eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
867 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
6 خلاصه مقتل عصر عاشوراء و شام غريبان چون امام حسين -عليه‏السلام- به درجه‏ي رفيع شهادت رسيد، اسب آن حضرت خود را به خون امام حسين -عليه‏السلام- آغشته کرد و به به سوي خيمه‏ها رفت و بلند بلند شيهه کشيد و دستهاي خود را بر زمين زد. (طبق روايت صاحب مناقب و محمد بن ابيطالب اين اسب آن قدر سر بر زمين زد تا جان داد و از دنيا رفت). چون خواهران و دختران و اهل بيت حضرت صداي آن حيوان را شنيدند، از خيمه بيرون آمدند و آن اسب را بي‏صاحب و بي‏سوار و غرقه به خون ديدند که مي‏آيد. پس فهميدند که آن حضرت شهيد شده است. آن گاه فرياد به گريه و شيون بلند کردند و حضرت ام‏کلثوم - عليهاالسلام - دست خود را بر سر گذاشت و گفت: وامحمداه! واجداه! وانبياه! وا اباالقاسماه! وا علياه! وا جعفراه! وا حمزتاه! وا حسناه! هذا حسين بالعراء صريع بکربلاء، محزوز الرأس من القفاء، مسلوب العمامة و الرداء. اين حسين است که بر زمين کربلا افتاده است. اين حسين است که سر او را از پشت بريده‏اند و عمامه و رداي او را به تاراج برده‏اند. حضرت ام‏کلثوم - عليهاالسلام - اين جمله‏ها را گفت تا بيهوش شد. و حال ديگر اهل بيت در آن شب نيز چنين بود منتهي الآمال، ص 469-468 و نفس المهموم، ص 375-372. لشکر دشمن پس از آنکه امام حسين -عليه‏السلام- را به شهادت رساندند، به سوي خيمه‏هاي آن حضرت حرکت کردند. سيد بن طاووس - رضوان الله تعالي عليه - مي‏فرمايد: کنيزکي از خيمه بيرون آمد. مردي به او گفت: يا أمة الله! ان سيدک قتل. اي کنيز! سرور تو به شهادت رسيد. آن کنيزک گفت: من شتابان به سوي بانوي خود رفتم و فرياد زدم. آن گاه زنان حرم برخاستند و ناله و فرياد کردند: تسابق القوم علي نهب بيوت آل الرسول و قرة عين البتول، حتي جعلوا ينتزعون ملحفة المرأة عن ظهرها، و خرجت بنات آل الرسول و حريمه يتساعدن علي البکاء و يندبن لفراق الحماة و الاحباء. آن لشکر براي تاراج خيمه‏هاي خاندان پيامبر و نور چشم زهرا - عليهاالسلام - بر يکديگر پيشي مي‏گرفتند، تا اينکه چادر را از سر زنان کشيدند و دختران خاندان و حرم پيامبر (ص) گريه مي‏کردند، و در فراق پشتيبانان و دوستان خود شيون سر مي‏دادند. قال الراوي: ثم أخرج النساء من الخيمة و أشعلوا فيها النار، فخرجن حواسر مسلبات حافيات باکيات يمشين سبايا في اسر الذلة. راوي مي‏گويد: آن گاه زنها را از خيمه‏ها بيرون کردند و خيمه‏ها را آتش زدند. زنها در حالي که سرهايشان برهنه، جامه‏هايشان به تاراج رفته، پاهاي مبارکشان برهنه، اشکهاي چشمشان جاري بود و با حالت تحقير اسيرشان کرده بودند، بيرون آمدند و گفتند: بحق الله، ألا ما مررتم بنا علي مصرع الحسين عليه‏السلام. شما را به خدا، ما را نزديک قتلگاه امام حسين -عليه‏السلام- ببريد. آنها را به قتلگاه امام حسين -عليه‏السلام- بردند. فلما نظر النسوة الي القتلي صحن و ضربن وجوههن. چون ديده زنان بر شهيدان افتاد، فرياد برآوردند و سيلي بر صورت خود زدند. راوي مي‏گويد: به خدا سوگند، هرگز فراموش نمي‏کنم که زينب دختر علي - عليهماالسلام - گريه مي‏کرد و با آوازي سوزناک و قلبي پر از اندوه مي‏گفت: يا محمداه! صلي عليک ملائکة (مليک) السماء. هذا حسين مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتک سبايا. الي الله المشتکي و الي محمد المصطفي و الي علي المرتضي و الي فاطمة الزهراء و الي حمزة سيد الشهداء. يا محمداه! هذا حسين بالعراء تسفي عليه الصبا قتيل أولاد البغايا. واحزناه! وا کرباه! اليوم مات جدي رسول الله صلي الله عليه و آله. يا أصحاب محمداه! هؤلاء ذرية المصطفي يساقون سوق السبايا. اي محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود مي‏فرستند. اين حسين توست که به خون خود آغشته و اعضايش از هم جدا شده است، و اينها دختران تو هستند که اسير و گرفتار گشته‏اند. به خدا و محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه‏ي زهرا و حمزه‏ي سيد الشهداء - عليهم‏السلام - شکايت و دادخواهي مي‏کنم. اي محمد! اين حسين توست که در اين دشت، غريبانه افتاده است و باد صبا گرد و غبار بر پيکر او مي‏افکند. اين حسين توست که به دست فرزندان گردنکشان به شهادت رسيده است.اي دريغ و اي افسوس! امروز روزي است که جدم رسول خدا - صلي الله عليه و آله - از دنيا رفت. اي اصحاب محمد! اينها فرزندان محمد مصطفي هستند که آنان را مانند اسيران مي‏برند. در روايت ديگر است که حضرت زينب - عليهاالسلام - اينچنين گفت: يا محمداه! بناتک سبايا و ذريتک مقتله، تسفي عليهم ريح الصبا. و هذا (حسين) محزوز الرأس من القفا مسلوب العمامة و الرداء. بأبي من أضحي عسکره في يوم الاثنين نهبا. بأبي من فسطاطه مقطع العري. بأبي من لا غائب فيرتجي و لا جريح فيداوي. ب.بي من نفسي له الفداء. بأبي المهموم حتي قضي، بأبي العطشان حتي مضي، بأبي من شيبته تقطر بالدماء. بأبي من جده محمد المصطفي.
بأبي من جده رسول اله السماء. بأبي من هو سبط نبي الهدي. بأبي محمد المصطفي. بأبي خديجة الکبري. بأبي علي المرتضي. بابي فاطمة الزهراء سيدة النساء، بأبي من ردت له الشمس حتي صلي. اي محمد! دختران تو اسير شده‏اند. و فرزندان تو شهيد گشته‏اند و باد صبا بر آنها گرد و غبار مي‏افکند. اين حسين توست که سر او را از پشت بريده‏اند و عمامه و رداي او را به تاراج برده‏اند. پدرم فداي آن کسي باد که روز دوشنبه لشکرش به تاراج رفت و بند خيمه‏هاي او از هم گسست. پدرم فداي آن کسي باد که به سفر نرفته است تا اميد بازگشت او باشد، و زخمي نشده است تا درمان شود. پدرم فداي آن کسي باد که جدش محمد مصطفي است که فرستاده‏ي پروردگار آسمانهاست. پدرم فداي آن کسي باد که نوه‏ي پيام رسان هدايت است. پدرم فداي محمد مصطفي و خديجه‏ي کبري و علي مرتضي و فاطمه‏ي زهرا (ع) و سرور بانوان باد. پدرم فداي آن کسي باد که خورشيد به خاطر او برگشت تا اينکه نماز خواند. قال الراوي: فأبکت والله کل عدو و صديق، ثم ان سکينة اعتنقت جسد أبيها الحسين، فاجتمعت عدة من الأعراب حتي جروها عنه. راوي مي‏گويد: حضرت زينب - عليهاالسلام - آنچنان گريه کرد که به خدا سوگند، دشمن و دوست را به گريه انداخت. آن گاه حضرت سکينه - عليهاالسلام - بدن پدرش امام حسين -عليه‏السلام- را در آغوش گرفت، ولي عده‏اي از آن باديه نشينان گرد هم آمدند و او را کشيدند و از پدر جدا کردند. در مصباح کفعمي است که حضرت سکينه - عليهاالسلام - فرمود: چون پدرم امام حسين -عليه‏السلام- شهيد شد، من او را در آغوش گرفتم تا آنکه بيهوش شدم. در آن حال شنيدم که پدرم مي‏فرمود: شيعتي ما ان (مهما) شربتم ري (ماء) عذب فاذکروني أسمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني‏ شيعيان من! هنگامي که آب خنک و گوارايي مي‏آشاميد، مرا ياد کنيد. و هر گاه ناله‏ي غريب يا شهيدي را مي‏شنويد، براي من گريه نماييد. پس حضرت سکينه - عليهاالسلام - ترسان برخاست، در حالي که چشمش از گريه کردن آزرده شده بود، سيلي بر صورت خود زد که ناگهان هاتفي ندا داد: بکت الارض و السماء عليه بدموع غزيرة و دماء يبکيان المقتول في کربلاء بين غوغاء امة ادعياء منع الماء و هو منه قريب عين ابکي الممنوع شرب الماء زمين و آسمان با اشکي فراوان و گريه‏اي خونبار بر او گريستند. گريستند بر آن کسي که در کربلا و در ميان مردمي فرومايه به شهادت رسيد. و از آب خوردن او جلوگيري کردند در حالي که نزديک آب بود، اي ديده! گريه کن بر آن کسي که او را از آب خوردن باز داشته بودند. نفس المهموم، ص 378-375. حميد بن مسلم مي‏گويد: همراه شمر در خيمه‏ها عبور مي‏کرديم تا به امام علي بن الحسين - عليهماالسلام - رسيديم. ديديم که مريض است و در بستر بيماري افتاده است. عده‏اي از پيادگان که به همراه شمر بودند، به او گفتند: علي بن الحسين را نمي‏کشي؟ من گفتم: سبحان الله! آيا او را هم بايد کشت، همين بيماري که دارد برايش بس است و او را خواهد کشت. و کار من همين بود که هر کس مي‏آمد تا علي بن الحسين -عليه‏السلام- را بکشد و يا آزاري برساند از او جلوگيري مي‏کردم. پس آن بيرحمان پوستي را که در زير بدن آن حضرت بود کشيدند و بردند و آن حضرت را با صورت به زمين انداختند. در اين هنگام عمر بن سعد آمد. زنان اهل بيت نزد او گرد آمدند و در برابرش ناله و فغان کردند و گريستند، تا آن سنگدل بر حال آنها رقت کرد و به ياران خود دستور داد که ديگر کسي به خيمه‏ي زنان داخل نشود و متعرض آن جوان بيمار نگردد. زنها که حال رقتي از او مشاهده کردند از آن پليد خواستند که دستور دهد آنچه را به تاراج برده‏اند و ربوده‏اند به آنان بازگردانند، تا خود را به وسيله‏ي آنها بپوشانند. عمر بن سعد به لشکر خويش گفت: هر کس آنچه را ربوده است به آنان بازگرداند. سوگند به خدا، هيچ کس به دستور او عمل نکرد و چيزي به آنان بازنگرداند. سپس عمر بن سعد گروهي را امر کرد مواظب خيمه‏ها باشند تا کسي از زنها بيرون نرود و لشکر هم متعرض آنها نگردد. آن گاه عمر بن سعد در ميان ياران خود فرياد زد: من ينتدب للحسين فيوطي‏ء الخيل ظهره و صدره؟ چه کسي حاضر است داوطلب شود و بر پشت و سينه‏ي حسين اسب بتازد؟ پس ده نفر که همه حرامزاده بودند بر اسبهاي خود سوار شدند: فداسوا الحسين عليه‏السلام بحوافر خيلهم حتي رضوا صدره و ظهره. سپس با سم اسبان خود بر بدن حضرت تاختند و استخوانهاي سينه و پشتش را درهم شکستند. اين گروه چون به کوفه آمدند، در برابر ابن‏زياد ايستادند. اسيد بن مالک که يکي از آن حرامزاده‏ها بود، براي اينکه اظهار خدمتي کند تا جايزه‏ي بسيار بگيرد، اين شعر را از روي افتخار خواند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بکل يعبوب شديد الاسر (الحضر)
ما کساني هستيم که بر اسبان چالاک و نيرومند سوار شديم و سينه و پشت حسين را زير سم اسبان درهم کوبيديم. آن گاه ابن‏زياد گفت: شما چه کساني هستيد؟ در جواب گفتند: نحن الذين وطأنا بخيولنا ظهر الحسين حتي طحنا جناجن صدره. ما آن کساني هستيم که اسب بر بدن حسين رانديم به حدي که استخوانهاي سينه‏اش را زير سم اسبان مانند آرد نرم کرديم. ابوعمرو زاهد گفت: هر ده نفر حرامزاده بودند که بعدا به دستور مختار دست و پاهاي آنها را با ميخهاي آهنين بر زمين کوبيدند و با اسب بر بدن آنها تاختند و همه را کشتند. منتهي الآمال، ص 471 و نفس المهموم، ص 382-378. سرانجام در عصر عاشورا عمر بن سعد سر امام حسين -عليه‏السلام- را به خولي بن يزيد اصبحي و حميد بن مسلم ازدي داد تا در کوفه به نزد عبيدالله بن زياد ببرند: و امر برؤوس الباقين من اصحابه و أهل بيته فقطعت (فنظفت) و کانت اثنين و سبعين رأسا. سپس دستور داد تا سر مطهر ياران و اهل بيت امام حسين - عليهم‏السلام - را از بدن جدا کنند، و آنها هفتاد و دو سر بودند (که عمر بن سعد آنها را با شمر بن ذي الجوشن و قيس بن الاشعث، و عمر بن الحجاج و عزرة بن قيس به نزد عبيدالله بن زياد فرستاد). خولي بن يزيد آن سر مطهر را برداشت و به کوفه آمد. ولي چون شب شده و قصر ابن‏زياد بسته بود، بناچار آن سر مقدس را به خانه‏ي خود برد و آن را زير تشتي قرار داد و خودش به بستر رفت. «نوار» همسر خولي مي گويد: از او پرسيدم چه خبر داري؟ گفت: براي تو سوغاتي و هديه‏اي آورده‏ام، که تا روزگار هست ثروتمند خواهي بود، و آن سر حسين است که اينک در خانه‏ي توست. گفتم: واي بر تو مردم طلا و نقره مي‏آوردند و تو سر پسر دختر رسول خدا - صلي الله عليه و آله - را مي‏آوري. به خدا سوگند، سر من و تو در يک بالين قرار نخواهد گرفت. آن گاه از بستر برخاستم و در کنار آن تشت رفتم و در آنجا نشستم: فوالله ما زلت أنظر الي نور يسطع مثل العمود من السماء الي الاجانة، و رأيت طيرا بيضا ترفرف حولها. به خدا سوگند، ديدم که نوري همچون ستوني از آسمان تا آن تشت ادامه داشت و مرغان سفيدي در اطراف آن سر مطهر پرواز مي‏کردند. آن گاه صبح شد و خولي آن سر مقدس را نزد ابن‏زياد برد. منتهي الآمال، ص 474 و نفس المهموم، ص 383-382 سرشگ خوبان، عبدالرحيم موگهي ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
4_638289447934231175.mp3
2.37M
پاسخ استاد تابع منش : چرا با وجود بودن حضرت علی ع، حضرت زهراء س پشت درب رفت و چرا با بودن عباس ع حضرت زینب س در شهادت علی اکبر ع از خیمه بیرون زد؟ @m_h_tabemanesh @zameneashk1
‍ بسم الله الرحمن الرحیم روضه عصر عاشوراء و امام سجاد ع و في روضة الصفا: [...] فأمر باحراق خيام أهل بيت المصطفي، ألا لعنة الله علي القوم الظالمين.. در روضة الصفا آمده است.. پس دستور دادندبه آتش زدن خیام اهل حرم اهل االبیت مصطفی ع که لعنت خدا بر آنها باد.. ان زينب الکبري أقبلت علي زين العابدين و قالت: يا بقية الماضين و ثمال القاقين، قد أضرموا النار في مضاربنا فما رأيک فينا؟ در عصر عاشوراء هنگام آتش زدن خیمه ها حضرت زینب س نزد امام سجاد ع رفت و کسب تکلیف فرمود: ای یادگار اولیاء و ائمه و صالحین آتش در خیمه ها افکنده اند نظر شما در این باره چیست؟ فقال عليه‏السلام: عليکن بالفرار، فَفَرَرنَ بنات رسول الله صائحاتٌ باکياتٌ نادباتٌ الا زينب الکبري امام سجاد ع فرمودند همه زنان و بچه ها فرار کنند، پس زنان و دختران رسول خدا فریاد زنان،اشگ ریزان، بر سر زنان به سمت بیابانها و میدان جنگ فرار کردند مگر حضرت زینب س. فانهاکانت واقفة تنظر الي زين العابدين لأنه لا يتمکن من النهوض و القيام . حضرت زینب س بر در خیمه ی در حال سوختن ایستاده بود و به امام سجاد ع نگاه می کرد زیرا امام سجاد ع قدرت نشستن و برخواستن را نداشت. قال بعض من شهد: رأيت امرأة جليلة واقفة بباب الخيمة و النار تشتعل من جوانبها و هي تارة تنظر يمنة و يسرة و أخري تنظر الي السماء و تصفق بيديها و تارة تدخل في تلک الخيمة، و تخرج شاهدان عینی گفتند دیدیم زنی نورانی و مجلله ای را که بر در خیمه ایستاده بود و آتش اطرافش را گرفته و شعله ور بود و او گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ نگاه می کرد و گاهی به آسمان می نگریست و دستهای خویش را بهم می زد( اضطراب شدید حضرت زینب س)و گاهی داخل خیمه می رفت و بیرون می آمد فأسرعت اليها و قلت: يا هذي ما وقوفک هاهنا؟! و النار تشتعل من جوانبک، و هؤلاء النسوة قد فررن و تفرقن و لم تلحقي بهن و ما شأنک؟ به عجله به سمتش رفتم و به او گفتم چرا شما فرار نمی کنی و در محل ایستاده ای در حالیکه آتش تو را محاصره کرده است و تمام زنها گریخته اند و متفرق شده اند و چرا به ایشان ملحق نمی شوی و دلیل ایستادن شما چیست؟ و قالت: يا شيخ، ان لنا عليلا من الخيمة و هو لا يتمکن من الجلوس و النهوض فکيف أفارقه و قد أحاطت النار به. گفت ای شیخ ما مریضی در این خیمه داریم و او نمی تواند بنشیند و بلند شود پس چگونه او را رها کنم در حالیکه در میان آتش است. المازندراني، معالي السبطين، 89 - 88 ، 87 / 2: مثله الزنجاني، وسيلة الدارين، / 344 - 343 ، 337 و هم در آن کتاب از کتاب مفتاح البکا مروي است که حميد بن مسلم گفت: چون آتش در خيمه‏ها بلندي و فزايش گرفت، «رأيتُ امرأةً ألقت نفسها علي النار فجائت بجسد کأنه ميتٌ و رِجلاهُ تَجران علي الأرض» زني را دیدم که خود را در آن آتش شعله‏ور بيفکند و جسدي را بیرون آورد که گوئیا مرده است و هر دو پايش را بر زمين مي‏کشيد. گفتم: «اين جاريه کيست؟» گفتند: «زينب دختر اميرالمؤمنين است.» گفتم: «اين بيمار کيست؟» گفتند: «علي بن الحسين عليهم‏السلام.» و چون آن جاريه را نظر به پسر سعد افتاد، فرمود: «اي پسر سعد! خداوند نسلت را قطع نمايد. آيا پدرت سعد تو را به اين کار وصيت نهاده بود؟» سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب الکبري عليهاالسلام، 253، 252، 242، 240/1. نکات مقتل : 1. بزرگترین درس مقتل ولایت مداری زنها است که در خیام محکم نشسته بودند و منتظر فرمان امام زمانشان بودند می سوختند و منتظر فرمان ولایت بودند. امام حسین ع موکدا به زنان فرموده بودند که خیمه را ترک نکنند و ما می بینیم بغیر از چند نفر از زنان که حضورشان در میدان و کمک به امام حسین ع لازم بود نامی از سایر زنان در منابع مقتلی نیست و از آنان به صورت حرکت های دسته جمعی یاد می شود که بزرگترین درس عفاف و حجاب برای زنان عاشورایی است و به دلیل همین عفت و حجاب است که سوال می شود آیا حضرت لیلی و یا همسر عباس ع و ..در کربلاء بوده اند؟ جواب عفاف و حجاب شدید آنها در خیام است. که در جمع حاضر نشده اند. و نامی از آنها نیست. زنان بعد از حکم امام سجاد ع فرار کردند . می سوختند مطیع ولایت بودند آتش نتوانست آنها را از ولایت جدا کند. 2. عزیزان مقتل نکات بسیار زیادی برای گریز زدن دارد که توجه شود. 3. نکات اخلاقی و تربیتی مقتل را اگر در زیر سایه مولی متوجه شدید ارسال کنید تا بقیه استفاده کنند. ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
دوستان عزیز برای دسترسی به مطالب با موضوع قمر بنی هاشم(ع) این هشتکها را بزنید👇👇 @zameneashk1
4_652547102974417094.ogg
617K
اسم حضرت زینب س مکتوب بر عرش الهی « مناسب برای مقدمه ی منبر حضرت زینب س» استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417096.ogg
706.3K
ثواب اشک بر حضرت زینب س ،برای ورود به منبر حضرت زینب س استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417097.ogg
770K
اسرار بوسه حضرت زینب بر گلوی امام حسین ع قسمت اول استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417100.ogg
496.2K
روایت بوسه،فلسفه ی بوسه حضرت زینب س بر گلوی امام حسین ع استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417101.ogg
483.3K
سر بوسه های پیامبر بر امام حسین ع قسمت دوم برای ورود به روضه بوسه ی وداع استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417102.ogg
1.23M
وداع بوسه، اطاعت امر وصیت مادر در روز عاشوراء استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417103.ogg
1.13M
چگونه زینب س با دیدن حسین ع حالت مناجات پیدا می کرد؟ نماز زینبی استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417104.ogg
1.19M
نکات بوسه ی حضرت زینب س بر گلوی امام حسین ع استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417105.ogg
1.15M
پاسخ درباره ی فرزندان حضرت زینب س و نکات مداحی و بصیرت مداح استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417107.ogg
632.6K
قسمتی از دستورات امام حسین ع به حضرت زینب س در باره عزاداری و جمله عجیب حضرت زینب در اطاعت از ولایت استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417109.ogg
621K
مقتل بوسه وصیت حضرت زهرا درباره بوسه ی مطهر استاد تابع منش @zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_652547102974417040.ogg
1.01M
1= سلام رقیه س بر سر مطهر امام حسین ع در پشت دروازه ی ساعات استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417041.ogg
1.35M
2- چگونه راس مطهر وارد خرابه شد،مقتل حضرت رقیه س استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417042.ogg
558.3K
3/1 جاماندن حضرت رقیه در بیابان استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417043.ogg
289.3K
3/2 جاماندن حضرت رقی از کاروان استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417045.ogg
318.8K
دلایل وجود مقدس حضرت رقیه بحث شهرت استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417046.ogg
821.2K
مقتل شناسی حضرت رقیه س ، دفن توسط زن غساله استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417048.ogg
709K
تبلیغات شوم از طرف دوستان جاهل علیه حضرت رقیه س استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417049.ogg
762.4K
عصمت اهل حرم امام حسین ع مقامات عصمت ، مبحث حضرت رقیه س استاد تابع منش @zameneashk1