eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanes ای دی تبادل @Khademolmahdi404
مشاهده در ایتا
دانلود
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
#مسلم_بن_عقیل_ع 5 #دروس_مقتل #بررسی_متون_مقتل #سیره_و_اخلاق_مسلم_بن_عقیل_ع #مکتوبات_امام_حسین_علی
5 خواندن نامه ی امام حسین ع برای مردم کوفه و بیعت و اشک آنها در فراق امام حسین ع دخول مسلم الکوفة و مبايعة أهل الکوفة له و أقبل حتي دخل الکوفة، فنزل في دار مسلم بن المسيب، و هي دار المختار بن أبيعبيد الثقفي، فجعلت الشيعة تختلف اليه و هو يقرأ عليهم کتاب الحسين و القوم يبکون شوقا الي مقدم الحسين، ثم تقدم الي مسلم رجل من همدان، يقال له عابس الشاکري، فقال: أما بعد، فاني لا أخبرک عن الناس بشيء، فاني لا أعلم ما في أنفسهم، و لکن أخبرک عما أنا موطن عليه نفسي، اني و الله لأجيبنکم اذا دعوتم، و لأقاتلن معکم عدوکم، و لأضربن بسيفي دونکم أبدا، حتي ألقي الله، و أنا لا أريد بذلک الا ما عنده. ثم قام حبيب بن مظاهر الأسدي الفقعسي، فقال: أنا و الله الذي لا اله الا هو، لعلي مثل ما أنت عليه. و تتابعت الشيعة علي مثل کلام هذين الرجلين، ثم بذلوا الأموال، فلم يقبل مسلم منهم شيئا. الخوارزمي، مقتل الحسين، 197 / 1 فصار مسلم بالکتاب حتي وصل بالکوفة، فلما وقفوا علي کتابه کثر استبشارهم بايابه، ثم أنزلوه في دار المختار بن أبيعبيدة الثقفي، و صارت الشيعة تختلف اليه، فلما اجتمع اليه منهم جماعة قرأ عليهم کتابة الحسين عليهالسلام، و هم يبکون حتي بايعه منهم ثمانية عشر ألفا. ابنطاووس، الهوف، / 37 مسلم با نامه ي آن حضرت حرکت کرد تا به کوفه رسيد. چون مردم کوفه فهميدند که حسين عليه السلام نامه به آنان نوشته، از آمدن مسلم بسيار خوشحال شدند و مسلم را به خانه ي مختار بن ابي عبيده ی ثقفي وارد نمودند و رفت و آمد شيعيان، به نزد مسلم بطور مرتب ادامه داشت، همين که گروهي از شيعيان نزد مسلم گرد آمدند، نامه ي حسين را به آنان ميخواند. احساسات مردم آن چنان شديد بود که هنگام خواندن نامه همه گريه ميکردند تا آن که هجده هزار نفر به مسلم بيعت نمودند. فهري، ترجمه لهوف، / 37. محل تدریس :مجمع الذاکرین زینبیه س ،واقع در باقر آباد ورامین تیر ماه سال 1397 ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
ديگر، عابس بن شبيب شاکري، چون از براي ادراک سعادت شهادت عزيمت درست کرد، روي با شوذب مولي شاکر آورد و گفت: «اي شوذب! در اين داهيه‏ي دهياء (داهيه‏ي دهياء: پيش آمد دشوار و سخت.) و بليه‏ي عمياء چه رأي زدي؟ و پيشنهاد خاطر چه کردي؟» شوذب گفت: «تصميم عزم داده‏ام که در رکاب پسر پيغمبر رزم دهم تا کشته شوم.» عابس گفت: «ظن من در حق چون تويي جز اين صورت بر زمين نياورد. اکنون حاضر حضرت ابي‏عبدالله شو تا تو را چون ديگر کسان در شمار شهدا به حساب گيرد و دانسته باش که از پس امروز، چنين روز به دست هيچ کس نشود. چه امروز روزي است که مرد بتواند از تحت الثري قدم بر فرق ثريا زند و از بيرنگ هيولاني، خويش را به اورنگ عقلاني کشاند (بيرنگ: اول شکلي که نقاش براي تصويري که در نظر دارد به رنگ غير ثابت نمودار کند. اورنگ: تخت سلطنت.). لاجرم اين روز را بدل به دست نشود.» پس شوذب را برداشت و به نزد حسين عليه‏السلام آمد. و قال: يا أباعبدالله! أما والله ما أمسي علي وجه الأرض قريب و لا بعيد أعز علي و لا أحب الي منک، و لو قدرت علي أن أدفع عنک الضيم أو القتل بشي‏ء أعز علي من نفسي و دمي لفعلت. السلام عليک يا أبا عبدالله! اشهد أني علي هداک و هدي أبيک. عرض کرد: «يا أباعبدالله! هيچ آفريده‏اي چه نزديک و چه دور، چه خويش و چه بيگانه در روي ارض روز به پاي نبرد که در نزد من از تو عزيزتر و محبوب‏تر باشد، و اگر قدرت داشتمي که اين ظلم و قتل را از تو دفع دهم به چيزي که در نزد من از جان من و خون من عزيزتر بودي، تواني و تراخي (تواني، تراخي: سستي و کاهلي.) نمي‏ورزيدم.» آن گاه آن حضرت را سلام داد و عرض کرد: «يا اباعبدالله! گواه باش که من بر دين تو و دين پدر تو مي‏گذرم.» اين بگفت و چون اژدهاي دمان به ميدان تاخت و گرد بر گرد ميدان چون شعله‏ي جواله، جولاني بکرد و ندا در داد که: «ألا رجل، ألا رجل؟» «هماورد ما کيست و قرن و قرين (قرن، قرين: حريف، هماورد.) ما کجاست؟» ربيع بن تميم که مردي از لشکر عمر بن سعد بود، مي‏گويد: «من عابس را مي‏شناختم و شجاعت او را مي‏دانستم و او را بسيار وقت در مواقع هايله ديده بودم؛ روي با لشکريان کردم؛ فقلت: أيها الناس! هذا الأسود، هذا ابن شبيب. گفتم: «اي مردم! اين شير شيران است. اين است پسر شبيب. هر کس بيرون شود و با او رزم دهد، البته از چنگ او به سلامت نرهد.» لشکريان چون اين کلمات بشنيدند، طعنان تهور و تجاسر (تجاسر: جرأت نمودن.) را از مبارزت او باز کشيدند. چون عابس را هيچ مرد آهنگ نبرد نفرمود، ناچار فرياد برداشت: «ألا رجل، ألا رجل؟» بر عمر سعد اين کار ناگوار افتاد. فرمان داد که: «عابس را به سنگباران بگيريد.» لشکريان از هر سو به جانب او حجر و مدر روان کردند. عابس چون اين بديد، در خشم شد. زره خويش را از تن برآورد و بيفکند و خود آهن از سر بر گرفت و بپرانيد. آن گاه چون شير شميده و گرگ گله ديده حمله‏هاي ثقيل متواتر کرد. ربيع بن تميم گويد: سوگند با خداي همي نگريستم که به هر سوي عطف عنان کردي، دويست و برافزون ترک جان گفتند و کوس زنان بر زبر يکديگر رفتند. (از شدت شتاب در فرار، يکديگر را پهلو مي‏زدند.) بدين گونه رزم داد تا از کثرت جراحات احجار و زخم سنان و سيف بتار (بتار: قاطع، بران.) از اسب درافتاد. کوفيان او را کشتند و سر او را از تن دور کردند و تني چند دعوي‏دار شدند و هر يک همي‏گفت: «من او را کشتم.» عمر بن سعد گفت: «هيچ کس يک تنه او را نکشت، بلکه همگان در قتل او همدست شديد.» سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهداء عليه‏السلام، 305 - 303/2 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
2= آیا عابس در روز عاشوراء برهنه شد و این مجوز برهنه شدن برای ماست؟.mp3
زمان: حجم: 18.72M
18 آیا در روز عاشوراء عابس برهنه شد یا فقط زره جنگی را در آورد؟ کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
14=1.mp3
زمان: حجم: 44.04M
بسم الله الرحمن الرحیم 13 🔺نقد و بررسی درآوردن پیراهن در مجالس عزاداری مردانه(قسمت اول) 🔺الگوی عفاف و حجاب اهل بیت(ع) و یاران در روز عاشورا(قسمت اول) 98/9/20 ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
15=2.mp3
زمان: حجم: 20.33M
بسم الله الرحمن الرحیم 14 🔺نقد و بررسی درآوردن پیراهن در مجالس عزاداری مردانه(قسمت دوم) 🔺الگوی عفاف و حجاب اهل بیت(ع) و یاران در روز عاشورا(قسمت دوم) 💔پیراهن امام حسین(ع) در روز عاشوراء 98/9/20 ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
❖﷽❖ 1 📜مسلم... و ذلك لخمس خلون من شوال كما في مروج الذهب فنزل في دار المختار ابن أبي عبيد، و أقبلت الشيعة تختلف إليه، فلما اجتمعت إليه جماعة منهم قرأ عليهم كتاب الحسين عليه السلام فأخذوا يبكون. فقام عابس بن أبي شبيب الشاكري «ره» فحمد اللّه و أثنى عليه فقال: أما بعد فإني لا أخبرك عن الناس و لا أعلم ما في أنفسهم و ما أغرك منهم، و اللّه أحدثك عما أنا موطن نفسي عليه، و اللّه لأجيبنكم إذا دعوتم و لأقاتلن معكم عدوكم و لأضربن بسيفي دونكم حتى ألقى اللّه تعالى، لا أريد بذلك إلا ما عند اللّه. فقام حبيب بن مظاهر الفقعسي فقال: رحمك اللّه قد قضيت ما في نفسك بواجز من قولك. ثم قال: و انا و اللّه الذي لا إله إلا هو على مثل ما هذا عليه. ثم قال الحنفي مثل ذلك. فبايعه منهم ثمانية عشر ألفا، فكتب مسلم إلى الحسين عليه السلام يخبره ببيعة ثمانية عشر ألفا و يأمره بالقدوم ،و ذلك قبل أن يقتل مسلم بسبعة و عشرين يوما. 📝مسلم بن عقيل پنجم شوال - طبق مروج الذهب - به كوفه رسيد، و به گفتۀ طبرى در منزل مختار بن ابى عبيده وارد شد و شيعه نزد او رفت و آمد مى‌كردند و چون جمع كثيرى نزد او حاضر شدند، نامۀ حسين (ع) را براى آنها خواند و شروع به گريه كردند. 🕯در جواب، عابس بن ابى شبيب شاكرى برخاست و حمد و ثناى الهى بجا آورد و گفت: اما بعد، من از مردم به تو گزارش ندارم و راز دل آنان را نمى‌دانم و تو را بدانها نمى‌فريبم؛ به خدا از آنچه در دل خود دارم مى‌گويم، به خدا هر وقت مرا بخوانيد اجابت مى‌كنم و همراه شما با دشمنان نبرد مى‌كنم و جلوى شما شمشير مى‌زنم تا به خدا برسم و جز ثواب خدا چيزى نمى‌خواهم. 🕯سپس حبيب بن مظاهر فقعسى برخاست و گفت: رحمك اللّه، آنچه در دل خود داشتى به گفتۀ اندك خود بيان كردى من هم بدان خدائى كه جز او معبودى نيست هم عقيدۀ اين مرد هستم؛ حنفى هم چنين گفت. 💢هيجده هزار كس با مسلم بيعت كردند، مسلم بيعت آنها را به امام حسين گزارش داد و دستور آمدن به او داد و اين نامه ٢٧ روز پيش از كشته شدن مسلم بود. 📚 نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 117 ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
❖﷽❖ 2 📜عابس بن أبي شبيب الشاكري بيض اللّه وجهه ، فإنه كان من رجال الشيعة رئيسا شجاعا خطيبا ناسكا متهجدا، و كانت بنو شاكر و هم بطن من همدان من المخلصين بولاء أمير المؤمنين عليه السلام، و كانوا من شجعان العرب و حماتهم، و كانوا يلقبون فتيان الصباح، و كان عابس أشجع الناس و لما خرج يوم عاشوراء إلى القتال لم يتقدم إليه أحد، فمشى بالسيف مصلتا نحوهم و به ضربة على جبينه، فأخذ ينادي: أ لا رجل أ لا رجل. فنادى عمر ابن سعد: ويلكم أرضخوه بالحجارة، فرمي بالحجارة من كل جانب، فلما رأى ذلك ألقى درعه و مغفره . قال الراوي: فو اللّه لقد رأيته يكرد أكثر من مائتين من الناس، ثم إنهم تعطفوا عليه من كل جانب فقتل رحمة اللّه عليه . 📝عابس بن ابى شبيب شاكرى(بيّض اللّه وجهه) او در رجال شيعه، مردى رئيس و شجاع و خطيب و عابد و نماز شب‌خوان بود و بنو شاكر كه خاندانى از تيرۀ «همدان» بودند، از مخلصين امير المؤمنين (ع) و پهلوانان و حمايت‌كشان عرب بشمار بودند و آنها «فتيان الصباح» ملقّب بودند و عابس اشجع مردم بود و چون روز عاشورا به ميدان رفت، احدى جرئت نكرد برابر او آيد، شمشير كشيد و با نشان تيغى كه در پيشانى داشت به سوى لشكر دشمن پيشرفت و فرياد مى‌زد: أ لا رجل، أ لا رجل‌؟ مردى نيست كه به ميدان آيد؟ عمر بن سعد فرياد زد: واى بر شما، او را سنگ باران كنيد، از هر سو به او سنگ زدند و چون چنان ديد، زره از تن و خود از سر دور انداخت. راوى گويد: او را ديدم كه بيش از دويست تن از لشكر را عقب مى‌راند و سپس گرداگردش را گرفتند و شهيدش كردند (رحمة اللّه عليه) 📚 نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 849 ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
❖﷽❖ 3 1 (مقتل شوذب و عابس رضي اللّه عنهما) 📜قال: و جاء عابس بن أبي شبيب الشاكري و معه شوذب مولى شاكر، فقال: يا شوذب ما في نفسك أن تصنع‌؟ قال: ما أصنع أقاتل معك دون ابن بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله حتى أقتل. قال: ذلك الظن بك فتقدم بين يدي أبي عبد اللّه عليه السلام حتى يحتسبك كما احتسب غيرك من أصحابه و حتى احتسبك أنا، فإنه لو كان معي الساعة أحد أنا أولى به مني بك لسرني أن يتقدم بين يدي حتى احتسبه، فإن هذا يوم ينبغي لنا أن نطلب الأجر فيه بكل ما قدرنا عليه، فإنه لا عمل بعد اليوم و إنما هو الحساب. قال: فتقدم فسلم على الحسين عليه السلام ثم مضى فقاتل حتى قتل رحمة اللّه عليه . أقول: شاكر قبيلة في اليمن من همدان ينتهي نسبهم إلى شاكر بن ربيعة بن مالك و عابس كان من هذه القبيلة، و شوذب كان مولاهم أي نزيلهم أو حليفهم لا أنه كان غلاما لعابس أو معتقه أو عبده كما رسخ في الأذهان، بل قال شيخنا الأجل المحدث النوري صاحب المستدرك عليه الرحمة: و لعل كان مقامه أعلى من مقام عابس لما قالوا في حقه: و كان - أي شوذب - متقدما في الشيعة . قال الراوي: ثم قال عابس بن أبي شبيب: يا أبا عبد اللّه أما و اللّه ما أمسى على ظهر الأرض قريب و لا بعيد أعز علي و لا أحب إلي منك، و لو قدرت على أن أدفع عنك الضيم و القتل بشيء أعز علي من نفسي و دمي لفعلته، السلام عليك يا أبا عبد اللّه، أشهد اللّه أني على هديك و هدي أبيك. ثم مشى بالسيف مصلتا نحوهم و به ضربة على جبينه . قال الأزدي: حدثني نمير بن وعلة عن رجل من بني عبد من همدان يقال له ربيع بن تميم شهد ذلك اليوم قال: لما رأيته مقبلا عرفته و قد شاهدته في المغازي و كان أشجع الناس و قلت: أيها الناس هذا أسد الأسود هذا ابن أبي شبيب لا يخرجن إليه أحد منكم. فأخذ ينادي: أ لا رجل أ لا رجل. فقال عمر بن سعد: ارضخوه بالحجارة. قال: فرمي بالحجارة من كل جانب، فلما رأى ذلك ألقى درعه و مغفره. قال: فو اللّه لرأيته يطرد (يكرد خ ل) اكثر من مائتين من الناس، ثم انهم تعطفوا عليه من كل جانب فقتل رحمه اللّه تعالى. قال: فرأيت رأسه في أيدي رجال ذوي عدة هذا يقول: أنا قتلته و هذا يقول: أنا قتلته، فأتوا عمر ابن سعد فقال: لا تختصموا هذا لم يقتله إنسان (سنان خ ل) واحد ففرق بينهم بهذا القول. ادامه مطلب(ترجمه)👇👇
4_5940705657526160311.mp3
زمان: حجم: 3.95M
🌹پاسخ به شبهه برهنه شدن عابس در کربلا در مقابل امام حسین ع 🍃یقینا عابس پیراهن خویش را در تواتر تمام مقاتل بیرون نکرد بلکه زره جنگی را بيرون کرد چون بشدت از شجاعت عابس می ترسیدند 🌹اصطلاح اینکه دست خالی به جنگ دشمن رفت منظور این است که اسلحه ای نداشت 🍃عابس یقینا آشنا به قرآن و تربیت شده مکتب امیرالمومنین ع بود و عمل به قرآن می نمود ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/FZyB8wtSEIs1huKFB7rOqG
🔰 مقتل شهداء کربلا و اصحاب امام حسین (ع) را با زدن هشتگهای زیر ببینید: 🌷کانال ضامن اشک @zameneashk1 🌷 کانال باب الحسین (ع) در شرح زیارت عاشورا و مقتل https://t.me/Babolhusein
🔰 مقتل شهداء کربلا و اصحاب امام حسین (ع) را با زدن هشتگهای زیر ببینید: 🌷کانال ضامن اشک @zameneashk1 🌷 کانال باب الحسین (ع) در شرح زیارت عاشورا و مقتل https://t.me/Babolhusein