eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
867 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
از چه زمانی و در چه محلی به حضرت مهدی عج قائم گفتند؟ أخبرنا محمد بن يعقوب، عن علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن محمد بن الحسن ابن شمون، عن عبدالله بن عبدالرحمان الأصم، عن کرام، قال: حلفت فيما بيني و بين نفسي: ألا آکل طعاما بنهار أبدا حتي يقوم قائم آل محمد، فدخلت علي أبي‏عبدالله عليه‏السلام، فقلت له: رجل من شيعتک جعل لله علي ألا يأکل طعاما بالنهار أبدا حتي يقوم قائم آل محمد. فقال: صم يا کرام و لا تصم العيدين و لا ثلاثة أيام التشريق، و لا اذا کنت مسافرا. فان الحسين عليه‏السلام لما قتل عجت السماوات و الأرض و من عليهما و الملائکة [34] ، فقالوا: يا ربنا، أتأذن لنا في هلاک الخلق حتي نجدهم من جديد الأرض بما استحلوا حرمتک، و قتلوا صفوتک؟ فأوحي الله اليهم: يا ملائکتي! و يا سمائي! و يا أرضي! اسکنوا. ثم کشف حجابا من الحجب، فاذا خلفه محمد صلي الله عليه و آله و اثنا عشر وصيا له، فأخذ بيد فلان من بينهم، فقال: يا ملائکتي! و يا سماواتي! و يا أرضي! بهذا أنتصر منهم [لهذا] قالها ثلاث مرات. و جاء في غير رواية محمد بن يعقوب الکليني: «بهذا أنتصر منهم و لو بعد حين» [35] . النعماني، کتاب الغيبة، / 140 - 139 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 402 / 36 کرام بن عمرو گويد: من در درون خويش (نزد خود) سوگند ياد کرده بودم مانند عهد که «هرگز در روز غذائي نخورم - يعني روزه بگيرم - تا آنگاه که قائم آل محمد قيام کند.» روزي نزد امام صادق عليه‏السلام رفتم و به او عرض کردم: «مردي از شيعيان تو براي خدا بر خويشتن واجب ساخته که هرگز در روز غذايي نخورد و روزه بگيرد تا زماني که قائم آل محمد قيام کند.» فرمود: «اي کرام! روزه بدار ولي در عيد قربان و عيد فطر و سه روز تشريق (روزهاي 12 و 13 و 14 ماه ذي الحجه) و هنگامي که در سفر به سر مي‏بري و از روزه داشتن خودداري کن، که هنگامي که حسين عليه‏السلام کشته شد آسمانها و زمين و هر که در آن بود و فرشتگان همه به ناله درآمدند و گفتند: «اي پروردگار ما! آيا براي نابود ساختن بندگان به ما اجازه مي‏فرمائي تا آنان را از روي زمين ريشه کن کنيم و برداريم؟ که آنان حريم و حرمت تو را شکستند و حرام تو را روا داشتند و برگزيده تو را کشتند.» پس خداي تعالي به آنان وحي فرستاد: «اي فرشتگان من! و اي آسمان و زمينم! آرام باشيد.» سپس پرده‏اي از پرده‏ها را برداشت، در اين هنگام در پس آن پرده، محمد صلي الله عليه و آله و دوازده وصي او نمايان شدند، پس خداوند از بين آنان دست کسي را گرفت و فرمود: «اي فرشتگان من! و اي آسمان و زمينم! انتقام آنان را به دست اين شخص خواهم ستاند» و اين سخن را سه بار تکرار فرمود. و در روايت ديگري غير از روايت کليني که گذشت چنين آمده است: «به وسيله اين شخص از آنان انتقام مي‏گيرم، هر چند پس از گذشت مدت زماني باشد». غفاري، ترجمه‏ي غيبت نعماني، / 140 - 139. النعماني، کتاب الغيبة، / 140 - 139 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 402 / 36 در روایات دیگر حضرت ایستاده بود و نماز می خواند. ندی آمد به این قائم انتقام می گیرم. ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
و أقبل فرس الحسين عليه‏السلام، حتي لطخ عرفه و ناصيته بدم الحسين، و جعل يرکض و يصهل، فسمعت بنات النبي صلي الله عليه و آله و سلم صهيله فخرجن، فاذا الفرس بلا راکب، فعرفن أن حسينا (صلي الله عليه) قد قتل و خرجت أم کلثوم بنت الحسين واضعة يدها علي رأسها، تندب و تقول: وا محمداه! هذا الحسين بالعراء، قد سلب العمامة و الرداء. [بسند تقدم عن علي بن الحسين عليه‏السلام]. الصدوق، الأمالي، 163 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 322 / 44، البحراني،، العوالم 171 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 363 / 4؛ القمي، نفس المهموم، / 374؛ مثله و اسب حسين آمد و يال و کاکل خود را به خون او آغشت، مي‏دويد و شيهه مي‏کشيد. چون دختران حسين شيهه‏ي او را شنيدند، بيرون دويدند واسب بي‏صاحب ديدند و دانستند که حسين عليه‏السلام کشته شده [است]. ام‏کلثوم دختر حسين دست بر سر نهاد و شيون سر داد و گفت: «وا محمداه! اين حسين است که در بيابان است و عمامه و ردايش به غارت رفته [است].» کمره‏اي، ترجمه‏ي أمالي،/ 163. تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
‍ ‍ آمدن ذوالجناح به سمت حرم امام حسین ع قال الراوي: و جاءت جارية من ناحية خيم الحسين عليه‏السلام، فقال لها رجل: يا أمة الله! ان سيدک قتل. قالت الجارية: فأسرعت الي سيدتي و أنا أصيح، فقمن في وجهي، و صحن ابن‏طاووس، اللهوف، 131، مساوي عنه: السيد هاشم البحراني، مدينة المعاجز، / 364؛ المجلسي، البحار، 58 / 45؛ البحراني، العوالم، 302 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 368 / 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 434، القمي، نفس المهموم، / 375، المازندراني، معالي السبطين، 53 / 2، الزنجاني، وسيلة الدارين، / 333، مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 190. راوي گفت: کنيزي از طرف خيمه‏هاي حسين آمد. مردي به او گفت: «اي کنيز خدا! آقاي تو کشته شد». کنيز گفت: «چون اين خبر را شنيدم، با شتاب و فرياد کنان نزد بانوي خود رفتم. آنان که مرا ديدند، به پا خاستند و شيون و فرياد آغاز کردند». فهري، ترجمه لهوف، / 131. @و اسب امام حسين بعد از قتل او رميده به هر جانبي دويدن گرفت، پس از لحظه‏اي بازآمده و موي پيشاني خود را به خون آن جناب آغشته کرد. ابوالمؤيد خوارزمي گويد که: آن اسب چندان سر بر زمين زد که نفسش انقطاع يافت. گويند که چون اهل بيت حسين رضي الله عنه اسب را بي‏خداوند ديدند، دانستند که حال چيست. نوحه و فرياد برآوردند و زينب بنت اميرالمؤمنين علي رضي الله عنه بيش از همه مي‏ناليد و تپانچه به روي مي‏زد و مي‏گفت: «يا محمد! آه يا احمد! آه صلي عليک ملائکة السماء! همانا خبر نداري که بر امام حسين چه رفت و بر چه صفت او را کشته‏اند و در صحرا اندالخته‏اند وا محمداه! فرزندان تو اسير و دستگير گشته‏اند و دشمن و دوست بر ايشان مي‏گريند و بر حال آن جماعت ترحم مي‏نمايند. مير خواند، روضة الصفا،170 / 3 در تاريخ احمد بن اعثم کوفي مسطور است که مقارن شهادت آن مهر سپهر سيادت غباري سرخ پديد آمد و جهان تاريک شد. چنان چه مردم يکديگر را نديدند و گمان بردند که مقدمه‏ي عذاب الهي است. بعد از لحظه‏اي، غبار ارتفاع يافت و اسب حسين رضي الله عنه رميد و به هر جانب دويدن گرفت. پس از ساعتي بازآمد و موي پيشاني خود را به خون آن حضرت آغشته ساخت. ابوالمؤيد خوارزمي گويد که: «آن اسب چندان سر بر زمين زد که نفسش منقطع شد و چون اهل بيت حضرت رسالت اسب آن شهسوار عرصه‏ي کرامت را بي‏خداوند ديدند، فرياد و زاري و شيون و بي‏قراري به اوج فلک زر نگاري رساندند. نظم: پير گردون زين مصيبت جامه‏ي جان چاک زد خسرو انجم کلاه سروري بر خاک زد قامت گردون دو تا شد چهره‏ي مه شد سياه‏ برق اين آتش مگر بر قبه‏ي افلاک زد خواند امير، حبيب السير،57 - 56 / 2. تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
آمدن ذوالجناح به سمت حرم امام حسین ع به روایت چلا> العیون مجلسی پس اسب آن حضرت چون مولاي خود را و امام مؤمنان را کشته ديد، بر کافران حمله کرد و چهل نفر را هلاک کرد و سر خود را به خون آن حضرت رنگين کرد و نعره زنان و فرياد کنان به جانب خيمه‏ها روان شد و فرياد مي‏کرد که: «واي بر گروهي که فرزند پيغمبر خود را شهيد کردند». مجلسي، جلاء العيون، / 690 و از حضرت امام زين‏العابدين عليه‏السلام منقول است که چون آن امام مظلوم را شهيد کردند، اسب آن حضرت پيشاني خود را بر خون آن حضرت گذاشت و فرياد کنان به سوي خيمه‏هاي حرم دويد. چون مخدرات خيام عصمت و جلالت صداي اسب را شنيدند، سر و پاي برهنه از خيمه بيرون دويدند. چون اسب را ديدند و آن شهسوار ميدان خلافت را نديدند، فرياد: «وا حسيناه و وا اماماه» برکشيدند. و ام‏کلثوم، خواهر آن جناب دست بر سر مي‏زد و ندبه مي‏کرد و مي‏گفت: «وا محمداه! اينک حسين تو بي‏عمامه و ردا و کشته به تيغ اهل جفا در صحراي کربلا افتاده [است]». و زينب خاتون، خواهر آن جناب مي‏گفت: «وا محمداه! اين حسين فرزند گرامي تو است که در خاک و خون غلتيده است و اعضايش از يکديگر جدا شده است و دختران تو را اسير مي‏کنند. به خدا شکايت مي‏کنم حال خود را و به محمد مصطفي و به علي مرتضي و به حمزه‏ي سيد الشهداء، وا محمداه! اين حسين تو است که به تيغ اولاد زنا شهيد شده است و عريان در صحراي کربلا افتاده، واکرباه امروز جدم محمد مصطفي مرده است. اي اصحاب محمد! اين‏ها ذريت پيغمبر شمايند که به دست اهل جور و جفا گرفتار شده‏اند». مجلسي، جلاء العيون، / 690. تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
32 سلام استاد: لطفا درباره این مقتل توضیح بفرمائید. ممنون. فلان و فلان در روایات و مقتل خوارزمی چه کسانی هستند؟ سلام علیکم: دوستان فایل صوتی را حتما و خواهشا به صورت درسی به دقت گوش کنید و نکته بر داری کنید.کلید ورود به فهم زیارت عاشوراء و مقتل است. سوالاتی هم برای دوستان بود در خصوصی نقل بفرمائید. ابوبکر و عمر: قاتلان واقعی سید الشهدا و اهل بیتشان علیهم السلام خورازمی یکی از علمای جماعت عمریه در کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) خود چنین اعتراف می کند: فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ وَ قَدْ ضَعُفَ عَنْ الْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٍ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَسَأَلْتُ الدِّمَاءَ مِنْ جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبِ لیسمح عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ فَقَالَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرُهُ ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ وَ أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ دَمًا رَمَى بِهِ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَمَا رَجَعَ مِنْ ذَلِکَ قَطْرَهً وَ مَا عَرَفْتَ الْحُمْرَهُ فِی السَّمَاءِ 👈🏼حتَّى رَمَى الْحُسَیْنِ بِدَمِهِ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ ثَانِیًا فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْیَتِهِ وَ قَالَ هَکَذَا وَ اللَّهِ أَکُونَ حَتَّى أَلْقَى جَدِّی مُحَمَّداً وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی وَ أَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنِی فُلَانٌ وَ فُلَان👉🏻. چون بر بدن مبارک امام حسین علیه السلام هفتاد و دو زخم وارد شد ایستادند تا اندکى استراحت کنند، ضعف بر بدنشان غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ را نداشت، در این هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پیشانیش خورد و خون جاری شد، پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیش پاک کند که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسمومى آمد و بر قلب حضرت نشست. امام حسین علیه السلام گفت: بسم اللّه و باللّه و على مله رسول اللّه. آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداى من! تو مى‌دانى که اینان کسى را مى‌کشند که روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست. امام تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد. دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشیدند. که قطره ای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى در آسمان دیده نشده بود. دو مرتبه دسته مبارک را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد به صورت و محاسنش مالید و فرمود: این‌گونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمدصلی الله علیه و آله را دیدار کنم و بگویم اى رسول خدا! فلانى و فلانى (ابوبکر و عمر) مرا کشتند. 📕مقتل الحسین، خوارزمی، جلد ۲، صفحه ۳۹ و از همه عجيب تر اين است از نوادگان امام حسن عليه السلام هم تصريح كرده اند كه ابوبکر و عمر قاتل اصلی و زمینه ساز به شهادت رسیدن سيد الشهدا عليه السلام بوده اند :👇👇👇👇 نكير محمد بن عمر بن الحسن علیه السلام ورووا عن عبد الله بن محمد بن عمر بن علي بن أبي طالب قال : شهدت أبي : محمد بن عمر ، ومحمد بن عمر بن الحسن ـ وهو : الّذي كان مع الحسين بكربلاء ، وكانت الشيعة تنزّله بمنزلة أبي جعفر ، يعرفون حقّه وفضله ـ قال : فكلّمه في أبي بكر وعمر ، فقال محمد بن عمر بن الحسن بن علي بن أبي طالب لأبي : أسكت ، فإنّك عاجز والله ، إنهما لشركاء في دم الحسين 🔵از عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کرده اند که گفت : پدرم محمد بن عمر ومحمد بن عمر بن الحسن که او در رکاب امام حسین در کربلا بود را دیدم ،که شیعیان برای او منزلتی بمانند منزلت امام باقر علیه السلام قائل بودند وحق وفضلش را می شناختند ، گفت ؛ پس درباره 👈 ابو بکر و عمر 👉با او سخن کرد ، پس محمد بن عمر بن الحسن بن علی بن ابی طالب به پدرم گفت : ساکت شو ، که تو به خداوند قسم عاجز وناتوانی ، 👈 وآنان ( ابوبکر وعمر ) 👉 در خون حسین شریکند . 📕الکتاب : تقريب المعارف المؤلف : أبو الصّلاح الحلبي (شیعی) الجزء : 1 صفحة : 252 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk1
‍ بسم الله الرحمن الرحیم 33 سوال: با توجه به اینکه آبی در خیام نبود و تمام اهل حرم خصوصا کودکان فریاد العطش داشتند، چرا علی اکبر برای رفع عطش و آوردن آب براب اهل حرم به سمت فرات نرفت و به سوی امام حسین ع برای رفع عطش آمد؟آیا نمی دانست آبی در خیام نیست؟ مقتل علی اکبر ع به روایت ابن‏طاووس، اللهوف فلما لم يبق معه سوي أهل بيته، خرج علي بن الحسين عليهم‏السلام - و کان من أصبح الناس وجها، و أحسنهم خلقا - فاستأذن أباه في القتال، فأذن له، ثم نظر اليه نظر آئس منه، و أرخي عليه‏السلام عينه ، و بکي، ثم قال: اللهم اشهد، فقد برز اليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک صلي الله عليه و آله و سلم، و کنا اذا اشتقنا الي نبيک، نظرنا اليه. فصاح، و قال: يا ابن‏سعد! قطع الله رحمک کما قطعت رحمي! فتقدم نحو القوم، فقاتل قتالا شديدا، و قتل جمعا کثيرا، ثم رجع الي أبيه، و قال: يا أبت! العطش قد قتلني، و ثقل الحديد قد أجهدني، فهل الي شربة من الماء سبيل؟ فبکي الحسين عليه‏السلام و قال: واغوثاه يا بني! قاتل قليلا، فما أسرع ما تلقي جدک محمدا صلي الله عليه و آله و سلم، فيسقيک بکأسه الأوفي شربة لا تظمأ بعدها أبدا. فرجع الي موقف النزال و قاتل أعظم القتال، فرماه منقذ بن مرة العبدي (لعنه الله تعالي) بسهم، فصرعه، فنادي: يا أبتاه! عليک السلام، هذا جدي يقرئک السلام، و يقول لک: عجل القدوم علينا. ثم شهق شهقة، فمات. فجاء الحسين عليه‏السلام حتي وقف عليه، و وضع خده علي خده، و قال: «قتل الله قوما قتلوک، ما أجرأهم علي الله و علي انتهاک حرمة الرسول، علي الدنيا بعدک العفاء». قال الراوي: و خرجت زينب بنت علي عليه‏السلام، تنادي: يا حبيباه! با ابن أخاه! و جاءت، فأکبت عليه، فجاء الحسين عليه‏السلام، فأخذها، وردها الي النساء . ابن‏طاووس، اللهوف، / 114 – 112 و چون آن حضرت به جز خاندانش کسي نماند، علي بن الحسين عليه‏السلام که از زيبا صورتان و نيکو سيرتان روزگار بود، بيرون شد و از پدرش اجازه‏ي جنگ خواست. حضرت اجازه‏اش داد. سپس نگاهي مأيوسانه به او کرد و چشمان خود به زير افکند و اشک فروريخت. سپس فرمود: «بار الها! گواه باش جواني که در صورت و سيرت و گفتار شبيه‏ترين مردم به پيغمبرت بود، به جنگ اين مردم رفت. ما هر گاه به ديدن پيغمبرت مشتاق مي‏شديم، به اين جوان نگاه مي‏کرديم.» پس به فرياد بلند صدا زد: «اي پسر سعد، خدا رحم تو را قطع کند! همچنان که رحم مرا قطع کردي.» علي عليه‏السلام به جانب لشکر شد و جنگ سختي نمود و عده‏اي را کشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض کرد: «پدر جان! تشنگي به جانم آورد و از سنگيني اسلحه‏ي آهنين سخت ناراحتم. آيا جرعه‏ي آبي را فراهم مي‏شود؟» حسين عليه‏السلام به گريه افتاد و فرمود: «اي امان! پسر جانم کمي هم به جنگ ادامه بده. ساعتي بيش نمانده است که جدت محمد را ملاقات کني. او با کاسه‏اي لبريز از آب تو را سيراب خواهد کرد. آبي که پس از آشاميدن آن، هرگز تشنه نخواهي شد.» پس آن جوان به ميدان بازگشت و کارزار عظيمي نمود تا آن که منقذ بن مرة عبدي لعين تيري به سوي او پرتاب نمود و از پايش درآورد. صدا زد: «پدرم سلام بر تو! اينک جدم است که بر تو سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد: هر چه زودتر نزد ما بيا!» پس نعره‏اي برآورد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود. حسين عليه‏السلام آمد تا بر بالينش نشست و صورت خود به صورت علي گذاشت و فرمود: «خدا بکشد گروهي را که تو را کشتند. چه جرأتي نسبت به خدا و هتک احترام پيغمبر داشتند! بعد از تو، خاک بر سر دنيا باد!» راوي گفت: زينب، دختر علي عليه‏السلام از خيمه‏ها بيرون شد و فرياد مي‏زد «اي دلبندم! اي فرزند برادرم.» و مي‏آمد تا آن که خود را به روي کشته‏ي آن جوان انداخت. حسين آمد و بازوي خواهر را گرفت و به سوي زنان حرم برگردانيد. فهري، ترجمه‏ي لهوف، / 114 - 112 موضوع : فلسفه ی عطش در روز عاشوراء موضوع سخنرانی:مقام عرفانی علی اکبر ع در عرفان عاشورایی هدیه به عاشقان امام حسین ع به مناسبت ولادت علی اکبر ع محل سخنرانی : خوزستان،مجمع الذاکرین شهرستان ایذه قسمت دوم سخنران : حتما بعنوان هدیه روز عید برای دوستان ارسال کنید ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrCfVxk0vCn8Lg
4_5850689362114643521.m4a
11.04M
35 م: ببخشید سوالی دارم ،امام حسین هدف از قیام خود را اصلاح دین جدش ذکر کردن ،مگر دین جدش چه اشکالات و انحرافاتی داشتند ، مگر هر دو گروه اهل نماز وروز و..... نبودند ؟ @zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم فلسفه ی قیام و خروج امام حسین ع وصيّت حضرت امام حسین ع به محمّد بن حنفيّه‏ هنگام خروج از مدینة به سمت کربلاء و در وقتى كه آن حضرت مى‏خواستند از مدينه منوّره به مكّه مكرّمه حركت كنند، وصيّت نامه‏اى نوشته و آن را به خاتم خود ممهور نمودند؛ و سپس آن را پيچيده و به برادر خود محمّد بن حنفيّه تسليم نمودند. و پس از آن با او وداع نموده و در جوف شب سوّم شعبان سنه شصت هجرى با جميع اهل بيت خود به سمت مكّه رهسپار شدند. و آن وصيّت چنين است: بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ إلَى أَخِيهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِيَّه: اينست آن وصيّتى كه حسين بن علىّ بن أبى طالب به برادرش: محمّد كه معروف به ابن حنفيّه است مى‏نمايد: إنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِىٍّ يَشْهَدُ أَنْ لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ، وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ. وَ أَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، جَآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ. وَ أَنَّ الْجَنَّه وَ النَّارَ حَقٌّ. وَ أَنَّ السَّاعَه ءَاتِيَه لَا رَيْبَ فِيهَا. وَ أَنَّ اللَهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ. حقّاً حسين بن علىّ گواهى مى‏دهد كه هيچ معبودى جز خداوند نيست؛ اوست يگانه كه انباز و شريك ندارد. و بدرستيكه محمّد صلّى الله عليه و آله، بنده او و فرستاده اوست كه به حقّ از جانب حقّ آمده است. و اينكه بهشت و جهنّم حقّ است، و ساعت قيامت فرا مى‏رسد و در آن شكّى نيست. و اينكه خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند بر مى‏انگيزاند. إنِّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لَا بَطِرًا وَ لَا مُفْسِدًا وَ لَا ظَالِمًا وَ إنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصْلَاحِ فِى أُمَّه جَدِّى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ؛ من خروج نكردم از براى تفريح و تفرّج؛ و نه از براى استكبار و بلندمنشى، و نه از براى فساد و خرابى، و نه از براى ظلم و ستم و بيدادگرى! بلكه‏ خروج من براى اصلاح امّت جدّم محمّد صلّى الله عليه و آله مى‏باشد. أُرِيدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ أَسِيرَ بِسِيرَه جَدِّى وَ سِيرَه أَبِى عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ عليه السلام. من مى‏خواهم امر به معروف نمايم، و نهى از منكر كنم؛ و به سيره و سنّت جدّم، و آئين و روش پدرم علىّ بن أبى طالب عليه السّلام رفتار كنم. فَمَنْ قَبِلَنِى بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى يَقْضِىَ اللَهُ بَيْنِى وَ بَيْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ؛ وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ. پس هر كه مرا بپذيرد و به قبولِ حقّ قبول كند، پس خداوند سزاوارتر است به حقّ. و هر كه مرا در اين امر ردّ كند و قبول ننمايد، پس من صبر و شكيبائى پيشه مى‏گيرم، تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت، حكم به حقّ فرمايد؛ و اوست كه از ميان حكم كنندگان مورد اختيار است. وَ هَذِهِ وَصِيَّتِى إلَيْكَ يَا أَخِى؛ وَ مَا تَوْفِيقِى إلَّا بِاللَهِ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إلَيْهِ أُنِيبُ. وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى. وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّه إلَّا بِاللَهِ‏ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ. و اين وصيّت من است به تو اى برادر! و تأييد و توفيق من نيست مگر از جانب خدا؛ بر او توكّل كردم، و به سوى او بازگشت مى‏نمايم. و سلام بر تو و بر هر كه از هدايت پيروى نمايد. و هيچ جنبش و حركتى نيست، و هيچ قوّه و قدرتى نيست؛ مگر به خداوند بلند مرتبه و بزرگ». لعمات الحسين، ص: 16-19 پاورقی اين وصيّت را محدّث قمّى در «نفس المهموم» ص 45، از علّامه مجلسى در «بحار الانوار» از محمّد بن أبى طالب موسوى آورده. و نيز در «ملحقات إحقاق الحقّ» ج 11، ص 602، از خوارزمى در كتاب «مقتل الحسين» ج 1، ص 188 طبع نجف آورده است. و در «مقتل علّامه خوارزمى» ج 1، ص 188 موجود است. بسیار مهم چرا رای میدهیم ملاک ما برای دادن رای و حسینی بودن از روی سیره ی امام حسین علیه السلام حتما بخوانید و به دیگران منتقل کنید 1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام ) @zameneashk 2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام ) برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید @m_h_tabemanesh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6 نقل خطبه ی شب عاشورا از حضرت سکینه س در کتاب نور العين سند به سکينه دختر حسين عليه‏السلام منتهي مي‏شود، مي‏فرمايد: در خيمه‏ي خويش بودم. بانگ گريه شنيدم. نخواستم از زنان کسي آگاه شود. برخاستم و به نزد پدر آمدم. او را گريان ديدم که به اصحاب همي‏فرمود: يا قوم اعلموا خرجتم معي بعلمکم أني أقدم علي قوم بايعونا بألسنتهم و قلوبهم و قد انعکس العلم و استحوذ عليهم الشيطان و أنساهم ذکر الله. و الآن لم يکن لهم مقصد الا قتلي و قتل من يجاهد بين يدي و سبي حريمي بعد سلبهم و أخشي أنکم ما تعلمون أو تعلمون و تستحيون. و الخدع عندنا أهل البيت محرم، فمن کره منکم ذلک فلينصرف، فالليل ستير و السبيل غير خطير و الوقت ليس بهجير و من آسانا بنفسه کان معنا في الجنان نجيا من غضب الرحمن. و قد قال جدي رسول الله صلي الله عليه و آله: ولدي حسين يقتل بطف کربلاء غريبا وحيدا عطشانا، فمن نصره فقد نصرني و نصر ولده القائم و لو نصرنا بلسانه فهو في حزبنا يوم القيامة. فرمود: «اي جماعت! گاهي که با من بيرون شديد، چنان دانستيد که به ميان قومي مي‏روم که با دل و زبان با من بيعت کرده‏اند. آن انديشه ديگرگون شد. شيطان ايشان را بفريفت تا خداي را فراموش کردند و اکنون همت ايشان مقصور است بر قتل من و قتل آنان که در راه من جهاد کنند و حريم مرا از پس نهب اسير گيرند و من بيمناکم که شما پايان اين امر را ندانيد و اگر دانيد از اظهار آن آزم (آزرم: شرم و حيا.) داريد. همانا خديعت و مکيدت (مکيدت: مکر و نيرنگ.) در نزد ما اهل بيت حرام است. پس هر کس از اين سفر کراهتي دارد، طريق مراجعت گيرد. شب تاريک است و راه روشن و وقت شايسته و آن کس که با ما به بذل جان تأسي (تأسي: اقتداء، پيروي.) جويد، با ما در بهشت خدا خواهد بود. و بدانيد که جد من رسول خدا فرمود: فرزند من حسين در طف کربلا غريب و تنها و تشنه کشته مي‏شود و کسي که او را نصرت کند، نصرت من کرده باشد و نصرت کرده باشد فرزند او قائم آل محمد را و آن کس که به زبان ما را نصرت کند، در قيامت از حزب ما شمرده شود.» سکينه گويد: «سوگند با خداي چون پدرم سخن بدين جا آورد، مردم ده ده و بيست بيست پراکنده شدند و جز هفتاد و چند کس به جاي نماند. پس به سوي پدر نگران شدم و گريه در گلوگاه من گره شد. نخواستم کس بانگ ناله‏ي مرا گوش کند. روي به آسمان کردم و گفتم: أللهم! انهم خذلونا، فاخذلهم و لا تجعل لهم دعاء مسموعا في السماء و لا تجعل لهم في الارض مسکنا و لا شرفا و سلط عليهم الفقر الي القبر و لا ترزقهم شفاعة جدنا يوم القيامة. فاستجب دعوة الطاهرة. يعني: اي پروردگار! اين جماعت ما را مخذول (مخذول: بي‏ياور.) ساختند. پس ايشان را قرين خواري و خذلان بدار و دعوت ايشان را اجابت مفرماي و اين جماعت را در زمين مسکني و مأمني کرامت مکن و فقر و مسکنت را بر ايشان بگمار و ايشان را در قيامت از شفاعت جد ما بهره و نصيبه مرسان.» سکينه مي‏فرمايد: اين وقت مراجعت کردم و آب چشمم بر چهرگان روان بود. عمه‏ام، ام‏کلثوم مرا بدين حال ديدار کرد و گفت: «اي دختر! تو را چه افتاده؟» صورت حال را باز گفتم، فرياد برداشت که: وا جداه وا علياه وا حسناه وا حسيناه وا قلة ناصراه. أين الخلاص من الأعداء؟ ليتهم يقنعون في العداء. ترکت جوار جدک و سلکت بنا بعد المدا، فعلا منها الوحيب و کثر منا حولها النحيب. بانگ و ناله و عويل (عويل: فرياد. ناله.) او را حسين عليه‏السلام اصغا فرمود. بيامد و اشکش بر چهره‏ي مبارک روان بود. فرمود: «اين گريه چيست؟» ام‏کلثوم عرض کرد: أخي! ردنا الي حرم جدنا. «اي برادر! ما را به مدينه باز گردان!» قال: يا أختاه! ليس لي الي ذلک سبيل. أما رأيت ممانعة الحر بالأمس؟ قالت: أجل، ذکرهم محل جدک و أبيک و أمک و أخيک. قال: ذکرتهم و وعظتهم فلم يسمعوا کلامي و لم يرعوا ملامي، فما لهم غير قتلي سبيلا و لابد أن تروني علي الثري، لکن أوصيکن بتقوي الله رب البرية و الصبر علي البلية و کظم نزول الرزية و بهذا وعد جدکم و لا خلف لما وعد و ودعتکم. فرمود: «اي خواهر! بدان چه تو خواهي راهي نيست. مگر منع حر را دي ديدار نکردي؟» عرض کرد: «پس محل و مکانت جد خود را و پدر خود را و مادر خود را و برادر خود را بر ايشان مکشوف دار تا دست از تو باز دارند.» فرمود: «شرافت و کرامت ايشان را بر اين جماعت برشمردم و فراوان نصيحت کردم. سخنان مرا نشنيده انگاشتند و نصيحت مرا به چيزي نشمردند و ايشان را جز قتل من قصدي نيست و شما ناچار بايد کشته‏ي مرا بر خاک نظاره کنيد؛ لکن وصيت مي‏کنم شما را به پرهيزکاري و صبر بر اين بليه و شکيب بر اين رزيه. جد شما خبر داد اين مصيبت را و هرگز خلاف نپذيرد وعده‏ي او. اکنون وداع مي‏کنم شما را.» سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهداء عليه‏السلام، 161 - 158/2 . ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
1_100223800.mp3
3.25M
لالا لا لا گل بابا... دیگه سقا نمی تونه آب بیاره جواد مقدم @zameneashk1
موضع عبدالله بن جعفر در مقابل شهادت فرزندانش در راه امام حسین ع در مقابل معترضان و دخل بعضي موالي عبدالله بن جعفر بن أبي‏طالب عليه‏السلام فنعي اليه ابنيه [24] . فقال أبوالسلاسل مولي عبدالله [25] : هذا ما لقينا [26] من الحسين بن علي عليهماالسلام! فحذفه عبدالله بن جعفر بنعله، ثم قال: يا ابن‏اللخناء! أ [27] للحسين عليه‏السلام تقول هذا؟ والله لو شهدته لأحببت أن لا أفارقه حتي أقتل معه، والله انه لمما يسخي نفسي [28] عنهما، [29] المصاب [30] بهما، أنهما أصيب [31] مع أخي و ابن‏عمي مواسيين [32] له، صابرين معه. ثم أقبل علي جلسائه فقال: الحمدلله الذي [33] عز علي بمصرع [34] الحسين عليه‏السلام، أن لا أکن آسيت حسينا بيدي فقد آساه ولدي [35] . المفيد، الارشاد، 128 / 2 عنه: الاربلي، کشف الغمة، 68 / 2؛ المجلسي، البحار 123 - 122 / 45؛ البحراني، العوالم، 390 / 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 59 - 58 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 217 ، و برخي از دوستان عبدالله بن جعفر (شوهر حضرت زينب که دو پسرش در کربلا شهيد شدند)به نزد عبدالله رفتند و خبر کشته شدن دو پسرش را به او دادند. عبدالله گفت: «انا لله و انا اليه راجعون.» پس ابوالسلاسل، غلام عبدالله گفت: «اين اندوهي است که ما از ناحيه‏ي حسين بن علي داريم» (و او باعث اين مصيبت شد؟) عبدالله نعلين خود را به او زد و او را از نزد خود دور کرد و گفت: «اي پسر زن لخناء (دشنامي است در عرب)! آيا درباره‏ي حسين عليه‏السلام چنين گويي؟ به خدا اگر من در خدمت آن حضرت بودم، هر آينه دوست مي‏داشتم از او دور نشوم تا در کنارش کشته شوم، به خدا چيزي که مرا از آن دو خشنود مي‏کند و در مرگشان دلداري به من مي‏دهد، اين است که آن دو در رکاب برادر و پسر عمويم کشته شدند و جان خود را در راه ياريش دادند و درباره‏ي او شکيبايي ورزيدند.» سپس رو به هم‏نشينان خود کرد و گفت: «سپاس خداوندي را که گران کرد بر من شهادت حسين را و اگر من به دست خود ياريش نکردم، دو فرزندم او را ياري کردند.» رسول محلاتي، ترجمه‏ي ارشاد، 128 / 2 اختلاف مقتل [24] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»]. [25] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»]. [26] [الأسرار: «لقيه»]. [27] [لم يرد في الأسرار]. [28] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «بنفسي»]. [29] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام: «و يعزيني عن» و في اللواعج: «و يهون علي»]. [30] [العوالم: «مصائب»]. [31] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «أصيبا»]. [32] [في کشف الغمة و الدمعة الساکبة و الأسرار: «مواسين»]. [33] [لم يرد في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و اللواعج]. [34] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «مصرع»]. [35] [في البحار و العوالم و الأسرار و اللواعج: «ولداي»]. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk
خبر رسیدن شهادت امام حسین ع به مدینه منوره و عکس العمل مردم تقدم [ابن‏زياد] الي عبدالملک بن أبي‏الحديث [11] [...] بالمدينة [...] فقال عبدالملک [12] : فرکبت راحلتي و سرت نحو المدينة، فلقيني رجل من قريش [13] ، فقال: ما الخبر؟ فقلت: الخبر عند الأمير تسمعه. قال: انا لله و انا [14] اليه راجعون قتل و الله الحسين عليه‏السلام! و لما دخلت علي عمرو بن سعيد، فقال: ما وراءک؟ فقلت: ما يسر [15] الأمير، قتل الحسين بن علي عليه‏السلام. فقال: اخرج، فناد بقتله. فناديت، فلم أسمع والله [16] واعية قط مثل واعية بني‏هاشم في دورهم علي الحسين بن علي عليهماالسلام حين سمعوا [17] النداء [18] بقتله، فدخلت [19] علي عمرو بن سعيد، فلما رآني تبسم الي ضاحکا، ثم [20] أنشأ متمثلا [21] بقول عمرو بن معدي کرب [22] : عجت نساء بني زياد عجة کعجيج نسوتنا غداة الأرنب‏ ثم قال عمرو: هذه واعية بواعية عثمان [23] . المفيد، الارشاد، 128 - 127 / 2 عنه: المجلسي، البحار، 122 - 121 / 45؛البحراني، العوالم، 390 - 389 / 17؛ مثله البهبهاني، الدمعة الساکبة، 58 - 57 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ الأمين، أعيان الشيعة، 615 / 1، لواعج الأشجان، / 215 ،موسوعةالامام الحسین ع ج 7 [ صفحه 181] [24] عبدالملک گويد: من سوار بر شتر شده و به سوي مدينه رهسپار شدم. پس مردي از قريش مرا ديدار کرد و گفت: «چه خبر؟» گفتم: «خبر نزد امير است و آن را خواهي شنيد.» گفت: «انا لله و انا اليه راجعون. به خدا، حسين عليه‏السلام کشته شد.» و چون بر عمرو بن سعيد درآمدم، گفت: «چه خبر داري؟» گفتم: «خبري است که امير را شاد کند. حسين بن علي کشته شد.» گفت: «بيرون برو و خبر کشته شدن او را در شهر جار بزن.» پس آمدم و جار کشيدم. پس شيون و فريادي هرگز نشنيده بودم، مانند شيون زنان بني‏هاشم که آن روز از خانه‏هاشان شنيدم. آن گاه که خبر کشته شدن حسين بن علي را شنيدند. پس به نزد عمرو بن سعيد درآمدم، چون مرا ديد، خنده‏اي کرد و آن گاه به شعر عمرو بن معدي کرب تمثل جست که گويد: شيون کردند زنان بني زياد شيوني مانند شيون زنان ما در باداد روز ارنب‏ سپس عمرو گفت: «اين شيون (امروز) در برابر شيون عثمان (که زنان بني‏اميه بر او کردند).» رسول محلاتي، ترجمه‏ي ارشاد، 128 - 127 / 2. اختلاف در مقاتل [11] [في البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «أبي‏الحارث» و في أعيان الشيعة و اللواعج: «الحارث»]. [12] [الأسرار: «عبدالله»]. [13] [في الدمعة الساکبة: «قيس»، و في الأسرار: «قريش أو بني قيس»]. [14] [لم يرد في الأسرار]. [15] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «ما سر»]. [16] [لم يرد في ط علمية]. [17] [لم يرد في الأسرار]. [18] [لم يرد في أعيان الشيعة]. [19] [في البحار و العوالم و الأسرار: «ثم دخلت»]. [20] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [21] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [22] [أضاف في أعيان الشيعة و اللواعج: «الزبيدي، و قيل: انه لما سمع أصوات نساء بني هاشم ضحک، و تمثل بذلک، فقال:»]. [23] [لم يرد في الدمعة الساکبة]. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk
هدایت شده از آشنایی با کانالها و گروههای عاشورایی در ایتا19
لینک گروهها و کانالهای خادم الحسین ع تابع منش در ایتا 👇👇👇 گروه مقتل متضمن البکاء ، فاطمه الزهراء س http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2 کانال ضامن اشک، رفع شبهه https://eitaa.com/zameneashk1 کانال زائر عرش ،شرح و تفسیر زیارات امام حسین ع http://eitaa.com/joinchat/3725787156Cadcdabd35d کانال قرآن و امام حسین ع http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin کانال الدوله الزهرائیه http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84 کانال کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع @zamenashkbook1 کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال فرهنگ عاشقی http://eitaa.com/joinchat/3374055438C78867d1480
مقتل علی اکبر ع به روایت ابن‏طاووس، اللهوف فلما لم يبق معه سوي أهل بيته، خرج علي بن الحسين عليهم‏السلام - و کان من أصبح الناس وجها، و أحسنهم خلقا - فاستأذن أباه في القتال، فأذن له، ثم نظر اليه نظر آئس منه، و أرخي عليه‏السلام عينه ، و بکي، ثم قال: اللهم اشهد، فقد برز اليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک صلي الله عليه و آله و سلم، و کنا اذا اشتقنا الي نبيک، نظرنا اليه. فصاح، و قال: يا ابن‏سعد! قطع الله رحمک کما قطعت رحمي! فتقدم نحو القوم، فقاتل قتالا شديدا، و قتل جمعا کثيرا، ثم رجع الي أبيه، و قال: يا أبت! العطش قد قتلني، و ثقل الحديد قد أجهدني، فهل الي شربة من الماء سبيل؟ فبکي الحسين عليه‏السلام و قال: واغوثاه يا بني! قاتل قليلا، فما أسرع ما تلقي جدک محمدا صلي الله عليه و آله و سلم، فيسقيک بکأسه الأوفي شربة لا تظمأ بعدها أبدا. فرجع الي موقف النزال و قاتل أعظم القتال، فرماه منقذ بن مرة العبدي (لعنه الله تعالي) بسهم، فصرعه، فنادي: يا أبتاه! عليک السلام، هذا جدي يقرئک السلام، و يقول لک: عجل القدوم علينا. ثم شهق شهقة، فمات. فجاء الحسين عليه‏السلام حتي وقف عليه، و وضع خده علي خده، و قال: «قتل الله قوما قتلوک، ما أجرأهم علي الله و علي انتهاک حرمة الرسول، علي الدنيا بعدک العفاء». قال الراوي: و خرجت زينب بنت علي عليه‏السلام، تنادي: يا حبيباه! با ابن أخاه! و جاءت، فأکبت عليه، فجاء الحسين عليه‏السلام، فأخذها، وردها الي النساء . ابن‏طاووس، اللهوف، / 114 – 112
شرح عرفانی اینکه علی اکبر ع به جای اینکه به سمت فرات برود به سمت خیام بدون آب امام حسین ع آمد. دوستان شرح تفسیری آنرا حقیر در خوزستان کرده ام برای گوش دادن به کانال ضامن اشک تلگرام تشریف ببرید تا منتقل شود. در ادبیات فارسی مرثیه‌های بسیاری وجود دارد که هر کدام از زاویه‌ای به ماجرای عاشورا و حوادث آن نگریسته‌اند. نقطه اشتراک بیشتر این مرثیه‌ها، مظلومیت اهل‌بیت است، اما مرثیه گنجینه الاسرار عمان سامانی چیز دیگری است. او در پی نشان دادن مظلومیت اهل‌بیت نیست، بلکه می‌خواهد عشقبازی امام حسین را با پروردگار جهان به زیباترین شکل ممکن ارائه دهد. اوج این عشقبازی در مرثیه‌ای که برای حضرت علی‌اکبر سروده است، متجلی است؛ برای فهم این مطلب، مطالعه این مرثیه از هر توضیحی رساتر است: اکبر آمد العطش گویان ز راه از میان رزمگه تا پیش شاه کای پدر جان از عطش افسرده‌ام می ندانم زنده‌ام یا مرده‌ام این عطش رمز است و عارف واقف است سر حق است این و عشقش کاشف است دید شاه دین که سلطان هداست اکبر خود را که لبریز از خداست عشق پاکش را بنای سرکشیست آب و خاکش را هوای آتشیست شورش صهبای عشقش در سر است مستی‌اش از دیگران افزون‌تر است اینک از مجلس جدایی می‌کند فاش دعوی خدایی می‌کند مغز بر خود می‌شکافد پوست را فاش می‌سازد حدیث دوست را محکمی در اصل او، از فرع اوست لیک عنوانش خلاف شرع اوست پس سلیمان بر دهانش بوسه داد اندک اندک خاتمش بر لب نهاد مهر، آن لب‌های گوهر پاش کرد تا نیارد سر حق را فاش کرد «هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند» گفت: کای فرزند مقبل آمدی آفت جان رهزن دل آمدی کرده ای از حق تجلی ای پسر زین تجلی فتنه‌ها داری به سر راست بهر فتنه قامت کرده‌ای وه کزین قامت، قیامت کرده‌ای نرگست با لاله در طنازی است سنبلت با ارغوان در بازی است از رخت مست غرورم می‌کنی از مراد خویش دورم می‌کنی همچو چشم خود ز قلب من متاز همچو زلف خود پریشانم مساز حائل ره مانع مقصد نشو بر سر راه محبت، سد نشو پشت پا بر ساغر حالم مزن نیش بر دل، سنگ بر بالم مزن نیست اندر بزم آن والا نگار از تو بهتر گوهری بهر نثار هر چه غیر از اوست سد راه من آن بت است و غیرت من، بت شکن جان رهین و دل اسیر چهر توست مانع راه محبت، مهر توست چون تو را او خواهد از من رونما رونما شو جانب او رو نما بیش از این بابا دلم را خون مکن زاده لیلا مرا مجنون مکن گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست رو که با یک دل نمی‌گنجد دو دوست روایت منسوس بذات الله ثم رجع الي أبيه، و قال: يا أبت! العطش قد قتلني، و ثقل الحديد قد أجهدني، فهل الي شربة من الماء سبيل؟ فبکي الحسين عليه‏السلام و قال: واغوثاه يا بني! قاتل قليلا، فما أسرع ما تلقي جدک محمدا صلي الله عليه و آله و سلم، فيسقيک بکأسه الأوفي شربة لا تظمأ بعدها أبدا. و روي: أن الحسين عليه‏السلام قال له: يا بني! هات لسانک. فأخذ لسانه، فمصه، و دفع اليه خاتمه الشريف. و قال له: يا بني، أمسکه في فمک، و ارجع الي قتال عدوک. وقتی از داننده ای کردم سوال که مرا آگه کن ای دانای حال با همه سعییی که در رفتن نمود رجعت اکبر بمیدان از چه بود اینکه می گویند بود از بهر آب شوق آب آورد، او را سوی باب خود همی دید اینکه طفلان، از عطش هر یکی در گوشه ای در حال غش تیغ زیر دست و، زیر پا رکاب موج زن شطش به پیش رو، ز آب باید او را روی کردن سوی شط خویش را در شط درافکندن چو بط گر در این رازیست، ای دانای راز دامن این راز را، میکن فراز گفت آمد العطش گویان ز راه از میان رزمگه در نزد شاه کای پدر جان از عطش افسرده ام می ندانم زنده ام یا، مرده ام این عطش رمزیست عارف واقفست سرحق این است و عشقش کاشف است دید شاه دین که سلطان هدی است اکبر خود را که لبریز از خداست عشق پاکش را هوای سرکشی است آب و خاکش را هوای آتشی است شورش صهبای عشقش بر سر است مستی اش از دیگران افزونتر است اینک از مجلس جدائی می کند فاش دعوی خدائی می کند مغز بر خود میشکافد پوست را فاش میسازد حدیث دوست را پس سلیمان بر دهانش بوسه داد اندک اندک، خاتمش بر لب نهاد مُهر، آن لب های گوهرپاش کرد تا نیارد سر حق را فاش کرد هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند عمان سامانی
باسلام هشتکهای اصلی در کتابخانه ضامن اشک در ارتباط با محرم: #امام_حسین_ع #کتب_مقتل_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام #خطبه_های_امام_حسین_علیه_السلام #سخنان_امام_حسین_علیه_السلام #کتب_اشک_بر_امام_حسین_ع_و_ائمة #زیارت_عاشورا #کتب_تاریخ_زندگی_زینب_سلام_الله_علیها #کتب_مقتل_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام #حضرت_رقیه_س #کتب_تاریخ_زندگی_ام_البنین_سلام_الله_علیها #کتب_روضه_آموزش_مداحی #کتاب_شعر #کتب_اشعار_مداحی کتابخانه ایتا👇👇 @zamenashkbook1
❖﷽❖ با سلام خدمت دوستان عزیز جهت مشاهده ایات قران در ارتباط با امام حسین(ع) و واقعه عاشورا به کانال قرآن و امام حسین علیه السلام مراجعه فرمایید👇👇 http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin و پس از ورود به کانال این هشتک ها رابزنید: #آیات_در_تاویل_امام_حسین_ع #قرآن_و_عاشوراء #آیاتی_که_امام_حسین_ع_در_واقعه_عاشوراء_تلاوت_نمود #قرآن_و_راس_الحسین_ع #قرآن_و_اسراء #امام_حسین_ع_در_قرآن #احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع و در کانال الدولة الزهرائیة (عج) مطالب قرانی در رابطه بین امام حسین (ع) و حضرت مهدی(عج) را جستجو کنید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84 لطفا بعد از ورود به کانال این هشتکها را بزنید: #امام_مهدی_عج_و_عاشوراء #رابطه_امام_حسین_و_امام_زمان_عج 💫بارگذاری مطالب با موضوع امام حسین(ع) در کانالها ادامه خواهد داشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸ماجرای شنیدنی ملا عبدالله و امام حسین (ع) 🔹حاج اصغر روشن دوست نقل می کرد، یک روز در مجلس ناظم آقا به همراه دیگر هیئتی ها نشسته بودیم که ایشان ماجرای ملاعبدالله را برایمان نقل کرد و آن ماجرا این است: 🔸روضه خوان پیری بنام ملاعبدالله قبلا در تبریز وجود داشت و من ایشان را دیده بودم. خودش برایم نقل می کرد که چند روز به ایام محرم مانده بود و من در حیاط خانه حصیری پهن کرده و زیر درخت بادام نشسته بودم و با خود فکر میکردم که امسال از هیچ جا برایم جهت روضه خوانی دعوتی به عمل نیامده است و با خود گفتم: یا حسین، من اگر در دستگاه بیلر بیگ (فرماندار وقت) بودم، تا به حال او دست مرا گرفته بود و اینچنین درمانده و مستاصل نمی شدم. 🔹در همین حال به خواب رفتم و در خواب به محضر مولا آقا اباعبدالله الحسين (ع) رسیدم، ایشان رو به من کردند و فرمودند: «ملا عبدالله هر جا روضه خواندی، پولش را گرفتی و بابت آن از من طلبی نداری». 🔸در همین حال ناگهان از خواب پریدم، بسیار ناراحت و پشیمان بودم، و از شدت عصبانیت و ناراحتی سرم را به درخت بادام زدم، به طوری که سرم شکست و خون زیادی از من رفت، در همان حال به شدت گریه می کردم، اهل و عیالم از سر و صدای من به حیاط آمدند و جلویم را گرفتند، شب شد و من به رختخواب رفتم ولی هر لحظه که بیاد آن صحنه می افتادم، آرام و قرار از من سلب می شد و بر خود لعنت می فرستادم. 🔹صبح زود دیدم درب منزل را می زنند، جلوی در که رفتم، دیدم دو نفر از مامورین بیلر بیگ هستند و می گویند بیلر بیگ با شما کار دارد، کمی ترسیدم ولی به هر حال لباسهایم را پوشیدم و عمامه ام را روی سر گذاشته به همراه مامورین حرکت کردم. 🔸وقتی پیش بیلر بیگ رسیدم، ایشان رو به من کرد و گفت: ملا عبدالله توئی؟ گفتم: بله. مرا بسیار تفقد و تکریم کرد و گفت: برایم روضه امام حسین (ع) را بخوان. 🔹گفتم: من پیر شده ام و صدای خوبی ندارم، به این خاطر نمی توانم خوب روضه بخوانم. بیلر بیگ گفت: می خواهم شما برایم روضه بخوانی. 🔸ملا عبدالله میگفت: همین که شروع به روضه خواندن کردم و گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله، دیدم من ملاعبدالله دیروز نیستم، صدایم عوض شده است و مثل یک جوان شروع به روضه خواندن کردم. 🔹در حین روضه بیلر بیگ غش کرد و از هوش رفت، اطرافیان بیلر بیگ جمع شدند و گفتند: دیگر بس است ایشان از حال رفت، سپس او را به هوش آوردند، بیلر بیگ دستور داد ۵۰۰ سکه نقره (که در آن زمان پول زیادی بود) به من دادند. 🔸ملا عبدالله پول را قبول نمی کند و می گوید با خود عهد کرده ام برای روضه خواندن از کسی پول نگیرم. 🔹بیلر بیگ می گوید: من کسی نیستم که برای روضه پول بدهم و اصلا به روضه هم اعتقادی نداشتم تا اینکه دیشب در عالم خواب خدمت حضرت زهرا عليها السلام رسیدم و ایشان به من دستور دادند که «باید ملا عبدالله را برای روضه خواندن دعوت کنی و به او هدیه ای بدهی، او دلش شکسته و بین او و پسرم حسین کدورتی پیش آمده که باید حل شود، (با دلدادگان حسین علیه السلام ص 18 - 17) @zameneashk1
8 محرم 1 _ قحط آب در خیمه های حسینی در این روز آب در خیمه های سیّد الشهداء علیه السلام نایاب شد. (1) 📚 منابع : 1. لهوف : ص 145. و ... . ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanes1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک ضامن اشک در ایتا @zameneashk1
1=#عباس_قمر_بني_هاشم_عليه_السلام 1.mp3
8.29M
1 زیارت حضرت عباس در ناحیه مقدسه السلام علي أبي‏الفضل العباس بن أميرالمؤمنين المواسي أخيه بنفسه، الآخذ لغده من أمسه، الفادي له، الواقي، الساعي اليه بمائه،المقطوعة يديه، لعن الله قاتليه يزيد ابن الرقاد الجهني و حکيم بن الطفيل الطائي. ابن‏طاوس، الاقبال، / 574 - 573، مصباح الزائر، / 279 - 278 ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام و ایتا @m_h_tabemanesh1 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
#عباس_قمر_بني_هاشم_عليه_السلام 2.mp3
10.91M
2 يسمونه «السقاء»، و يکنونه أبا قربة؛ شهد مع الحسين کربلاء؛ فعطش الحسين، فأخذ قربة، و اتبعه اخوته لأبيه و أمه بنو علي، و هم: عثمان، و جعفر و عبدالله، فقتل اخوته قبله.. المصعب الزبيري، نسب قريش، / 43 مساوي مثله ابن أبي الدنيا، مقتل الامام أميرالمؤمنين عليه‏السلام، / 120؛ المحمودي، العبرات [7] ، 80 / 2 في بحارالأنوار: کان العباس بن علي عليه‏السلام يکني أبالفضل، و أمه أم‏البنين الکلابية، و کان رجلا و سيما جميلا، و کان يرکب الفرس المطهم و رجلاه تخطان في الأرض، و کان يقال له «قمر بني‏هاشم». أخذ شمر الکتاب، کان معه عبدالله بن أبي المحل بن حزام [؟]. عند ابن‏زياد، و کانت عمته أم‏البنين بنت حزام [؟] عند علي، فولدت له العباس، و عبدالله، و جعفرا، و عثمان، فقال لابن‏زياد: ان رأيت أن تکتب لبني أختنا أمانا، فافعل. فکتب لهم أمانا. فبعث به مع مولي له اليهم، فلما رأوا الکتاب، قالوا: لا حاجة لنا في أمانکم، أمان الله خير من أمان ابن‏سمية. @zameneashk در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
#عباس_قمر_بني_هاشم_عليه_السلام 3.mp3
10.56M
3 أن العباس لما رأي وَحَدَتهُ عليهالسلام، أتي أخاه و قال : يا أخي، هل من رخصة؟ فبکي الحسين عليهالسلام بکاء شديدا، ثم قال: يا أخي، أنت صاحب لوائي، و اذا مضيت تفرق عسکري! فقال العباس: قد ضاق صدري، و سئمتُ من الحياة، و أريد أن أطلب ثاري من هؤلاء المنافقين. فقال الحسين عليهالسلام: فاطلب لهولاء الأطفال قليلا من الماء. فذهب العباس و وعظهم و حذرهم، فلم ينفعهم، فرجع الي أخيه، فأخبره، فسمع الأطفال ينادون: العطش العطش! فرکب فرسه، و أخذ رمحه و القربة، و قصد نحو الفرات، فأحاط به أربعة آلاف ممن کانوا موکلين بالفرات، و رموه بالنبال، فکشفهم ، و قتل منهم علي ما روي ثمانين رجلا حتي دخل الماء. فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء، ذکر عطش الحسين و أهل بيته، فرمي الماء و ملأ القربة ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام و ایتا @m_h_tabemanesh1 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
#عباس_قمر_بني_هاشم_عليه_السلام 4.mp3
7.88M
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام 4 #شهادت_قمر_بنی_هاشم_عباس_بن_علی_ع #مقتل_قمر_بنی_هاشم_عباس_بن_علی_ع فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء، ذکر عطش الحسين و أهل بيته، فرمي الماء و ملأ القربة و حملها علي کتفه الأيمن، و توجه نحو الخيمة، فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من کل جانب، فحاربهم حتي ضربه نوفل الأزرق علي يده اليمني، فقطعها، فحمل القربة علي کتفه الأيسر، فضربه نوفل، فقطع يده اليسري من الزند فحمل القربة بأسنانه، فجاءه سهم، فأصاب القرية و اريق ماؤها، ثم جاءه سهم آخر، فأصاب صدره،فانقلب عن فرسه و صاح الي أخيه الحسين:أدرکني. فلما أتاه، رآه صريعا، فبکي، و قال«الآن انکسر ظهري و قلت حیلتی » #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام و ایتا @m_h_tabemanesh1 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1