#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 16
#پیامبر_صلی_الله_علیه_وآله_و_امام_حسین_علیه_السلام
#ام_سلمة_سلام_الله_علیها
#تربت_امام_حسین_ع
#معجزات_تربت_امام_حسین_ع
#حدیث_قاروره
#دفن_امام_حسین_علیه_السلام_و_شهداء
باسلام خدمت استاد بزرگوار ودیگر دوستان
می خواستم منبع عبارت یوم علی صدرالمصطفی ویوم علی وجه الثری را بدونم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایین.
سلام علیکم
با تشکر از سوال بسیار زیبای حضرت عالی
و عن أمسلمة قالت: کان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ذات يوم عندي، و قد حمي الوطيس، قد دخل الي بيتي، و فرشت له حصيرا اذا انطرح متکئا، فجاء الحسين، فدخل و هو ملقي علي ظهره، فقال: هنا يا حسين! فوقع علي صدره و جعل يلاعبه، و هو يسبح علي بطنه.
قالت أمسلمة: فنظرت من شق الباب و هو علي صدره يلاعبه، فقلت: لا حول و لا قوة الا بالله يوم صدر المصطفي، و يوم وجه الثري، ان هذا لعجب،
نکته:دوستان دقت کنند این جمله از ام سلمه است نه از رسول خدا که می فرماید از شکاف در نگاه کردم و امام حسین ع بر سینه ی رسول خدا بود و بازی می کرد.
گفتم لا حول ولا قوة الا بالله حسین ع روزی بر سینه ی رسول اکرم ص است و روزی روی خاک و این بسیار عجیب است.
قالت: ثم غبت عنه ساعة وعدت الي الباب، فرأيت النبي صلي الله عليه و آله و سلم و هو مغموم، و قد غض عينيه عنه، و في وجهه نوع من العبوس، فقلت: لا شک ان الحسين عليهالسلام قد شط علي النبي لصبوته، فدخلت عليه و في يده شيء ينظر اليه، و هو يبکي، فقلت: بأبي و أمي جعلت فداک يا رسول الله! ما لي أراک باکيا حزينا؟ ما الخبر؟
قال: ان جبرئيل نزل علي في هذه الساعة، و أخبرني أن ولدي هذا سيقتل. فقلت: و کيف؟ و أين؟ قال: بعد أبيه و أمه في أرض تسمي کربلاء، و ان اخترت أن أراک من ترابها قبضة. فغاب عني، و جاءني بهذه القبضة، و قال: هذا من تربته. قال: خذيها و احفظيها عندک في تلک الزجاجة، و انظري اليها فاذا رأيتيها ، قد صارت دما عبيطا فاعلمي ان ولدي الحسين في تلک الساعة قد قتل.
قالت أمسلمة: ففعلت ما أمرني، و علقتها في جانب البيت حتي قبض النبي صلي الله عليه و آله و سلم و جري ما جري.
فلما خرج الحسين من المدينة الي العراق أتيته لأودعه، فقال: يا أمسلمة! توصي في الزجاجة. قبقيت أترقبها و أنظر فيها اليوم المرتين و الثلاث، فلما کان يوم العاشر من المحرم قرب الزوال أخذتني سنة من النوم، فنمت هنيئة، فرأيت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في منامي، و اذا هو أشعث أغبر، و علي کريمته الغبار و التراب، فقلت: بأبي و أمي، ما لي أراک يا رسول الله مغبرا أشعث، ما هذا الغبار و التراب الذي أراه علي کريمتک و وجهک؟ فقال لي: يا أمسلمة! لم أزل هذه الليلة أحفر قبر ولدي الحسين عليهالسلام، و قبور أصحابه، و هذا أوان فراغي من تجهيز ولدي الحسين عليهالسلام و أصحابه قتلوا بکربلاء. و انتبهت فزعة مرعوبة، و قمت فنظرت الي القارورة و اذا بها دما عبيطا، فعلمت أن الحسين قد قتل.
قالت و الله ما کذبني الوحي و لا کذبني رسول الله. قالت: فجعلت أصيح: وا ابناه! وا قرة عيناه! وا حبيباه! وا حسيناه! واضعيتاه بعدک يا أباعبدالله! قال: و جعلت تصيح حتي اجتمع الناس عندها، فقالوا: ما الخبر؟ فأعلمتهم، فجعلوا ينادون: واسيداه! وا مظلوماه! و الله ما کذبت فؤرخ ذلک اليوم، فکان يوم قتل الحسين عليهالسلام.
[ صفحه 612]
السيد هاشم البحراني، مدينةالعاجز، / 282
شيخ مفيد شيخ طوسي و ديگران به سندهاي معتبر از حضرت صادق عليهالسلام روايت کردهاند:
روزي ام سلمه صبح گريان از خواب بيدار شد. پرسيدند: «سبب گريه ي تو چيست»؟
گفت: «ميبايد فرزند من حسين امشب به شهدا ملحق شده باشد؛ زيرا تا حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم از دنيا رحلت کرده است، من آن حضرت را در خواب نديده بودم. در اين شب آن حضرت را در خواب ديدم. متغير و غمگين؛ پرسيدم:يا رسول الله اين چه حالت است که در تو مشاهده ميکنم؟
فرمود: در تمام اين شب، قبر حسين و قبرهاي اصحاب حسين را ميکندم و ايشان را دفن ميکردم»
ايضا به سند معتبر از ابن عباس روايت کرده اند که گفت:
روزي در خانه خوابيده بودم. ناگاه از خانه ي ام سلمه صداي شيون بلندي شنيدم. پس قائد خود را گفتم: «مرا به خانهي ام سلمه ببر.»
چون به خانه ي او رسيدم، مردان و زنان مدينه را ديدم که همه در خانه ي او جمع شده بودند. پس گفتم: «يا أمالمؤمنين! سبب فرياد تو چيست؟»
جواب من نگفت و رو کرد به سوي زنان بني هشام و گفت: «اي دختران عبدالمطلب! مرا ياري کنيد و با من موافقت نماييد در گريه و نوحه. به خدا سوگند که بزرگ شما و سيد جوانان بهشت و سبط رسول خدا و گل بوستان آن حضرت، حسين شهيد شده است.»
من گفتم: «يا ام المؤمنين! از کجا دانستي اين را؟»
گفت: «در اين ساعت حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم را در خواب ديدم ژوليده مو و گرد آلود و غمگين. از سبب آن حالت سؤال کردم.
فرمود: «فرزندم حسين و اهل بيت او امروز کشت