eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
878 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثيه خروج امام حسين از مدينه 1 چون معاويه در شب پانزدهم ماه رجب سال شصتم هجري قمري از دنيا رفت، فرزندش يزيد به جاي او به خلافت نشست و نامه‏اي به وليد بن عتبة بن ابي‏سفيان که از سوي معاويه حاکم مدينه بود، بدين مضمون نوشت: اي وليد! بايد براي من از ابوعبدالله الحسين و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و (عبدالرحمن بن ابي‏بکر) بيعت بگيري و کار را بر آنان سخت کني و هيچ عذري را از آنها نپذيري، و هر کدام از بيعت کردن خودداري ورزيدند، سر از بدن او جدا کني و برايم بفرستي. چون وليد خواست از امام حسين - عليه‏السلام- بيعت بگيرد، حضرت به او فرمود: صبر کن تا فکر کنم. همان شب حضرت از خانه‏ي خود بيرون آمد و به سوي قبر جدش رفت و عرض کرد: السلام عليک يا رسول الله! أنا الحسين بن فاطمة فرخک و ابن‏فرختک و سبطک الذي خلفتني في أمتک، فاشهد عليهم يا نبي الله! انهم قد خذلوني و ضيعوني و لم يحفظوني و هذه شکواي اليک حتي ألقاک. درود بر تو اي پيامبر خدا! من حسين پسر فاطمه، فرزند کوچک تو و پسر فرزند کوچک تو و نوه‏ي تو هستم که مرا در ميان امت خويش، جانشين خود قرار داده‏اي: پس اي پيامبر خدا! بر اينها گواه باش که مرا تنها گذاشتند و رها کردند و حق مرا ضايع نمودند و احترام مرا پاس نداشتند. آري، اين شکايت من است نزد تو تا هنگامي که تو را ديدار نمايم. سپس حضرت برخاست و به رکوع و سجود پرداخت. وليد نيز کسي را به خانه امام حسين - عليه‏السلام- فرستاد تا بداند که آيا حضرت از مدينه بيرون رفته است يا نه؟ چون او را در خانه نديد گفت: سپاس خداي بزرگ را که حضرت از مدينه خارج شد و من به خون او گرفتار نشدم. امام حسين - عليه‏السلام- در صبح آن شب به خانه برگشت و شب دوم کنار قبر جد خويش آمد و چند رکعت نماز خواند، پس از نماز عرض کرد: اللهم! هذا قبر نبيک محمد صلي الله عليه و آله و انا ابن‏بنت نبيک و قد حضرني من الأمر ما قد علمت. أللهم! اني أحب المعروف و أنکر المنکر، و أنا أسألک يا ذالجلال و الاکرام! بحق القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لک رضي و لرسولک رضي. خدايا! اين قبر پيامبر تو محمد - صلي الله عليه و آله - است و من پسر دختر پيامبر تو هستم، و آنچه براي من پيش آمده، تو آن را مي‏داني. خدايا! من کارهاي نيک را دوست مي‏دارم و کارهاي بد را زشت مي‏دانم،اي شکوهمند و بخشنده! به حق اين قبر و به حق آن کسي که در اين قبر است از تو درخواست مي‏کنم آنچه را خرسندي تو و خرسندي پيامبر تو در آن است براي من برگزيني. چون امام حسين - عليه‏السلام- دو روز مانده به آخر ماه رجب آماده‏ي بيرون رفتن از مدينه شد، در نيمه‏هاي شب به طرف قبر مادرش فاطمه‏ي زهرا - عليهاالسلام - رفت و با او خداحافظي نمود. و سپس نزد قبر برادرش امام حسن - عليه‏السلام - رفت و با او نيز خداحافظي کرد و هنگام صبح به خانه بازگشت. از حضرت امام باقر - عليه‏السلام- روايت شده است: چون امام حسين - عليه‏السلام- تصميم گرفت که از مدينه خارج شود، بانوان و زنهاي بني عبدالمطلب از تصميم آن حضرت آگاه شدند و به سوي او شتافتند و صدا را به گريه و زاري بلند کردند، تا آنکه حضرت از ميان آنها گذشت و آنان را قسم داد که صداهاي خود را به گريه و زاري بلند نکنند و سکوت را برگزينند و صبر را پيشه‏ي خود قرار دهند. آن رنجيدگان جگر سوخته عرض کردند: پس ما گريه و زاري را براي چه روزي بگذاريم؟ به خدا سوگند، که اين زمان براي ما، مانند روزي است که حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - از دنيا رفت و مانند روزي است که حضرت اميرالمؤمنين علي و حضرت فاطمه و رقيه و زينب و ام‏کلثوم دختران پيغمبر - عليهم‏السلام - از دنيا رفتند. اي محبوب قلوب مومنان و اي يادگار بزرگواران! خدا جان ما را فداي تو گرداند! آن گاه يکي از عمه‏هاي آن حضرت شيون کرد و گفت: اي نور ديده‏ي من! گواهي مي‏دهم که در اين هنگام شنيدم جنيان بر تو نوحه مي‏خواندند و مي‏گفتند: و ان قتيل الطف من آل هاشم أذل رقابا من قريش فذلت‏
مرثيه خروج امام حسين از مدينه 1 چون معاويه در شب پانزدهم ماه رجب سال شصتم هجري قمري از دنيا رفت، فرزندش يزيد به جاي او به خلافت نشست و نامه‏اي به وليد بن عتبة بن ابي‏سفيان که از سوي معاويه حاکم مدينه بود، بدين مضمون نوشت: اي وليد! بايد براي من از ابوعبدالله الحسين و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و (عبدالرحمن بن ابي‏بکر) بيعت بگيري و کار را بر آنان سخت کني و هيچ عذري را از آنها نپذيري، و هر کدام از بيعت کردن خودداري ورزيدند، سر از بدن او جدا کني و برايم بفرستي. چون وليد خواست از امام حسين - عليه‏السلام- بيعت بگيرد، حضرت به او فرمود: صبر کن تا فکر کنم. همان شب حضرت از خانه‏ي خود بيرون آمد و به سوي قبر جدش رفت و عرض کرد: السلام عليک يا رسول الله! أنا الحسين بن فاطمة فرخک و ابن‏فرختک و سبطک الذي خلفتني في أمتک، فاشهد عليهم يا نبي الله! انهم قد خذلوني و ضيعوني و لم يحفظوني و هذه شکواي اليک حتي ألقاک. درود بر تو اي پيامبر خدا! من حسين پسر فاطمه، فرزند کوچک تو و پسر فرزند کوچک تو و نوه‏ي تو هستم که مرا در ميان امت خويش، جانشين خود قرار داده‏اي: پس اي پيامبر خدا! بر اينها گواه باش که مرا تنها گذاشتند و رها کردند و حق مرا ضايع نمودند و احترام مرا پاس نداشتند. آري، اين شکايت من است نزد تو تا هنگامي که تو را ديدار نمايم. سپس حضرت برخاست و به رکوع و سجود پرداخت. وليد نيز کسي را به خانه امام حسين - عليه‏السلام- فرستاد تا بداند که آيا حضرت از مدينه بيرون رفته است يا نه؟ چون او را در خانه نديد گفت: سپاس خداي بزرگ را که حضرت از مدينه خارج شد و من به خون او گرفتار نشدم. امام حسين - عليه‏السلام- در صبح آن شب به خانه برگشت و شب دوم کنار قبر جد خويش آمد و چند رکعت نماز خواند، پس از نماز عرض کرد: اللهم! هذا قبر نبيک محمد صلي الله عليه و آله و انا ابن‏بنت نبيک و قد حضرني من الأمر ما قد علمت. أللهم! اني أحب المعروف و أنکر المنکر، و أنا أسألک يا ذالجلال و الاکرام! بحق القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لک رضي و لرسولک رضي. خدايا! اين قبر پيامبر تو محمد - صلي الله عليه و آله - است و من پسر دختر پيامبر تو هستم، و آنچه براي من پيش آمده، تو آن را مي‏داني. خدايا! من کارهاي نيک را دوست مي‏دارم و کارهاي بد را زشت مي‏دانم،اي شکوهمند و بخشنده! به حق اين قبر و به حق آن کسي که در اين قبر است از تو درخواست مي‏کنم آنچه را خرسندي تو و خرسندي پيامبر تو در آن است براي من برگزيني. چون امام حسين - عليه‏السلام- دو روز مانده به آخر ماه رجب آماده‏ي بيرون رفتن از مدينه شد، در نيمه‏هاي شب به طرف قبر مادرش فاطمه‏ي زهرا - عليهاالسلام - رفت و با او خداحافظي نمود. و سپس نزد قبر برادرش امام حسن - عليه‏السلام - رفت و با او نيز خداحافظي کرد و هنگام صبح به خانه بازگشت. از حضرت امام باقر - عليه‏السلام- روايت شده است: چون امام حسين - عليه‏السلام- تصميم گرفت که از مدينه خارج شود، بانوان و زنهاي بني عبدالمطلب از تصميم آن حضرت آگاه شدند و به سوي او شتافتند و صدا را به گريه و زاري بلند کردند، تا آنکه حضرت از ميان آنها گذشت و آنان را قسم داد که صداهاي خود را به گريه و زاري بلند نکنند و سکوت را برگزينند و صبر را پيشه‏ي خود قرار دهند. آن رنجيدگان جگر سوخته عرض کردند: پس ما گريه و زاري را براي چه روزي بگذاريم؟ به خدا سوگند، که اين زمان براي ما، مانند روزي است که حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - از دنيا رفت و مانند روزي است که حضرت اميرالمؤمنين علي و حضرت فاطمه و رقيه و زينب و ام‏کلثوم دختران پيغمبر - عليهم‏السلام - از دنيا رفتند. اي محبوب قلوب مومنان و اي يادگار بزرگواران! خدا جان ما را فداي تو گرداند! آن گاه يکي از عمه‏هاي آن حضرت شيون کرد و گفت: اي نور ديده‏ي من! گواهي مي‏دهم که در اين هنگام شنيدم جنيان بر تو نوحه مي‏خواندند و مي‏گفتند: و ان قتيل الطف من آل هاشم أذل رقابا من قريش فذلت‏
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌴هجرت امام حسین× از مدینه منوره 58 بیعت خواستن ولید از امام حسین× 58 بیتوته‌ی امام حسین× در کنار قبر پیامبر| و کسب تکلیف 60 وداع امام حسین× با مادرش فاطمه÷ و برادرش حسن مجتبی× در بقیع 🌺🌴 بسیار مهم / شرح «و مثلی لا یبایع بمثله؛ هم‏چون منی با چنین کسی هرگز بیعت نخواهد نمود.» السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh