#وقایع_روز_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#مقتل_گودال
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
آمدن ذوالجناح به سمت حرم امام حسین ع
قال الراوي: و جاءت جارية من ناحية خيم الحسين عليهالسلام، فقال لها رجل: يا أمة الله! ان سيدک قتل. قالت الجارية: فأسرعت الي سيدتي و أنا أصيح، فقمن في وجهي، و صحن
ابنطاووس، اللهوف، 131، مساوي عنه: السيد هاشم البحراني، مدينة المعاجز، / 364؛ المجلسي، البحار، 58 / 45؛ البحراني، العوالم، 302 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 368 / 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 434، القمي، نفس المهموم، / 375، المازندراني، معالي السبطين، 53 / 2، الزنجاني، وسيلة الدارين، / 333، مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 190.
راوي گفت: کنيزي از طرف خيمههاي حسين آمد. مردي به او گفت: «اي کنيز خدا! آقاي تو کشته شد».
کنيز گفت: «چون اين خبر را شنيدم، با شتاب و فرياد کنان نزد بانوي خود رفتم. آنان که مرا ديدند، به پا خاستند و شيون و فرياد آغاز کردند». فهري، ترجمه لهوف، / 131.
@و اسب امام حسين بعد از قتل او رميده به هر جانبي دويدن گرفت، پس از لحظهاي بازآمده و موي پيشاني خود را به خون آن جناب آغشته کرد.
ابوالمؤيد خوارزمي گويد که: آن اسب چندان سر بر زمين زد که نفسش انقطاع يافت. گويند که چون اهل بيت حسين رضي الله عنه اسب را بيخداوند ديدند، دانستند که حال چيست. نوحه و فرياد برآوردند و زينب بنت اميرالمؤمنين علي رضي الله عنه بيش از همه ميناليد و تپانچه به روي ميزد و ميگفت: «يا محمد! آه يا احمد! آه صلي عليک ملائکة السماء! همانا خبر نداري که بر امام حسين چه رفت و بر چه صفت او را کشتهاند و در صحرا اندالختهاند وا محمداه! فرزندان تو اسير و دستگير گشتهاند و دشمن و دوست بر ايشان ميگريند و بر حال آن جماعت ترحم مينمايند. مير خواند، روضة الصفا،170 / 3
در تاريخ احمد بن اعثم کوفي مسطور است که مقارن شهادت آن مهر سپهر سيادت غباري سرخ پديد آمد و جهان تاريک شد. چنان چه مردم يکديگر را نديدند و گمان بردند که مقدمهي عذاب الهي است. بعد از لحظهاي، غبار ارتفاع يافت و اسب حسين رضي الله عنه رميد و به هر جانب دويدن گرفت. پس از ساعتي بازآمد و موي پيشاني خود را به خون آن حضرت آغشته ساخت. ابوالمؤيد خوارزمي گويد که: «آن اسب چندان سر بر زمين زد که نفسش منقطع شد و چون اهل بيت حضرت رسالت اسب آن شهسوار عرصهي کرامت را بيخداوند ديدند، فرياد و زاري و شيون و بيقراري به اوج فلک زر نگاري رساندند. نظم:
پير گردون زين مصيبت
جامهي جان چاک زد
خسرو انجم کلاه
سروري بر خاک زد
قامت گردون دو تا شد
چهرهي مه شد سياه
برق اين آتش مگر
بر قبهي افلاک زد
خواند امير، حبيب السير،57 - 56 / 2.
تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#وقایع_روز_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#مقتل_گودال
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
آمدن ذوالجناح به سمت حرم امام حسین ع به روایت چلا> العیون مجلسی
پس اسب آن حضرت چون مولاي خود را و امام مؤمنان را کشته ديد، بر کافران حمله کرد و چهل نفر را هلاک کرد و سر خود را به خون آن حضرت رنگين کرد و نعره زنان و فرياد کنان به جانب خيمهها روان شد و فرياد ميکرد که: «واي بر گروهي که فرزند پيغمبر خود را شهيد کردند».
مجلسي، جلاء العيون، / 690
و از حضرت امام زينالعابدين عليهالسلام منقول است که چون آن امام مظلوم را شهيد کردند، اسب آن حضرت پيشاني خود را بر خون آن حضرت گذاشت و فرياد کنان به سوي خيمههاي حرم دويد. چون مخدرات خيام عصمت و جلالت صداي اسب را شنيدند، سر و پاي برهنه از خيمه بيرون دويدند. چون اسب را ديدند و آن شهسوار ميدان خلافت را نديدند، فرياد: «وا حسيناه و وا اماماه» برکشيدند.
و امکلثوم، خواهر آن جناب دست بر سر ميزد و ندبه ميکرد و ميگفت: «وا محمداه! اينک حسين تو بيعمامه و ردا و کشته به تيغ اهل جفا در صحراي کربلا افتاده [است]».
و زينب خاتون، خواهر آن جناب ميگفت: «وا محمداه! اين حسين فرزند گرامي تو است که در خاک و خون غلتيده است و اعضايش از يکديگر جدا شده است و دختران تو را اسير ميکنند. به خدا شکايت ميکنم حال خود را و به محمد مصطفي و به علي مرتضي و به حمزهي سيد الشهداء، وا محمداه! اين حسين تو است که به تيغ اولاد زنا شهيد شده است و عريان در صحراي کربلا افتاده، واکرباه امروز جدم محمد مصطفي مرده است. اي اصحاب محمد! اينها ذريت پيغمبر شمايند که به دست اهل جور و جفا گرفتار شدهاند».
مجلسي، جلاء العيون، / 690.
تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 32
#مقتل_گودال
#قاتلین_امام_حسین_ع
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها_و_عاشوراء
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
#اربعین_روز_خاص_زیارت_حضرت_مهدی_عج
#دشمنان_اهل_بیت_ع
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
سلام استاد: لطفا درباره این مقتل توضیح بفرمائید. ممنون.
فلان و فلان در روایات و مقتل خوارزمی چه کسانی هستند؟
سلام علیکم: دوستان فایل صوتی را حتما و خواهشا به صورت درسی به دقت گوش کنید و نکته بر داری کنید.کلید ورود به فهم زیارت عاشوراء و مقتل است. سوالاتی هم برای دوستان بود در خصوصی نقل بفرمائید.
ابوبکر و عمر: قاتلان واقعی سید الشهدا و اهل بیتشان علیهم السلام
خورازمی یکی از علمای جماعت عمریه در کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) خود چنین اعتراف می کند:
فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ وَ قَدْ ضَعُفَ عَنْ الْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٍ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَسَأَلْتُ الدِّمَاءَ مِنْ جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبِ لیسمح عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ فَقَالَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرُهُ ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ وَ أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ دَمًا رَمَى بِهِ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَمَا رَجَعَ مِنْ ذَلِکَ قَطْرَهً وَ مَا عَرَفْتَ الْحُمْرَهُ فِی السَّمَاءِ 👈🏼حتَّى رَمَى الْحُسَیْنِ بِدَمِهِ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ ثَانِیًا فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْیَتِهِ وَ قَالَ هَکَذَا وَ اللَّهِ أَکُونَ حَتَّى أَلْقَى جَدِّی مُحَمَّداً وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی وَ أَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنِی فُلَانٌ وَ فُلَان👉🏻.
چون بر بدن مبارک امام حسین علیه السلام هفتاد و دو زخم وارد شد ایستادند تا اندکى استراحت کنند، ضعف بر بدنشان غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ را نداشت، در این هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پیشانیش خورد و خون جاری شد، پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیش پاک کند که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسمومى آمد و بر قلب حضرت نشست. امام حسین علیه السلام گفت: بسم اللّه و باللّه و على مله رسول اللّه. آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداى من! تو مىدانى که اینان کسى را مىکشند که روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست. امام تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد. دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشیدند. که قطره ای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى در آسمان دیده نشده بود. دو مرتبه دسته مبارک را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد به صورت و محاسنش مالید و فرمود: اینگونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمدصلی الله علیه و آله را دیدار کنم و بگویم اى رسول خدا! فلانى و فلانى (ابوبکر و عمر) مرا کشتند.
📕مقتل الحسین، خوارزمی، جلد ۲، صفحه ۳۹
و از همه عجيب تر اين است از نوادگان امام حسن عليه السلام هم تصريح كرده اند كه ابوبکر و عمر قاتل اصلی و زمینه ساز به شهادت رسیدن سيد الشهدا عليه السلام بوده اند :👇👇👇👇
نكير محمد بن عمر بن الحسن علیه السلام
ورووا عن عبد الله بن محمد بن عمر بن علي بن أبي طالب قال : شهدت أبي : محمد بن عمر ، ومحمد بن عمر بن الحسن ـ وهو : الّذي كان مع الحسين بكربلاء ، وكانت الشيعة تنزّله بمنزلة أبي جعفر ، يعرفون حقّه وفضله ـ قال : فكلّمه في أبي بكر وعمر ، فقال محمد بن عمر بن الحسن بن علي بن أبي طالب لأبي : أسكت ، فإنّك عاجز والله ، إنهما لشركاء في دم الحسين
🔵از عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کرده اند که گفت : پدرم محمد بن عمر ومحمد بن عمر بن الحسن که او در رکاب امام حسین در کربلا بود را دیدم ،که شیعیان برای او منزلتی بمانند منزلت امام باقر علیه السلام قائل بودند وحق وفضلش را می شناختند ، گفت ؛ پس درباره 👈 ابو بکر و عمر 👉با او سخن کرد ، پس محمد بن عمر بن الحسن بن علی بن ابی طالب به پدرم گفت : ساکت شو ، که تو به خداوند قسم عاجز وناتوانی ، 👈 وآنان ( ابوبکر وعمر ) 👉 در خون حسین شریکند .
📕الکتاب : تقريب المعارف المؤلف : أبو الصّلاح الحلبي (شیعی) الجزء : 1 صفحة : 252
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 33
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت_علی_اکبر_ع
#عرفان_و_توحید_در_مکتب_امام_حسین_علیه_السلام
#عرفان_و_عاشوراء
سوال: با توجه به اینکه آبی در خیام نبود و تمام اهل حرم خصوصا کودکان فریاد العطش داشتند، چرا علی اکبر برای رفع عطش و آوردن آب براب اهل حرم به سمت فرات نرفت و به سوی امام حسین ع برای رفع عطش آمد؟آیا نمی دانست آبی در خیام نیست؟
مقتل علی اکبر ع به روایت ابنطاووس، اللهوف
فلما لم يبق معه سوي أهل بيته، خرج علي بن الحسين عليهمالسلام - و کان من أصبح الناس وجها، و أحسنهم خلقا - فاستأذن أباه في القتال، فأذن له، ثم نظر اليه نظر آئس منه، و أرخي عليهالسلام عينه ، و بکي، ثم قال: اللهم اشهد، فقد برز اليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک صلي الله عليه و آله و سلم، و کنا اذا اشتقنا الي نبيک، نظرنا اليه. فصاح، و قال: يا ابنسعد! قطع الله رحمک کما قطعت رحمي! فتقدم نحو القوم، فقاتل قتالا شديدا، و قتل جمعا کثيرا، ثم رجع الي أبيه، و قال: يا أبت! العطش قد قتلني، و ثقل الحديد قد أجهدني، فهل الي شربة من الماء سبيل؟ فبکي الحسين عليهالسلام و قال: واغوثاه يا بني! قاتل قليلا، فما أسرع ما تلقي جدک محمدا صلي الله عليه و آله و سلم، فيسقيک بکأسه الأوفي شربة لا تظمأ بعدها أبدا.
فرجع الي موقف النزال و قاتل أعظم القتال، فرماه منقذ بن مرة العبدي (لعنه الله تعالي) بسهم، فصرعه، فنادي: يا أبتاه! عليک السلام، هذا جدي يقرئک السلام، و يقول لک: عجل القدوم علينا. ثم شهق شهقة، فمات.
فجاء الحسين عليهالسلام حتي وقف عليه، و وضع خده علي خده، و قال: «قتل الله قوما قتلوک، ما أجرأهم علي الله و علي انتهاک حرمة الرسول، علي الدنيا بعدک العفاء».
قال الراوي: و خرجت زينب بنت علي عليهالسلام، تنادي: يا حبيباه! با ابن أخاه! و جاءت، فأکبت عليه، فجاء الحسين عليهالسلام، فأخذها، وردها الي النساء .
ابنطاووس، اللهوف، / 114 – 112
و چون آن حضرت به جز خاندانش کسي نماند، علي بن الحسين عليهالسلام که از زيبا صورتان و نيکو سيرتان روزگار بود، بيرون شد و از پدرش اجازهي جنگ خواست. حضرت اجازهاش داد. سپس نگاهي مأيوسانه به او کرد و چشمان خود به زير افکند و اشک فروريخت. سپس فرمود: «بار الها! گواه باش جواني که در صورت و سيرت و گفتار شبيهترين مردم به پيغمبرت بود، به جنگ اين مردم رفت. ما هر گاه به ديدن پيغمبرت مشتاق ميشديم، به اين جوان نگاه ميکرديم.»
پس به فرياد بلند صدا زد: «اي پسر سعد، خدا رحم تو را قطع کند! همچنان که رحم مرا قطع کردي.»
علي عليهالسلام به جانب لشکر شد و جنگ سختي نمود و عدهاي را کشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض کرد: «پدر جان! تشنگي به جانم آورد و از سنگيني اسلحهي آهنين سخت ناراحتم. آيا جرعهي آبي را فراهم ميشود؟»
حسين عليهالسلام به گريه افتاد و فرمود: «اي امان! پسر جانم کمي هم به جنگ ادامه بده. ساعتي بيش نمانده است که جدت محمد را ملاقات کني. او با کاسهاي لبريز از آب تو را سيراب خواهد کرد. آبي که پس از آشاميدن آن، هرگز تشنه نخواهي شد.»
پس آن جوان به ميدان بازگشت و کارزار عظيمي نمود تا آن که منقذ بن مرة عبدي لعين تيري به سوي او پرتاب نمود و از پايش درآورد. صدا زد: «پدرم سلام بر تو! اينک جدم است که بر تو سلام ميرساند و ميفرمايد: هر چه زودتر نزد ما بيا!» پس نعرهاي برآورد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود.
حسين عليهالسلام آمد تا بر بالينش نشست و صورت خود به صورت علي گذاشت و فرمود: «خدا بکشد گروهي را که تو را کشتند. چه جرأتي نسبت به خدا و هتک احترام پيغمبر داشتند! بعد از تو، خاک بر سر دنيا باد!»
راوي گفت: زينب، دختر علي عليهالسلام از خيمهها بيرون شد و فرياد ميزد «اي دلبندم! اي فرزند برادرم.»
و ميآمد تا آن که خود را به روي کشتهي آن جوان انداخت. حسين آمد و بازوي خواهر را گرفت و به سوي زنان حرم برگردانيد.
فهري، ترجمهي لهوف، / 114 - 112
#دروس_مقتل
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
موضوع : فلسفه ی عطش در روز عاشوراء
موضوع سخنرانی:مقام عرفانی علی اکبر ع در عرفان عاشورایی
هدیه به عاشقان امام حسین ع به مناسبت ولادت علی اکبر ع
محل سخنرانی : خوزستان،مجمع الذاکرین شهرستان ایذه قسمت دوم
سخنران : #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
حتما بعنوان هدیه روز عید برای دوستان ارسال کنید
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء
مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrCfVxk0vCn8Lg
4_5976623489770062118.m4a
15.72M
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 34
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
شرح عطش از شب هفتم تاشب عاشوراء ؟
مجمع الذاکرین ایذه
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
@zameneashk
4_5850689362114643521.m4a
11.04M
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 35
#اهداف_قیام_امام_حسین_علیه_السلام
م:
ببخشید سوالی دارم ،امام حسین هدف از قیام خود را اصلاح دین جدش ذکر کردن ،مگر دین جدش چه اشکالات و انحرافاتی داشتند ،
مگر هر دو گروه اهل نماز وروز و..... نبودند ؟
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
@zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم
#اهداف_قیام_امام_حسین_علیه_السلام
#وصیت_امام_حسین_علیه_السلام
#سخنان_امام_حسین_علیه_السلام
فلسفه ی قیام و خروج امام حسین ع
وصيّت حضرت امام حسین ع به محمّد بن حنفيّه هنگام خروج از مدینة به سمت کربلاء
و در وقتى كه آن حضرت مىخواستند از مدينه منوّره به مكّه مكرّمه حركت كنند، وصيّت نامهاى نوشته و آن را به خاتم خود ممهور نمودند؛ و سپس آن را پيچيده و به برادر خود محمّد بن حنفيّه تسليم نمودند. و پس از آن با او وداع نموده و در جوف شب سوّم شعبان سنه شصت هجرى با جميع اهل بيت خود به سمت مكّه رهسپار شدند. و آن وصيّت چنين است:
بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.
هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ إلَى أَخِيهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِيَّه:
اينست آن وصيّتى كه حسين بن علىّ بن أبى طالب به برادرش: محمّد كه معروف به ابن حنفيّه است مىنمايد:
إنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِىٍّ يَشْهَدُ أَنْ لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ، وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ. وَ أَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، جَآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ. وَ أَنَّ الْجَنَّه وَ النَّارَ حَقٌّ. وَ أَنَّ السَّاعَه ءَاتِيَه لَا رَيْبَ فِيهَا. وَ أَنَّ اللَهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ.
حقّاً حسين بن علىّ گواهى مىدهد كه هيچ معبودى جز خداوند نيست؛ اوست يگانه كه انباز و شريك ندارد. و بدرستيكه محمّد صلّى الله عليه و آله، بنده او و فرستاده اوست كه به حقّ از جانب حقّ آمده است.
و اينكه بهشت و جهنّم حقّ است، و ساعت قيامت فرا مىرسد و در آن شكّى نيست. و اينكه خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند بر مىانگيزاند.
إنِّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لَا بَطِرًا وَ لَا مُفْسِدًا وَ لَا ظَالِمًا وَ إنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصْلَاحِ فِى أُمَّه جَدِّى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ؛
من خروج نكردم از براى تفريح و تفرّج؛ و نه از براى استكبار و بلندمنشى، و نه از براى فساد و خرابى، و نه از براى ظلم و ستم و بيدادگرى! بلكه خروج من براى اصلاح امّت جدّم محمّد صلّى الله عليه و آله مىباشد.
أُرِيدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ أَسِيرَ بِسِيرَه جَدِّى وَ سِيرَه أَبِى عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ عليه السلام.
من مىخواهم امر به معروف نمايم، و نهى از منكر كنم؛ و به سيره و سنّت جدّم، و آئين و روش پدرم علىّ بن أبى طالب عليه السّلام رفتار كنم.
فَمَنْ قَبِلَنِى بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى يَقْضِىَ اللَهُ بَيْنِى وَ بَيْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ؛ وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ.
پس هر كه مرا بپذيرد و به قبولِ حقّ قبول كند، پس خداوند سزاوارتر است به حقّ.
و هر كه مرا در اين امر ردّ كند و قبول ننمايد، پس من صبر و شكيبائى پيشه مىگيرم، تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت، حكم به حقّ فرمايد؛ و اوست كه از ميان حكم كنندگان مورد اختيار است.
وَ هَذِهِ وَصِيَّتِى إلَيْكَ يَا أَخِى؛ وَ مَا تَوْفِيقِى إلَّا بِاللَهِ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إلَيْهِ أُنِيبُ. وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى. وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّه إلَّا بِاللَهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ.
و اين وصيّت من است به تو اى برادر! و تأييد و توفيق من نيست مگر از جانب خدا؛ بر او توكّل كردم، و به سوى او بازگشت مىنمايم. و سلام بر تو و بر هر كه از هدايت پيروى نمايد.
و هيچ جنبش و حركتى نيست، و هيچ قوّه و قدرتى نيست؛ مگر به خداوند بلند مرتبه و بزرگ».
لعمات الحسين، ص: 16-19
پاورقی
اين وصيّت را محدّث قمّى در «نفس المهموم» ص 45، از علّامه مجلسى در «بحار الانوار» از محمّد بن أبى طالب موسوى آورده. و نيز در «ملحقات إحقاق الحقّ» ج 11، ص 602، از خوارزمى در كتاب «مقتل الحسين» ج 1، ص 188 طبع نجف آورده است. و در «مقتل علّامه خوارزمى» ج 1، ص 188 موجود است.
بسیار مهم
چرا رای میدهیم
ملاک ما برای دادن رای و حسینی بودن از روی سیره ی امام حسین علیه السلام
حتما بخوانید و به دیگران منتقل کنید
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
#روضه_های_شب_عاشوراء 6
#خطـبه_ها_در_عاشوراء
نقل خطبه ی شب عاشورا از حضرت سکینه س
در کتاب نور العين سند به سکينه دختر حسين عليهالسلام منتهي ميشود، ميفرمايد: در خيمهي خويش بودم. بانگ گريه شنيدم. نخواستم از زنان کسي آگاه شود. برخاستم و به نزد پدر آمدم. او را گريان ديدم که به اصحاب هميفرمود:
يا قوم اعلموا خرجتم معي بعلمکم أني أقدم علي قوم بايعونا بألسنتهم و قلوبهم و قد انعکس العلم و استحوذ عليهم الشيطان و أنساهم ذکر الله. و الآن لم يکن لهم مقصد الا قتلي و قتل من يجاهد بين يدي و سبي حريمي بعد سلبهم و أخشي أنکم ما تعلمون أو تعلمون و تستحيون. و الخدع عندنا أهل البيت محرم، فمن کره منکم ذلک فلينصرف، فالليل ستير و السبيل غير خطير و الوقت ليس بهجير و من آسانا بنفسه کان معنا في الجنان نجيا من غضب الرحمن. و قد قال جدي رسول الله صلي الله عليه و آله: ولدي حسين يقتل بطف کربلاء غريبا وحيدا عطشانا، فمن نصره فقد نصرني و نصر ولده القائم و لو نصرنا بلسانه فهو في حزبنا يوم القيامة.
فرمود: «اي جماعت! گاهي که با من بيرون شديد، چنان دانستيد که به ميان قومي ميروم که با دل و زبان با من بيعت کردهاند. آن انديشه ديگرگون شد. شيطان ايشان را بفريفت تا خداي را فراموش کردند و اکنون همت ايشان مقصور است بر قتل من و قتل آنان که در راه من جهاد کنند و حريم مرا از پس نهب اسير گيرند و من بيمناکم که شما پايان اين امر را ندانيد و اگر دانيد از اظهار آن آزم (آزرم: شرم و حيا.) داريد. همانا خديعت و مکيدت (مکيدت: مکر و نيرنگ.) در نزد ما اهل بيت حرام است. پس هر کس از اين سفر کراهتي دارد، طريق مراجعت گيرد. شب تاريک است و راه روشن و وقت شايسته و آن کس که با ما به بذل جان تأسي (تأسي: اقتداء، پيروي.) جويد، با ما در بهشت خدا خواهد بود. و بدانيد که جد من رسول خدا فرمود: فرزند من حسين در طف کربلا غريب و تنها و تشنه کشته ميشود و کسي که او را نصرت کند، نصرت من کرده باشد و نصرت کرده باشد فرزند او قائم آل محمد را و آن کس که به زبان ما را نصرت کند، در قيامت از حزب ما شمرده شود.»
سکينه گويد: «سوگند با خداي چون پدرم سخن بدين جا آورد، مردم ده ده و بيست بيست پراکنده شدند و جز هفتاد و چند کس به جاي نماند. پس به سوي پدر نگران شدم و گريه در گلوگاه من گره شد. نخواستم کس بانگ نالهي مرا گوش کند. روي به آسمان کردم و گفتم:
أللهم! انهم خذلونا، فاخذلهم و لا تجعل لهم دعاء مسموعا في السماء و لا تجعل لهم في الارض مسکنا و لا شرفا و سلط عليهم الفقر الي القبر و لا ترزقهم شفاعة جدنا يوم القيامة. فاستجب دعوة الطاهرة.
يعني: اي پروردگار! اين جماعت ما را مخذول (مخذول: بيياور.) ساختند. پس ايشان را قرين خواري و خذلان بدار و دعوت ايشان را اجابت مفرماي و اين جماعت را در زمين مسکني و مأمني کرامت مکن و فقر و مسکنت را بر ايشان بگمار و ايشان را در قيامت از شفاعت جد ما بهره و نصيبه مرسان.»
سکينه ميفرمايد: اين وقت مراجعت کردم و آب چشمم بر چهرگان روان بود. عمهام، امکلثوم مرا بدين حال ديدار کرد و گفت: «اي دختر! تو را چه افتاده؟»
صورت حال را باز گفتم، فرياد برداشت که:
وا جداه وا علياه وا حسناه وا حسيناه وا قلة ناصراه. أين الخلاص من الأعداء؟ ليتهم يقنعون في العداء. ترکت جوار جدک و سلکت بنا بعد المدا، فعلا منها الوحيب و کثر منا حولها النحيب.
بانگ و ناله و عويل (عويل: فرياد. ناله.) او را حسين عليهالسلام اصغا فرمود. بيامد و اشکش بر چهرهي مبارک روان بود. فرمود: «اين گريه چيست؟»
امکلثوم عرض کرد: أخي! ردنا الي حرم جدنا.
«اي برادر! ما را به مدينه باز گردان!»
قال: يا أختاه! ليس لي الي ذلک سبيل. أما رأيت ممانعة الحر بالأمس؟ قالت: أجل، ذکرهم محل جدک و أبيک و أمک و أخيک. قال: ذکرتهم و وعظتهم فلم يسمعوا کلامي و لم يرعوا ملامي، فما لهم غير قتلي سبيلا و لابد أن تروني علي الثري، لکن أوصيکن بتقوي الله رب البرية و الصبر علي البلية و کظم نزول الرزية و بهذا وعد جدکم و لا خلف لما وعد و ودعتکم.
فرمود: «اي خواهر! بدان چه تو خواهي راهي نيست. مگر منع حر را دي ديدار نکردي؟»
عرض کرد: «پس محل و مکانت جد خود را و پدر خود را و مادر خود را و برادر خود را بر ايشان مکشوف دار تا دست از تو باز دارند.»
فرمود: «شرافت و کرامت ايشان را بر اين جماعت برشمردم و فراوان نصيحت کردم. سخنان مرا نشنيده انگاشتند و نصيحت مرا به چيزي نشمردند و ايشان را جز قتل من قصدي نيست و شما ناچار بايد کشتهي مرا بر خاک نظاره کنيد؛ لکن وصيت ميکنم شما را به پرهيزکاري و صبر بر اين بليه و شکيب بر اين رزيه. جد شما خبر داد اين مصيبت را و هرگز خلاف نپذيرد وعدهي او. اکنون وداع ميکنم شما را.»
سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهداء عليهالسلام، 161 - 158/2 .
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
1_100223800.mp3
3.25M
#علی_اصغر_ع
لالا لا لا گل بابا...
دیگه سقا نمی تونه آب بیاره
جواد مقدم
@zameneashk1