454 1 / موسوعةالامام الحسین ع / ج9- [ صفحه 213]
سلام علیکم
تقدیم به تمام عاشقان عباس ع
البته این روضه دو سند دارد سندی که در متن مقتل است و دوم معالی السبطین است
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#مقام_ابوالفضل_ع
#مقام_ابوالفضل_ع_در_روایات
بسم الله الرحمن الرحیم
59 – منزلت عباس ع در قیامت در نزد خدا ( 2 )
قال علي بن الحسين رحم الله العباس، يعني ابن علي ، فلقد آثر و أبلي وفدي أخاه بنفسه، حتي قطعت يداه فأبدله الله بهما جناحين يطير بهما مع الملائکة في الجنة، کما جعل لجعفر بن أبيطالب،
و ان للعباس عند الله تبارک و تعالي منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة.
امام سجاد ع فرمود: «خدا رحمت کند عباس را که جانفشاني کرد و مردانگي کرد و جان خود را فداي برادر خود گردانيد تا آن که دستهايش را بريدند. پس حق تعالي به عوض دستهاي او، دو بال کرامت کرد که به آن بالها با ملائکه در بهشت پرواز ميکند. چنان چه جعفر بن أبيطالب را دو بال داده [است] ؛ بدرستي که عباس را نزد خداوند عالميان منزلتي هست که جميع شهدا در روز قيامت آرزوي منزلت او ميکنند.
مجلسي، جلاء العيون، / 573 – 572
الصدوق، الخصال، 79 1 مساوي عنه ابن أمير الحاج، شرح شافية أبيفراس، 368 - 367؛ المامقاني، تنقيح المقال، 128 1 - 2؛ القمي، نفس المهموم، 333؛ المقرم، العباس، 124؛ بحر العلوم، مقتل الحسين عليهالسلام (الهامش)، 313؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، 297
60 – لقب سقا ، ابا القربة ( 3 )
يسمونه «السقاء»، و يکنونه أبا قربة؛ شهد مع الحسين کربلاء؛ فعطش الحسين، فأخذ قربة...
او را سقا می کویند و کنیه اش ابا قربه پدر مشک است پس چون حسین ع تشنه بود مشگ را برداشت...
المصعب الزبيري، نسب قريش، / 43 مساوي مثله ابن أبي الدنيا، مقتل الامام أميرالمؤمنين عليهالسلام، / 120؛ المحمودي، العبرات [7] ، 80 / 2
السلام علیک یا ابا القربه
سلام بر صاحب مشک
61 - روایت امام صادق ع در باره ایمان ابو الفضل ع ( 4 )
قال الصادق عليهالسلام: کان عمنا العباس نافذ البصيرة، صلب الايمان، جاهد مع أبيعبدالله الحسين عليهالسلام و أبلي بلاءا حسنا و مضي شهيدا
امام صادق ع در باره ی عباس ع فرمود : عباس ع دردین بصیرت کامل داشت و در ایمانش بسیار سخت بود بهمراه حسین ع جهاد کرد و خویش را به بلایا مبتلا ساخت و شهید شد
أبونصر، سر السلسلة، / 89 مساوي عنه: ابنعنبة، عمدة الطالب، / 294؛ الحائري، ذخيرة الدارين [5] ، 143 - 142 / 1؛ القمي، نفس المهموم، / 332؛ بحر العلوم، مقتل الحسين عليهالسلام (الهامش)، / 313؛ الميانجي، العيون العبري [6] ، / 168؛ المظفر، بطل العلقمي [7] ، 425 / 2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 267؛ مثله المامقاني، تنقيح المقال، 128 /، 1 - 2؛ السماوي، ابصار العين، / 26؛ الأمين، أعيان الشيعة، 430 / 7؛ المازندراني، معالي السبطين، 442، 434 / 1
62 - القاب مشهور أبي الفضل العباس ( 5 )
1. فهي السقاء [أو سقا عطاشي کربلاء] و يسمي لذلک أباقربة.
نامش سقا و یا صاحب مشگ است
2. و [قمر العشيرة] أو قمر بنيهاشم،
ماه قبیله ی بنی هاشم گویند
3. و [بطل العلقمي] أو بطل المسناة،
پهلوان علقمه نام دارد
4. و «حامل اللواء» أو حامل لواء الحسين عليهالسلام،
و صاحب و حامل پرچم امام حسین ع است
5. و «کبش الکتيبة»
رهبری گروه امام حسین ع را داشت
6. و «العميد» أو عميد عسکر الحسين عليهالسلام،
پایه و ستون لشگر امام حسین ع بود
المظفر، بطل العلقمي، 12 - 11 2
63 – شجاعت عباس در کلام معصومین ع ( 6 )
في بحارالأنوار: کان العباس بن علي عليهالسلام يکني أبالفضل، و أمه أمالبنين الکلابية، و کان رجلا و سيما جميلا، و کان يرکب الفرس المطهم و رجلاه تخطان في الأرض، و کان يقال له «قمر بنيهاشم».
بحار مجلسی روایت می کند: کنیه عباس ع ابا الفضل ع بود ، و مادرش ام البنین س ، سیمای بسیار زیبایی داشت،بر اسب قوی هیکل سوار می شد و پاهایش از اسب به زمین کشیده می شد،و به او قمر بنی هاشم می گفتند.
64 - امان حسینی ع بهتر است ( 7 )
قالوا: لا حاجة لنا في أمانکم، أمان الله خير من أمان ابنسمية.
در شب عاشورا چون امان نامه به عباس ع و برادرانش رسید فرمودند: «ما امان شما را نميخواهيم و بدان نيازي نيست.
امان خداوند از امان فرزند سميه (روسبي) بهتر است.»
لهوف سید بن طاووس ره
یا علی التماس دعا
محمد حسین تابع منش 21/2/95 برابر با سوم شعبان المبارک
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
@zameneashk
#محرم_نامه
4 محرّم
1 ـ فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام
در این روز از سال 61 هـ ابن زیاد با استناد به فتوایی که از شریح قاضی گرفته بود، در مسجد کوفه خطبه خواند و مردم را به کشتن امام حسین علیه السلام تحریص کرد. (1)
📚 منبع :
1. الوقایع و الحوادث : ج 2، ص 124.
@zameneashk1
#محرم_نامه
5 محرّم
1 _ ورود حُصَین بن نُمَیر به کربلا
در این روز حُصَین بن نُمَیر به دستور عبیدالله بن زیاد با چهار هزار سواره وارد کربلا شدند. (1)
📚 منبع :
1. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 77.
@zameneashk1
#محرم_نامه
6 محرّم
1 _ یاری طلبیدن حبیب بن مظاهر از بنی اسد
در شب ششم یا هفتم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین علیه السلام برای آوردن یاور و کمک، به قبیله ی بنی اسد رفت.
اسدیّان پذیرفتند و حرکت کردند، ولی جاسوسان به عُمَر سعد خبر دادند و او عدّه ای را فرستاد تا مانع آنها شوند.
لذا در گیری رخ داد که در این میان جمعی از بنی اسد شهید و زخمی و بقیّه ناگزیر به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را عرض کرد. (1)
📚 منابع :
1. بحار الأنوار : ج 45، ص 386. و ... .
@zameneashk1
#محرم_نامه
6 محرّم
2 ـ بازار آهنگران کوفه
از روز ششم محرّم بازار آهنگران کوفه محل رفت و آمد و خرید و فروش زیادی بوده است.
هر کسی را می دیدی یا شمشیر یا نیزه و یا تیری می خرید و یا آنها را نزد آهنگران تیز می کرد و به سمّ آغشته می کرد؛ برای ریختن خون جگر گوشه ی رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهم السلام و تمام تیرها مسموم بود، و بعضی از آن تیرها یک شعبه و بعضی سه شعبه بودند. (2)
📚 منابع :
2. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 79. معالی السبطین : ج 1، ص 312.
@zameneashk1
#محرم_نامه
6 محرّم
3 ـ تراکم لشکر یزید در کربلا
در این روز لشکر زیادی برای جنگ با حضرت ابا عبدالله علیه السلام جمع شدند. (3)
📚 منابع :
3. لهوف : ص 145. و ... .
@zameneashk1
#محرم_نامه
7 محرّم
1 ـ ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد
در شب هفتم امام حسین علیه السلام با عُمَر سعد ملاقات و گفتگو کردند.
خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام علیه السلام داشت ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عُمَر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد. (1)
📚 منابع :
1. کلمات الإمام الحسین علیه السلام : ص 387. و ... .
7 محرّم
1 ـ ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد
در شب هفتم امام حسین علیه السلام با عُمَر سعد ملاقات و گفتگو کردند.
خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام علیه السلام داشت ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عُمَر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد. (1)
📚 منابع :
1. کلمات الإمام الحسین علیه السلام : ص 387. و ... .
@zameneashk1
#محرم_نامه
#عطش
7 محرّم
2 ـ منع آب از امام حسین علیه السلام
در این روز آب را بر اهل بیت سیّد الشهداء علیه السلام بستند، چه اینکه نامه ی ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتّی یک قطره آب هم به آنها برسد.
عمرو بن حجّاج زبیدی با چهار هزار تیر انداز مأمور منع آب فرات شدند، که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برده نشود. (2)
📚 منابع :
2. الوقایع و الحوادث : ج 2، ص 153. فیض العلام : ص 146.
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 1
#شعر_شیعتی
روایت شعر شیعتی
مقتل روز یازدهم،عبور اسراء از کنار گودال
و مناسب برای شب عطش
ابن طاووس رحمهالله روايت ميکند که:
وقتي سکينه عليهاالسلام بدن مطهر پدرش را بيسر، در خاک و خون آغشته ديد، دوان دوان آمد و خود را بر روي آن بدن شريف انداخت و آن قدر گريست که غش کرد.
اللهوف: 181، بحارالانوار: 59/45.
سکينه عليهاالسلام ميگويد: در عالم غش، شنيدم که پدر بزرگوار فرمود:
1- شيعتي ما ان شربتم ماء عذب فاذکروني
أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني
اي شيعيان من! هرگاه آب گوارا بنوشيد، مرا ياد کنيد، و هر گاه غريبي يا شهيدي را ببينيد بر غريبي و شهادت من ندبه و نوحه کنيد.
2- و أنا سبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمدا سحقوني
آخر من فرزند پيغمبر شمايم که مرا بيجرم و گناه کشتند و بعد از کشتن، بدن مرا پامال سم اسبان کردند.
3- ليتکم في يوم عاشوراء جميعا تنظروني
کيف أستسقي لطفي فأبوا أن يرحموني
کاش شما در روز عاشورا حاضر بوديد و ميديديد که چگونه استغاثه ميکنم و شربت آبي از براي طفلم ميطلبم و آنان به من ترحم نکرده و به من آب ندادند.
4- و سقوه سهم بغي عوض الماء المعين
يا لرزء و مصاب هد أرکان الجحون
آنان در عوض آب، تير بر حلقوم طفل من زدند، اي داد از اين مصيبت! که ارکان هدايت را منهدم کرد.
5- ويلهم! قد جرحوا قلب رسول الثقلين
فالعنوهم ما ستطعتم شيعتي في کل حين
واي بر اين گروه! که قلب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را مجروح کردند، پس آنان را هر چه ميتوانيد در همهي اوقات لعين کنيد.
چون به هوش آمد، بر سر و صورت خود ميزد و موي خود را ميکند. جماعتي از اعراب بيدين به دور او جمع شده و او را از آن بدن شريف کشيدند.
مصباح کفعمي: 741 فصل خطبهها، رجوع شود به: الدمعة الساکبه: 374/4 و 375، ذريعة النجاة: 299 و 300.
شعر ضمیمه فارسی، همخوانی مداحان با شعر شیعتی
من این چنین بی کس نبودم کا ندرین وادی رسیدم بی کسم کردید و چَشم از چشمه خون مالامالم
من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم
وحش و طیر این بیابان ، جمله سیرابند و چون تو
من که از آل رسولم ، تشنه آب زلالم
من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم
اکبرم کُشتید و عون و جعفر و عباس و قاسم
این منم کظلم چون تو،طائر بشکسته بالم
من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم
تذکر :
1 بهترین سبک خواندن همان است که جامع مداح تهران می خوانند و از صدسال پیش رایج است
2 اصل شعر هفت بیت است که سه تای ان را می خوانند
3 بند اول و سوم و بعد دوم را می خوانند ولی در متون مقتل به ترتیب بالا است
التماس دعا
@m_h_tabemanesh
لینک کانال مقتل ضامن اشک
@zameneashk
#وقایع_یازدهم_محرم
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 3
#شعر_شیعتی
#مقتل_گودال
شعر شیعتی به روایت لهوف سید و خصائص الحسینیه
اشگهای خونین در سوگ امام حسین ع
حضرت سکينه کنار بدن شريف امام حسين
سيد بن طاووس رحمه الله گويد:
پس از آن، سکينه عليهاالسلام جسد مطهر پدر بزرگوارش امام حسين عليهالسلام را به آغوش گرفت، عدهاي از عربها جمع شدند تا او را از جنازهي بابا جدا کنند [1] .
در نقل ديگري آمده است:
سکينه عليهاالسلام کنار جسد شريف پدر بزرگوارش گريست و نالههاي جانسوزي از دل کشيد و بيهوش افتاد.
سکينه عليهاالسلام، دختر امام حسين عليهالسلام ميگويد: روي جسد مطهر بابايم بيهوش افتاده بودم، در اين حال، از پدر بزرگوارم شنيدم که ميفرمود:
1- شيعتي ما ان شربتم ماء عذب فاذکروني أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني
2- و أنا السبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمداً سحقوني
3- ليتکم في يوم عاشوراء جميعا تنظروني کيف استسقي لطفلي فأبوا أن يرحموني
4- و سقوه سهم بغي عوض الماء المعين يا لرزء و مصاب هد أرکان الحجون
5- ويلهم! قد جرحوا قلب رسول الثقلين فالعنوهم ما استطعتم شيعتي في کل حين
1- اي شيعيان من! اگر آب شيرين گوارا را نوشيديد مرا ياد کنيد؛ يا اگر شنيديد کسي غريب يا شهيد شده به من ندبه کنيد.
2- من همان سبط و فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هستم که بي جرم و گناه مرا کشتند؛ و عمدا بدن مرا بعد از کشتن زير سم اسبها پايمال کردند.
3- کاش همه شما در روز عاشورا بوديد و ميديديد؛ چگونه براي کودک خودم آب خواستم ولي آنها ندادند و به من رحم نکردند.
4- آنها کودک مرا به جاي آب پاک و روان با تير ستم سيراب کردند؛ واي از اين مصيبتي که ارکان کوه حجون را شکست.
5- واي بر آنها! آنها قلب پيامبر انس و جن را مجروح کردند؛ پس اي شيعيان من! هر موقعي، تا ميتوانيد آن دشمنان را لعنت کنيد.
از ابنرياح نقل شده که او ميگويد: من در واقعه ي کربلا حاضر بودم، چون آقا و مولايم امام حسين عليهالسلام شهيد شد خانمي در حالي که لباسهايش را بر زمين ميکشيد آمد و بر زمين افتاد، آن گاه برخاست در حالي که صورتش باز بود و مانند آفتاب ميدرخشيد و فرياد ميزد:
وا حسيناه! وا اماماه! وا قتيلاه! وا اخاه!
آنگاه به سوي جسد شريف امام عليهالسلام که جسد بي سري بود، آمد چون او را ديد به آغوش کشيد، و افتاد و فرياد زد و ناله نمود، آن قدر ناله هاي جانسوز زد که حاضران را به گريه انداخت.
پرسيدم: اين خانم کيست؟
گفتند: اين زينب، دختر اميرمؤمنان علي عليهالسلام است.
[1] بحارالانوار: 59:45.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#وقایع_یازدهم_محرم
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 4
#شعر_شیعتی
#مقتل_گودال
#سکینة_سلام_الله_علیها
فخرجن حواسر مسلبات حافيات باکيات، يمشين سبايا في أسر الذلة، و قلن: بحق الله الا ما مررتم بنا علي مصرع الحسين عليهالسلام. فلما نظر [1] النسوة الي القتلي صحن، و ضربن وجوههن.
قال: فو الله لا أنسي زينب بنت علي عليهالسلام [2] تندب الحسين عليهالسلام، و تنادي بصوت حزين و قلب کئيب: يا محمداه! [3] صلي عليک ملائکة [4] السماء هذا حسين مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء [5] و بناتک سبايا، الي الله المشتکي، و الي محمد المصطفي، و الي علي المرتضي،
[6] و الي فاطمة الزهراء [7] و الي حمزة سيد الشهداء، يا محمداه! [8] هذا حسين بالعراء، تسفي [9] عليه الصبا، قتيل أولاد البغايا، [10] وا حزناه! وا کرباه![11] [12] اليوم مات جدي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، يا أصحاب محمداه! هؤلاء ذرية المصطفي، يساقون سوق [13] السبايا.
[14] [15] و في رواية: [16] : يا محمداه! بناتک سبايا و ذريتک مقتلة، تسفي عليهم ريح الصبا، و هذا حسين محزوز [17] الرأس من القفا، مسلوب العمامة و الرداء، بأبي من أضحي [18] عسکره في يوم الاثنين نهبا، بأبي من فسطاطه مقطع العري، بأبي من لا غائب [19] فيرتجي، و لا جريح فيداوي، بأبي من نفسي له الفداء، بأبي المهموم حتي قضي، بأبي العطشان حتي مضي، بأبي من شيبته [20] تقطر [21] بالدماء [22] ، بأبي من جده [23] محمد المصطفي، بأبي من جده [24] رسول اله السماء، بأبي من هو سبط نبي الهدي، بأبي محمد المصطفي، بأبي خديجة الکبري، بأبي علي المرتضي عليهالسلام، بأبي فاطمة الزهراء سيدة النساء، بأبي من ردت له [25] الشمس [حتي] صلي [26] .
قال الراوي: فأبکت و الله کل عدو و صديق. ثم ان سکينة اعتنقت جسد أبيها [27] الحسين عليهالسلام فاجتمعت [28] عدة من الأعراب حتي جروها عنه [29] .
ابنطاووس، اللهوف، 134 - 132 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 59 - 58 / 45؛ البحراني،، العوالم، 303 - 302 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 374 - 373/ 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 460، القمي، نفس المهموم، / 377 - 376؛ المازندراني، معالي السبطين، 54 / 2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 334 - 333
زنان را سربرهنه و جامه به يغما رفته و پا برهنه و شيون کنان بيرون آوردند و آنان را اسير کردند و با خواري ميبردند گفتند: «شما را به خدا، ما را از قتلگاه حسين ببريد!».
و چنين کردند. همين که چشم بانوان بر پيکرهاي کشتهگان افتاد، صيحه زدند و صورت خراشيدند. راوي گفت: «به خدا، زينب دختر علي از يادم نمي رود که باصداي غمناک و دل پر درد بر حسين ميناليد و صدا ميزد: اي محمدي که فرشتگان آسمان بر تو درود فرستاد! اين حسين است که به خون آغشته و اعضايش از هم جدا شده است. اين دختران تو است که اسيرند. شکايتم را به پيشگاه خداوند ميبرم و به محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمهي زهرا و حمزهي سيد الشهدا شکايت همي کنم. اي محمد! صلي الله عليه و آله و سلم اين حسين است که به روي خاک افتاده است و باد صبا خاک بيابان را بر بدنش ميپاشد. به دست زنازادگان کشته شده است. آه چه غصه اي! و چه مصيبتي! امروز مرگ جدم رسول خدا را احساس ميکنم. اي ياران محمد! اينان خاندان مصطفياند که اسيرشان نمودهاند و ميبرند».
و در روايتي است که گفت: «اي محمد! دخترانت اسير شدند و فرزندانت کشته شدند. باد صبا خاک بر پيکرشان ميپاشد و اين حسين است که سرش از پشت گردن بريده شده و عمامهاش به تاراج رفته است. پدرم به فداي آن که خيمهگاهش در روز دوشنبه تاراج شد. پدرم به قربان آن که طنابهاي خيمهاش بريده شد و خيمه و خرگاهش فرو نشست. پدرم به فداي آن که نه به سفري رفت که اميد بازگشت در آن باشد و نه زخمي برداشت که مرهم پذير باشد.
پدرم فداي آنکه اي کاش جان من قربان او ميشد. پدرم به فداي آن که با دل پر غصه از دنيا رفت. پدرم به فداي آن که با لب تشنه جان سپرد. پدرم به فداي آن که نوادهي پيغمبر هدايت بود. پدرم به قربان فرزند محمد مصطفي. پدرم به قربان فرزند خديجه کبري. پدرم به قربان فرزند علي مرتضي. پدرم به قربان فرزند فاطمهي زهرا، بانوي همهي زنان. پدرم به قربان فرزند کسي که آفتاب بر او بازگشت تا نماز کرد».
راوي گفت: «به خدا قسم دشمن و دوست را به گريه درآورد. سپس سکينه نعش پدرش حسين را در آغوش کشيد. جمعي از عربها آمدند و او را از کنار نعش پدر کشيدند و جدا کردند».
فهري، ترجمه لهوف، / 134 - 132.
تذکر ک مهم مهم مهم
عزیزان مقتل از روضه های بسیار مکشوف است و باید ده ها بار تمرین و خوانده شود و ذاکر مسلط بر شعر گردد و در جا و محلش که حقش ادا می شود بخواند
شماره در متن عربی مربوط به پاورقی است که قیاس لغات با مقاتل دیگر است
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#وقایع_یازدهم_محرم
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 5
#شعر_شیعتی
#مقتل_گودال
#سکینة_سلام_الله_علیها
شعر شیعتی به روایت مقتل ذریعة النجاة / [ صفحه 300]
سکينة اعتنقت جسد أبيها
ثم قال السيد رحمه الله: ثم ان سکينة عليهاالسلام اعتنقت جسد أبيها الحسين عليهالسلام، فاجتمع عدة من الأعراب حتي جروها عنه [1] .
و في نقل آخر: انها بکت علي جسده الشريف، و شهقت شهقات حتي غشي عليها.
قالت سکينة بنت الحسين عليهماالسلام: فسمعته في غشوتي يقول:
شيعتي ما ان شربتم ماء عذب فاذکروني أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني
و أنا السبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمدا سحقوني
ليتکم في يوم عاشورا جميعا تنظروني کيف أستسقي لطفي فأبوا أن يرحموني
و سقوه سهم بغي عوض الماء المعين يا لرزء و مصاب هد أرکان الحجون
ويلهم! قد جرحوا قلب رسول الثقلين فالعنوهم ما استطعتم شيعتي في کل حين
قال: فانتهبت حزينة، و هي تلطم [خدها] و تنوح، فاجتمعت عدة من الرجال [حتي] جروها عنه [2] .
و نقل عن ابنرياح أنه قال: شهدت وقعة کربلاء، فلما قتل سيدي و مولاي الحسين عليهالسلام أتته امرأة و هي تعثر بأذيالها حتي سقطت علي الأرض، ثم قامت و هي مسفرة وجهها، و اذا هي کبزعة الشمس و تنادي:
وا حسيناه! وا اماماه! وا قتيلاه! وا أخاه!
ثم انها أتت الي جسده الشريف و هو جثة بلا رأس، فلما رأته اعتنقته و نامت بطوله، و شهقته شهقات متتابعات، حتي أبکت کل من کان حاضرا.
فسألت عنها، فقالوا: هذه زينب بنت أميرالمؤمنين صلوات الله عليهما. [3] .
[ صفحه 303]
[1] اللهوف: 181، عنه البحار: 59 / 45.
[2] الدمعة الساکبة: 4 / 374 و 375.
[3] الدمعة الساکبة: 375 / 4.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 6
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#اشک_بر_امام_حسین_علیه_السلام
#احادیث_ائمه
#اشک_ائمه_بر_امام_حسین_ع
گريهي امام صادق بر حسين
شيخ طوسي از عبدالله بن سنان روايت ميکند:
روز عاشورايي خدمت امام صادق عليهالسلام رسيدم. او را اندوهگين و گريان ديدم. عرض کردم: اي پسر پيامبر! گريهتان براي چيست؟ خدا چشمتان را گريان نکند. فرمود: مگر غافلي؟ آيا نميداني در مثل چنين روزي حسين عليهالسلام شهيد شده است؟ گفتم: سرورم! دربارهي روزهي اين روز نظرتان چيست؟ فرمود: از خوردن امساک کن بيآنکه براي سحري برخيزي و افطار کن بيآنکه شادماني کني و آن را روز روزهي کامل قرار مده؛ افطارت ساعتي پس از نماز عصر با جرعهاي آب باشد، چرا که در آن وقت از روز، جنگ با آل رسول تمام شد و حمله به آنان پايان گرفت، درحالي که سينفر از آنان در ميان دوستانشان کشته بر زمين افتاده بودند و شهادتشان بر رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم سخت بود و اگر آن روز زنده و در دنيا ميبود، ميبايست به او تسليت گفت. گويد: امام صادق عليهالسلام گريست تا محاسنش از اشکهايش خيس شد و فرمود: خداي متعال چون نور را آفريد، خلقت آن را در تقدير خويش روز اول ماه رمضان قرار داد و ظلمت را در روز چهارشنبه، روز عاشورا در چنان روزي يعني دهم ماه محرم قرار داد و براي هر يک از اين دو، شاخهها و راههايي قرار داد. [1] .
کليني با سند خويش از داوود رقي نقل ميکند:
در حضور امام صادق عليهالسلام بودم. آب طلبيد. چون نوشيد ديدم که چشمانش پر از اشک شد. فرمود: اي داوود! لعنت خدا بر قاتل حسين عليهالسلام! هيچ بندهاي نيست که آب بنوشد و حسين عليهالسلام و اهلبيت او را ياد کند و بر قاتل او لعنت بفرستد، مگر آنکه خداوند صد هزار حسنه براي او مينويسد و صد هزار گناه از او محو ميکند و صد هزار درجه بر او ميافزايد و گويا صد هزار برده را آزاد کرده است و خداوند روز قيامت او را با دل خنک محشور ميکند. [2] .
[1] مصباح المجتهد، ص 782.
[2] کافي، ج 6، ص 391.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 7
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى،ج17
193 قوت قلب أبا عبد الله عليه السلام ..... ص : 191
أبا عبد اللَّه را گرفتند. هر كدام سخنى با اين اسب مىگويد. طفل عزيز أبا عبد اللَّه مىگويد: اى اسب! «هَلْ سُقِىَ ابى امْ قُتِلَ عَطْشاناً؟» من از تو يك سؤال مىكنم: پدرم كه مىرفت، با لب تشنه رفت (گريه استاد)؛ من مىخواهم بدانم كه آيا پدرم را با لب تشنه شهيد كردند يا در دم آخر به او يك جرعه آب دادند؟ (گريه استاد).
اينجاست كه يك منظره ديگرى رخ مىدهد كه قلب مقدس امام زمان را آتش مىزند: «وَ اسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً مُحَمْحِماً باكِياً، فَلَمّا رَأَيْنَ النِّساءُ جَوادَكَ مَخْزِيّاً وَ ابْصَرْنَ سَرْجَكَ مَلْوِيّاً خَرَجْنَ مِنَ الْخُدورِ ناشِراتِ الشُّعورِ عَلَى الْخُدورِ لاطِماتٍ» روضه امام زمان است؛ مىگويد: جدّ بزرگوار! اهل بيت تو به امر تو از خانه بيرون نيامدند اما وقتى كه اسب بىصاحبت را ديدند موها را پريشان كردند، همه به طرف قتلگاه تو آمدند (گريه استاد).
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 8
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
آب را به روي فرزندان پيغمبر مي بندند
طبري از قول حميد بن مسلم ازدي آورده است نامه اي از جانب عبيدالله زياد به عمر رسيد که مضمون آن چنين بود
اما بعد. بين آب، و حسين و يارانش حايل شو، و مگذار حتي يک قطره از آن به کامشان برسد؛ همان طور که با پرهيزگار پاک سرشت مظلوم، اميرالمؤمنين عثمان رفتار شده است!
در اجراي اين دستور، عمر سعد مقرر داشت تا عمرو بن حجاج با پانصد سوار تحت فمران خود برکنار گذرگاه آب فرات موضع بگيرند و نگذارند يک قطره از آب به حسين و يارانش بسد! اين فرمان سه روز پيش از شهادت امام صادر و به اجرا گذاشته شد.
در اين هنگام، عبدالله بن حصين ازدي، از قبيله بجيله، روي به امام کرد و بانگ برداشت
اين آب را مي بيني که چون آسمان صاف و زلال است، به خدا سوگند يک قطره از آن را نخواهيد چشيد تا از تشنگي بميريد!
امام در پاسخ او چنين دعا کرد بارخدايا! او را بر اثر تشنگي بميران و هرگز نيامرز!
حميد بن مسلم مي گويد پس از ماجراي کربلا، عبدالله بيمار شد و من روزي به عيادتش رفتم. قسم به خدا که من خود مي ديدم که به سبب آن بيماري آن قدر آب مي نوشيد که از حال مي رفت و شکمش خيلي از آب پر مي شد. آن وقت آنچه را که نوشيده بود بالا مي آورد و بار ديگر آب مي خواست و مي نوشيد و چون خيک پر از آب مي شد و بالا مي آورد و هرگز تشنگيش کاسته نمي شد. و در همين حال بود تا به سبب تشنگي جان داد!
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 9
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#اشعار_عطش
#سخنان_دیگران_درباره_امام_حسین_علیه_السلام
#اهل_تسنن_و_عاشوراء
غمنامه كربلا 193 اشعار جانسوز يكى از بزرگان تابعين ..... ص : 193
جاءوا برأسك يا ابن بنت محمّد مترمّلا بدمائه ترميلا و كأنّما بك يا ابن بنت محمّد قتلوا جهارا عامدين رسولا قتلوك عطشانا و لمّا يرقبوا في قتلك التّنزيل و التّأويلا و يكبّرون بان قتلت و انّما قتلوا بك التّكبير و التّهليلا
«اى پسر دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم سر تو را رنگين به خونت آوردند. گويى اى پسر دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم با ريختن خون تو، به طور آشكار و عمد، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را كشتند. تو را با لب تشنه كشتند و در كشتن تو مراعات مفهوم ظاهر و باطن قرآن نكردند. هنگام كشتن تو تكبير (فتح) گفتند، در صورتى كه با كشتن تو، اللَّه اكبر و لا اله الّا اللَّه را كشتند.»
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 13
مقتل علی اصغر به روایت سید بن طاووس ره
قال: ولمّا رأى الحسين عليه السلام مصارع فتيانه وأحبّته، عزم على لقاء القوم بمهجتهونادى: هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول اللَّه صلى الله عليه و آله؟ هل من موحِّد يخاف اللَّه فينا؟
هل من مغيث يرجو اللَّه بإغاثتنا؟هل من معين يرجو ما عند اللَّه في إعانتنا؟فارتفعت أصوات النِّساء بالعويل، فتقدّم إلى [باب]الخيمة، وقال لزينب: ناوليني ولدي
الصّغير حتّى أودِّعه، فأخذه وأومأ إليه ليقبِّله فرماهُ حرملة بن الكاهل الأسديّ لعنه اللَّه تعالى بسهم، فوقع في نحره فذبحه. فقال لزينب: خذيه، ثمّ تلقّى الدّم بكفّيه،فلمّا امتلأتا، رمى بالدّم نحو السّماء، (7*) ثمّ قال: هوّن عليَّ ما نزل بي أ نّه بعين اللَّه. قال الباقر عليه السلام: فلم يسقط من ذلك الدّم قطرة إلى الأرض 8. 11
ابن طاوس، اللّهوف،/ 116- 117/ عنه: البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 4/ 335؛ الدّربنديّ، أسرار الشّهادة،/ 402؛ القمّي، نفس المهموم،/ 349؛ القزويني، تظلّمالزّهراء،/ 203؛ الحائري، ذخيرة الدّارين، 1/ 140، 141، المازندراني، معاليالسّبطين، 1/ 423- 424؛ النّقدي، زينب الكبرى،/ 105- 106؛ الميانجي، العيونالعبرى،/ 171- 172؛ الزّنجاني، وسيلة الدّارين ،/ 283، 284
وداع اول
هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله، هل من موحد يخاف الله فينا، هل من مغيث يرجو الله في اغاثتنا.
پس از شهادت حضرت اباالفضل العباس «عليهالسلام» حسين تنها ماند و هيچ کس جز او مردي در خيام نمانده بود، يک نگاهي به خيمههاي بيصاحب انصار و يک نظري به خيام بنيهاشم کرد، و توجهي به صفوف کشتگان نمود و سر به نيزه غريبي نهاد با صداي بلند که همه کس بشنود، فرمود: آيا کسي هست از حرم رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» حمايت کند؟ آيا خداترسي هست که ما را در اين بيابان پناه باشد؟
هيچکس از ترس جوابي نداد! نبض همه از حرکت ايستاد!
لبیک زنان به استغاثه امام حسین ع با اشک و ندبه
زنان حرم که اين سخن بشنيدند در اعماق قلب آنها اثر کرده، صداي واحسينا بلند کردند، سيدالشهداء «عليهالسلام» آمد به طرف خيام آنها را امر به صبر و شکيبائي داد، عليل بيمار علي بن الحسين السجاد «عليهالسلام» از عمهاش عصا و شمشير خواست تا پدر را ياري کند، ولي امام او را مورد تفقد قرار داد فرمود: تو حجت خدائي پس از من، بايد بردبار و شکيبا باشي، تا اين قافله را به مدينه برساني.
لبک علی اصغر ع
کودک شيرخوار هم از ميان گهواره استغاثهي پدر را لبيک گفت، فرمود: بياوريد او را وداع کنم، زنان و فرزندان را امر به سکوت و صبر کرد، و يک جبهاي از خز داشت آن را خواست، عمامهي مخصوص رسول خدا و دراعهي اميرالمؤمنين و شمشير پدر را گرفت، آنگاه فرمود: ايتيني بثوب عتيق لا يرغب فيه احد، آن پيراهن کهنه مرا بياوريد که هيچ کس رغبت بدو نکند. پيراهن را گرفت و چند جاي آن را باز پاره کرد و اين پيراهني است که انبياء سلف را در مهام مخاطرات حفظ کرده بود، مانند آتش نمرود، آب نيس، صليب عيسي و غيره، و زير پيراهن پوشيد و آن جبه خز را روي آن به تن کرد، و خود را مجهز نموده براي رفتن به کوي محبوب آراست، عطر فراوان استعمال کرد و کودک شيرخوار را گرفت که وداع کند. عبدالله رضيع يا علياصغر که مادرش رباب بود و در دامن حسين قرار گرفت، پدر با فرزند از فجايع دشمن نسبت به آل مصطفي سخن ميگفت، و لب و دهان کودک را ميبوسيد که حرمله تيري رها کرد به گلوي نازکتر از گل ششماهه فرونشست.
فرماه حرملة بسهم ذي ثلاث شعب فذبحه من الأذن الي الأذن فتلقي الحسين «عليهالسلام» الدم بکفه و رمي به نحو السماء فلم يسقط منه قطرة و قال: هون ما نزل بي انه بعين الله، أللهم لا يکن أهون عليک من فصيل صالح، الهي ان کنت حبست عنا النصر فاجعله لما هو خير منه و انتقم لنا من الظالمين. [1]
[1] اللهوف ص 65؛ البحار ص 103 ج 10؛ الخصايص الحسينيه ص 129؛
المنتخب ص 98 ج 2؛ مقتل الحسين ص 176؛ مثيرالاحزان ابننما ص 36؛ ابنشهرآشوب ص 222 ج 2؛ تذکرهي ابنجوزي ص 44؛ قمقام ص 385.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 14
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
سلام بر رضیع امام حسین ع در ناحیه مقدسه
(زيارة الناحية): السلام علي عبدالله بن الحسين الطفل الرضيع، المرمي الصريع، المتشحط دما، المصعد دمه في السماء، المذبوح بالسهم في حجر أبيه، لعن الله راميه حرملة بن کاهل الأسدي و ذويه .
ابنطاووس، الاقبال، / 574، مصباح الزائر، / 279 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 66 / 45؛ البحراني، العوالم، 336 / 17؛ الدربندي، أسرار الشهادة / 303؛ المحمودي، العبرات، 148 / 2
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 15
مقتل علی اصغر ع به روایت ارشاد شیخ مفید ره
ثمّ جلس الحسين عليه السلام أمام الفسطاط، فأتى بابنه عبداللَّه بن الحسين عليه السلام وهو طفل، فأجلسه في حجره، فرماه رجل من بني أسد بسهم فذبحه ، فتلقّى الحسين عليه السلام دمه في كفّه ، فلمّا امتلأ كفّه، صبّه في الأرض. ثمّ قال: يا ربّ، إن يكن حبست عنّا النّصر من السّماء فاجعل ذلك لما هو خير منه، وانتقِم لنا من هؤلاء القوم الظّالمين. ثمّ حمله حتّى وضعه مع قتلى أهل بيته.
المفيد، الإرشاد، 2/ 112/ عنه: البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 4/ 335؛ القمّي، نفس المهموم،/ 349؛ مثله: الفتّال، روضة الواعظين،/ 161؛ الطّبرسي، إعلام الورى،/ 243
سپس آن حضرت بر در خيمه نشست و فرزندش عبداللَّه بن حسين كه كودكى بود، نزد او آمد. آن حضرت اورا در دامان خود نشانيد. مردى از بنىاسد تيرى به سوى او پرتاب كرد كه آن بچه را بكشت. حسين عليه السلام خون آن كودك را در دست خود گرفت و چون دستش پر شد، آن را بر زمين ريخت. سپس گفت: «بار پروردگارا! اگر يارى را از سمت آسمان از ما جلوگيرى كردى، پس آن را قرار ده براى آنچه بهتر است و انتقام ما را از اين مردم ستمكار بگير.»
سپس آن كودك را برداشت و آورد در كنار كشتگان از خاندان خويش نهاد.
رسولى محلّاتى، ترجمه ارشاد، 2/ 112
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 16
ولادته وعمره عليه السلام
وله من العمر ستة أشهر.
عمر شریف هنگام شهادت شش ماهه بود
مقتل أبي مخنف (المشهور)،/ 83/ عنه: الدّربنديّ، أسرار الشّهادة،/ 402؛ القندوزي، ينابيع المودّة،/ 346؛ المازندراني، معالي السّبطين، 1/ 422، 42
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 17
#پیش_منبری
پیش منبری برای ورود به روضه علی اصغر ع
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم جعفربن ابىطالب و حمزةبن عبدالمطلب را كه عامه و خاصه روايت كردهاند كه طبقى از ميوه بهشت در نزد ايشان بوده و [از آن] مىخوردند، عرض كردند:
يا رسول اللَّه! افضل اعمال صلوات بر تو و سقى آب و حب علىبن ابيطالب است، و او اين بود كه حضرت امام حسين عليه السلام لشگر حر را با عداوت ايشان سيراب كردند،
چنانچه در «بحار» و «عوالم» و «ارشاد» مفيد است كه آن حضرت وقت سحرى كه خواستند از منزل سَرَف حركت فرمايند، امر فرمود، جوانان و اصحاب را كه آب زياد بردارند. پس تا نصف روز به راه رفتند. در آن حال يكى از اصحاب آن حضرت تكبير گفت. آن حضرت فرمود: «اللَّه اكبر لِمَ كبرت؟ سبب تكبير تو اين وقت چه بود؟» عرض كرد: «نخلستان به نظر من آمد، كنايه از آن كه به منزل نزديك شديم.»
بعضى از اصحاب عرض كردند: «اينجا نخل نبود.»
آن حضرت فرمود: «پس چه چيز است؟»
عرض كردند: «نرى واللَّه أسنّة الرّماح وآذان الخيل.»
گوش اسبان و سرنيزه و نوك علم است كه نشان از اجل اهل نظر خواهد داد
قصه قتل برادر به برادر دارد خبر مرگ پسر را به پدر خواهد داد
آن حضرت فرمود: «آيا اينجا پناهى مىباشد كه پشت به او دهيم؟ اگر به قتال انجامد، از وجه واحد باشد؟»
گفتند: «بلى! اينجا ذو حسم است.»از طرف چپ راه آن حضرت به آن سمت ميل فرمودند و فرود آمدند و خيمهها را زدند. در اينحال حر رياحى با هزار سوار رسيد و در مقابل حضرت در آن گرمى هوا فرود آمد، درحالى كه شمشيرها حمايل داشتند و در كمال تشنگى بودند. حضرت امر فرمود به فتيان و جوانان كه قوم را آب سير دهند و اسبان را نيز كمى آب بدهند. پس تشتها را پر آب مىكردند و هر اسبى را سه جرعه و چهار جرعه و پنج جرعه آب مىدادند و بعد اسب ديگر را تا تمام اسبان ايشان را به اين طريق آب دادند.
آب داد آن تشنه لب بر لشگر ابن زياد يعنى اى قوم يهودى فطرت سست اعتقاد
گر دهيد آبى در اين صحرا به طفلان حسين ما عوض از حوض كوثر اين چنين خواهيم داد
على بن طعان محاربى در آخر اصحاب حر آمد. چون سيدالشهدا عليه السلام تشنگى او و تشنگى اسب اورا ديدند، فرمودند: «شتر آب را بخوابان.»
پس فرمود: «آب بياشام.»
آب مىريخت كه آن حضرت فرمود: «سر مشك را برشكن.»
ياد نداشت. آن بزرگوار خود برخاستند و سر مشك را براى او زدند تا آب آشاميد و اسب خود را آب داد.
خوب تلافى كردند اهل كوفه آن معدن كرم و فتوّت اسبان ايشان را آب داد و آن قوم مشاهده كردند كه فرزند شيرخوارش از شدت تشنگى مشرف بر هلاكت است و رحم نكردند و عوض آب تير بر گلوى آن طفل معصوم زدند؛ آن وقتى كه به روايت منتخب آن طفل را در بغل و كنار خود داشت و از آن قوم از براى او طلب آب مىنمود، تيرى آمد بر نحر مقدس آن طفل وارد شد. فذبحه من الأذن إلى الأذن. پس آن حضرت خون آن طفل را مىگرفت و به جانب آسمان مىانداخت. يك قطره از آن به زمين نيامد
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 18
#اهل_تسنن_و_عاشوراء
مقتل علی اصغر ع به روایت مرحوم سپهر در ناسخ التورایخ
شیر هم در سینه ی مادرش خشکیده است
تذکر :
متون زیر روضه های مشهوری است که بیشتر پیر غلامان استفاده می کردند توصیه می شود خصوصا ذاکرین جوان از این روضه استفاده کنند
علي اصغر که هنوز شش ماه مدت افزون نداشت، تشنه و گرسنه ميناليد؛ چه مادرش از شدت عطش شير در پستان نداشت.
امام عليهالسلام فرمود: «فرزند من علي را به من سپاريد تا با او وداع گويم.» و قماط (قماط (بکسر قاف): پارچهاي که شير خواره را در آن پيچند.) آن طفل را بگرفت و او را ببوسيد و گفت:
ويل لهؤلاء القوم اذا کان جدک محمد خصمهم.
يعني: «واي بر آن قوم، آن روز که جد تو محمد مصطفي با ايشان خصومت آغازد.» و آن طفل را بياورد و در برابر صف برافراشت.
گويا هميگفت: «اي بار خداي! در گنجينهي من جز اين گوهر بجاي نمانده، او را نيز هميخواهم در راه تو فدا کنم.»
آن گاه با کوفيان خطاب کرد که: «اي شيعيان آل ابوسفيان! اگر مرا گناهکار دانستهايد، بدين کودک گناهي نتوانيد بست. او را آب دهيد که از شدت عطش شير در پستان مادرش بخوشيده (خوشيدن (بر وزن پوشيدن): خشکيدن).»
هيچ کس او را پاسخ نگفت: حرملة بن کاهل اسدي تيري به سوي او گشاد داد و آن تير بر حلقوم علي اصغر آمد و درگذشت و خون روان گشت.
امام عليهالسلام کف به زير آن خون ميداشت و چون سرشار ميشد، به سوي آسمان برميافشاند.
حضرت باقر عليهالسلام ميفرمايد: «از آن خون قطرهاي به سوي زمين بازنيامد.» حسين عليهالسلام فرمود:
هون علي ما نزل بي أنه بعين الله.
يعني: «آسان است بر من چند که هدف سهام اين دواهي باشم، چه خداوند اين جمله را نگران است.»
ثم قال: لا يکون أهون عليک من فصيل. اللهم! ان کنت حبست عنا النصر، فاجعل ذلک لما هو خير لنا.
عرض کرد: «اي پروردگار! قتل طفل من، در نزد تو سهلتر از کشتن بچهي ناقهي صالح نيست. اگر امروز بازداشتهاي از ما فتح و نصرت را، ما را پاداشي از آن بهتر عنايت فرما.»
#اهل_تسنن_و_عاشوراء
اين وقت، به روايت ابنجوزي که از علماي اهل سنت و جماعت است، هاتفي ندا در داد:
دعه يا حسين! فان له مرضعة في الجنة.
يعني: «اي حسين! دست از اين کودک بازدار که در بهشت از براي او مرضعي (مرضع: زن شيرده (چون از صفات مختصهي زنان است، محتاج به تاء تأنيث نميباشد: مانند حائض و حامل).) مقرر است که او را شير دهد.»
پس حسين به روايت صاحب عوالم، بدن علي اصغر را با خون او براندود.
در شرح شافيه مسطور است که: «از اسب فرود آمد و بر او نماز گذاشت و بابن غلاف تيغ، حفرهاي در زمين کرد و او را مدفون ساخت.»
سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهدا عليهالسلام، 365 - 363 / 2
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 19
#روس_بنی_هشم_و_انصار_و_محبان_امام_حسین_ع
مقتل علی اصغر ع در ابصار العین سماوی
سندی که به صراحت می فرماید سر علی اصغر ع به نیزه نشد
(فائدة) قُطعت في الطّفِّ رؤوس أحبّة الحسين عليه السلام وأنصاره جميعاً بعد قتلهم، وحُملت مع السّبايا إلّارأسين. رأس عبداللَّه بن الحسين عليه السلام الرّضيع، فإنّ الرّواية جاءت أنّ أباه الحسين عليه السلام حفر له بعد قتله بجفن سيفه ودفنه.
بریده شد در روز طف سر دوستان امام حسین ع و انصارش و با اسراء حمل شد . غیر از دوسر که با اسراء حمل نشد.
1 سر عبد الله بن الحسین الرضیع (علی اصغر ع ) که در روایت است پدرش با غلاف شمشیر برایش حفره ای کند و او را دفن نمود
2 نفر دوم حربن ریاحی است که قومش او را بردند و..
تذکر : ابصار العین درباره ی شهدای کربلا نگارش یافته است و بسیار معتبر است
عزیزان در 17 جلسه مباحثه علی اصغر در گروه مقتل متضمن البکاء مطالب کاملا مباحثه و باز شده است رجوع کنید
السّماوي، إبصار العين،/ 127/ عنه: الزّنجاني، وسيلة الدّارين،/ 413
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 20
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
زینب س و مقتل علی اصغر ع
تواتر مقاتل در شهادت علی اصغر ترجمه در بالاست به لحاظ اسنادش اورده شد)
قال: ولمّا رأى الحسين عليه السلام مصارع فتيانه وأحبّته، عزم على لقاء القوم بمهجته ونادى: هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول اللَّه صلى الله عليه و آله؟ هل من موحِّد يخاف اللَّه فينا؟
هل من مغيث يرجو اللَّه بإغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عند اللَّه في إعانتنا؟ فارتفعت أصوات النِّساء بالعويل، فتقدّم إلى [باب] الخيمة، وقال لزينب: ناوليني ولدي الصّغير حتّى أودِّعه، فأخذه وأومأ إليه ليقبِّله فرماهُ حرملة بن الكاهل الأسديّ لعنه اللَّه تعالى بسهم، فوقع في نحره فذبحه.
فقال لزينب: خذيه، ثمّ تلقّى الدّم بكفّيه،فلمّا امتلأتا، رمى بالدّم نحو السّماء، (7*) ثمّ قال: هوّن عليَّ ما نزل بي أ نّه بعين اللَّه. قال الباقر عليه السلام: فلم يسقط من ذلك الدّم قطرة إلى الأرض 8. 11
ابن طاوس، اللّهوف،/ 116- 117/ عنه: البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 4/ 335؛ الدّربنديّ، أسرار الشّهادة،/ 402؛ القمّي، نفس المهموم،/ 349؛ القزويني، تظلّمالزّهراء،/ 203؛ الحائري، ذخيرة الدّارين، 1/ 140، 141، المازندراني، معاليالسّبطين، 1/ 423- 424؛ النّقدي، زينب الكبرى،/ 105- 106؛ الميانجي، العيونالعبرى،/ 171- 172؛ الزّنجاني، وسيلة الدّارين ،/ 283، 284
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 21
به علت سنگینی مقتل ترجمه نشد فقط عاشقان روی کلمه اضطرب دقت کنید و خودتان تحقیق کنید
قُتل في حجر أبيه عليه السلام وهو صبيّ رضيع، أصابه سهم من رجل من بني أسد، فاضطرب ومات.
أبو نصر، سرّ السّلسلة،/ 300
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 22
به علت سنگینی مقتل ترجمه نشد فقط عاشقان روی کلمه انشابة دقت کنید و خودتان تحقیق کنید
وكان عبداللَّه بن الحسين يوم قُتل صغيراً، جاءته نشابة وهو في حجر أبيه، فذبحته.
أبو الفرج، مقاتل الطّالبيّين،/ 59/ عنه: المجلسي، البحار، 45/ 47؛ البحراني، العوالم، 17/ 290؛ البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 4/ 336؛ الحائري، ذخيرة الدّارين، 1/ 140؛ الزّنجاني، وسيلة الدّارين،/ 281
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk