بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
#وصیت_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ره ( 8 )
سفارش کردن امیر المومنین ع به اسیر ( قاتل خود ) در اطعام کردن به او (19)
پس ساعتي مدهوش شد.به اعتبار زهري که در بدن آن حضرت جاري شده بود، چنانچه حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم به سبب زهري که به آن حضرت داده بودند، گاهي مدهوش ميشد و گاهي به هوش باز ميآمد.
چون حضرت به هوش باز آمد، حضرت امام حسن عليهالسلام کاسهاي از شير به دست آن حضرت داد. حضرت گرفت و اندکي از آن تناول کرد و فرمود: «اين شير را ببريد و به آن اسير دهيد که بياشامد.»
باز سفارش نمود به امام حسن عليهالسلام که: «آن ملعون را طعام و شراب بدهيد.»
شيخ مفيد و ديگران روايت کردهاند: چون آن ملعون را به حبس بردند، امکلثوم گفت: «اي دشمن خدا! اميرمؤمنان را کشتي؟»
آن ملعون گفت: «اميرمؤمنان را نکشتهام. پدر تو را کشتهام.»
امکلثوم گفت: «اميد دارم که او از اين ضربت شفا يابد و حق تعالي تو را در دنيا و آخرت به عذاب خود معذب گرداند.»
آن ملعون گفت: «آن شمشير را به هزار درهم خريدهام و هزار درهم ديگر دادهام که آن را به زهر آب دادهاند. ضربتي بر او زدهام که اگر ميان اهل زمين قسمت کنند آن ضربت را، هر آينه همه را هلاک کند.»
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/oXCkL/bM+beEucUf/BsoHw== ) بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
#وصیت_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ره ( 9 )
وصیت امیر المومنین ع به دفن و غسل (20)
ايضا به سند معتبر روايت کرده است که امکلثوم روايت کرد: آخر سخني که پدرم به دو برادرم حسن و حسين گفت آن بود که: «اي فرزندان من! چون از دنيا رحلت کنم، مرا غسل دهيد.
پس خشک کنيد بدن مرا به آن بردي که بدن رسول خدا و فاطمه را بعد از غسل به آن خشک کردم. پس مرا حنوط کنيد به حنوط جد خود و مرا بر روي تخت بخوابانيد و عقب تخت را برداريد. به هر طرف که پيش تخت ميرود، شما از عقب برويد.»
امکلثوم گفت: «من به تشييع جنازهي پدر خود بيرون رفتم. چون به نجف رسيديم، پيش تخت بر زمين فرود آمد. پس برادرانم عقب آن را بر زمين گذاشتند و امام حسن عليهالسلام کلنگي بر گرفت.
چون يک کلنگ بر زمين زد، قبر کنده و لحد ساخته پيدا شد و تختهاي در آن قبر بود که به قلم سرياني دو سطر بر آن نوشته بود به اين مضمون:
«بسم الله الرحمن الرحيم! اين قبري است که ساخته است نوح پيغمبر براي علي، وصي محمد پيش از طوفان به هفتصد سال.» چون آن حضرت را به قبر گذاشتند، ناپيدا شد. ندانستيم به زمين فرورفت يا به آسمان بالا رفت.
ناگاه صداي منادي را شنيدم که گفت: حق تعالي شما را صبر نيکو کرامت فرمايد، در مصيبت سيد شما و حجت خدا بر خلق.» (فرحة الغري، /34.)
به روايت ديگر، [امام حسن عليهالسلام] فرمود: «ايها الناس! در اين شب قرآن نازل شد. در اين شب عيسي به آسمان بالا رفت. در اين شب يوشع بن نون شهيد شد. در اين شب پدرم اميرمؤمنان شهيد شد.
به خدا سوگند که سبقت نخواهد گرفت و او به سوي بهشت احدي از اوصيا که پيش از او بودهاند و بعد از او خواهند بود. به درستي که حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم چون او را به جنگي ميفرستاد، علم خود را به دست او ميداد.
جبرئيل از جانب راست او ميرفت و ميکائيل از جانب چپ او. برنميگشت تا حق تعالي فتح را بر دست او جاري ميکرد. طلا و نقره به ميراث نگذاشته است، مگر هفتصد درهم که از عطاهاي او زياد آمده بود. ميخواست کنيزي از براي اهل خود بخرد.» به روايت ديگر: از براي امکلثوم بخرد.
به درستي که در مصيبت او اهل مشرق و مغرب صاحب تعزيهاند. از خدا ميطلبند مزد صبر خود را.
پس گريه بر آن حضرت غالب شد. نتوانست سخن گفت. اهل مسجد خروش برآوردند.
پس فرمود: «هر که مرا شناسد، شناسد و هر که نشناسد، منم حسن پسر محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم، منم پسر بشير، منم پسر نذير، منم پسر داعي به سوي خدا، منم پسر سراج منير، منم پسر آن کسي که حق تعالي او را براي رحمت عالميان فرستاد،
منم از اهل بيتي که حق تعالي رجس را از ايشان دفع کرده و از گناهان پاک کرده است، ايشان را آن چنان پاک کردني، منم از اهل بيتي که جبرئيل بر ايشان نازل ميشد، منم از اهل بيتي که حق تعالي مودت و ولايت ايشان را واجب گردانيده؛ چنانچه فرموده است:
(قل لا أسألکم عليه أجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا) (سورهي شوري / آيهي 23.) اين حسنه مودت ما اهل بيت است.
پس فرمود: «خبر داد مرا جدم رسول خدا که بعد از او دوازده امام از اهل بيت و برگزيدگان او خواهند بود که همه شهيد خواهند شد به شمشير يا به زهر. پس آن حضرت از منبر فرود آمد، مردم با او بيعت کردند و وفا به بيعت خود نکردند.»
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/nzeaAAIMS/Bq6u+3Xq0CDA== ) بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
#وصیت_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به نقل جلاءالعیون مجلسی ره ( 10)
عمل به وصیت امیر المومنین در باره قاتل خود ابن ملجم لع ( 21 )
در بعضي از کتب قديمه روايت کردهاند که چون در آن شب که حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام را دفن کردند و صبح طالع شد، امکلثوم، حضرت امام حسن عليهالسلام را سوگند داد که: «ميخواهم کشندهي پدر مرا يک ساعت زنده نگذاري!»
حضرت از خانه بيرون آمد. خويشان و اصحاب خود را جمع کرد و با ايشان در کشتن آن ملعون مشورت کرد. عبدالله بن جعفر گفت: «ميبايد دستها و پاها و زبان او را ببريم و بعد از آن او را به قتل رسانيم.»
محمد بن حنفيه گفت: «او را اول تيرباران ميبايد کرد و آخر به آتش ميبايد سوخت.»
ديگري گفت: «او را زنده بر دار ميبايد کشيد تا بر دار بميرد.»
حضرت امام حسن عليهالسلام فرمود: «من امتثال امر پدر خود مينمايم در حق او. يک ضربت شمشير بر او ميزنم تا بميرد. بعد از آن جسد پليدش را به آتش ميسوزانم.»
پس حکم فرمود او را دست بست حاضر کردند و فرمود: «اي دشمن خدا، کشتي اميرمؤمنان و امام مسلمانان را و فساد عظيم در دين کردي.»
و به يک ضربت او را به جهنم فرستاد.
مجلسي، جلاء العيون، /علامه مجلسی ره
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/8jijXp2KZIHFyqde3VQWNg== ) بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
#وصیت_امیرالمومنین_علیه_السلام
تاریخ مختصری از شهادت امیر المومنین ع و محل قبر حضرت به روایت ارشاد شیخ مفید ره
مطالب برای منبر شام غریبان تا شب هفت امیر المومنین ع ( 22 )
(1) وفات (و شهادت) امير المؤمنين عليه السّلام پيش از سپيده دم در شب جمعه بيست و يكم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرى اتفاق افتاد، و آن حضرت بوسيله شمشير كشته شد، و كشندهاش ابن ملجم مرادى لعنة اللَّه عليه بود كه در مسجد كوفه حضرت را كشت، و اين پيش آمد ناگوار آنگاهى بود كه آن حضرت عليه السّلام در شب نوزدهم ماه رمضان براى نماز از خانه بيرون آمد (و وارد مسجد شد) و مردمان را براى نماز صبح بيدار ميكرد، و (ابن ملجم) از سر شب چشم براه آن حضرت عليه السّلام بود، تا آنگاه حضرت بر او كه خود را بخواب زده بود و در ميان خفتگان افتاده و كارش را پنهان ساخته گذر كرد، ناگهان حمله كرد، و با شمشيرى كه زهرآگين و مسموم بود بفرق سر آن حضرت زد، و (پس از اين ضربت) حضرت روز نوزدهم و شب بيستم و روز آن و شب بيست و يكم را تا ثلث اول آن زنده بود و سپس از دنيا رفت و بلقاء خداى تعالى نائل گشت. و آن حضرت عليه السّلام پيش از آن از چنين اتفاقى آگاه بود و بمردم خبر داده بود. و
كار غسل دادن و كفن كردنش را بدستور خود آن حضرت دو فرزندش حسن و حسين عليهما السّلام انجام دادند، و جنازه آن بزرگوار را (پس از غسل و كفن كردن) بجانب نجف كوفه بردند و در آنجا دفن كردند، و جاى قبرش را پنهان كردند، و اين كار طبق وصيتى بود كه خود آن حضرت بدو فرزندش فرمود، زيرا كه روى كار آمدن بنى اميه را پس از او و عقايد آنها را در دشمنى با خودش ميدانست، و از سرانجام كارشان آگاه بود، و ميدانست كه اينان بواسطه سوء نيت (و ناپاكى دلى) كه دارند تا آنجا كه بتوانند از كردار زشت و گفتار نابهنجار فروگذار نخواهند كرد (و از قبر و جنازه آن حضرت نيز دست بردار نخواهند بود) و پيوسته قبرش پنهان بود، تا اينكه حضرت صادق جعفر بن محمد عليهما السلام پس از (نابودى بنى اميه، و) روى كار آمدن بنى عباس آن را نشان داد، و در آن هنگام كه منصور دوانيقى در شهر حيره (كه در سه منزلى كوفه بود) توقف داشت، و امام صادق عليه السّلام براى ديدار او ميرفت (در سر راه) آن قبر شريف را زيارت كرد، شيعيان آن مكان را شناختند و دانستند كه آنجا مزار آن حضرت عليه السّلام است، و در آن روزى كه از دنيا رفت شصت و سه سال از عمر شريفش گذشته بود.
ارشاد ج1، ص: 9
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/RpvzJrLNj2v6qotTmauONA== ) بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#غسل_کفن_دفن_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
#وصیت_امیرالمومنین_علیه_السلام
محل دفن و جريان به خاك سپردن امیر المومنین ع
مطالب برای منبر شام غریبان تا شب هفت امیر المومنین ع ( 23 )
و از خبرهائى كه در باره جاى قبر أمير المؤمنين عليه السّلام و جريان بخاك سپردنش رسيده است خبرى است كه عباد بن يعقوب رواجنى از حيان بن على عنزى روايت كند كه گفت:
يكى از غلامان على عليه السّلام براى من حديث كرد كه چون هنگام مرگ أمير المؤمنين عليه السّلام فرا رسيد بحسن و حسين عليهما السّلام فرمود:
آنگاه كه من از دنيا رفتم، مرا بر تابوتى حمل كنيد و از خانه بيرون بريد، و شما دنبال تابوت را بگيريد زيرا كه جلوى آن برداشته شود، و (ديگران) رنج برداشتن جلوى آن را از گردن شما كفايت كنند، سپس جنازه مرا بغريين (كه نام همين زمينى است كه اكنون قبر مطهر آن حضرت در آن واقع است، و برخى گفتهاند نام دو عمارت و بنا بود كه در نجف قرار داشته است) ببريد، در آنجا سنگ سفيد درخشانى خواهيد ديد همان جا را بكنيد (و حفر كنيد) و در آنجا لوحى مىبينيد، پس مرا در همان مكان بخاك بسپاريد، گويد: همين كه آن حضرت از دنيا رفت جنازهاش را برداشتيم و از خانه بيرون برديم (و
چنانچه فرموده بود) ما دنبال تابوت را گرفته بوديم و جلوش خود برداشته شده بود، و ما صدائى آهسته چون كشيدن درختى بر زمين مىشنيديم تا بغريين رسيديم، در آنجا سنگ سفيدى ديديم كه درخشندگى داشت، آنجا را كنديم لوحى ديديم بر آن نوشته بود: اين جايى است كه نوح براى على بن ابى طالب عليه السّلام ذخيره كرده، پس ما آن حضرت را در آن مكان دفن كرده برگشتيم، و از اين بزرگداشت و اكرام خداوند نسبت بأمير المؤمنين خورسند بوديم،
پس جمعى از شيعيان كه بنماز بر جنازه آن حضرت نرسيده بودند، و ما جريانى را كه ديده بوديم و اكرامى كه خداى عز و جل نسبت بأمير المؤمنين عليه السّلام فرموده بود براى آنها باز گفتيم، آنها گفتند: ما هم دوست داريم آنچه را شما در باره آن بزرگوار ديدهايد ما نيز بچشم خود ببينيم، بآنها گفتيم: طبق سفارش و وصيت خود آن حضرت جاى قبر پنهان شده، آنها (باين سخن توجه نكردند) بدان سو رفتند و بازگشتند، و گفتند: ما آنجا را كنديم و چيزى نيافتيم.
ترجمه ارشاد ( رسولى محلاتى )، ج1، ص: 22
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/8jijXp2KZIGS7vYmaIoNLA== ) بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
#وصیت_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل امیر المومنین ع ( 24 )
اميرالمؤمنين يوصي ابنه العباس أن يؤثر أخاه الحسين يوم عاشوراء
سفارش امیرالمومنین به حضرت عباس ع در شب شهادت در 21 رمضان
في کتاب عدة الشهور لما کانت ليلة احدي و عشرين من شهر رمضان، و أشرف علي عليهالسلام علي الموت، أخذ العباس و ضمه الي صدره الشريف و قال
در کتاب عدة الشهور است هنگامیکه شب 21 ماه رمضان شد و امیر المومنین ع در اخرین لحظات عمر شریف بود ، عباس را به سینه چسباند و فرمود:
ولدي ستقر عيني بک في يوم القيامة.
پسر عزیزم عباس در روز قیامت چشمم به خاطر تو روشن خواهد شد ( در قیامت چشمم را روشن خواهی کرد )
ولدي اذا کان يوم عاشوراء و دخلت المشرعة اياک أن تشرب الماء، و أخوک الحسين عطشان.
پسر عزیزم هنگامیکه روز عاشوراء شد و وارد فرات شدی ، بر حذر باش از اینکه آب بنوشی ، در حالیکه برادرت حسین ع تشنه است
المازندراني، معالي السبطين، 454 1 / موسوعةالامام الحسین ع / ج9- [ صفحه 213]
سلام علیکم
تقدیم به تمام عاشقان عباس ع
البته این روضه دو سند دارد سندی که در متن مقتل است و دوم معالی السبطین است
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from 3 البوم]
بسم الله الرحمن الرحیم
#کنیه_امام_حسین_ع
#کنیه_اباعبدالله
#کنیه_امیرالمومنین_ع
کنیه های امیر المومنین ع در ارتباط با امام حسن ع و امام حسین ع
كان أبوه يكنّى به أيضاً
فكان يكنّى أبا الحسنين.
البلاذري، جمل من أنساب الأشراف، 2/ 345
كناه : أبو الحسن وأبو الحسين و أبو شبّر و أبو شبير، أبو تراب، أبو النّور، أبو السِّبطين، أبو الأئمّة 3 2.
الخصيبي، الهداية الكبرى،/ 93/ مثله ابن أبي الثّلج، تاريخ الأئمّة (من مجموعة نفيسة)،/ 29؛ ابن شاذان، الفضائل،/ 175؛ الإربلي، كشف الغمّة، 1/ 65
وأمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب. ويكنّى أبا الحسن وأبا الحسين.
وروي عنه عليه السلام أ نّه قال: كان الحسن في حياة رسول اللَّه صلى الله عليه و آله يدعوني أبا الحسين. وكان الحسين يدعوني أبا الحسن، ويدعوان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله أباهما، فلمّا توفّى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله دعواني بأبيهما.
أبو الفرج، مقاتل الطّالبيّين،/ 14
و امير المؤمنين على بن ابىطالب عليه السلام دو كنيه داشت: ابو الحسن و ابو الحسين.
از آن حضرت روايت شده كه فرمود: «تا وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله زنده بود، حسن مرا ابا الحسين مىخواند و حسين ابا الحسن، و به رسول خدا صلى الله عليه و آله پدر مىگفتند. و چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفت، مرا پدر مىخواندند.
رسولى محلاتى، ترجمه مقاتل الطالبيين،/ 16
نکته : مطالب فوق برای پیش منبر ی عالی است
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@1m_h_tabemanesh
دوستان بسیاری از مطالب صوتی و... درباره امیر المومنین ع هنوز روی کانال تلگرام مقتل است رجوع بفرمایید
ابنعباس گويد: برداشتم، و بر حفظش مواظبت نمودم بيشتر از مواظبت بر بعضي از واجبات الهي، و باز نميکردم آنرا از آستين خود، پس روزي به خواب بودم، ناگاه از خواب بيدار شدم ديدم از آن خون تازهاي جاري است، و آستينم از خون مملو شده، پس نشستم و گريستم، و با خود گفتم: يقين حسين کشته شده، والبته علي (عليهالسلام) خبري به من نداد که واقع نشده باشد، پس بيرون آمدم، ديدم شهر مدينه را گويا ابر نازک فرا گرفته، پس آفتاب ظاهر شد، ديدم گويا منکسف است، و بر ديوار شهر کأنه خون تازه ريختهاند، شنيدم صدائي از زاويهي خانهي شخصي مرثيه ميخواند که مضمونش آن است که صبر کنيد اي آل پيغمبر (صلي الله عليه و آله) که کشته شد فرزند زهراي بتول، و روحالامين نازل گرديد با گريه و افغان، پس گريست به صداي بلند و من هم گريستم، و آن تاريخ را ضبط کردم، روز عاشورا بود، پس خبر را گفتم به کساني که همراه آن جناب بودند پس گفتند: قسم به خدا که ما نيز شنيديم صداي آن نوحه کننده را در معرکه، و ندانستيم کيست و گمان کرديم که شايد خضر باشد. [2] .
دوم آنچه هرثمة ابن ابيمسلم نقل کرده که با حضرت امير از صفين مراجعت نموديم و به کربلا نزول کرديم، پس چون از نماز صبح فارغ شدي قدري از خاک برداشت، و بوئيد و فرمود: عجب خاکي هستي، که از تو محشور خواهند شد جمعي که بدون حساب به بهشت خواهند رفت، پس هرثمه برگشت نزد زوجهاش، و او شيعه بود، پس گفت: که مولاي تو چنين فرمود، گفت: يا اميرالمؤمنين هر چه فرمود حق است، پس چون حضرت سيدالشهداء به کربلا وارد شد، هرثمه که با لشکر ابنسعد بود کلام حضرت امير (عليهالسلام) را به ياد آورد، پس سوار شتر شده به نزد حضرت آمد، و سلام کرد و حديث حضرت امير (عليهالسلام) را نقل نمود، حضرت فرمودند: حال خيال تو چيست؟ يا با ما هستي يا بر ما؟ گفت: نه با شمايم، و نه بر شمايم اولاد کوچک در کوفه گذاشته و بر ايشان ميترسم از پسر زياد، حضرت فرمود: پس بيرون برو، به جائي که مقتل ما مشاهده نکني، و صداي ما را نشنوي، زيرا که به خدا قسم امروز اگر کسي بشنود صداي استغاثهي ما را، و ما را اعانت نکند البته به رو در آتش جهنم خواهد افتاد. [3] .
سوم آنچه از حضرت امام محمد باقر (عليهالسلام) روايت شده که حضرت امير (عليهالسلام) به کربلا مرور نمود با دو نفر از اصحابش، پس اشک در چشمانش به گردش آمد، و فرمود: اينجا محل خوابگاه شتران ايشان است، و محل فرود آمدن بار، و مقام ريخته شدن خونهاي ايشان است، خوشا به حال تو اي خاک که بر روي تو ريخته ميشود خون دوستان. [4] .
نهم: مجالس حضرت زهرا (سلام الله عليها) در مدينه است، و آنها از کثرت به شمار نيايد زيرا که هر وقت که خبر اين واقعه به او ميرسيد مجلس گريه و نوحه منعقد ميشد.
دهم: مجلس امايمن بود در مدينه، که مرثيهخوان امايمن بود، و مستمع حضرت زينب، و آن در وقتي بود که آن حديث مفصل شهادت را از برايش نقل کرد، و آن همان حديث است که حضرت زينب از براي حضرت سجاد (عليهالسلام) نقل کرد در قتلگاه به جهت تسلي او. [5] .
[1] بحار 280:44 - کامل الزيارات باب 36 ص 108.
[2] بحار 254 - 252 :44 - امالي صدوق مجلس 87 ص 480 - 478.
[3] بحار 256 - 255 :44 - امالي صدوق مجلس 28 ص 117.
[4] بحار 258:44 - قرب الاسناد ص 14.
[5] بحار 179:45 - کامل الزيارات باب 88 ص 266 - 261.
[6] خصائص الحسینیه،مرحوم شوشتری، [ صفحه 231] [ صفحه 234]
1 . لینک مقتل ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk
2 .لینک مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
ای دی برای سوالات مقتل در تلگرام
@m_h_tabemanesh1
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#اشک_ائمه_بر_امام_حسین_ع
#اشک_های_امیرالمومنین_ع
اميرالمومنين بر لب شط فرات بر حسين گريست
و اما مجالس آن حضرت در مدينه: پس هر وقت حسين (عليهالسلام) را ميديد ميگريست و ميگفت: اي سبب گريهي هر مؤمن، عرض ميکرد: منم اي پدر؟ ميفرمود: بلي. [1] .
مجلس هشتم: چند مجلس از براي اميرالمؤمنين (عليهالسلام) بود در کربلا، يکي آنچه مجاهد از ابنعباس روايت نمود که در رکاب همايون آن جناب بودم، در زمانيکه به صفين ميرفت چون به نينوا رسيديم که نزديک شط فرات است، به صداي بلند ندا کرد يا بن عباس آيا اين مکان را ميشناسي؟ عرض کردم نميشناسم، فرمود: اگر ميشناختي چنانکه من ميشناسم، از آن نميگذشتي مگر آنکه ميگريستي مانند من، پس گريست به گريهي شديدي تا اينکه محاسنش تر شد، و اشک بر سينهاش جاري گرديد و ما هم به تبع او گريستيم، و ميفرمود اوه اوه مرا چه ميشد با آل ابوسفيان و آل حرب، که از جنود شيطانند و اي اباعبدالله صبر کن که به پدرت از ايشان رسيد آنچه به تو ميرسد، پس آبي طلبيد و وضو گرفت و چندي نماز کرد، باز آن کلام را اعاده نمود، پس اندکي به خواب رفت و بيدار شد، پس فرمود: يابن عباس آيا خبر دهم به تو از خوابي که حال ديدم؟ عرض کردم: خير است ان شاءالله بفرمائيد، فرمود: ديدم گويا مرداني با علمهاي سفيد از آسمان به زير آمدند، و شمشيرهاي سفيد و درخشنده بر کمر داشتند، پس گرد اين زمين خطي کشيدند، پس ديدم گويا اين نخلها شاخههاي ايشان بر زمين رسيد، و در ميان خون شناور گشت، و گويا فرزندم حسين (عليهالسلام) و ميوهي دلم، و نور بصرم، در آن غرق شده هر چند استغاثه ميکند کسي به فريادش نميرسد، و گويا آن مرداني که از آسمان آمده بودند، ندا ميکردند و ميگفتند: اي آل رسول صبر کنيد که شما کشته خواهيد شد به دست اشرار مردم، و اينک بهشت مشتاق است به تو يا اباعبدالله، پس رو نمودند به سوي من، و مرا تعزيت دادند و گفتند: يا ابا الحسين بشارت باد تو را که خداوند چشمت را به او روشن خواهد نمود در روز قيامت، پس بيدار شدم و قسم به خدا که مرا خبر داد پيغمبر صادق ابوالقاسم (صلي الله عليه و آله) که من به سوي اهل بغي ميروم، و به اين زمين ميرسم، و اينکه در اينجا دفن ميشود فرزندم حسين با [هفده] نفر از اولاد من و از اولاد فاطمه، و اين زمين در آسمانها معروف است به زمين کربوبلا، چنانکه معروف است زمين حرمين و بقعهي بيتالمقدس، پس فرمود يا ابنعباس ببين در اين نواحي پشکل آهو مييابي؟ قسم به خدا که به من دروغ نگفتهاند، و آنها زرد شدهاند به رنگ زعفران، ابن عباس گويد: پس تفحص کردم و يافتم پس فرياد کردم: يا اميرالمؤمنين (عليهالسلام) اين است که وصف فرموديد، پس فرمود: صدقالله و رسوله، و برخواست و هروله نمود به سمت آن، و برداشت و بوئيد و فرمود: همان است بعينها، آيا ميداني قضيهي اينها را؟ چون عيسي بن مريم با حواريين به اين زمين گذشت، ديد در اينجا چند آهوئي جمعند و گريه ميکنند، پس نشست عيسي، و نشستند حواريين و مشغول گريه شدند، پس عرض کردند يا روحالله سبب گريهي شما چيست؟ فرمود: اين زمين کربلا است که در آن کشته خواهد شد فرزند پيغمبر (صلي الله عليه و آله) خدا (احمد) و فرزند بتول عذرا شبيه مريم، و در آنجا مدفون ميگردد، طينتي است که از مشک معطرتر است، زيرا که طينت آن جناب است، و همين حالت است طينت انبياء و اولاد انبياء، و اين آهوان با من سخن گفتند،: که ما در اينجا ماندهايم به جهت شوق آن جناب و در امان هستيم، پس جناب عيسي دست برد و اين بعرهها را برداشت و بوئيد، و فرمود: اينها به اين خوشبوئي شده است، به جهت خوشبوئي علف اين صحرا است، خدايا اينها را باقي بدار تا اينکه پدرش ببويد و تعزيت او باشد، اين است که تا حال مانده است و رنگش از طول مدت زرد شده، و اين زمين کربوبلا است، پس با صداي بلند فرمود: اي خداي عيسي بن مريم مبارک مکن کشندگان او را، و نه کساني که او را اعانت نميکنند.
پس گريست مدت مديدي، تا اينکه به رو افتاد و غش کرد، ما هم گريستيم، و چون به حال آمد برداشت چند بعره، و در گوشهي ردا پيچيد، و به من فرمود: تو نيز بردار و به پيچ و نگاهدار، چون ديدي که از آن خون تازه ميجوشد و جاري ميشود، بدانکه حسين (عليهالسلام) شهيد شده.
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#روضه_های_عطش
#سلام_بر_امام_حسین_ع_هنگام_نوشیدن_آب
#اشعار_عطش
ياد حسين، هنگام آب نوشيدن
شهادت تشنه کامانه امام حسين «ع»، چنان داغ و غم سنگيني بر دلها نهاده است کهميسزد با ديدن هر نهر و چشمه و با نوشيدن هر آب و شربت گوارا، از لبهاي عطشان آنحضرت، ياد شود، چرا که آب، ياد آور آن عاشوراي عطش ريز و آن کامهاي تشنه عاشورائيان شهيد است.امام صادق «ع» فرمود: «من هرگز آب سرد ننوشيدم مگر آنکه حسين بن علي را به ياد ميآوردم» و نيز فرمود: «ما من عبد شرب الماء فذکر الحسين و لعن قاتله الا کتب له ماة الف حسنة و حط عنه ماة الف سيئة»[1] هر که آب بنوشد و حسين «ع» را يادکند و قاتل او را لعن نمايد، براي او هزار حسنه نوشته ميشود و هزار گناه از او محو ميگردد.از اين رو، شيعه، هنگام نوشيدن آب، بر حسين بن علي سلام ميدهد و ميگويد: سلام بر لب تشنهات، يا حسين، سلام الله علي الحسين و اصحابه.نيز در سقاخانهها و منبعهاي آب خنک، در تابستان و در ايام محرم، مينويسند: «آبي بنوش و لعنت حق بريزيد کن» يا «بنوش به ياد لبهاي تشنه حسين».از زبان خود سيد الشهدا هم نقل شده که فرمود:
شيعتي ما ان شربتم عذب ماء فاذکروني
او سمعتم بغريب او شهيد فاندبوني[2] .
امام سجاد «ع» نيز سالهاي سال، از شهادت پدر با لب تشنه ياد ميکرد و ميگريست و هر گاه هنگام افطار غذا ميآوردند يا نگاهش به آب ميافتاد، ميگريست و ميفرمود: «قتل ابن رسول الله جائعا، قتل ابن رسول الله عطشانا»[3] و نيز هر گاه قصابي را ميديد که ميخواهد گوسفندي سر ببرد، ميگفت آبش بدهيد، پدرم را با لب تشنه سر بريدند.اينياد کرد پيوسته از شهادت مظلومانه حسين «ع» با لب تشنه، احياي خاطره آن روز پر حادثهاست.
فرهنگ عاشورا / جواد محدثي
[1] امالي صدوق، ص 122.
[2] الخصائص الحسينيه، شوشتري، ص 99.
[3] لهوف، ص 209.
1 . لینک مقتل ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk
2 .لینک مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
ای دی برای سوالات مقتل در تلگرام
@m_h_tabemanesh1