#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
🌺 قال أبو مخنف في حديثه: ثم إن شمر بن ذي الجوشن أقبل في نفر نحو من عشرة من رجالة أهل الكوفة قبل منزل الحسين الذي فيه ثقله وعياله، فمشى نحوه ، فحالوا بينه وبين رحله،
🌺 فقال الحسين: ويلكم! إن لم يكن لكم دين، وكنتم لا تخافون يوم المعاد، فكونوا في أمر دنياكم أحرارا ذوي أحساب، امنعوا رحلي وأهلي من طغامكم وجهالكم؛
🌺 فقال ابنذي الجوشن : ذلك لك يا ابن فاطمة؛ قال: وأقدم عليه بالرجالة، منهم أبو الجنوب- واسمه عبدالرحمان الجعفي- والقشعم بن عمرو بن يزيد الجعفي ، وصالح بن وهب اليزني، وسنان بن أنس النخعي، وخولى بن يزيد الأصبحي، فجعل شمر بن ذي الجوشن يحرضهم، فمر بأبي الجنوب وهو شاك في السلاح، فقال له: أقدم عليه؛ قال: وما يمنعك أن تقدم عليه أنت! فقال له شمر: ألي تقول ذا! قال: وأنت لي تقول ذا! فاستبا، فقال له أبو الجنوب- وكان شجاعا-: والله لهممت أن أخضخض السنان في عينك؛
🌺 قال: فانصرف عنه شمر وقال: والله لئن قدرت على أن أضرك لأضرنك ، قال: ثم إن شمر بن ذي الجوشن أقبل في الرجالة نحو الحسين؛ فأخذ الحسين يشد عليهم فينكشفون عنه. ثم إنهم أحاطوا به إحاطة ،
🌺 وأقبل إلى الحسين غلام من أهله، فأخذته أخته زينب ابنة علي لتحبسه،
🌺فقال لها الحسين: احبسيه ، فأبى الغلام، وجاء يشتد إلى الحسين ،
🌺 فقام إلى جنبه ؛ قال: وقد أهوى بحر بن كعب بن عبيدالله- من بني تيم الله بن ثعلبة بن عكابة - إلى الحسين بالسيف،
🌺فقال الغلام: يا ابن الخبيثة! أتقتل عمي؟ فضربه بالسيف، فاتقاه الغلام بيده فأطنها إلى الجلدة، فإذا يده معلقة ، فنادى الغلام: يا أمتاه!
🌺فأخذه الحسين فضمه إلى صدره ، وقال : يا ابن أخي! اصبر على ما نزل بك، واحتسب في ذلك الخير ، فإن الله يلحقك بآبائك الصالحين؛ برسول الله (ص) وعلي بن أبي طالب وحمزة وجعفر والحسن بن علي؛ صلى الله عليهم أجمعين .
الطبري، التاريخ، 5/ 450- 451/ عنه: القمي، نفس المهموم،/ 358- 359؛ المحمودي، عبرات المصطفين، 2/ 111؛ مثله ابن الأثير، الكامل، 3/ 294؛ النويري، نهاية الإرب، 20/ 458- 459؛ الحائري، ذخيرة الدارين ، 1/ 150
📝 ابو مخنف گويد: آنگاه شمر بن ذىالجوشن با گروهى در حدود ده نفر از پيادگان مردم كوفه سوى منزلگاه حسين رفت كه بنه و عيال وى در آن بود. حسين سوى آنها رفت كه ميان وى و بنهاش حايل شدند.
گويد: حسين گفت: «واى بر شما! اگر دين نداريد و از روز معاد نمىترسيد، در كار دنياتان آزادگان و جوانمردان باشيد. بنه و عيال مرا از اوباش و بىخردانتان محفوظ داريد.»
شمر بن ذى الجوشن گفت: «اى پسر فاطمه! اين براى تو است.»
گويد: شمر- با پيادگان كه ابو الجنوب عبدالرحمان و قثعم بن عمرو بن يزيد هردوان جعفى و صالح بن وهب يزنى و سنان بن انس نخعى و خولى بن يزيد اصبحى از آن جمله بودند- سوى وى آمد و به ترغيبشان پرداخت. به ابو الجنوب گذشت كه سلاح كامل داشت و بدو گفت: «برو به سراغش.»
گفت: «چرا خودت نمىروى؟»
او نيز گفت: «تو هم با من اينجور حرف مىزنى؟»
گويد: به همديگر ناسزا گفتند و ابو الجنوب كه مردى دلير بود، به او گفت: «به خدا مىخواستم نيزه را در چشم تو فرو كنم.»
گويد: پس شمر از پيش وى برفت و گفت: «به خدا اگر بتوانم زيانت بزنم، مىزنم.»
🌺گويد: آنگاه شمر بن ذى الجوشن با پيادگان نزديك حسين آمد و حسين بدانها حمله برد كه عقب نشستند و عاقبت او را در ميان گرفتند.
🌺پسرى از كسان حسين سوى وى مىآمد. خواهرش زينب دختر على او را بگرفت كه نگاهش بدارد. حسين نيز گفت: «نگاهش بدار!»
اما پسر نپذيرفت و دوان سوى حسين آمد و پهلوى وى بايستاد.
گويد: بحر بن كعب از بنى تيم الله شمشير بر حسين فرود آورد. پسر گفت: «اى پسر زن خبيث! عموى مرا مىكشى؟»
بحر او را با شمشير بزد. پسر دست را حايل شمشير كرد كه قطع شد و تنها به پوست بند بود.
گويد: پسر بانگ برآورد: «اى مادر من!»
حسين او را گرفت و به سينه چسبانيد و گفت: «برادرزادهام! بر اين حادثه كه بر تو رخ داد، صبورى كن و آن را ذخيره خير كن كه خدا تو را پيش پدران شايستهات مىبرد. پيش پيمبر خدا (ص) و على بن ابىطالب و حمزه و جعفر و حسن بن على كه خدا همهشان را صلوات گويد.»
پاينده، ترجمه تاريخ طبرى، 7/ 3058- 3059
کانال مقتل ضامن اشک
https://telegram.me/zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
4_5827824858901259574.mp3
9.49M
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#عرفان_و_عاشوراء
#گریز_به_عاشوراء
#سقیفه_غاصبین_خلافت
❤️ادامه تذکرات که چگونه ما از کربلا جدا می شویم و انقطاع حاصل می شود
🕊آفات ورود به کربلا را حتما در کانال باب الحسين ع گوش کنند
❤️عبدالله ع پرچمدار اتصال به ملکوت و امام حسین ع است
🕊وقتی امام ع درحال جنگیدن بود ، شمرلع با ده نفر با حیله به خيمه امام حسین ع نزدیک شد و قصد آتش زدن و کشتن اطفال و زنان را داشت
❤️گریز به مقتل حضرت زهرا س که اهل سقیفه، أمير المؤمنين ع را بزور به مسجد بردند و حضرت زهراس پیراهن أمير المؤمنين ع را گرفته بود که ملعون إلهي با قبضة شمشير بین حضرت زهرا س و أمير المؤمنين ع جدایی انداخت
🕊اما فاطمة س با تمام ضرباتی که خورده بود خود را به مسجد رساند و أمير المؤمنين ع را به خانه بازگرداند
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DtrqgdanNnM1LkjXh4Iqk0
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
4_5827824858901259588.mp3
7.29M
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#ملعونین_زیارت_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء
#و_لعن_الله_شمرا
🌼از صفات ملعونین عاشورا، تکبر ، برتری جویی و احساس فکرکردن است
☘چون امام ع فرمود با اهل و عيال من چکار دارید ، آن ملعونین شمرلع را سرزنش کردند نه بخاطر خدا بلکه بخاطر تعصبات جاهلیت
🌼شمر لع اگرچه اینبار از آتش زدن خیام خودداری کرد اما بعد از شهادت امام حسین ع، شدید ترین جنایت تاریخ را در حق أهل بيت ع با آتش زدن و غارت خیام انجام داد
☘شمرلع با عده ای بسمت امام ع حرکت کردند و از خباثت اینها در حمله به امام حسین ع مشاجره لفظی کردند و هرکدام خود را برتر می دانستند
🌼پس شمرلع با عده ای حسین ع را محاصره کردند و حلقه را بر وجود مقدس تنگتر می کردند
☘مهم ما باید برای فهم مقتل عبدالله ع ، شرایط ورود عبدالله ع به سمت حسین ع را بدانیم تا اهمیت اتصال عبدالله ع به امام حسین ع را در سخت ترین شرایط درک کنیم و سیره عبدالله ع را الگوی خویش قرار دهیم
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد
@m_h_tabemanesh
کلاس مقتل شناسی
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DtrqgdanNnM1LkjXh4Iqk0
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
4_5827824858901259608.mp3
8.68M
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
💚باصلوات و درود بر وجود مقدس امام حسن مجتبی و اولاد پاکش
🌹زمینه ساز عاشورا، وجود مقدس امام حسن مجتبی ع بودند
💚اولاد امام حسن مجتبی ع در کنار مظلومیت امام حسن ع ، شجاعت حسنی را ثبت کردند تا همه بدانند امام حسن ع اشجع الناس بودند و شجاع ترین مردم بود و سکوت و صبرش چون أمير المؤمنين ع برای خدا بود
🌹پس مقاتل می نویسند غلامی بسمت حسین ع رفت
💚اهمیت بیان شرایط اتصال عبدالله ع به امام حسین ع ، توضیح دو پست قبل برای این است که مشخص شود عبدالله ع در چه شرایطی و چه مکانی به امام ع پیوست
🌹او از نيزه خوردن و دونیم شدن و لگد مال شدن زیر سم اسبان نهراسید
💚چنان از خيام بسمت حسین ع رفت که زینب س هم به او نرسید ، او می رفت و زینب س بدنبالش
🌹دستش در دست زینب س بود و کسی نمیداند چگونه خویش را از دست زینب س رهانید
💚نکته اخلاقی ابن است که ما چگونه خود را از علایق دنیوی جدا کنیم و به امام حسین ع متصل شویم
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد
@m_h_tabemanesh
کلاس مقتل شناسی
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DtrqgdanNnM1LkjXh4Iqk0
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
4_5827824858901259617.mp3
7.95M
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#مقتل_گودال
💫پس عبدالله ع متوجه امام ع گردید و پس از تلاش زیاد از خط آتش گذشت
💎او از شمشير و نيزه و زیر سم اسبان رفتن نترسید ، وارد خط آتش شد
💫در کنار امام ع ایستاد ، فقام الي جنبه
💎برائت و دشمن شناسی در کلام عبدالله ع
💫عبدالله ع شرح لعن و برائت در تفسير زیارت عاشورا شد
💎عبدالله ع فرمود ای پسر خبيث و زنازاده (لعن و برائت زبانی) آیا می خواهی عموی مرا بکشی
💫پس آن خبيث شمشیرش را بسمت عبدالله ع نشانه کرد
💎و چون عباس ع ، دست عبدالله ع از کتف بر پوست آويزان شد ، پس فریاد زد يا أماه
💫مقاتل به درصورت آمده ، بعضی می گویند مادر را صدا زد که گریز به مقتل حضرت زهرا س و ضرباتی که ملعون إلهي به بازوی حضرت زهرا س زد اشاره می کند
💎و بعضی مقاتل يا عماه ، عموجان را صدا می کند و گریز به محبت امام حسین ع و عشق عبدالله ع به امام حسین ع را بیان می کند
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DtrqgdanNnM1LkjXh4Iqk0
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔و چون عبدالله بن الحسن (ع) عمو را در گودال در محاصره ی دشمن دید که قصد کشتن او را دارند ، از خط آتش دشمن عبور کرد و به آن ملعون گفت : "یابن خبیثه اتقتل عمی آیا می خواهی عموی مرا بکشی".
💔 دستش را چون فاطمه(س)، چون عباس(ع) بلند کرد و در راه ولایت حسین (ع) دستش از پوست آویزان شد...
❇️ کلاس مجازی مقتل شناسی
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
👇👇👇
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلاس مجازی (آنلاین) مباحثه مقتل امام حسین ع در گروه متضمن البکاء
برای دیدن جلسات مقتل لطفا هشتک زیر را بزنید👇👇👇
#مباحثه_مقتل_شناسی
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
(جلسه دوم)
#مقتل_شناسی
#مجلس_دویست_و_سی_ام
گروه متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
کانال ضامن اشک مخصوص پاسخگویی به سوالات
https://telegram.me/zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
🌺قال الراوي: ثم إن الحسين عليه السلام دعا الناس إلى البراز، فلم يزل يقتل كل من برز إليه حتى قتل مقتلة عظيمة وهو في ذلك يقول:
القتل أولى من ركوب العار والعار أولى من دخول النار
🌺قال بعض الرواة: فوالله ما رأيت مكثورا قط قد قتل ولده وأهل بيته وأصحابه أربط جأشا منه وإن كانت الرجال لتشد عليه فيشد عليها بسيفه، فينكشف عنه انكشاف المعزى إذا شد فيها الذئب، ولقد كان يحمل فيهم، ولقد تكملوا ثلاثين ألفا فيهزمون بين يديه كأنهم الجراد المنتشر، ثم يرجع إلى مركزه وهو يقول: لا حول ولا قوة إلابالله.
🌺قال الراوي: ولم يزل عليه السلام يقاتلهم حتى حالوا بينه وبين رحله، فصاح: ويلكم يا شيعة آل أبي سفيان! إن لم يكن لكم دين وكنتم لا تخافون المعاد، فكونوا أحرارا في دنياكم هذه وارجعوا إلى أحسابكم إن كنتم عربا كما تزعمون، قال: فناداه شمر (لعنه الله):
ما تقول يا ابن فاطمة؟ فقال: أقول: إني أقاتلكم وتقاتلونني والنساء ليس عليهن جناح فامنعوا عتاتكم وجهالكم وطغاتكم من التعرض لحرمي ما دمت حيا. فقال شمر (لعنه الله): لك ذلك يا ابن فاطمة، فقصدوه بالحرب فجعل يحمل عليهم ويحملون عليه
🌺 وهو في ذلك يطلب شربة من ماء فلا يجدي حتى أصابه اثنان وسبعون جراحة ،
🌺فوقف يستريح ساعة، وقد ضعف عن القتال، فبينا هو واقف إذ أتاه حجر فوقع على جبهته،
🌺فأخذ الثوب ليمسح الدم عن جبهته فأتاه سهم مسموم له ثلاث شعب فوقع على قلبه،
🌺 فقال عليه السلام: بسم الله وبالله وعلى ملة رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، ثم رفع رأسه إلى السماء وقال:
🌺إلهي! أنت تعلم أنهم يقتلون رجلا ليس على وجه الأرض ابن بنت نبي غيره، ث
🌺م أخذ السهم، فأخرجه من وراء ظهره فانبعث الدم كأ نه ميزاب، فضعف عن القتال، ووقف
🌺فكلما أتاه رجل انصرف عنه كراهة أن يلقى الله بدمه، حتى جاءه رجل من كندة يقال له: مالك بن اليسر، فشتم الحسين عليه السلام وضربه على رأسه الشريف بالسيف، فقطع البرنس ووصل السيف إلى رأسه فامتلأ البرنس دما.
🌺قال الراوي: فاستدعى الحسين عليه السلام بخرقة فشد بها رأسه واستدعى بقلنسوة فلبسها واعتم ، فلبثوا هنيئة ثم عادوا إليه وأحاطوا به،
🌺 فخرج عبدالله بن الحسن بن علي عليه السلام، وهو غلام لم يراهق، من عند النساء
🌺يشتد حتى وقف إلى جنب الحسين عليه السلام ،
🌺 فلحقته زينب بنت علي عليه السلام لتحبسه، فأبى وامتنع امتناعا شديدا، فقال: لا والله لا أفارق عمي،
🌺فأهوى بحر بن كعب، وقيل: حرملة بن كاهل، إلى الحسين عليه السلام بالسيف،
🌺فقال له الغلام: ويلك يا ابن الخبيثة! أتقتل عمي؟ فضربه بالسيف فاتقاها الغلام بيده، فأطنها إلى الجلد، فإذا هي معلقة،
🌺فنادى الغلام: يا أماه! فأخذه الحسين عليه السلام وضمه إليه وقال:
يا ابن أخي! اصبر على ما نزل بك واحتسب في ذلك الخير، فإن الله يلحقك بآبائك الصالحين.
🌺قال: فرماه حرملة بن كاهل بسهم فذبحه وهو في حجر عمه الحسين عليه السلام .
🌺ثم إن شمر بن ذي الجوشن حمل على فسطاط الحسين، فطعنه بالرمح ثم قال: علي بالنار أحرقه على من فيه،
🌺 فقال له الحسين عليه السلام: يا ابن ذي الجوشن! أنت الداعي بالنار لتحرق على أهلي، أحرقك الله بالنار، وجاء شبث فوبخه فاستحيى وانصرف
📚ابن طاوس، اللهوف،/ 118- 123/ عنه: النقدي، زينب الكبرى،/ 106- 107
کانال مقتل ضامن اشک
https://telegram.me/zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
📝راوى گفت: سپس حسين عليه السلام مردم را به جنگ تن به تن دعوت كرد. هركس را كه به ميدانش مىآمد، برمىكشت تا آنكه كشتار بزرگى كرد. او مىكشت و شعرى به اين مضمون مىفرمود:
كشته شدن به ز زندگانى ننگين ننگ هم از آتش خداى نكوتر
خبرنگارى كه آنجا بوده، گفته است: به خدا قسم هرگز كسى نديدم كه دشمن گرد او را احاطه كرده و فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند دلاورتر از حسين باشد. مردان ميدان جنگ به او حمله مىكردند. همين كه او شمشير به دست به آنان حمله مىبرد، مانند گوسفندانى كه گرگ بر آنها حمله كند، از مقابل شمشيرش فرار مىكردند. حسين كه به آنان حمله مىكرد و مسلما سىهزار نفر بودند، همانند ملخهاى پراكنده در آن بيابان پخش مىشدند. سپس حسين عليه السلام به جايگاه مخصوص خود باز مىگشت و مىفرمود: «لا حول ولا قوة إلابالله».
راوى گفت: آن قدر با آنان جنگيد كه در اثر به هم خوردن صفها، انبوه لشكر در فاصله ميان حسين و خيمهها قرار گرفتند. آن حضرت فرياد زد: «واى بر شما، اى پيروان خاندان ابى سفيان! اگر دينى نداريد و از روز بازپسين شما را پروايى نيست، پس لا اقل در دنياى خود آزادمرد باشيد. اگر به گمان خود عربى نژاديد، به شؤون نژادى خود باز گرديد.»
راوى گفت: شمر لعين صدايش زد كه: «اى پسر فاطمه! چه مىگويى؟»
فرمود: «من با شما جنگ مىكنم و شما با من. زنان را در اين ميان گناهى نيست. اين خيرهسران و نادانان و ستمگرانتان را تا من زندهام، نگذاريد متعرض حرم من بشوند.»
شمر لعين گفت: «اى پسر فاطمه! پيشنهادت را مىپذيريم.»
پس همگى آهنگ جنگ با آن حضرت كردند. حضرت بر آنان و آنان بر حضرت حمله مىكردند و در عين حال، حسين از آنان جرعهاى آب مىخواست؛ ولى سودى نداشت. تا آنكه هفتادودو زخم بر بدنش رسيد. ايستاد تا مگر ساعتى استراحت كند كه ديگر طاقت جنگش نمانده بود. در اين حال كه حضرت ايستاده بود، سنگى آمد و به پيشانىاش خورد. دامنش برگرفت تا خون از پيشانىاش پاك كند. به ناگاه تير سهپر و زهرآگين آمد و بر قلب او نشست، فرمود: «به نام خدا و به يارى خدا و بر دين رسول خدا!»
سپس سر بر آسمان برداشت و عرض كرد: «بار الها! تو مىدانى كه اينان مردى را مىكشند كه به روى زمين فرزند دختر پيغمبرى به جز او نيست.»
سپس تير را گرفت و از پشتسر بيرون كشيد. خون همچون آب از ناودان فرو ريخت. ديگر حسين را ياراى جنگ نماند و در جاى خود بايستاد. هركس از دشمن كه مىآمد، باز مىگشت و نمىخواست خدا را ملاقات كند و دامنش به خون حسين آلوده باشد، تا آنكه مردى از قبيله كنده به نام مالك بن يسر آمد. نخست حسين را ناسزا گفت و با شمشير آنچنان بر سر نازنينش زد كه كلاه حضرت را بريد و شمشير بر سر حضرت نشست و كلاه پر از خون شد.
راوى گفت: حسين عليه السلام پارچهاى طلبيد و با آن زخم سر را بست و كلاهى خواست و بر سر گذاشت و عمامه بر آن بست. لشكر اندكى دست از جنگ برداشتند و سپس بازگشتند و اطراف حسين را گرفتند. عبدالله بن حسن بن على كه بچهاى نابالغ بود، از خيمه زنان بيرون آمد و مىدويد تا در كنار حسين ايستاد. زينب، دختر على خود را به او رساند تا از آمدن بازش بدارد؛ ولى او حاضر نشد و سخت خوددارى كرد و گفت: «نه، به خدا از عمويم جدا نشوم.»
بحر بنكعب (وبعضى گفتهاند حرملةبن كاهل بود) نزديك شد كه شمشير بر حضرت بزند. پسربچه گفت: «واى بر تو اى فرزند زن ناپاك! عموى مرا مىكشى؟»
او شمشير را فرود آورد. پسرك دست خود را جلوى شمشير داد. دست او را تا پوست بريد و از پوست آويزان شد. پسرك صدا زد: «مادر!»
حسين عليه السلام پسر را بگرفت و به سينه چسپانيد و فرمود: «فرزندبرادر بر آنچه به تو رسيد، صبر كن و در اين سختى از خداوند طلب خير بكن كه خداوند تو را به نزد پدران شايستهات خواهد برد.»
راوى گفت: حرملة بن كاهل تيرى انداخت و گلوى پسر را كه در آغوش عمويش بود، گوش تا گوش دريد. سپس شمر بن ذى الجوشن به خيمههاى حسين حمله كرد و نيزهاش را به خيمه فرو برد و سپس گفت: «آتشى بياوريد تا خيمه و هر كه در آن است، به آتش بسوزانم.»
حسين عليه السلام فرمود: «فرزند ذى الجوشن! اين تو هستى كه براى سوزاندن خانواده من آتش مىطلبى؟ خدايت به آتش بسوزاند.»
شبث آمد و شمر را بر اين كار سرزنش كرد. او هم خجلتزده بازگشت.
📚فهرى، ترجمه لهوف،/ 118- 123
کانال مقتل ضامن اشک
https://telegram.me/zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1