#بعثت_رسول_اکرم_ص
امروز هر چه در توان داری...بگو
اللهم صل علی محمد و آل محمد و
✨ عجل فرجهم ✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zameneashk1
#بعثت_رسول_اکرم_ص
#نهج_البلاغه
حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السّلام فرمودند:
خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود ، و مردم در خوابی طولانی به سر می بردند.
و فتنه ها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود، و آتش جنگ ها شعله می کشید، و دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود.
🔅أرسَلَهُ عَلی حِینِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ و طُولِ هَجعَةٍ مِنَ الاُمَمِ و اعتِزامٍ مِنَ الفِتَنِ وَانتِشارٍ مِنَ الاُمُورِ و تَلَظٍّ مِنَ الحُرُوبِ و الدُّنیا کاسِفَةُ النُّورِ ، ظاهِرَةُ الغُرورِ عَلی حِینِ اصفِرارٍ مِن وَرَقِها و إیاسٍ مِن ثَمَرِها .
نهج البلاغه، خطبه ٨٩
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدینه
#خروج_امام_حسین_ع_از_مدینه
#وقایع_ماه_رجب_و_امام_حسین_ع
#وداع_های_امام_حسین_ع
#وداع_امام_حسین_ع_با_قبر_پیامبر_ص
وداع امام حسین ع با قبر پیامبر ص
فلما أقبل الليل، راح الي مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم، ليودع القبر، فلما وصل الي القبر، سطع له نور من القبر، فعاد الي موضعه، فلما کانت الليلة الثانية، راح ليودع القبر، فقام يصلي، فأطال، فنعس، و هو ساجد، فجاءه النبي صلي الله عليه و آله و سلم، و هو في منامه، فأخذ الحسين عليهالسلام و ضمه الي صدره، و جعل يقبل عينيه، و يقول: بأبي أنت کأني أراک مرملا بدمک بين عصابة من هذه الأمة، يرجون شفاعتي ما لهم عندالله من خلاق، يا بني، انک قادم علي أبيک و أمک و أخيک و هم مشتاقون اليک، و أن لک في الجنة درجات، لا تنالها الا بالشهادة. فانتبه الحسين عليهالسلام من نومه باکيا، فأتي أهل بيته، فأخبرهم بالرؤيا و ودعهم. [بسند تقدم عن علي بن الحسين عليهماالسلام]
الصدوق، الأمالي، / 152 مساوي عنه: السيد هاشم البحراني، مدينة المعاجز، / 243؛ المجلسي، البحار، 313 - 312 / 44؛ البحراني، العوالم، 161 / 17؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 207.موسوعة الامام الحسین ع ج 1 ص 292
امام حسین ع شب به مسجد پيغمبر آمد تا با قبر آن حضرت وداع کند. چون به قبر رسيد، نوري از قبر درخشيد و به جاي خود برگشت و شب دوم براي وداع آمد و به نماز ايستاد و طول داد تا چرتش برد و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به خوابش آمد و او را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و چشمش را بوسيد و فرمود: «پدرم، قربانت! گويا به خونت آغشته بينم. در ميان جمعي از اين امت که اميد شفاعتم دارند و نزد خدا براي آنها بهرهاي نيست، پسرجانم تو نزد پدر و مادر و برادر خود ميآئي و همه مشتاق توأند و در بهشت درجاتي داري که جز با شهادت بدان نرسي.»
حسين عليهالسلام گريان از خواب برخاست و نزد خاندان خود آمد و خواب خود را گفت و با آنها وداع کرد. کمرهاي، ترجمه امالي، / 152.
با سلام و عرض ادب خدمت ذاکران امام حسین ع
1. مطالب روضه در مقتل شناسی بسیار مهم است
2. روضه رسول الله در مدینه بر امام حسین ع
3. دستور حرکت و قیام از جانب پیامبر به امام حسین ع
4. وداع امام حسین ع با اهالی مدینه و قبرستان بقیع
عزیزانم چندین بار روضه را مرور کنید وسعی کنید عربی را حفظ کنید
التماس دعا
کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk1
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدینه
#خروج_امام_حسین_ع_از_مدینه
#وقایع_ماه_رجب_و_امام_حسین_ع
#وداع_های_امام_حسین_ع
#وداع_امام_حسین_با_قبر_مادر_و_برادرش
وداع امام حسین در خروج از مدینه با قبر مادر و برادرش در قبرستان بقیع
الامام يودع قبر أمه و أخيه
و تهيأ الحسين بن علي، و عزم علي الخروج من المدينة، و مضي في جوف الليل الي قبر أمه، فصلي عند قبرها، و ودعها، ثم قام عن قبرها و صار الي قبر أخيه الحسن، ففعل مثل ذلک، ثم رجع الي منزله. ابنأعثم، الفتوح، 29 / 5
قال: و تهيأ الحسين عليهالسلام، و عزم علي الخروج من المدينة، و مضي في جوف الليل الي قبر أمه، فصلي عند قبرها، و ودعها، ثم قام من قبرها، و صار الي قبر أخيه الحسن عليهالسلام، ففعل کذلک الخوارزمي، مقتل الحسين، 187 / 1 مساوي عنه: بحرالعلوم، مقتل الحسين عليهالسلام، / 134
قال [محمد بن أبيطالب في مقتله]: و تهيأ الحسين عليهالسلام للخروج من المدينة، و مضي في جوف الليل الي قبر أمه فودعها، ثم مضي الي قبر أخيه الحسن ففعل کذلک، ثم رجع الي منزله وقت الصبح.
المجلسي، البحار، 329 / 44 مساوي مثله البحراني، العوالم، 178 / 17؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 207؛ القمي، نفس المهموم، / 73
و تهيأ الحسين عليهالسلام للخروج من المدينة ومضي في جوف الليل الي قبر أمه فودعها.
و في (مهيج الأحزان) وقف و قال: السلام عليک يا أماه، حسينک جاء لوداعک و هذه آخر زيارته اياک. فاذا النداء من القبر: و عليک السلام يا مظلوم الأم و يا شهيد الأم و يا غريب الأم. فاستعبر باکيا. ثم مضي الي قبر أخيه الحسن عليهالسلام ففعل مثل ذلک، و رجع الي منزله وقت الصبح.
المازندراني، معالي السبطين، 212 / 1
خلاصه و نکات ترجمه
1. و چون امام حسین ع عازم مکه و هجرت از مدینه شد در نیمه ی شب با قبر مادر و برادرش درقبرستان بقیع وداع فرمود
2. بر سر قبر مادر دو رکعت نماز خواند و وداع کرد و سپس بر خواست و سر قبر برادر رفت و همین عمل را تکرار فرمود.
3. بعد از وداع به منزل خویش رفت.
4. در مهیج الاحزان امده : امام حسین ع خطاب به مادر کرد و فرمود حسین توست برای وداع با تو آمده است
5. و از قبر ندا برخاست : و عليک السلام يا مظلوم الأم و يا شهيد الأم و يا غريب الأم
6. و امام حسین ع بسیار بر سر قبر مادر س گریست
ذاکرین محترم تمام ، متن مقتل است با دقت مرور کنید و متون عربی را حفظ کنید .
التماس دعا
کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk1
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh
#مجلس_مدینة
#وداع_های_امام_حسین_ع_در_مدینة
#وداع_امام_حسین_با_قبر_مادر_و_برادرش
#حرکت_امام_حسین_علیه_السلام_از_مدینة
مرثيه خروج امام حسين از مدينه 1
چون معاويه در شب پانزدهم ماه رجب سال شصتم هجري قمري از دنيا رفت، فرزندش يزيد به جاي او به خلافت نشست و نامهاي به وليد بن عتبة بن ابيسفيان که از سوي معاويه حاکم مدينه بود، بدين مضمون نوشت:
اي وليد! بايد براي من از ابوعبدالله الحسين و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و (عبدالرحمن بن ابيبکر) بيعت بگيري و کار را بر آنان سخت کني و هيچ عذري را از آنها نپذيري، و هر کدام از بيعت کردن خودداري ورزيدند، سر از بدن او جدا کني و برايم بفرستي.
چون وليد خواست از امام حسين - عليهالسلام- بيعت بگيرد، حضرت به او فرمود: صبر کن تا فکر کنم. همان شب حضرت از خانهي خود بيرون آمد و به سوي قبر جدش رفت و عرض کرد:
السلام عليک يا رسول الله! أنا الحسين بن فاطمة فرخک و ابنفرختک و سبطک الذي خلفتني في أمتک، فاشهد عليهم يا نبي الله! انهم قد خذلوني و ضيعوني و لم يحفظوني و هذه شکواي اليک حتي ألقاک.
درود بر تو اي پيامبر خدا! من حسين پسر فاطمه، فرزند کوچک تو و پسر فرزند کوچک تو و نوهي تو هستم که مرا در ميان امت خويش، جانشين خود قرار دادهاي: پس اي پيامبر خدا! بر اينها گواه باش که مرا تنها گذاشتند و رها کردند و حق مرا ضايع نمودند و احترام مرا پاس نداشتند. آري، اين شکايت من است نزد تو تا هنگامي که تو را ديدار نمايم.
سپس حضرت برخاست و به رکوع و سجود پرداخت. وليد نيز کسي را به خانه امام حسين - عليهالسلام- فرستاد تا بداند که آيا حضرت از مدينه بيرون رفته است يا نه؟ چون او را در خانه نديد گفت: سپاس خداي بزرگ را که حضرت از مدينه خارج شد و من به خون او گرفتار نشدم. امام حسين - عليهالسلام- در صبح آن شب به خانه برگشت و شب دوم کنار قبر جد خويش آمد و چند رکعت نماز خواند، پس از نماز عرض کرد:
اللهم! هذا قبر نبيک محمد صلي الله عليه و آله و انا ابنبنت نبيک و قد حضرني من الأمر ما قد علمت. أللهم! اني أحب المعروف و أنکر المنکر، و أنا أسألک يا ذالجلال و الاکرام! بحق القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لک رضي و لرسولک رضي.
خدايا! اين قبر پيامبر تو محمد - صلي الله عليه و آله - است و من پسر دختر پيامبر تو هستم، و آنچه براي من پيش آمده، تو آن را ميداني. خدايا! من کارهاي نيک را دوست ميدارم و کارهاي بد را زشت ميدانم،اي شکوهمند و بخشنده! به حق اين قبر و به حق آن کسي که در اين قبر است از تو درخواست ميکنم آنچه را خرسندي تو و خرسندي پيامبر تو در آن است براي من برگزيني.
چون امام حسين - عليهالسلام- دو روز مانده به آخر ماه رجب آمادهي بيرون رفتن از مدينه شد، در نيمههاي شب به طرف قبر مادرش فاطمهي زهرا - عليهاالسلام - رفت و با او خداحافظي نمود. و سپس نزد قبر برادرش امام حسن - عليهالسلام - رفت و با او نيز خداحافظي کرد و هنگام صبح به خانه بازگشت.
از حضرت امام باقر - عليهالسلام- روايت شده است: چون امام حسين - عليهالسلام- تصميم گرفت که از مدينه خارج شود، بانوان و زنهاي بني عبدالمطلب از تصميم آن حضرت آگاه شدند و به سوي او شتافتند و صدا را به گريه و زاري بلند کردند، تا آنکه حضرت از ميان آنها گذشت و آنان را قسم داد که صداهاي خود را به گريه و زاري بلند نکنند و سکوت را برگزينند و صبر را پيشهي خود قرار دهند. آن رنجيدگان جگر سوخته عرض کردند:
پس ما گريه و زاري را براي چه روزي بگذاريم؟ به خدا سوگند، که اين زمان براي ما، مانند روزي است که حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - از دنيا رفت و مانند روزي است که حضرت اميرالمؤمنين علي و حضرت فاطمه و رقيه و زينب و امکلثوم دختران پيغمبر - عليهمالسلام - از دنيا رفتند. اي محبوب قلوب مومنان و اي يادگار بزرگواران! خدا جان ما را فداي تو گرداند!
آن گاه يکي از عمههاي آن حضرت شيون کرد و گفت: اي نور ديدهي من! گواهي ميدهم که در اين هنگام شنيدم جنيان بر تو نوحه ميخواندند و ميگفتند:
و ان قتيل الطف من آل هاشم
أذل رقابا من قريش فذلت
مجلسي - رضوان الله تعالي عليه - ميفرمايد: در برخي کتابها ديدم که چون آن حضرت قصد بيرون رفتن از مدينه را فرمود، امسلمه نزد او آمد و گفت:
يا بني! لا تحزني بخروجک الي العراق. فأني سمعت جدک يقول: يقتل ولدي الحسين عليهالسلام بأرض العراق في أرض يقال لها کربلاء.
اي فرزندم! با رفتن به سوي عراق مرا غمگين مکن، زيرا از جدت شنيدم که ميفرمود: فرزندم حسين - عليهالسلام- در سرزمين عراق و در جايي که به آن «کربلا» ميگويند، به شهادت ميرسد.
امام حسين - عليهالسلام- به او گفت:
يا أماه! و أنا والله أعلم ذلک و اني مقتول لا محالة و ليس لي من هذا بد، و اني والله لأعرف اليوم الذي أقتل فيه و أعرف من يقتلني و أعرف البقعة التي أدفن فيها، و اني أعرف من يقتل من أهل بيتي و قرابتي و شيعتي و ان أردت يا أماه! اريک حفرتي و مضجعي.
اي مادر! به خدا سوگند، من نيز اين مطلب را ميدانم که سرانجام شهيد ميشوم و چارهاي جز اين نيست. به خدا سوگند، ميدانم در چه روزي به شهادت ميرسم و چه کسي مرا شهيد ميکند و در چه جايي دفن ميشوم. و ميدانم که چه کسي اهل بيت و خويشان و شيعيان مرا به شهادت ميرساند.اي مادر! اگر بخواهي به شما نشان ميدهم جايي را که در آن کشته و مدفون ميشوم.
سپس امام حسين - عليهالسلام- به سوي کربلا اشارهاي فرمود، و با معجزهي آن حضرت زمينها صاف شد و زمين کربلا نمودار گشت، و به امسلمه محل شهادت و دفن و لشکرگاه و جاي ايستادن خود را نشان داد. در اين هنگام امسلمه سخت گريه کرد و کار را به خدا سپرد. آن گاه امام حسين - عليهالسلام- به امسلمه گفت:
يا أماه! قد شاءالله عزوجل أن يراني مقتولا مذبوحا ظلما و عدوانا. و قد شاء أن يري حرمي و رهطي و نسائي مشردين، و أطفاني مذبوحين مظلومين مأسورين مقيدين و هم يستغيثون فلا يجدون ناصرا و لا معينا.
اي مادر! خداي بزرگ مقدر فرموده و خواسته است مرا اين چنين ببيند که از روي ستم و دشمني شهيد شوم. و اهل بيت و زنان مرا آواره و کودکان مرا سر بريده و مظلوم و اسير و گرفتار در زنجير ببيند، در حالي که آنها استغاثه ميکنند، ولي يار و ياوري نمييابند.
در روايت ديگري است که امسلمه گفت: نزد من تربتي است که جدت رسول خدا - صلي الله عليه و آله - آن را به من داده است، و من نيز آن را در شيشهاي نگهداري کردهام. حضرت - عليهالسلام- به او فرمود:
والله اني مقتول کذلک و ان لم أخرج الي العراق يقتلوني ايضا.
به خدا سوگند، که من کشته ميشوم، حتي اگر به عراق نروم، آنها مرا خواهند کشت.
آن گاه حضرت تربتي از خاک کربلا برداشت و در شيشهاي گذاشت و به امسلمه داد و به او گفت:
اجعليها مع قارورة جدي، فاذا فاضتا دما فاعلمي أني قد قتلت.
اين خاک را با خاکي که جدم به تو سپرده است در يک جا قرار بده، و هرگاه آن دو خاک خون رنگ شدند، بدان که مرا در کربلا شهيد کردهاند.
سرانجام امام حسين - عليهالسلام- همراه با فرزندان خويش و فرزندان برادر و برادران خود و با تمام اهل بيتش - دو روز مانده به ماه رجب و در شب يکشنبه - از مدينهي طيبه به سوي مکهي معظمه خارج شد. و به روايت شيخ مفيد اين آيه را تلاوت فرمود که حضرت موسي (ع) هنگام بيرون رفتن به سوي مدين از ترس فرعون تلاوت فرمود:
فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين.
از شهر خارج شد در حالي که ترسان و منتظر دشمنان بود. و گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران نجات ده.
سرانجام حضرت در شب جمعهي روز سوم ماه شعبان وارد مکه شد و به اين آيهي شريفه تمثل جست:
و لما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي أن يهديني سواء السبيل.
چون حضرت موسي (ع) متوجه شهر مدين شد، گفت: اميد است پروردگارم مرا به راه راست هدايت کند.
منتهي الامال، ص 360-355 و نفس المهموم، ص 79-67.
سرشگ خوبان، عبدالرحيم موگهي
❖﷽❖
#آیاتی_که_امام_حسین_ع_در_واقعه_عاشوراء_تلاوت_نمود
#قرآن_و_امام_حسین_ع
📜پس امام حسين عليه السّلام به طرف مكه روانه شد در حالى كه اين آيه را مىخواند:
🔅 فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِينَ
ﭘﺲ(موسی) ﺗﺮﺳﺎﻥ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ [ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺗﻠﺨﻲ ﺭﺍ ]ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﺸﻴﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ ، [ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺎﻝ ]ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩم ﺳﺘﻤﻜﺎﺭ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻩ .(٢١)قصص
و راه بزرگ و اصلى را در پيش گرفت.جمعى از خاندان او گفتند:بهتر نبود كه جادۀ بزرگ و اصلى را رها كنى و از بيراهه بروى همچنان كه ابن زبير اين كار را كرد تا اگر تعقيب كنند به تو نرسند؟ حضرت فرمود:نه به خدا سوگند كه من اين راه را ترك نمىكنم تا اينكه هرآنچه كه خداوند بخواهد،همان كند.
🔰امام حسين عليه السّلام شب جمعه سوم ماه شعبان در حالى وارد مكه شد كه اين آيه را مىخواند:
✨وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﺪﻳﻦ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﺩ ، ﮔﻔﺖ : ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ [ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ ] ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﻨﺪ .(٢٢)قصص
آنگاه در آنجا فرود آمد و مردم مكه به او روى آوردند و براى ديدنش رفتوآمد مىكردند و مردمى كه براى عمره و آنهايى كه از شهرهاى دور آمده بودند نيز به ديدنش شتافتند.
📚 ارشاد شیخ مفید، سیره ائمه اطهار علیهم السلام، صفحه 339
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا👇👇
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
4_6017022304343558095.mp3
13.56M
#حرکت_امام_حسین_علیه_السلام_از_مدینة
28 رجب خروج کاروان امام حسین از مدینه منوره
#روضه #میرزا_محمدی
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1