eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
866 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
4_652547102974417050.ogg
354.1K
مقتل حضرت رقیه س،نبش قبر ، قبرحضرت رقیه س و دیدن پاهای کبود و تازیانه خورده استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417051.ogg
375K
تقریر علما و مراجع در رفتن زیارت قبر حضرت رقیه س ادامه بحث شهرت استاد تابع منش @zameneashk1
4_652547102974417052.ogg
821.2K
ادامه مقتل جا ماندن حضرت رقیه س ؛ چه کسی به دنبال رقیه س در بیابان رفت؟ استاد تابع منش @zameneashk1
4_369645797689528448.mp3
8.78M
آداب و نکات مداحی برای ورود به مجالس امام حسین(ع) درماه محرم مجمع الذاکرین طلوع 👇👇👇👇👇 @zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_638289447934231108.mp3
1.48M
مقتل قمر بنی هاشم علیه السلام به روایت بحار و نفس المهموم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 استاد محمد حسین تابع منش @zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم مقتل عباس بن علی ع به روایت بحار مجلسی وشیخ عباس قمی اذن عباس ع از امام حسین ع برای رفتن به میدان أن العباس لما رأي وَحَدَتهُ عليه‏السلام، أتي أخاه و قال : يا أخي، هل من رخصة؟ فبکي الحسين عليه‏السلام بکاء شديدا، ثم قال: يا أخي، أنت صاحب لوائي، و اذا مضيتَ تفرَّقَ عسکري! فقال العباس: قد ضاق صدري، و سُئمتُ من الحياة، و أريد أن أطلب ثاري من هؤلاء المنافقين. دستور امام حسین ع به عباس ع برای آوردن آب برای اطفال تشنه فقال الحسين عليه‏السلام: فاطلب لهولاء الأطفال قليلا من الماء. فذهب العباس و وعظهم و حذرهم، فلم ينفعهم، فرجع الي أخيه، فأخبره، صدای العطش از خیام امام حسین ع فسمع الأطفال ينادون: العطش العطش! فرکب فرسه، و أخذ رمحه و القربة، و قصد نحو الفرات، فأحاط به أربعة آلاف ممن کانوا موکلين بالفرات، و رموه بالنبال، فکشفهم ، و قتل منهم علي ما روي ثمانين رجلا حتي دخل الماء. ذاکر امام حسین ع هنگام نوشیدن آب فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء، ذکر عطش الحسين و أهل بيته، فرمي الماء و ملأ القربة و حملها علي کتفه الأيمن، و توجه نحو الخيمة، شهادت عباس ع فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من کل جانب، فحاربهم حتي ضربه نوفل الأزرق علي يده اليمني، فقطعها، فحمل القربة علي کتفه الأيسر، فضربه نوفل، فقطع يده اليسري من الزند پاره شدن مشگ فحمل القربة بأسنانه، فجاءه سهم، فأصاب القرية و اريق ماؤها، ثم جاءه سهم آخر، فأصاب صدره،فانقلب عن فرسه و صاح الي أخيه الحسين:أدرکني. فلما أتاه، رآه صريعا، فبکي، و قال«الآن انکسر ظهري و قلت حیلتی » المجلسي، البحار، 42 - 41 / 45 ؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة 323 - 322 / 4؛ القمي، نفس المهموم، / 337 - 336؛ الجواهري، مثير الأحزان، / 84 ، 83 التماس دعا محمد حسین تابع منش @zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم سقا در کنار فرات ذکر حسین ع هنگام دیدن آب في مقتل أبي‏مخنف: ان أباالفضل العباس عليه‏السلام لما حمل علي القوم، فکشفهم عن المشرعة، و نزل، و ملأ القربة، و مد يده ليشرب، ذکر عطش الحسين عليه‏السلام فقال: و الله لاذَقتُه و سيدي الحسين عطشان. ابن‏أمير الحاج، شرح الشافية، / 368 – 367 التماس دعا محمد حسین تابع منش @zameneashk1
4_652547102974416360.mp3
12.73M
وداع و وصیت قمر بنی هاشم با امام حسین ع در آخرین لحظات شهادت تابع منش @zameneashk1
نمایی از داخل ضریح سیدالشهدا تقدیم به همه عاشقان اباعبدالله عليه السلام @zameneashk1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
36 سلام👆👆👆 چرابرای همه ائمه بعداز رحلت و شهادت عزاداری میکنیم ولی برای امام حسین قبل از شهادت عزاداری میکنیم؟ فلسفه ش چیه؟ یااینکه میگن روزه ی روز عاشورا مکروهه، ولی خوبه تا بعد از ظهر امساک کنیم ،مستحب. وبعد از شهادت امام امساک جایز نیست؟
9 محرّم (تاسوعا) 1 ـ محاصره ی خیمه ها در کربلا امام صادق علیه السلام فرمودند : تاسوعا روزی بود که حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عُمَر سعد به خاطر کثرت سپاه و لشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود. (1) 📚 منابع : 1. کافی : ج 4، ص 174. و ... . ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanes1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک ضامن اشک در ایتا @zameneashk1
9 محرّم (تاسوعا) 2 ـ آمدن امان نامه برای فرزندان امّ البنین علیها السلام در این روز شمر ملعون برای حضرت عبّاس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد. آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله علیه السلام رسانید و بانگ بر آورد : «أینَ بَنُو اُختِنا» : «پسران خواهر ما کجایند»؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین علیه السلام فرمودند : جواب او را بدهید اگر چه فاسق است. حضرت عبّاس علیه السلام در جواب فرمودند : چه می گویی ؟ شمر گفت : من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید. حضرت عبّاس علیه السلام با صدای بلند فرمود : «لعنت خدا بر تو و امیر تو (و بر امان تو) باد. ما را امان می دهید در حالی که پسر رسول خدا صلّی الله علیه و آله را امان نباشد» ؟ (2) 📚 منابع: 2. امالی صدوق : ص 220. و ... . ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanes1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء https://t.me/joincha‌t/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک ضامن اشک در ایتا @zameneashk1
9 محرّم (تاسوعا) 4 ـ آمدن لشکر تازه نفس به کربلا در این روز لشکر مجهّزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد، (4) و شمر نامه ی ابن زیاد را آورد. (5) 📚 منابع : 4. امالی صدوق : ص 220. و ... . 5. همان. و ... . @zameneashk
9 محرّم (تاسوعا) 3 ـ در خواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام در عصر تاسوعا امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتند. چون عُمَر سعد لشکر را آماده ی جنگ با امام علیه السلام نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عبّاس علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. آنها در ابتدا قبول نکردند، ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند. (3) 📚 منابع : 3. امالی صدوق : ص 220. و ... . @zameneashk1
9 محرّم (تاسوعا) 5 ـ خطبه ی امام حسین علیه السلام برای اصحاب شان در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند. (6) 📚 منابع : 6. همان. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 107. و ... . @zameneashk1
9 محرّم (تاسوعا) 5 ـ خطبه ی امام حسین علیه السلام برای اصحاب شان در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند. (6) 📚 منابع : 6. همان. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 107. و ... . @zameneashk1
هدایت شده از محمد حسین تابع منش
السيدة سکينة تتحدث عنه و عمن کان معه حضرت سکینة بنت الحسین س راوی شب عاشوراء و نقل کسانی که با امام حسین ع ماندند موسوعة الامام الحسین علیه السلام/ج 3؛ ص -100تا105 1- أقول: و مؤيد هذا الحديث رواية نقلها مؤلف کتاب نور العيون باسناده عن سکينة بنت الحسين عليه‏السلام، و هي أنها قالت: کنت جالسة في ليلة مقمرة وسط الخيمة، و اذا أنا أسمع من خلفها بکاء و عويلا، فخشيت أن تفقه بي النساء، فخرجت [1] أعثر بأذيالي، و اذا بأبي عليه‏السلام جالس، و أصحابه حوله، و هو يبکي، و سمعته يقول لهم: [2] اعلموا أنکم خرجتم معي لعلمکم أني أقدم علي قوم بايعوني بألسنتهم، و قلوبهم، و قد انعکس الأمر، لأنهم استحوذ عليهم الشيطان، فأنساهم ذکر الله، و الآن ليس لهم مقصد الا قتلي، و قتل من يجاهد بين يدي، و سبي حرمي بعد سلبهم، و أخشي أنکم ما تعلمون، أو تعلمون و تستحيون، و الخدع عندنا أهل البيت محرم، فمن کره منکم ذلک، فلينصرف، فان الليل ستير، و السبيل غير خطير، و الوقت ليس بهجير، و من واسانا بنفسه کان معنا غدا في الجنان، نجيا من غضب الرحمان، و قد قال جدي رسول الله صلي الله عليه و آله: ولدي الحسين عليه‏السلام يقتل بأرض کربلا غريبا، وحيدا، عطشانا، فريدا، فمن نصره فقد نصرني، و نصر ولده القائم (عجل الله فرجه)، ولو نصرنا بلسانه، فهو في حزبنا يوم القيامة. قالت سکينة: فو الله ما أتم کلامه الا و تفرق القوم من عشرة و عشرين [3] . فلم يبق معه الا واحد [4] و سبعون رجلا. فنظرت الي أبي منکسا رأسه، فخنقتني العبرة، فخشيت أن يسمعني، و رفعت طرفي الي السماء، فقلت: الهي! انهم خذلونا، فاخذلهم، و لا تجعل لهم دعاء مسموعا [5] ، و سلط عليهم الفقر، و لا ترزقهم شفاعة جدي يوم القيامة. و رجعت و دموعي تجري علي خدي، فرأتني عمتي أم‏کلثوم، و قالت: ما دهاک يا بنتاه؟ فأخبرتها الخبر، فصاحت: وا جداه! وا علياه! وا حسناه! وا حسيناه! وا قلة ناصراه! أين الخلاص من الأعداء، [6] ليتهم يقنعون بالفداء، [7] ترکت جوار جدک، و سلکت بنا بعد المدي، فعلا منا البکاء و النحيب، فسمع أبي ذلک، فأتي الينا يتعثر في أذياله، و دموعه تجري [8] و قال: ما هذا البکاء؟ قالت: يا أخي! ردنا الي حرم جدنا رسول الله. فقال: [9] يا أختاه! [10] ليس لي الي ذلک من سبيل [11] . قالت: أجل، ذکرهم محل جدک، و أبيک، و أمک، و أخيک. قال: ذکرتهم، و وعظتهم، فلم يتعظوا، و لم يسمعوا قولي [12] ، فما لهم غير قتلي من سبيل، و لابد أن تروني علي الثري جديلا؛ ولکن أوصيکم بتقوي الله رب البرية، و الصبر علي البلية، و کظم نزول الرزية، و بهذا أوعد جدکم، و لا خلف لما أوعد، و دعتکم الهي الفرد الصمد، الذي لم يتخذ صاحبة و لا ولدا. ثم تباکينا ساعة و الامام عليه‏السلام يقول: و ما ظلمونا، ولکن کانوا أنفسهم يظلمون. [ صفحه 101] البهبهاني، الدمعة الساکبة، 272 - 271/4 مساوي مثله المازندراني، معالي السبطين، 340 - 338/1
شب عاشورا 1 ـ سخنان امام علیه السلام با اهل بیت و اصحاب شان در این شب امام حسین علیه السلام اصحاب و اهل بیت خود را جمع نمودند و کلماتی را به آنان فرمودند. خلاصه ی کلمات حضرت این بود که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هر جا که می خواهید کوچ کنید. پس از فرمایشات حضرت، اهل بیت علیهم السلام و اصحاب کلماتی در وفاداری و جان نثاری خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند. (1) 📚 منابع : 1. امالی صدوق : ص 220. و ... . ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanes1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک ضامن اشک در ایتا @zameneashk1
شب عاشورا 2 ـ سخنان زینب کبری علیها السلام با امام حسین علیه السلام در این شب بود که زینب کبری علیها السلام اشعار «یا دَهرُ اُفٍّ لَکَ مِن خلیل ...» را از زبان برادرش امام حسین علیه السلام شنید، و هنگامی که متوجّه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود : «ای کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم». سپس سیلی به صورت زد و بیهوش شد. امام علیه السلام خواهر عزیز و مکرّمه ی خود را به هوش آوردند و مطالبی فرمودند. (2) 📚 منابع : 2. مثیر الاحزان : ص 35. و ... . ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanes1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک ضامن اشک در ایتا @zameneashk1
لینک گروهها و کانالهای خادم الحسین ع تابع منش در ایتا 👇👇👇 گروه مقتل متضمن البکاء ، فاطمه الزهراء س http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2 کانال ضامن اشک، رفع شبهه https://eitaa.com/zameneashk1 کانال زائر عرش ،شرح و تفسیر زیارات امام حسین ع http://eitaa.com/joinchat/3725787156Cadcdabd35d کانال قرآن و امام حسین ع http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin کانال الدوله الزهرائیه http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84 کانال کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع @zamenashkbook1 کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال فرهنگ عاشقی http://eitaa.com/joinchat/3374055438C78867d1480 کانال نوای مقتل درایتا @Navaymagtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
174.2K
37 علت نامگذاری گروه مقتل 👇 متضمن البکاء فاطمة الزهراء س http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2 و کانال 👇 ضامن اشک بر امام حسین(ع) مادرش فاطمه زهرا(س) است. @zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم آقا همسایه ی حضرت امیرالمومنین ع می‌گوید من در هفت سال که همسایه ایشان بودم یکبار هم ،حضرت زینب را حتی با چادر ندیدم....😭😭😭 @zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض تسلیت بمناسبت شهادت سجاده نشین کوی عشق ،خطبه اشگ عاشوراء امام سجاد ع روضه عصر عاشوراء و امام سجاد ع آتش در خیام امام سجاد ع و نجات او توسط حضرت زینب س و في روضة الصفا: [...] فأمر باحراق خيام أهل بيت المصطفي، ألا لعنة الله علي القوم الظالمين.. در روضة الصفا آمده است.. پس دستور دادندبه آتش زدن خیام اهل حرم اهل االبیت مصطفی ع که لعنت خدا بر آنها باد.. ان زينب الکبري أقبلت علي زين العابدين و قالت: يا بقية الماضين و ثمال القاقين، قد أضرموا النار في مضاربنا فما رأيک فينا؟ در عصر عاشوراء هنگام آتش زدن خیمه ها حضرت زینب س نزد امام سجاد ع رفت و کسب تکلیف فرمود: ای یادگار اولیاء و ائمه و صالحین آتش در خیمه ها افکنده اند نظر شما در این باره چیست؟ فقال عليه‏السلام: عليکن بالفرار، فَفَرَرنَ بنات رسول الله صائحاتٌ باکياتٌ نادباتٌ الا زينب الکبري امام سجاد ع فرمودند همه زنان و بچه ها فرار کنند، پس زنان و دختران رسول خدا فریاد زنان،اشگ ریزان، بر سر زنان به سمت بیابانها و میدان جنگ فرار کردند مگر حضرت زینب س. فانهاکانت واقفة تنظر الي زين العابدين لأنه لا يتمکن من النهوض و القيام . حضرت زینب س بر در خیمه ی در حال سوختن ایستاده بود و به امام سجاد ع نگاه می کرد زیرا امام سجاد ع قدرت نشستن و برخواستن را نداشت. قال بعض من شهد: رأيت امرأة جليلة واقفة بباب الخيمة و النار تشتعل من جوانبها و هي تارة تنظر يمنة و يسرة و أخري تنظر الي السماء و تصفق بيديها و تارة تدخل في تلک الخيمة، و تخرج شاهدان عینی گفتند دیدیم زنی نورانی و مجلله ای را که بر در خیمه ایستاده بود و آتش اطرافش را گرفته و شعله ور بود و او گاهی به سمت راست وگاهی به سمت چپ نگاه می کرد و گاهی به آسمان می نگریست و دستهای خویش را بهم می زد( اضطراب شدید حضرت زینب س)و گاهی داخل خیمه می رفت و بیرون می آمد. فأسرعت اليها و قلت: يا هذي ما وقوفک هاهنا؟! و النار تشتعل من جوانبک، و هؤلاء النسوة قد فررن و تفرقن و لم تلحقي بهن و ما شأنک؟ به عجله به سمتش رفتم و به او گفتم چرا شما فرار نمی کنی و در محل ایستاده ای در حالیکه آتش تو را محاصره کرده است و تمام زنها گریخته اند و متفرق شده اند و چرا به ایشان ملحق نمی شوی و دلیل ایستادن شما چیست؟ و قالت: يا شيخ، ان لنا عليلا من الخيمة و هو لا يتمکن من الجلوس و النهوض فکيف أفارقه و قد أحاطت النار به. گفت ای شیخ ما مریضی در این خیمه داریم و او نمی تواند بنشیند و بلند شود پس چگونه او را رها کنم در حالیکه در میان آتش است. المازندراني، معالي السبطين، 89 - 88 ، 87 / 2: مثله الزنجاني، وسيلة الدارين، / 344 - 343 ، 337 بیرون آوردن امام سجاد از خیمه در آتش و دود توسط حضرت زینب س و هم در آن کتاب از کتاب مفتاح البکا مروي است که حميد بن مسلم گفت: چون آتش در خيمه‏ها بلندي و فزايش گرفت، «رأيتُ امرأةً ألقت نفسها علي النار فجائت بجسد کأنه ميتٌ و رِجلاهُ تَجران علي الأرض» زني را دیدم که خود را در آن آتش شعله‏ور بيفکند و جسدي را بیرون آورد که گوئیا مرده است و هر دو پايش را بر زمين مي‏کشيد. گفتم: «اين جاريه کيست؟» گفتند: «زينب دختر اميرالمؤمنين است.» گفتم: «اين بيمار کيست؟» گفتند: «علي بن الحسين عليهم‏السلام.» و چون آن جاريه را نظر به پسر سعد افتاد، فرمود: «اي پسر سعد! خداوند نسلت را قطع نمايد. آيا پدرت سعد تو را به اين کار وصيت نهاده بود؟» سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب الکبري عليهاالسلام، 253، 252، 242، 240/1. نکات مقتل : 1. بزرگترین درس مقتل ولایت مداری زنها است که در خیام محکم نشسته بودند و منتظر فرمان امام زمانشان بودند می سوختند و منتظر فرمان ولایت بودند. امام حسین ع موکدا به زنان فرموده بودند که خیمه را ترک نکنند و ما می بینیم بغیر از چند نفر از زنان که حضورشان در میدان و کمک به امام حسین ع لازم بود نامی از سایر زنان در منابع مقتلی نیست و از آنان به صورت حرکت های دسته جمعی یاد می شود که بزرگترین درس عفاف و حجاب برای زنان عاشورایی است و به دلیل همین عفت و حجاب است که سوال می شود آیا حضرت لیلی و یا همسر عباس ع و ..در کربلاء بوده اند؟ جواب عفاف و حجاب شدید آنها در خیام است. که در جمع حاضر نشده اند. و نامی از آنها نیست. زنان بعد از حکم امام سجاد ع فرار کردند . می سوختند مطیع ولایت بودند آتش نتوانست آنها را از ولایت جدا کند. ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk1
‍ بسم الله الرحمن الرحیم گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (1) شام کانون ظلم و فساد و خيانت سرانجام ديوارهاي مرکز حکومت بني‏اميه پديدار شد و خاندان مصيبت‏زده‏ي رسول خدا، خسته و پريشان به سرزميني گام گذاشت که کانون ظلم، فساد، خيانت، و ناجوانمردي بود و در باغ ياد و خاطره‏ي خاندان پيامبر (ص) جز زشتي و سياهي يادگار و نشاني از سران شام وجود نداشت. مردم شام که تربيت‏شدگان دستگاه تبليغاتي بني‏اميه بودند در شکستن صفوف مسلمانان و جلوگيري از حکومت و ولايت امام علي (ع) تعيين کننده‏اي داشتند، و هم اکنون دلهاي لبريز از ريا و نفاق آنها از ديدار خاندان عصمت که حسب ظاهر جامه‏ي اسارت پوشيده بودند شادمان مي‏شد، لذا چون قافله به نزديکي دروازه‏ي دمشق رسيد ام‏کلثوم (س) از شمر درخواست کرد تا اولا آنها را از دروازه‏اي به شام وارد کنند که کمتر مورد توجه و اجتماع مردم باشد، و ثانيا سر مقدس شهدا را از محملها دور کنند تا مردم متوجه آنها شوند و نواميس رسول خدا از تير نگاه شاميان در امان بماند. شمر بن ذي الجوشن بر خلاف درخواست دختر علي (ع) عمل کرد و آنها از دروازه‏ي ساعات [1] که براي ورود کاروان تزيين شده و مردم فراواني از ساعاتي پيش در آنجا اجتماع کرده بودند، به شهر وارد کرد و در مکاني نزديک به مسجد جامع شام مستقر ساخت تا در معرض تماشاي مردم باشند. اينجا شام است، شامي که نزديک به چهل سال تحت تربيت اسلام بني‏اميه با تمامي اصالتهاي اسلام ناب در تعارض است، شامي که در انديشه‏ي مردمش علي (ع) واجب القتل بود و اوج منبرهاي مساجدش محل دشنام و نفرين بر خاندان وحي است و عده‏اي محدود که نور هدايت بر قلبهايشان تابيده در مظلوميت، و اقليتي مطلبق سکوت و تقيه پيش گرفته‏اند. اينجا شام است، جايي که تلخترين ياد و خاطره‏ي اين سفر سرشار از حماسه و مصيبت را در سينه‏ي حضرت زين‏العابدين (ع) کاشت: فياليت لم انظر دمشق و لم اکن يراني يزيد في البلاد اسيره‏ «اي کاش وارد دمشق نشده بودم و يزيد اين گونه مرا در شهر و دياري اسير نمي‏ديد.» [2] . يزيد در جيرون [3] سرگرم ميگساري بود و با اين پندار که ديگر نه رسالتي مانده و نه ديني برجاست، و آخرين مقاومت سپاه توحيد و يکتاپرستي در کربلا در هم شکسته شده است، مستانه مي‏خنديد و با ديدن سرهاي مقدس شهيدان و کاروان عشق و حماسه‏ي زينبي ياوه‏گويي مي‏کرد: لما بدت تلک الحمول و اشرقت تلک الشموس علي ربي جيرون‏ نعب الغراب فقلت صح او لا تصح فلقد قضيت من الغريم ديوني [4] . «هنگامي که محملها رسيدند و آن خورشيدها بر اوج پشته‏هاي جيرون درخشيدند، چون صداي کلاغ برخاست گفتم فرياد بزني يا نزني من ديوني را که طلب داشتم باز پس گرفتم.» [1] باب الساعات، چون در آنجا صورت حيواناتي از نحاس را درست کرده و با نظمي چيده بودند که ساعات روز را با آنها تعيين مي‏کردند، آن دروازه را «باب الساعات» مي‏گفتند. خوارزمي مي‏گويد: اسراي اهل بيت را از باب «توما» که هم اکنون نيز آثار آن در دمشق موجود است به شهر وارد کردند. (مقرم، مقتل الحسين، ص 348). [2] رياض الاحزان، ص 108. [3] مکاني بود در منطقه‏اي سرسبز و آباد در کنار يکي از دروازه‏هاي دمشق که سقفي بلند بر فراز ستونها داشت. معجم البلدان، ج 2، ص 199، گويا بنايي بود که ابتدا مصلاي صابئين و سپس محل عبادت يونانيون شد و عاقبت نيز به دست يهود افتاد و سر حضرت يحيي (ع) را نيز بر در همين بنا آويخته‏اند. (مقرم، مقتل الحسين، ص 348). [4] تذکرة الخواص، ص 262 -261، بحارالانوار، ج 45، ص 199. [5] بعثت بدون وحی[ صفحه 280] ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk1
‍ بسم الله الرحمن الرحیم گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (2) روضه های راس الحسین ع گزارش سهل ساعدي اما در خارج از مجلس ننگين يزيد ماجرا طور ديگري بود. سهل ساعدي [1] مي‏گويد: عازم بيت‏المقدس بودم که در مسير راه خود به دمشق وارد شدم و ديدم رودخانه‏هايش پر آب و درختانش انبوه است و بر در و ديوارهاي آنجا پرده‏هاي ديبا آويخته‏اند مردان شادماني مي‏کردند و زنان دف و طبل مي‏نواختند. با تعجب به اهالي شام گفتم که اين شادماني از چه روست؟ آنگاه ماجراي اين جشن را از گروهي که در گوشه‏اي انزوا اختيار کرده بودند، پرسيدم. گفتند: اي پيرمرد، گويا تو مردي بيابانگردي. گفتم: من سهل بن سعد، صحابي رسول خدا (ص) هستم. گفتند: اي سهل، نمي‏گويي چرا آسمان خون نمي‏گريد و زمين ساکنان خود را نمي‏بلعد؟! گفتم: مگر چه روي داده است؟ آنها پاسخ دادند: اين سر بر نيزه، سر حسين (ع) فرزند پيامبر است که از عراق سوغاتي آورده‏اند. گفتم: واحسرتا! سر حسين (ع) را آورده‏اند و مردم پايکوبي مي‏کنند؟! از کدام دروازه آنها را وارد مي‏کنند؟ پاسخ دادند: از دروازه‏ي ساعات. به سوي دروازه‏ي ساعات رفتم، ديدم که پرچمها يکي پس از ديگري نمايان شد. از دور سري نوراني و زيبا را بر نيزه ديدم که احساس کردم لبخند مي‏زند و آن سر عباس بن علي (ع) بود؛ سپس سواري را ديدم که بر نيزه‏اش سر مبارک امام حسين (ع) را قرار داده بود، [2] شکل و شمایل سر مقدس امام حسین ع ، آن سر شبيه‏ترين چهره به رسول خدا بود، عظمتي پرشکوه داشت، نور از او ساطع بود، محاسنش رنگين شده بود، چشماني درشت و ابرواني باريک به هم پيوسته داشت و تبسمي زيبا بر لبانش نقش بسته بود. ديدگانش به سوي مشرق دوخته شده بود، باد محاسن شريف او را حرکت مي‏داد، گويي اميرالمؤمنين (ع) بود. وضعیت ظاهری اسراء ام‏کلثوم را ديدم که چادري کهنه بر سر کشيده و روي خود را گرفته بود. به حضرت زين ‏العابدين (ع) سلام کردم و خود را معرفي نمودم. تاکید بر حجاب و عفاف در بازار شام امام (ع) پاسخ مرا داد و فرمود: اگر مي‏تواني چيزي به اين نيزه‏دار بپرداز تا سر امام (ع) را کمي جلوتر ببرد، که ما از تماشاچيان در زحمت هستيم. رفتم و يکصد درهم به نيزه‏دار پرداخت کردم تا از بانوان دور شود؛ کار بدين منوال بود تا سرها را نزد يزيد بردند. [3] . [1] سهل بن سعد ساعدي در زمان رحلت پيامبر 15 ساله بود و گويا آخرين صحابي رسول خدا بود که از دنيا رفت. گفته مي‏شود بيش از يکصد سال زندگي نمود. او خود مي‏گفت بعد از شما از کسي نخواهيد شنيد که بدون واسطه بگويد: «قال رسول‏الله.» (الاستيعاب، ج 2، ص 664). [2] دستگاه اموي براي بي‏اهميت نشان دادن جايگاه برجسته‏ي امام حسين (ع) دستور داده بود که سر مبارک او را به دنبال ساير سر شهدا حرکت دهند. شايد نمي‏خواستند مردم سر امام (ع) را بشناسند و قصد داشتند مردم را به اشتباه اندازند. [3] زخار، قمقام، ص 556، بحارالانوار، ج 45، ص 127، العوالم، ج 17، ص 427، الدمعة الساکبه، ج 5، ص 84، وسيلة الدارين، ص 381، و لواعج الاشجان، ص 220، در ادامه‏ي همين خبر از قول سهل روايت شده است که از دور سواري را ديدم که نيزه‏اي در دست دارد و سري بر آن نيزه نصب شده است که شبيه‏ترين مردم به رسول خدا بود، ديدم زنان و کودکان را بر شتران برهنه سوار کرده‏اند، من به سوي يکي از ايشان رفته و پرسيدم: کيستي؟ پاسخ داد: من سکينه دختر حسين (ع) هستم. گفتم اگر حاجتي داري امر فرما، من سهل بن سعد صحابي جد رسول خدا هستم، سکينه فرمود: اي سهل به نيزه‏دار اين سر [پدرم] بگو از ما جدا شود و پيشتر رود تا مردم به او مشغول شوند و با ديدن او نگاه خود را از حرم رسول خدا بردارند، سهل مي‏گويد: به نزد آن نيزه‏دار رفتم و به او گفتم: آيا حاجت مرا با دريافت چهارصد دينار طلا برآورده مي‏کني؟ گفت چه مي‏خواهي؟! گفتم: سر را از پيش روي اهل حرم جلوتر ببر، نيزه‏دار زر را گرفت و خواسته‏ام را اجابت کرد. [4] بعثت بدون وحی [ صفحه 282- 281] ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع ( 3 ) ورود اسراء به مجلس یزید لع فريبکاري يزيد زحر بن قيس ضمن تحويل نامه‏ي عبيدالله به يزيد چنين گزارش داد: اي امير مؤمنان، تو را بشارت دهم که خداوند فتح و پيروزي را نصيبت تو ساخت. حسين بن علي (ع) همراه با هيجده تن از خاندان و شصت تن از اصحاب و شيعيانش نزد ما آمد. ما آنها را به تسليم دعوت کرديم نپذيرفتند، پس هنگام طلوع خورشيد بر آنان تاختيم و از هر سو آنها را در خود گرفتيم، چون شمشيرها بر آنان فرود مي‏آمد مي‏گريختند، بي‏آنکه پناهگاهي داشته باشند، آن گونه که کبوتر از چنگال عقاب مي‏گريزد به بيشه‏ها و گودالها پناه مي‏بردند. به خدا سوگند به اندازه‏ي يک خواب نيمروزي کشتن آنها بيشتر به طول نينجاميد. همه‏ي آنان را کشتيم، اکنون پيکرهايشان برهنه، جامه‏هايشان خونين، و چهره‏هايشان غبارآلود است. آفتاب بر بدنهايشان مي‏تابد و باد بر ايشان مي‏وزد و کرکسها به ديدار آنها مي‏روند، و در سرزميني خشک بر خاک افتاده‏اند. يزيد گفت: من بدون قتل حسين (ع) نيز از شما راضي بودم؛ اگر او به نزد من مي‏آمد او را عفو مي‏کردم، اما خداوند روي ابن ‏مرجانه را زشت کند که چنين کرد. [1] . يزيد دستور داد تا سر امام حسين (ع) را حاضر کنند، سر را آوردند و در داخل تشتي از طلا که در مقابل او بود قرار دادند؛ آنگاه گفت تا اسراي اهل بيت را به مجلس او وارد کنند. [1] العقد الفريد، ج 4، ص 328، جواهر المطالب، ج 2، ص 270، ارشاد، ج 2، ص 122، بحارالانوار، ج 45، ص 129، ابن‏اثير، کامل، ج 3، ص 298، تاريخ طبري، ج 5، ص 459، بغية الطلب ج 8، ص 3784، دينوري، در اخبار الطوال، ص 257، و ابن عديم، در بغية الطلب، ج 6، ص 2631، قول زحر به قيس را مربوط به شمر بن ذي الجوشن دانسته و نوشته‏اند يزيد در پاسخ وي گفت: واي بر شما من به اطاعت و فرمان‏برداري شما بدون قتل حسين نيز راضي بودم، خداوند پسر مرجانه را لعنت کند، به خدا سوگند! اگر من با او طرف مي‏شدم او را مي‏بخشيدم خداوند ابا عبدالله را رحمت کند، بلاذري، در انساب الاشراف، ج 11، ص 33، و محمودي، در العبرات، ج 2، ص 283، و طبري، تاريخ طبري، ج 5، ص 460، و باعوني، در جواهر المطالب، ج 2، ص 293، نوشته‏اند که مخفر بن ثعلبه در مقابل يزيد ايستاد و گفت: سر بي‏خردترين و نابکارترين افراد را آورده‏ايم و يزيد به او پاسخ داد: فرزند مادر مخفر نابکارتر و بي‏خردتر، ناسپاس‏تر، و ستمگرتر است. از سخنان يزيد در لحظه‏هاي آغازين ورود کاروان آزادگان حسني به شام معلوم مي‏شود که علي‏رغم تمهيدات و تبليغات وسيع دستگاه بني‏اميه، با گذشت هر روز از واقعه‏ي کربلا افکار عمومي مسلمانان بيشتر به سوي اهل بيت رسالت معطوف مي‏شد، و انزجار عمومي متوجه حکومت بني‏اميه مي‏شده است، و از سوي ديگر خبرنگاران اموي که مأموريت داشتند جريان نهضت حسين بن علي و فاجعه‏ي عاشورا، را مطابق برنامه‏هاي بني‏اميه تحريف و بازگو نمايند راه و روشي را پيش گرفته‏اند که بار مسئوليت را بر دوش عوامل دسته چندم همانند عبيدالله، شمر، مخفر بن ثعلبه، و زحر بن قيس استوار کنند، تمام اين سخنان و اظهارات متواضعانه جز فريبکاري نيست، آيا ممکن است در يک مجلس و در يک شرايط يزيد هم به لبها و دندان امام (ع) چوب بزند، تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 218، العبرات، ج 2، ص 309، و هم او را تجليل نمايد؟! يزيد و پدرش به تصريح صاحب رسالت، دور ماندگان از رحمت خدا و مسئول اصلي جنايت کربلاست، روزي رسول خدا ابوسفيان را ديد که بر شتري سوار بود که معاويه زمام آن را در دست داشت و يزيد نيز در پي شتر روان بود، پيامبر فرمود: خداوند سوار و جلودار و آن را که در پي مي‏آيد لعنت کند. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 182، به هر حال آنچه از اين قبيل پديده‏ها در شام مشاهده مي‏شود، بيانگر مديريت الهي و بي‏نظير حضرت زين‏العابدين و زينب کبرا و بانوان حرم رسالت در پيام‏آوري نهضت عاشورا و روشنگري افکار عمومي مردم بود، و يزيد و برنامه‏ريزان دستگاه اموي اين خطر را بخوبي دريافته بودند، ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk1