بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبد الله
با عرض سلام خدمت ذاکرین امام حسین ع
گلچین دوم فهرست هشتک های ایام محرم و صفر برای آمادگی عزیزان مداح در کانال و گروه مقتل امام حسین ع
ضمنا پین pin ده شب محرم روی گروه مقتل قرار گرفت.
#فهرست_هشتک_کانال_و_گروه_مقتل_امام_حسین_علیه_السلام
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات
#سلام_بر_محرم_اذن_سیاهی
#شب_اول_محرم_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام_و_هانی_بن_عروة
#مسلم_بن_عقیل_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#دو_طفلان_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#حمیدة_دختر_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#وقایع_دوم_محرم_از_ورودیه_تا_شب_تاسوعا
#دوم_محرم_ورودیه
#کربلاء
#ورودیه_کربلاء_شب_دوم_محرم
#فضائل_کربلاء
#روایت_ام_ایمن
#باب_توبه_حر_بن_ریاحی
#حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س_شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اثبات_وجود_نورانی_حضرت_رقیة_س
#برکات_وجود_نازنین_حضرت_رقیة_س
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#علی_اصغر_علیه_السلام
#شهادت_رضیع_میدان_علی_اصغر_ع
#شهادت_طفل_کنارخیمه
#شهادت_طفل_یک_روزه
#دفن_علی_اصغر_ع
#علی_اکبر_علیه_السلام
#مقتل_علی_اکبر_ع
#زیارت_علی_اکبر_ع
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#شهادت_قمر_بنی_هاشم_عباس_بن_علی_ع
#سیره_و_مکارم_اخلاقی_عباس_ع
#روایات_معصومین_درباره_ی_عباس_ع
#راس_عباس_بن_علی_ع
#زیارت_نامه_قمر_بنی_هاشم_عباس_ع
#وقایع_روز_تاسوعاء_شب_عاشوراء
#وقایع_صبح_عاشورا
#وقایع_روز_عاشوراء
#مصائب_امام_حسین_علیه_السلام
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#روضه_های_عطش
#سلام_بر_امام_حسین_ع_هنگام_نوشیدن_آب
#وقایع_عصر_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#آتش_در_خیام
#دار_الحرب
#هروله
#مقتل_گودال
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
#قاتلین_امام_حسین_ع
#جراحات_زخم_ستاره_جراحات_امام_حسین_ع
#روضه_پیراهن_خونی_امام_حسین_ع
#وداع_های_امام_حسین_علیه_السلام
#وداع_های_امام_حسین_ع_در_روز_عاشوراء
#شهدای_اهل_البیت_علیه_السلام_بنی_هاشم
#اطفال_شهید_ذبح_الاطفال
#اصحاب_امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#اسامی_شهدای_کربلاء
#زیارت_شهداء
#وقایع_شام_غریبان
#راس_الحسین_علیه_السلام
#مقامات_راس_الحسین_علیه_السلام
#رؤس_بنی_هاشم_و_انصار_و_محبان_امام_حسین_ع
#تنور_خولی
#دیر_راهب_نصرانی
#محل_دفن_سر_مطهر
#روضه_های_سر_مطهر_امام_حسین_علیه_السلام
#وقایع_یازدهم_محرم
#اسارت_آل_الله
#حرکت_اسراء_از_کربلاء_به_سمت_کوفه_و_خروجشان
#وقایع_دوازدهم_محرم
#دفن_امام_حسین_علیه_السلام_و_شهداء
#وقایع_بازار_کوفه
#بازار_کوفه
#دوازدهم_محرم_ورود_به_بازار_کوفه
#وقایع_مجلس_ابن_زیاد_لع
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مصائب_خرابه_شام
#شعر_شیعتی
#شعر_هلال
#تربت_امام_حسین_ع
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#بیتوته_رباب_س_در_کنار_قبر_سید_الشهداء_ع_در_روز_اربعین
#دفن_سر_مطهر_در_اربعین
#مقتل_اربعین
#روضه_های_اربعین
#وداع_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_با_شهداء
#اربعین_روز_خاص_زیارت_حضرت_مهدی_عج
#زیارت_اربعین
#شرح_و_تفسیر_زیارت_اربعین
#سلام_های_زیارت_اربعین
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_حسین_امام_ع
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
#زنان_عاشورایی
#عفاف_و_حجاب_در_قرآن
#مختصری_از_زندگینامه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#دو_طفلان_زینب
#رباب_سلام_الله_علیها
#ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#سکینة_سلام_الله_علیها
#احادیث_ائمه_علیه_السلام_درباره_عاشوراء
#احادیث_ویژه_ی_ائمة_درباره_امام_حسین_علیه_السلام
#شهادت_پیامبر_ص
#روضه_های_شهادت_پيامبر_اکرم_ص
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها_و_عاشوراء
#حضرت_زهراء_س_و_پیراهن_امام_حسین_ع
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_های_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_علیه_السلام_و_عاشوراء
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#جهانی_شدن_مهدویت_و_عاشوراء
#فهرست_مقاتل_روضه_ها_مطالب_در_رابطه_ی_با_عاشوراء
#فهرست_روضه
#روضه_ظهر_عاشوراء
#روضه_های_اسارت_اهل_بیت_ع
#روضه_های_امام_زمان_عج
#روضه_های_شب_جمعه
#دشمنان_اهل_بیت_ع
#گفتار_عاشورایی_سخنرانی_مقتل_خوانی
#pin_پین_قوانین_و_تذکرات_کانال_و_گروه_مقتل_امام_حسین_ع
مهم توجه : دوستان با زدن ضربه روی هشتک غالبا مطالب در درجه اول روی کانال مقتل است و در دجه دوم روی گروه مقتل.
عاشقان سید الشهداء را دعوت به کانال و گروه کنیم تا در ثواب روضه های آنها شریک باشیم.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
#شهادت_امام_باقر_ع #امام_باقر_علیه_السلام_و_عاشوراء #ایام_صفر #راس_الحسین_علیه_السلام #دروازه_س
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر_علیه_السلام_شهادت
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_علیه_السلام_و_عاشوراء
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
▪️▪️دروازه ی ساعات ▪️▪️
شام یعنی مرکز آزارها
آل عصمت بر سر بازارها
التماس دعا یاعلی
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
بسم الله الرحمن الرحیم
#ایام_صفر
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#وقایع_عصر_عاشوراء
#آتش_در_خیام
روضه عصر عاشوراء و امام سجاد ع
و في روضة الصفا: [...] فأمر باحراق خيام أهل بيت المصطفي، ألا لعنة الله علي القوم الظالمين..
در روضة الصفا آمده است.. پس دستور دادندبه آتش زدن خیام اهل حرم اهل االبیت مصطفی ع که لعنت خدا بر آنها باد..
ان زينب الکبري أقبلت علي زين العابدين و قالت: يا بقية الماضين و ثمال القاقين، قد أضرموا النار في مضاربنا فما رأيک فينا؟
در عصر عاشوراء هنگام آتش زدن خیمه ها حضرت زینب س نزد امام سجاد ع رفت و کسب تکلیف فرمود: ای یادگار اولیاء و ائمه و صالحین آتش در خیمه ها افکنده اند نظر شما در این باره چیست؟
فقال عليهالسلام: عليکن بالفرار، فَفَرَرنَ بنات رسول الله صائحاتٌ باکياتٌ نادباتٌ الا زينب الکبري
امام سجاد ع فرمودند همه زنان و بچه ها فرار کنند، پس زنان و دختران رسول خدا فریاد زنان،اشگ ریزان، بر سر زنان به سمت بیابانها و میدان جنگ فرار کردند مگر حضرت زینب س.
فانهاکانت واقفة تنظر الي زين العابدين لأنه لا يتمکن من النهوض و القيام .
حضرت زینب س بر در خیمه ی در حال سوختن ایستاده بود و به امام سجاد ع نگاه می کرد زیرا امام سجاد ع قدرت نشستن و برخواستن را نداشت.
قال بعض من شهد: رأيت امرأة جليلة واقفة بباب الخيمة و النار تشتعل من جوانبها و هي تارة تنظر يمنة و يسرة و أخري تنظر الي السماء و تصفق بيديها و تارة تدخل في تلک الخيمة، و تخرج
شاهدان عینی گفتند دیدیم زنی نورانی و مجلله ای را که بر در خیمه ایستاده بود و آتش اطرافش را گرفته و شعله ور بود و او گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ نگاه می کرد و گاهی به آسمان می نگریست و دستهای خویش را بهم می زد( اضطراب شدید حضرت زینب س)و گاهی داخل خیمه می رفت و بیرون می آمد
فأسرعت اليها و قلت: يا هذي ما وقوفک هاهنا؟! و النار تشتعل من جوانبک، و هؤلاء النسوة قد فررن و تفرقن و لم تلحقي بهن و ما شأنک؟
به عجله به سمتش رفتم و به او گفتم چرا شما فرار نمی کنی و در محل ایستاده ای در حالیکه آتش تو را محاصره کرده است و تمام زنها گریخته اند و متفرق شده اند و چرا به ایشان ملحق نمی شوی و دلیل ایستادن شما چیست؟
و قالت: يا شيخ، ان لنا عليلا من الخيمة و هو لا يتمکن من الجلوس و النهوض فکيف أفارقه و قد أحاطت النار به.
گفت ای شیخ ما مریضی در این خیمه داریم و او نمی تواند بنشیند و بلند شود پس چگونه او را رها کنم در حالیکه در میان آتش است.
المازندراني، معالي السبطين، 89 - 88 ، 87 / 2: مثله الزنجاني، وسيلة الدارين، / 344 - 343 ، 337
و هم در آن کتاب از کتاب مفتاح البکا مروي است که حميد بن مسلم گفت: چون آتش در خيمهها بلندي و فزايش گرفت،
«رأيتُ امرأةً ألقت نفسها علي النار فجائت بجسد کأنه ميتٌ و رِجلاهُ تَجران علي الأرض»
زني را دیدم که خود را در آن آتش شعلهور بيفکند و جسدي را بیرون آورد که گوئیا مرده است و هر دو پايش را بر زمين ميکشيد. گفتم: «اين جاريه کيست؟»
گفتند: «زينب دختر اميرالمؤمنين است.»
گفتم: «اين بيمار کيست؟»
گفتند: «علي بن الحسين عليهمالسلام.»
و چون آن جاريه را نظر به پسر سعد افتاد، فرمود: «اي پسر سعد! خداوند نسلت را قطع نمايد. آيا پدرت سعد تو را به اين کار وصيت نهاده بود؟»
سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب الکبري عليهاالسلام، 253، 252، 242، 240/1.
نکات مقتل :
1. بزرگترین درس مقتل ولایت مداری زنها است که در خیام محکم نشسته بودند و منتظر فرمان امام زمانشان بودند می سوختند و منتظر فرمان ولایت بودند. امام حسین ع موکدا به زنان فرموده بودند که خیمه را ترک نکنند و ما می بینیم بغیر از چند نفر از زنان که حضورشان در میدان و کمک به امام حسین ع لازم بود نامی از سایر زنان در منابع مقتلی نیست و از آنان به صورت حرکت های دسته جمعی یاد می شود که بزرگترین درس عفاف و حجاب برای زنان عاشورایی است و به دلیل همین عفت و حجاب است که سوال می شود آیا حضرت لیلی و یا همسر عباس ع و ..در کربلاء بوده اند؟ جواب عفاف و حجاب شدید آنها در خیام است. که در جمع حاضر نشده اند. و نامی از آنها نیست. زنان بعد از حکم امام سجاد ع فرار کردند . می سوختند مطیع ولایت بودند آتش نتوانست آنها را از ولایت جدا کند.
2. عزیزان مقتل نکات بسیار زیادی برای گریز زدن دارد که توجه شود.
3. نکات اخلاقی و تربیتی مقتل را اگر در زیر سایه مولی متوجه شدید ارسال کنید تا بقیه استفاده کنند.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (1)
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
شام کانون ظلم و فساد و خيانت
سرانجام ديوارهاي مرکز حکومت بنياميه پديدار شد و خاندان مصيبتزدهي رسول خدا، خسته و پريشان به سرزميني گام گذاشت که کانون ظلم، فساد، خيانت، و ناجوانمردي بود و در باغ ياد و خاطرهي خاندان پيامبر (ص) جز زشتي و سياهي يادگار و نشاني از سران شام وجود نداشت. مردم شام که تربيتشدگان دستگاه تبليغاتي بنياميه بودند در شکستن صفوف مسلمانان و جلوگيري از حکومت و ولايت امام علي (ع) تعيين کنندهاي داشتند، و هم اکنون دلهاي لبريز از ريا و نفاق آنها از ديدار خاندان عصمت که حسب ظاهر جامهي اسارت پوشيده بودند شادمان ميشد، لذا چون قافله به نزديکي دروازهي دمشق رسيد امکلثوم (س) از شمر درخواست کرد تا اولا آنها را از دروازهاي به شام وارد کنند که کمتر مورد توجه و اجتماع مردم باشد، و ثانيا سر مقدس شهدا را از محملها دور کنند تا مردم متوجه آنها شوند و نواميس رسول خدا از تير نگاه شاميان در امان بماند.
شمر بن ذي الجوشن بر خلاف درخواست دختر علي (ع) عمل کرد و آنها از دروازهي ساعات [1] که براي ورود کاروان تزيين شده و مردم فراواني از ساعاتي پيش در آنجا اجتماع کرده بودند، به شهر وارد کرد و در مکاني نزديک به مسجد جامع شام مستقر ساخت تا در معرض تماشاي مردم باشند.
اينجا شام است، شامي که نزديک به چهل سال تحت تربيت اسلام بنياميه با تمامي اصالتهاي اسلام ناب در تعارض است، شامي که در انديشهي مردمش علي (ع) واجب القتل بود و اوج منبرهاي مساجدش محل دشنام و نفرين بر خاندان وحي است و عدهاي محدود که نور هدايت بر قلبهايشان تابيده در مظلوميت، و اقليتي مطلبق سکوت و تقيه پيش گرفتهاند.
اينجا شام است، جايي که تلخترين ياد و خاطرهي اين سفر سرشار از حماسه و مصيبت را در سينهي حضرت زينالعابدين (ع) کاشت:
فياليت لم انظر دمشق و لم اکن يراني يزيد في البلاد اسيره
«اي کاش وارد دمشق نشده بودم و يزيد اين گونه مرا در شهر و دياري اسير نميديد.» [2] .
يزيد در جيرون [3] سرگرم ميگساري بود و با اين پندار که ديگر نه رسالتي مانده و نه ديني برجاست، و آخرين مقاومت سپاه توحيد و يکتاپرستي در کربلا در هم شکسته شده است، مستانه ميخنديد و با ديدن سرهاي مقدس شهيدان و کاروان عشق و حماسهي زينبي ياوهگويي ميکرد:
لما بدت تلک الحمول و اشرقت تلک الشموس علي ربي جيرون
نعب الغراب فقلت صح او لا تصح فلقد قضيت من الغريم ديوني [4] .
«هنگامي که محملها رسيدند و آن خورشيدها بر اوج پشتههاي جيرون درخشيدند، چون صداي کلاغ برخاست گفتم فرياد بزني يا نزني من ديوني را که طلب داشتم باز پس گرفتم.»
[1] باب الساعات، چون در آنجا صورت حيواناتي از نحاس را درست کرده و با نظمي چيده بودند که ساعات روز را با آنها تعيين ميکردند، آن دروازه را «باب الساعات» ميگفتند. خوارزمي ميگويد: اسراي اهل بيت را از باب «توما» که هم اکنون نيز آثار آن در دمشق موجود است به شهر وارد کردند. (مقرم، مقتل الحسين، ص 348).
[2] رياض الاحزان، ص 108.
[3] مکاني بود در منطقهاي سرسبز و آباد در کنار يکي از دروازههاي دمشق که سقفي بلند بر فراز ستونها داشت. معجم البلدان، ج 2، ص 199، گويا بنايي بود که ابتدا مصلاي صابئين و سپس محل عبادت يونانيون شد و عاقبت نيز به دست يهود افتاد و سر حضرت يحيي (ع) را نيز بر در همين بنا آويختهاند. (مقرم، مقتل الحسين، ص 348).
[4] تذکرة الخواص، ص 262 -261، بحارالانوار، ج 45، ص 199.
[5] بعثت بدون وحی[ صفحه 280]
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (2)
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
روضه های راس الحسین ع
گزارش سهل ساعدي
اما در خارج از مجلس ننگين يزيد ماجرا طور ديگري بود.
سهل ساعدي [1] ميگويد: عازم بيتالمقدس بودم که در مسير راه خود به دمشق وارد شدم و ديدم رودخانههايش پر آب و درختانش انبوه است و بر در و ديوارهاي آنجا پردههاي ديبا آويختهاند مردان شادماني ميکردند و زنان دف و طبل مينواختند. با تعجب به اهالي شام گفتم که اين شادماني از چه روست؟ آنگاه ماجراي اين جشن را از گروهي که در گوشهاي انزوا اختيار کرده بودند، پرسيدم.
گفتند: اي پيرمرد، گويا تو مردي بيابانگردي.
گفتم: من سهل بن سعد، صحابي رسول خدا (ص) هستم.
گفتند: اي سهل، نميگويي چرا آسمان خون نميگريد و زمين ساکنان خود را نميبلعد؟!
گفتم: مگر چه روي داده است؟
آنها پاسخ دادند: اين سر بر نيزه، سر حسين (ع) فرزند پيامبر است که از عراق سوغاتي آوردهاند.
گفتم: واحسرتا! سر حسين (ع) را آوردهاند و مردم پايکوبي ميکنند؟! از کدام دروازه آنها را وارد ميکنند؟
پاسخ دادند: از دروازهي ساعات.
به سوي دروازهي ساعات رفتم، ديدم که پرچمها يکي پس از ديگري نمايان شد. از دور سري نوراني و زيبا را بر نيزه ديدم که احساس کردم لبخند ميزند و آن سر عباس بن علي (ع) بود؛ سپس سواري را ديدم که بر نيزهاش سر مبارک امام حسين (ع) را قرار داده بود، [2]
شکل و شمایل سر مقدس امام حسین ع
، آن سر شبيهترين چهره به رسول خدا بود، عظمتي پرشکوه داشت، نور از او ساطع بود، محاسنش رنگين شده بود، چشماني درشت و ابرواني باريک به هم پيوسته داشت و تبسمي زيبا بر لبانش نقش بسته بود. ديدگانش به سوي مشرق دوخته شده بود، باد محاسن شريف او را حرکت ميداد، گويي اميرالمؤمنين (ع) بود.
وضعیت ظاهری اسراء
امکلثوم را ديدم که چادري کهنه بر سر کشيده و روي خود را گرفته بود.
به حضرت زين العابدين (ع) سلام کردم و خود را معرفي نمودم.
تاکید بر حجاب و عفاف در بازار شام
امام (ع) پاسخ مرا داد و فرمود: اگر ميتواني چيزي به اين نيزهدار بپرداز تا سر امام (ع) را کمي جلوتر ببرد، که ما از تماشاچيان در زحمت هستيم.
رفتم و يکصد درهم به نيزهدار پرداخت کردم تا از بانوان دور شود؛ کار بدين منوال بود تا سرها را نزد يزيد بردند. [3] .
[1] سهل بن سعد ساعدي در زمان رحلت پيامبر 15 ساله بود و گويا آخرين صحابي رسول خدا بود که از دنيا رفت. گفته ميشود بيش از يکصد سال زندگي نمود. او خود ميگفت بعد از شما از کسي نخواهيد شنيد که بدون واسطه بگويد: «قال رسولالله.» (الاستيعاب، ج 2، ص 664).
[2] دستگاه اموي براي بياهميت نشان دادن جايگاه برجستهي امام حسين (ع) دستور داده بود که سر مبارک او را به دنبال ساير سر شهدا حرکت دهند. شايد نميخواستند مردم سر امام (ع) را بشناسند و قصد داشتند مردم را به اشتباه اندازند.
[3] زخار، قمقام، ص 556، بحارالانوار، ج 45، ص 127، العوالم، ج 17، ص 427، الدمعة الساکبه، ج 5، ص 84، وسيلة الدارين، ص 381، و لواعج الاشجان، ص 220، در ادامهي همين خبر از قول سهل روايت شده است که از دور سواري را ديدم که نيزهاي در دست دارد و سري بر آن نيزه نصب شده است که شبيهترين مردم به رسول خدا بود، ديدم زنان و کودکان را بر شتران برهنه سوار کردهاند، من به سوي يکي از ايشان رفته و پرسيدم: کيستي؟ پاسخ داد: من سکينه دختر حسين (ع) هستم. گفتم اگر حاجتي داري امر فرما، من سهل بن سعد صحابي جد رسول خدا هستم، سکينه فرمود: اي سهل به نيزهدار اين سر [پدرم] بگو از ما جدا شود و پيشتر رود تا مردم به او مشغول شوند و با ديدن او نگاه خود را از حرم رسول خدا بردارند، سهل ميگويد: به نزد آن نيزهدار رفتم و به او گفتم: آيا حاجت مرا با دريافت چهارصد دينار طلا برآورده ميکني؟ گفت چه ميخواهي؟! گفتم: سر را از پيش روي اهل حرم جلوتر ببر، نيزهدار زر را گرفت و خواستهام را اجابت کرد.
[4] بعثت بدون وحی [ صفحه 282- 281]
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع ( 3 )
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#بازار_شام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
ورود اسراء به مجلس یزید لع
فريبکاري يزيد
زحر بن قيس ضمن تحويل نامهي عبيدالله به يزيد چنين گزارش داد:
اي امير مؤمنان، تو را بشارت دهم که خداوند فتح و پيروزي را نصيبت تو ساخت. حسين بن علي (ع) همراه با هيجده تن از خاندان و شصت تن از اصحاب و شيعيانش نزد ما آمد. ما آنها را به تسليم دعوت کرديم نپذيرفتند، پس هنگام طلوع خورشيد بر آنان تاختيم و از هر سو آنها را در خود گرفتيم، چون شمشيرها بر آنان فرود ميآمد ميگريختند، بيآنکه پناهگاهي داشته باشند، آن گونه که کبوتر از چنگال عقاب ميگريزد به بيشهها و گودالها پناه ميبردند.
به خدا سوگند به اندازهي يک خواب نيمروزي کشتن آنها بيشتر به طول نينجاميد. همهي آنان را کشتيم، اکنون پيکرهايشان برهنه، جامههايشان خونين، و چهرههايشان غبارآلود است. آفتاب بر بدنهايشان ميتابد و باد بر ايشان ميوزد و کرکسها به ديدار آنها ميروند، و در سرزميني خشک بر خاک افتادهاند.
يزيد گفت: من بدون قتل حسين (ع) نيز از شما راضي بودم؛ اگر او به نزد من ميآمد او را عفو ميکردم، اما خداوند روي ابن مرجانه را زشت کند که چنين کرد. [1] .
يزيد دستور داد تا سر امام حسين (ع) را حاضر کنند، سر را آوردند و در داخل تشتي از طلا که در مقابل او بود قرار دادند؛ آنگاه گفت تا اسراي اهل بيت را به مجلس او وارد کنند.
[1] العقد الفريد، ج 4، ص 328، جواهر المطالب، ج 2، ص 270، ارشاد، ج 2، ص 122، بحارالانوار، ج 45، ص 129، ابناثير، کامل، ج 3، ص 298، تاريخ طبري، ج 5، ص 459، بغية الطلب ج 8، ص 3784، دينوري، در اخبار الطوال، ص 257، و ابن عديم، در بغية الطلب، ج 6، ص 2631،
قول زحر به قيس را مربوط به شمر بن ذي الجوشن دانسته و نوشتهاند يزيد در پاسخ وي گفت: واي بر شما من به اطاعت و فرمانبرداري شما بدون قتل حسين نيز راضي بودم، خداوند پسر مرجانه را لعنت کند، به خدا سوگند! اگر من با او طرف ميشدم او را ميبخشيدم خداوند ابا عبدالله را رحمت کند، بلاذري، در انساب الاشراف، ج 11، ص 33، و محمودي، در العبرات، ج 2، ص 283، و طبري، تاريخ طبري، ج 5، ص 460، و باعوني، در جواهر المطالب، ج 2، ص 293،
نوشتهاند که مخفر بن ثعلبه در مقابل يزيد ايستاد و گفت: سر بيخردترين و نابکارترين افراد را آوردهايم و يزيد به او پاسخ داد:
فرزند مادر مخفر نابکارتر و بيخردتر، ناسپاستر، و ستمگرتر است. از سخنان يزيد در لحظههاي آغازين ورود کاروان آزادگان حسني به شام معلوم ميشود که عليرغم تمهيدات و تبليغات وسيع دستگاه بنياميه، با گذشت هر روز از واقعهي کربلا افکار عمومي مسلمانان بيشتر به سوي اهل بيت رسالت معطوف ميشد، و انزجار عمومي متوجه حکومت بنياميه ميشده است، و از سوي ديگر خبرنگاران اموي که مأموريت داشتند جريان نهضت حسين بن علي و فاجعهي عاشورا، را مطابق برنامههاي بنياميه تحريف و بازگو نمايند راه و روشي را پيش گرفتهاند که بار مسئوليت را بر دوش عوامل دسته چندم همانند عبيدالله، شمر، مخفر بن ثعلبه، و زحر بن قيس استوار کنند، تمام اين سخنان و اظهارات متواضعانه جز فريبکاري نيست، آيا ممکن است در يک مجلس و در يک شرايط يزيد هم به لبها و دندان امام (ع) چوب بزند، تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 218، العبرات، ج 2، ص 309،
و هم او را تجليل نمايد؟! يزيد و پدرش به تصريح صاحب رسالت، دور ماندگان از رحمت خدا و مسئول اصلي جنايت کربلاست، روزي رسول خدا ابوسفيان را ديد که بر شتري سوار بود که معاويه زمام آن را در دست داشت و يزيد نيز در پي شتر روان بود، پيامبر فرمود: خداوند سوار و جلودار و آن را که در پي ميآيد لعنت کند. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 182،
به هر حال آنچه از اين قبيل پديدهها در شام مشاهده ميشود، بيانگر مديريت الهي و بينظير حضرت زينالعابدين و زينب کبرا و بانوان حرم رسالت در پيامآوري نهضت عاشورا و روشنگري افکار عمومي مردم بود، و يزيد و برنامهريزان دستگاه اموي اين خطر را بخوبي دريافته بودند،
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع(4)
روضه امام سجادع و پیر مرد جاهل شامی
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#بازار_شام
اسارت در بازار شام و قرار دادن اسراء بر سکوی برده فروشان
خانوادهي پيامبر با دستهاي زنجير شده در کنار مسجد ايستاده و در انتظار آينده بودند. پيرمردي شامي جلو آمد و گفت: خداوند را سپاس که شما را نابود کرد، و يزيد را بر شما مسلط ساخت و سرزمينها را از مردان شما رهايي بخشيد.
حضرت زينالعابدين (ع) فرمود: «پيرمرد آيا قرآن خواندهاي؟»
گفت: آري.
- آيا آيهي " قل لا أسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي " [1] را خواندهاي؟»
- آري.
- «اي پيرمرد، ما قربي هستيم، آيا آيهي، " و اعلموا انما غنمتم من شي فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي " [2] را خواندهاي؟»
- آري.
- «پيرمرد، اين قربي ما هستيم، آيا آيهي: " انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا " [3] را خواندهاي؟»
- آري.
- «اي پيرمرد، ما همان اهل بيتي هستيم که آيهي طهارت در شأن ما نازل شده است.»
پيرمرد نادم و مبهوت و ناباور گفت: تو را به خدا، شما همان خاندان هستيد؟
امام (ع) پاسخ داد: «به خدا سوگند بدون هيچ ابهامي ما اهل بيت طهارت هستيم و به جدمان سوگند که همان خاندانيم.»
پيرمرد عمامهاش را از سر برداشت و در حالي که ميگريست و نگاهش را به سوي آسمان دوخته بود، گفت: خداوندا! من از دشمنان آل محمد (ص) بيزاري ميجويم و از رفتار خود توبه ميکنم. امام (ع) به وي وعدهي بخشش داد وقتي يزيد خبر توبهي پيرمرد را شنيد دستور قتل او را صادر کرد. [4] .
قاسم بن بخيت گزارش کرده است: هنگامي که فرستادگان اهل کوفه با سر حسين (ع) به مسجد دمشق وارد شدند، مروان بن حکم با ديدن آنها پرسيد: شما چه کرديد؟! آنان پاسخ دادند: هيجده تن از آنها به سوي ما آمدند، به خدا سوگند، همه را کشتيم و هم اکنون اينها سرهاي ايشان است، مروان با شنيدن پاسخ برخاست و از آنها جدا شد، آنگاه يحيي برادر مروان آمد و او نيز پرسيد: شما چه کرديد؟ و همان پاسخ اول را به او نيز بازگفتند. يحيي در حالي که اندوهناک شده بود برخاست و گفت: شما از ملاقات محمد (ص) در روز قيامت محروم شدهايد و هيچگاه و در هيچ کاري با شما همکاري نميکنم، سپس از مسجد بيرون شد. [5] .
[1] سورهي شوري، آيهي 23.
[2] سورهي انفال، آيهي 41.
[3] سورهي احزاب، آيهي 33.
[4] بحارالانوار، ج 45، ص 129، العوالم، ج 17، ص 429، الدمعة الساکبه، ج 5، ص 89، طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 120، تسلية المجالس، ج 2، ص 382، با اندکي اختلاف، اين خبر بسيار مهم و عبرتآموز در کتابهاي تفسير و تاريخ ثبت شد است. تفسير طبري، ج 22 ، 10 ، 15 ، 25، ص 7 ، 5 ، 13 ، 16، تفسير روح المعاني، ج 15 ، 25، ص 62 ، 31، تفسير الدر المنثور، ج 4 ، 6، ص 176 ،
7، جواهر العقدين، ص 318، البرهان، ج 2 ، 4، ص 415 ، 124، نور الثقلين، ج 2 ، 4 ، 3، ص 157 ، 257 ، 155، مجمع البيان، ج 6، ص 411، فضائل الخمسه، ج 1، ص 288، الفتوح، ج 5، ص 242، خوارزمي، مقتل الحسين، ج 2، ص 61، الحقايق الورديه، ج 1، ص 127، تفسير ابوالفتوح رازي، ج 6 ، 9، ص 307 ، 19.
[5] تاريخ طبري، ج 5، ص 465، البداية و النهاية، ج 8، ص 196، ابناثير، کامل، ج 3، ص 301، الامام الحسين و اصحابه، ج 1، ص 415، طريحي در المنتخب، ج 2، ص 484. اضافه ميکند که يحيي خطاب به سر امام گفت: اي ابا عبدالله مصيبتي که بر تو رفت برايم سخت و دشوار بود، امام غريب کربلا که سر از بدن تو جدا شد از سوي ابنزيادي که او را از ارازل عالم است.
[6] بعثت بدون وحی-[ صفحه 285]
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع(5)
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
وضعیت مجلس يزيد لع هنگام ورود اسرای اهل البیت رسول الله ص
اهل بيت را در حالي که به مجلس يزيد وارد کردند که دستهايشان با زنجير به يکديگر بسته شده بود. بساط عيش و طرب برپا، و چاپلوسان دين و دنيا، متملقانه يزيد را مدح ميکردند و طاغوت آل ابوسفيان بر تخت استکبار خود جلوس کرده و به بادهگساري ادامه ميداد، صحنهاي بسيار دلخراش و جانکاه بود عصارهي تمامي فضايل هستي را با دستهاي بسته و در هيئت اسيري به دربار مردي آوردند که جامع تمام مفاسد و جنايات و خيانتها بود، اما بهترين فرصت براي ابلاغ پيام عاشورا نيز فراهم شده بود.
حضرت زينالعابدين (ع) با ديدن يزيد فرمود:
«ما ظنک بجدنا رسولالله لو يرانا علي مثل هذه الحالة؟!»
«چه ميپنداري اگر جد ما رسول خدا ما، را در چنين حالتي ببيند؟»
پيش از آنکه يزيد سخني بگويد فاطمه دختر امام حسين (ع) گفت: «اي يزيد! آيا دختران رسول خدا (ص) بايد اين گونه به اسارت گرفته شوند؟»
عدهاي در مجلس به گريه افتادند و يزيد دستور داد دستهاي امام سجاد (ع) را باز کنند.
چوب خیزران و طشت طلا
آنگاه در حالي که با چوبدستياش بر لب و دندانهاي امام حسين (ع) ضربه ميزد گفت:
نفلق هاما من اناس اعزة علينا و هم کانوا اعق و اظلما
«سرهايي را از کساني که عزيز بودند شکافتيم و آنها آزاردهنده تر و ستمکارتر بودند.»
خطبه و اعتراض حضرت زینب س در مجلس یزید و رسوا شدن طاغوت لع
با مشاهدهي چنين صحنهاي دختر علي (ع) برخاست و با صوتي حزين فرياد زد: اي حسين! اي عزيز رسول خدا! اي پسر مکه و منا! اي پسر فاطمهي زهرا، بانوي بانوان! اي پسر رسول برگزيده!
فرياد زينب فضاي مجلس را در هم کوفت سخنان زينب بسيار کوتاه و معارفهاي با چند واژه ولي به ژرفاي آفرينش پر از حکمت و دقت و ظرافت بود، اصولا هنر زينب و فرزندان اميرالمؤمنين، کوهي از معنا را در واژهاي ظريف نهادن و بيان کردن است، آنچه زينب گفت با همهي فشردگي استيضاح و مهر مرگ حاکميت طاغوتي بنياميه بود، اشک و آه و اندوه مجلس را در خود گرفت
و در اين هنگام يحيي بن حکم [1] در حالي که ميگريست گفت: آنهايي که در کنار طف بودند به ما نزديکتر هستند تا ابنزياد عبد، که نسب پستي دارد. نسل سميه مادر زياد به تعداد ريگهاست، اما از دختر پيامبر نسلي به جاي نمانده است.
يزيد بر سينهي او کوفت و گفت: خاموش باش! [2] او که در موضع انفعال قرار گرفته بود گفت: خداوند پسر مرجانه را رسوا کند! اگر بين او و شما خويشاوندي بود چنين نميکرد. زنجيرها را برداريد و طنابها را باز کنيد! [3] .
[1] ابن شهر آشوب در مناقب نام اين شخص را عبدالرحمن بن حکم ذکر کرده است.
[2] شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 124، بحارالانوار، ج 45، ص 131، لها بادني الطف ادني قرابة من ابنزياد العبد ذي الحبيب الوغل سمية امسي نسلها عدد الحصي و بنت رسولالله ليس لها نسل يزيد بر سينهي يحيي (عبدالرحمن) کوفت وگفت: اي بيمادر چه سخني بود که گفتي؟ نميتوانستي خاموش باشي؟!
الوافي بالوفيات، ج 18، ص 138، تسلية المجالس، ج 2، ص 402، مناقب، ج 4، ص 114.
[3] شريف القريشي، حياة الامام زينالعابدين، ص 173، معالي السبطين، ج 2، ص 159، الانوار النعمانيه، ج 3، ص 251.
[4] بعثت بدون وحی - [ صفحه 286]
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (6)
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
احتجاج حضرت زين العابدين ع به يزيد لع
سپس يزيد با اشاره به سر مبارک امام حسين (ع) گفت: اين مرد به خود ميباليد و ميگفت: پدر من از پدر يزيد بهتر و مادرم از مادر او بهتر است. و جد من از اجداد يزيد، و من خود از او بهتر هستم، و همين مسائل بود که وي را به کشتن داد! اما اينکه پدر او بهتر از پدر من است، کار به داوري کشيد و خدا به نفع پدر من داوري کرد! اما اينکه مادر او بهتر از مادر يزيد است به جانم سوگند که فاطمه (س) دختر رسول خدا بهتر از مادر من است.
اما در مورد جد او، مسلم است هر کس به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشد نميتواند بگويد که جد من بهتر از محمد (ص) است. ولي در مورد خودش و من، شايد او اين آيه را نخوانده است:
«قل اللهم مالک الملک. توتي الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدک الخير». [1] .
سپس خطاب به حضرت زينالعابدين (ع) گفت: اي پسر، پدر تو رابطهي خويشاوندي را ناديده گرفت و حق مرا انکار کرد، و با حکومت و سلطنت من به مبارزه برخاست و خداوند با او چنان رفتار کرد که ديدي!
امام (ع) ادعاي وي را با آيهاي از قرآن پاسخ داد:
ما اصاب من مصيبة في الارض و لا في انفسکم الا في کتاب من قبل ان نبرأها ان ذالک علي الله يسير. [2] .
هيچ مصيبتي به مال و يا جان شما نرسد، مگر پيش از آنکه آن را خلق کنيم.
در کتاب خدا نوشته شده است و اين امر بر خدا آسان است.
يزيد از فرزند خود خالد خواست تا پاسخ امام (ع) را بدهد، اما چون او درماند، خود گفت: و ما أصابکم من مصيبة فبما کسبت أيديکم و يعفو عن کثير. [3] .
اگر مصيبتي بر شما رسد براي کارهايي است که انجام ميدهيد و خدا بسياري از گناهان را ميبخشد.
حضرت زينالعابدين (ع) فرمود: «اي زادهي معاويه و صخر و هند، نبوت و رهبري هميشه در اختيار پدران و اجداد من بوده است؛ پيش از آنکه تو متولد شوي. به راستي که جدم علي بن ابيطالب (ع) در جنگ بدر،احد، و احزاب پرچمدار رسول خدا بود و پرچم کافران در دست پدر و جد تو بود.»
آنگاه فرمود:
ماذا تقولون اذ قال النبي لکم ماذا فعلتم و انتم خير الامم
بعترتي و باهلي بعد مفتقدي منهم اساري و منهم ضرجوا بدم
«چه ميگوييد آنگاه که پيامبر به شما بگويد شما که آخرين امتها بوديد پس از رفتن من با خاندانم چگونه رفتار کرديد. گروهي را به اسارت گرفتيد و دستهاي را به خون آغشته کرديد.»
امام (ع) در ادامه افزود:
«اي يزيد، واي بر تو! اگر ميدانستي چه کردهاي و دربارهي پدرم و خاندانش و عموهاي من چه جنايتهايي مرتکب شدهاي؛ اگر ميدانستي در کوهستانها پناه ميگرفتي و خاکستر نشيني ميگزيدي و فرياد واويلا بلند ميکردي. آيا بايد سر حسين بن علي (ع) که امانت رسول خدا بود در مقابل دروازهي شهر آويزان باشد؟! ما امانت رسول خدا در ميان شما هستيم و من تو را به خواري و پشيماني در روز رستاخيز بشارت ميدهم، روزي که مردم گرد آيند.» [4] .
اشعار کفریه ی یزید لع و زدن چوب خیزران
يزيد که حالت عادي نداشت و گويا مست [5] بود، و يا اينکه همه چيز را از دست رفته ميديد در حالي که با چوبدستي خود بر لب و دندان امام حسين (ع) ضربه ميزد ميخواند:
ليت اشياخي ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقع الاسل
فاهلوا و استهلو فرحا ثم قالوا يا يزيد لا تشل
قتلنا القوم من ساداتهم و عدلناه ببدر فاعتدل
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحي نزل
لعبت من خندق ان لم انتقم من بني احمد ما کان فعل [6] .
اي کاش بزرگان قبيلهام که در جنگ بدر کشته شدند، بودند و ميديدند که قبيلهي خزرج چگونه در برابر نيزهها به زاري افتادهاند.
به تلافي جنگ بدر بزرگانشان را کشتيم و حساب ما تسويه شد.
فرزندان هاشم با حکومت ما بازي کردند و الا نه خبري از آسمان آمد و نه وحي نازل شده است. من از دودمان خندق نيستم، اگر کينهاي را که از محمد (ص) به دل دارم بر فرزندانش عمل نکنم. [7] .
[1] سورهي آل عمران آيهي 26، بحارالانوار، ج 45، ص 131.
[2] سورهي حديد، آيهي 22.
[3] سورهي شوري، آيهي 30.
[4] بحارالانوار، ج 45، ص 135، مقاتل الطالبيين، ص 80، خوارزمي، مقتل الحسين، ج 2، ص 62، تسلية المجالس، ج 2، ص 386، العوالم، ج 17، ص 436.
[5] معالم المدرستين، ج 3، ص 162.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (7)
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
جسارت پيرمرد شامي به زينب
مجلس کنیز خواهی مرد شامی
در اين زمان يکي از شاميان با اشاره به فاطمه، دختر امام حسين (ع) خطاب به يزيد گفت: اين کنيز را به من ببخش!
فاطمه خود را به عمهاش زينب چسباند و گفت: عمه جان حال که يتيم شدهام کنيز هم بشوم؟ [1] .
دل دريايي پيامبر عاشورا و شيرزن کربلا که مملو از درد و رنج بود طوفاني شد. رويش را به سوي مرد شامي برگرداند و فرمود: دروغ گفتي و پليدي! نه تو و نه يزيد قادر به بردن اين دختر نيستيد.
يزيد گفت: به خدا سوگند که اگر بخواهم ميتوانم چنين کنم.
زينب فرمود: «به خدا سوگند، هرگز چنين قدرت و سلطهاي را خداوند به تو نداده است، مگر اينکه از اسلام خارج شوي به دين ديگري در آيي.»
يزيد که بشدت برافروخته بود گفت: با من چنين سخن ميگويي؟! پدر و برادر تو از دين بيرون رفتند.
دختر علي (ع) گفت: «تو، پدر و جدت دين خدا را دين پدرم و برادرم بود پذيرفتيد، اگر مسلمان باشي.»
يزيد گفت: دروغ ميگويي اي دشمن خدا.
زينب فرمود: «تو ظاهرا امير هستي و ظالمانه ناسزا ميگويي و چون قدرت ظاهري داري زورگويي ميکني. [2] .
اقتدار زینب س و فرو ریختن کاخ پوشالی یزید لع
هيمنهي ظاهري بنياميه در حال شکستن بود و حکومتي که تا ديروز بر طبل اقتدار ميکوبيد، و هماوردي را در مقابل خود نميديد در حال فروپاشي بود، يزيد که بافتههاي خود را تنيده مييافت و هر لحظه سنگيني فضاي مجلس بر دوشهاي او سنگيني ميکرد بزودي پي برد که حکومت چيست؟ و چگونه است؟ و از براي کيست؟! او در حالي که هنوز چوبدستي خود را در دست داشت و نگاه خود را به سيماي درخشندهي حسين بن علي دوخته بود گفت:
يفلقن هاما من رجال اعزة علينا و هم کانوا اعق و اظلما
سرهاي مرداني را شکافتند که دوستدارشان بوديم! اما خودشان ناسپاسي و ستم کردند!!
[1] شيخ مفيد، ج 2، ص 120.
[2] وسيلة الدارين، ص 397، الرد علي المتعصب العنيد، ص 49، المنتظم، ج 5، ص 343، احتجاج، ج 2، ص 37، بحارالانوار، ج 45، ص 136، لواعج الاشجان، ص 231، الدمعة الساکبه، ج 5، ص 118،
ابومخنف در مقتل الحسين، ص 131، چنين گزارش کرده است: که چون بار دوم آن مرد شامي درخواست خود را تکرار کرد، يزيد با او تندي کرد و گفت: ساکت شو! خدا تو را مرگ دهد، امکلثوم نيز با قدرت و تندي به مرد شامي گفت: خاموشي گزين اي بيچاره، خداوند دست و پا و زبان تو را قطع کند و به سوي آتش جهنم تو را بازگرداند، فرزندان پيامبر خدمتکار ديگران نميشوند،
چون دعاي امکلثوم خاتمه يافت بارقههاي اجابت از راه رسيد و آن مرد لال شد و دستهاي او به گردنش خشک شد، آنگاه امکلثوم خداي را سپاس گفت: ستايش خداوند را که سهمي از عقوبت تو را در دنيا رسانيد، و اين مجازات کسي است که به فرزندان پيامبران متعرض شود.
[3] بعثت بدون وحی - [ صفحه 291- 290]
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع( 8 )
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
اعتراض بعضی از حضار به زدن چوب بر لب و دندان امام حسین ع
ابوبرزهي اسلمي که از ياران رسول خدا (ص) و از ميهمانان ويژهي مجلس جشن يزيد بود برخاست و گفت: به خدا سوگند! چوب تو به جايي زده شود که خود بارها ديدم رسول خدا بر آن لب مينهاد، [1] تو اي يزيد بدان که در روز رستاخيز پسر زياد شفاعت کننده و ياور تو خواهد بود و اين حسين (ع) را محمد (ص) رسول خدا شفيع و يار باشد. [2] .
يزيد برآشفت و دستور داد او را از قصر حکومتي بيرون کنند و ابوبرزه خود در حالي که سخت خشمگين بود برخاست و خارج شد. سپس زيد بن ارقم که از اصحاب رسول خدا بود گفت: اي يزيد! به خداوندي که جز او خدايي نيست خود ديدم که رسول خدا فراوان بر حسن و حسين بوسه ميزد و ميفرمود: اين دو امانتهاي من در ميان مسلمانان هستند. آيا اين گونه امانتداري کردي؟! [3] .
آنگاه نعمان بن بشير گفت: اي يزيد [از ضربه زدن به لبهاي امام] دست بردار، من خود ديدم رسول خدا آن را ميبوسيد. [4] سمرة بن جندب در حالي که برافروخته بود ايستاد و گفت: خداوند دستهايت را ببرد اي يزيد! چوب بر لب و دندان کسي زدي که من بسيار ديدم که رسول خدا بر آنها بوسه مينهاد، يزيد به او پاسخ داد: اگر مصاحبت تو با رسول خدا نبود، گردن تو را ميزدم. سمره پاسخ داد: واي بر تو مرا به خاطر مصاحبت با رسول خدا حفظ ميکني، اما [حق] فرزندان صاحب رسالت را واميگذاري؟ [5] .
آرام آرام صداي شيون حاضران بلند شد. مردي ديگر از انصار که رسول خدا را درک کرده بود همانند ايشان سخن گفت و نالهها افزون گرديد. آزادگان خاندان رسالت و مردان و زناني که غيرت ايماني آنها به جوش آمده بود ضيافت يزيد را به محنتي بزرگ تبديل کرده بودند، پنداشتي که مجلس براي سوگواري شهيدان است
از ميان پردهنشينان حرم بنياميه نيز شيون برخاست، هند دختر عبدالله بن عامر بن کريز (همسر يزيد) حيرتزده و مبهوت از پس پرده بيرون دويد و در حالي که با سر و پاي برهنه و جامهي دريده اين سو و آن سو ميدويد گفت: اي يزيد، به فرمان تو سر حسين پسر فاطمه (س) را بر نيزه کردهاند؟! عمل تو مستوجب لعن خدا و رسول خداست، و به خدا سوگند! که نه من همسر تو هستم و نه تو شوهر من خواهي بود.
يزيد که چنين حادثهاي را انتظار نداشت، خود جامهاي بر سر او افکند و گفت: اي هند! بر فرزند رسول خدا (ص) و بزرگ قريش گريه و زاري کن که پسر زياد در امر [قتل] او عجله کرد و من به کشتن او راضي نبودم، هند گفت: چگونه رسول خدا (ص) را ديدار ميکني؟ [6] .
[1] تاريخ طبري، ج 5، ص 465، العبرات، ج 2، ص 276، مروج الذهب، ج 3، ص 70.
[2] ابناثير، ج 3، ص 298، الفتوح، ج 5، ص 240.
[3] المنتخب، ج 2، ص 494، معالي السبطين، ج 2، ص 158، ابن جوزي در کتاب الرد علي المتعصب العنيد، ص 46، نوشته است که زيد بن ارقم گفت، خداوندا من حسن و حسين و صالح مؤمنين [علي] را در ميان مسلمانان امانت ميگذارم.
[4] العبرات، ج 2، ص 310.
[5] خوارزمي، مقتل الحسين، ج 2، ص 58، العبرات، ج 2، ص 290.
[6] مقتل ابومخنف، ص 126، الدمعة الساکبه، ج 5، ص 95، با اندکي اختلاف تاريخ طبري، ج 5، ص 465، ابن اثير، کامل، ج 3، ص 298، بحارالانوار، ج 45، ص 143، العوالم، ج 17، ص 443، تسلية المجالس، ج 2، ص 399، المنتخب، ج 2، ص 485.
[7] بعثت بدون وحی - [ صفحه 292]
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع
به یاد بود بسیجی عاشق،مدافع حرم سیدالشهداء شهید مرتضی کارگر شریف و همرزمانش شهیدان علی ارغیانی و علی اکبر شاهمرادی وتمامی شهدای حرم حضرت زینب که خونشان طلیعه ظهور امام عصر عج است.
شهدای ذکر شده عاشق این خطبه بودند
گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.»
چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.»
آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت.
امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!»
مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبهي او به چه رسد.»
يزيد گفت: «شما در کار او و در کار اين خاندان به شکايد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من ميترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد.
امام عليهالسلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.»
«شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کنندهاي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شبها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمتهاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.»
به اين ترتيب ميفرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.»
«ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد
و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي،و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد.
أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني
أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا
أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا.
أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است.
أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است.
أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد،
أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی
أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آنکس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد.
أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کماندار يا نزديکتر.
أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آنکس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد.
أنا ابنالحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا.
أنا ابنعلي المرتضي منم پسر علي مرتضي
أنا ابنمحمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي
أنا ابنفاطمة الزهراء منم پسر فاطمهي زهرا
أنا ابنخديجة الکبري منم پسر خديجهي کبري
أنا ابنسدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي.
أنا ابنشجرة طوبي منم پسر شجرهي طوبي.
أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خونها
أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آنکس که بگريست بر او جنيان در ظلمات.
أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آنکس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.»
چون سخن به اينجا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود:
«نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگتر و برتر است و جليلتر و کريمتر از آنچه من ميترسم و حذر ميکنم.»
چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم
هشتک های منتخب کانال ضامن اشک ویژه محرم و صفر:
#محرم_نامه
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات
#اهداف_قیام_امام_حسین_علیه_السلام
#وقایع_روز_عاشوراء
#استغاثه_امام_حسین_علیه_السلام
#لبیک_یا_داعی_الله
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها_و_عاشوراء
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
#شعر_شیعتی
#اهداف_قیام_امام_حسین_علیه_السلام
#وصیت_امام_حسین_علیه_السلام
#سخنان_امام_حسین_علیه_السلام
#وقایع_روز_عاشوراء
#وقایع_شام_غریبان
#اسارت_آل_الله
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#حضرت_رقیه_س
#مقتل_شناسی
#دروس_مقتل
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#مقام_ابوالفضل_ع
#مقام_ابوالفضل_ع_در_روایات
#علی_اکبر_علیه_السلام
#علی_اکبر_ع
#عرفان_و_توحید_در_مکتب_امام_حسین_علیه_السلام
#عرفان_و_عاشوراء
#علی_اصغر_علیه_السلام
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم
#قاتلین_امام_حسین_ع
#اربعین_روز_خاص_زیارت_حضرت_مهدی_عج
#دشمنان_اهل_بیت_ع
#وقایع_دوازدهم_محرم
#دفن_امام_حسین_علیه_السلام_و_شهداء
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (16)
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#نتایج_درخشان_قیام_امام_حسین_علیه_السلام
#بازار_شام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
درماندگي دربار يزيد لع از شکست مجلس شام
مراسم سوگواري امام (ع) و شهداي کربلا، گريه و شيون مخدرات حرم پيامبر به مؤثرترين ابزار براي استيضاح دستگاه جابر اموي تبديل شد.
عاشورا، طناب دار سلطنت ظلم و کربلا، تير خلاص استکبار يزيدي شده بود، گروه گروه مردم شام با اهل بيت به عزاداري و همدردي ميپرداختند و کار آن چنان بالا گرفت که يزيد هم از عبيدالله بيزاري ميجست و به خاندان امام حسين (ع) اداي احترام ميکرد.
یزید لع روزي از امام سجاد (ع) عذرخواهي کرد و گفت: آنچه گذشت به عهدهي فرزند مرجانه است. لعنت خدا بر پسر مرجانه، اگر حسين (ع) با من مواجه ميشد، هر چه ميخواست انجام ميدادم و با تمام قدرت از کشته شدنش جلوگيري ميکردم حتي اگر به هلاکت بعضي از فرزندانم ميانجاميد. اما آنچه اتفاق افتاد و ديدي قضاي الهي بود، حال هر احتياجي داريد بنويسيد تا انجام دهم. [1] .
امام (ع) درخواست کرد تا سر پدر بزرگوارش را تحويل دهند که يزيد امتناع کرد، اما فشار افکار عمومي کار را به جايي رساند که به قول طبري، يزيد بر سر سفرهي غذا نمينشست، مگر اينکه علي بن الحسين (ع) را فراميخواند و او را بر سر همان سفره مينشاند [2]
؛ البته تغيير رفتار يزيد فريبي بيش نبود و او و مشاوران نيرنگ بازش شرايط را تحليل کرده و زمان را مقتضي چنين برخوردهاي منافقانهاي ميدانستند و الا در پشت پرده، حقيقت انديشهي امويان غير از آن چيزي بود که مردم مشاهده ميکردند. يزيد هر دو عراق، (کوفه و بصره) را در حوزهي قلمرو عبيدالله قرار داد [3]
و يک ميليون درهم پاداش براي وي فرستاد و در جواب بيوفايي مردم کوفه نسبت به امام حسين (ع) و خلق ماجراي کربلا دستور داد، عبيدالله به ميزان صد در صد بر پاداش و هداياي مردم کوفه بيفزايد و با همين عطاياي يزيد بود که عبيدالله دو کاخ سرخ و سفيد ساخت تا زمستانها را در قصر حمراء و تابستان را در قصر بيضا بگذراند. به هر حال هيچگونه آثاري از ندامت و تغيير رويه در زندگي خفتبار او ثبت نشده است.
به هر حال شام، در شام بلايي سخت گرفتار آمده بود، مردمان شام حيران و سرافکنده زينب را ميديدند که عليرغم آن همه اندوه در اوج قلهي عزت و آزادگي بر تباهي آل ابوسفيان متبسم بود، شهر زينت کردهي ديروز يکسره ويرانسرايي بود که هر لحظه از شأن و مرتبت اموياش کاسته ميشد و لحظه به لحظه با گريههاي هدايتافزاي زينب علوي ميگرديد.
مأموران حيرتزده بنياميه که تا چندي پيش از فرجام نبرد کربلا مستانه ميغريدند و در پوست خود نميگنجيدند، امروز با همهي تجهيزات و لباسهاي رنگين و شمشيرهاي مرصع به اسارت زينب در آمدهاند، آن همه مصيبتها که هر کدام از آنها مردان بزرگي را به زانو ميافکند در مقابل قدرت و شکوه حضرت سجاد و زينب زانوزده بودند و يزيد در هم شکسته و مأيوس در انتظار آيندهي مبهم و پرهراس خويش، خود را در عزاداري بر حسين بن علي و شهداي کربلاي خونين، همراه و سوگوار نشان ميداد.
قطرات سرشک داغ سوگواران به هم ميپيوست و همانند رشتهاي محکم و گدازان هر لحظه به حلقوم بزرگ مفسد و جنايت پيشهي بنياميه تنگتر ميشد. هيچ زني از سياه و سفيد، قريشي و هاشمي نمانده بود مگر اينکه در جوار قصر طاغوت اموي فرياد يا حسين سر داده باشد. [4]
حزن کربلايي حتي زنان حرم بنياميه را نيز در خود گرفت و آنان که احساسي لطيفتر از مردان شمشير داشتند سه روزي را در همراهي با آل عصمت به عزا نشستند. [5] طاغوت بنياميه دستور داد تا هر آنچه از اهالي کاروان حسيني غارت شده بود بازگردانند. [6] و مانند تمام اصحاب شيطان براي گريز از هر رسوايي در مجالس و محافل به طعن و سرزنش عبيدالله بن زياد ميپرداخت، و هر آنکس را که فاجعهي کربلا را به او نسبت ميداد مجازات مينمود. [7] يزيد در اوج بلاهت و ناداني که خصيصهي زندگي طاغوتي ستمگران است بارها ميگفت من و قتل حسين بن علي؟! هرگز!! من چنين فرماني نداده بودم و عبيدالله او را به قتل رساند. [8] .
خونخواهي حسين بن علي به سرعت در رگ و جان مردمان شامي جاي گرفت و مروان بن حکم از طريق اخبار عوامل نفوذي در مجالس و محافل مردم پي برده بود که قصر حکومتي ديگر محل امن و پناه محکمي نيست، لذا بسرعت خود را به يزيد رساند و پيشنهاد کرد که خاندان ابي عبدالله (ع) را به مدينه بازگرداند و گرنه تداوم حکومت او با مخاطرهي جدي مواجه خواهد شد. [9] .
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (17)
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_زهراء_س_و_پیراهن_خونی_امام_حسین_ع
#روضه_پیراهن_خونی_امام_حسین_ع
#سکینة_سلام_الله_علیها
خواب حضرت سکینه س در شام و دیدن حصرت زهراء س
بحراني در العوالم، ج 17، ص 441، و علامه مجلسي در بحارالانوار، ج 45، ص 141، از قول دختر امام حسين (ع) نوشتهاند: چهار روز از اقامت ما در شام ميگذشت، به خواب رفتم - خوابي طولاني –
ديدم زني نوراني به هودجي سوار و دست بر سر گذاشته است، پرسيدم: اين زن کيست؟ گفتند: اين [بانو] فاطمه دختر محمد و مادر پدر توست!!، با خود گفتم: به خدا سوگند بايد نزد او رفته و بگويم با ما چه کردند؟!!
شتابان دويدم و خود را به او رساندم و چون در برابرش ايستادم گريهکنان گفتم:
اي مادر! به خدا سوگند! حق ما را انکار کردند!! به خدا سوگند! جمعيت ما را پراکنده ساختند! اي مادر به خدا سوگند! [تعدي به] حريم ما را مباح دانستند!! اي مادر به خدا سوگند! پدر ما حسين را کشتند!!! چون [فاطمه] سخنان مرا شنيد
فرمود: سکينه بيش اين مگو، بند دلم را بريدي، اين پيراهن پدر توست که از خويش نميکنم تا با همين پيراهن خدا را ملاقات کنم!! براستي ميتوانست بين امام علي بن الحسين همنشيني وجود داشته باشد؟!! آن هم در حالتي که همين سکنيه (س) يزيد را کافر ميشناسد؟!
نور الابصار، ص 265، کامل، ج 3، ص 299، تاريخ طبري، ج 5، ص 464، اعلام النساء، ج 2، ص 97.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#بازار_شام
روضه امام سجاد ع ،بازار شام، پیر مرد شامی
حدثنا محمد بن ابراهيم بن اسحاق رحمه الله، قال: حدثنا عبدالعزيز بن يحي البصري، قال: أخبرنا محمد بن زکريا، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن يزيد، قال: حدثنا أبونعيم، قال: حدثني حاجب عبيدالله بن زياد: [...] فأقيموا علي درج المسجد حيث يقام السبايا، و فيهم علي بن الحسين عليهالسلام و هو يومئذ فتي شاب، فأتاهم شيخ من أشياخ أهل الشام، فقال لهم: الحمد لله الذي قتلکم و أهلککم و قطع قرن الفتنة، فلم يألو عن شتمهم.
فلما انقضي کلامه قال له علي بن الحسين عليهالسلام: أما قرأت کتاب الله عزوجل؟ قال: نعم. قال: أما قرأت هذه الآية: (قل لا أسألکم عليه أجرا الا المودة في القربي)؟ قال: بلي. قال: فنحن أولئک. ثم قال: أما قرأت: (وآت ذاالقربي حقه)؟ قال بلي.
قال: فنحن هم، فهل قرأت هذه الآية: (انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس أهل البيت و يطهرکم تطهيرا)؟ قال: بلي. قال: فنحن هم.
فرفع الشامي يده الي السماء، ثم قال: اللهم اني أتوب اليک ثلاث مرات، اللهم اني أبرأ اليک من عدو آل محمد، و من قتلة أهل بيت محمد. لقد قرأت القرآن، فما شعرت بهذا قبل اليوم.
الصدوق، الأمالي، / 166 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 155/45؛ البحراني، العوالم، 396/17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 90/5؛ القمي، نفس المهموم، / 434 - 433؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 384؛ المحمودي، العبرات، 272 - 271/2؛ مثله الفتال، روضة الواعظين، / 164؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 496 - 495
آنها را بر پلکان مسجد که توقفگاه اسيران بود، بازداشتند. علي بن الحسين که جوانکي بود با آنها بود. شيخي از شاميان آمد و گفت: «حمد خدا را که مردان شما را کشت و آشوب را خاموش کرد.»
و هر چه توانست به آنها بد گفت. چون سخن خود تمام کرد، علي بن الحسين عليهالسلام به او فرمود: «تو قرآن نخواندهاي؟»
گفت: «چرا!»
گفت: «اين آيه خواندي - شوري23 - بگو از شما مزدي نخواهم جز دوستي خويشان.»
گفت: «آري!»
فرمود: «ما آنهاييم.»
فرمود: «اين آيه خواندي که بذي القربي حقش را بده؟»
گفت: «آري!»
فرمود: «ما آنهاييم.»
فرمود: «اين آيه خواندي - احزاب - همانا خداي خواسته پليدي را از شما خاندان ببرد و شما را بينهايت پاکيزه کند؟»
گفت: «آري!»
فرمود: «ما آنهاييم.»
آن شامي دست به آسمان برداشت و گفت: «خدايا! من به درگاهت توبه کردم تا سه بار. خدايا! من به تو بيزارم از دشمن آل محمد و از قاتلان اهل بيت. من قرآن را خواندم و تاکنون متوجه اين آيات نشدم.»
کمرهاي، ترجمهي امالي، / 166.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع
به یاد بود بسیجی عاشق،مدافع حرم سیدالشهداء شهید مرتضی کارگر شریف و همرزمانش شهیدان علی ارغیانی و علی اکبر شاهمرادی وتمامی شهدای حرم حضرت زینب که خونشان طلیعه ظهور امام عصر عج است.
شهدای ذکر شده عاشق این خطبه بودند
گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.»
چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.»
آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت.
امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!»
مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبهي او به چه رسد.»
يزيد گفت: «شما در کار او و در کار اين خاندان به شکايد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من ميترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد.
امام عليهالسلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.»
«شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کنندهاي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شبها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمتهاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.»
به اين ترتيب ميفرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.»
«ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد
و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي،و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد.
أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني
أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا
أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا.
أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است.
أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است.
أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد،
أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی
أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آنکس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد.
أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کماندار يا نزديکتر.
أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آنکس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد.
أنا ابنالحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا.
أنا ابنعلي المرتضي منم پسر علي مرتضي
أنا ابنمحمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي
أنا ابنفاطمة الزهراء منم پسر فاطمهي زهرا
أنا ابنخديجة الکبري منم پسر خديجهي کبري
أنا ابنسدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي.
أنا ابنشجرة طوبي منم پسر شجرهي طوبي.
أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خونها
أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آنکس که بگريست بر او جنيان در ظلمات.
أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آنکس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.»
چون سخن به اينجا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود:
«نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگتر و برتر است و جليلتر و کريمتر از آنچه من ميترسم و حذر ميکنم.»
چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
4_5901993154487256325.mp3
41.18M
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
اول صفر ورود اسراء ع به شام
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
@zameneashk1
سلام علیکم
لطفا برای دیدن مطالب منتخب ایام این هشتک ها را بزنید:
#راس_الحسین_علیه_السلام
#مقامات_راس_الحسین_علیه_السلام
#دروازه_ساعات
#دیر_راهب_نصرانی
#وقایع_بازار_کوفه
#شعر_هلال
#وقایع_خرابه_شام
#مصائب_خرابه_شام
#حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س_شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ایام_صفر
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
#اربعین
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبد الله
با عرض سلام خدمت ذاکرین امام حسین ع
گلچین دوم فهرست هشتک های ایام محرم و صفر برای آمادگی عزیزان مداح در کانال و گروه مقتل امام حسین ع
ضمنا پین pin ده شب محرم روی گروه مقتل قرار گرفت.
#فهرست_هشتک_کانال_و_گروه_مقتل_امام_حسین_علیه_السلام
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات
#سلام_بر_محرم_اذن_سیاهی
#شب_اول_محرم_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام_و_هانی_بن_عروة
#مسلم_بن_عقیل_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#دو_طفلان_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#حمیدة_دختر_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#وقایع_دوم_محرم_از_ورودیه_تا_شب_تاسوعا
#دوم_محرم_ورودیه
#کربلاء
#ورودیه_کربلاء_شب_دوم_محرم
#فضائل_کربلاء
#روایت_ام_ایمن
#باب_توبه_حر_بن_ریاحی
#حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س_شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اثبات_وجود_نورانی_حضرت_رقیة_س
#برکات_وجود_نازنین_حضرت_رقیة_س
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#علی_اصغر_علیه_السلام
#شهادت_رضیع_میدان_علی_اصغر_ع
#شهادت_طفل_کنارخیمه
#شهادت_طفل_یک_روزه
#دفن_علی_اصغر_ع
#علی_اکبر_علیه_السلام
#مقتل_علی_اکبر_ع
#زیارت_علی_اکبر_ع
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#شهادت_قمر_بنی_هاشم_عباس_بن_علی_ع
#سیره_و_مکارم_اخلاقی_عباس_ع
#روایات_معصومین_درباره_ی_عباس_ع
#راس_عباس_بن_علی_ع
#زیارت_نامه_قمر_بنی_هاشم_عباس_ع
#وقایع_روز_تاسوعاء_شب_عاشوراء
#وقایع_صبح_عاشورا
#وقایع_روز_عاشوراء
#مصائب_امام_حسین_علیه_السلام
#عطش_امام_حسین_ع_و_اصحاب
#روضه_های_عطش
#سلام_بر_امام_حسین_ع_هنگام_نوشیدن_آب
#وقایع_عصر_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#آتش_در_خیام
#دار_الحرب
#هروله
#مقتل_گودال
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
#قاتلین_امام_حسین_ع
#جراحات_زخم_ستاره_جراحات_امام_حسین_ع
#روضه_پیراهن_خونی_امام_حسین_ع
#وداع_های_امام_حسین_علیه_السلام
#وداع_های_امام_حسین_ع_در_روز_عاشوراء
#شهدای_اهل_البیت_علیه_السلام_بنی_هاشم
#اطفال_شهید_ذبح_الاطفال
#اصحاب_امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#اسامی_شهدای_کربلاء
#زیارت_شهداء
#وقایع_شام_غریبان
#راس_الحسین_علیه_السلام
#مقامات_راس_الحسین_علیه_السلام
#رؤس_بنی_هاشم_و_انصار_و_محبان_امام_حسین_ع
#تنور_خولی
#دیر_راهب_نصرانی
#محل_دفن_سر_مطهر
#روضه_های_سر_مطهر_امام_حسین_علیه_السلام
#وقایع_یازدهم_محرم
#اسارت_آل_الله
#حرکت_اسراء_از_کربلاء_به_سمت_کوفه_و_خروجشان
#وقایع_دوازدهم_محرم
#دفن_امام_حسین_علیه_السلام_و_شهداء
#وقایع_بازار_کوفه
#بازار_کوفه
#دوازدهم_محرم_ورود_به_بازار_کوفه
#وقایع_مجلس_ابن_زیاد_لع
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مصائب_خرابه_شام
#شعر_شیعتی
#شعر_هلال
#تربت_امام_حسین_ع
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#بیتوته_رباب_س_در_کنار_قبر_سید_الشهداء_ع_در_روز_اربعین
#دفن_سر_مطهر_در_اربعین
#مقتل_اربعین
#روضه_های_اربعین
#وداع_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_با_شهداء
#اربعین_روز_خاص_زیارت_حضرت_مهدی_عج
#زیارت_اربعین
#شرح_و_تفسیر_زیارت_اربعین
#سلام_های_زیارت_اربعین
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_حسین_امام_ع
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
#زنان_عاشورایی
#عفاف_و_حجاب_در_قرآن
#مختصری_از_زندگینامه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#دو_طفلان_زینب
#رباب_سلام_الله_علیها
#ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#سکینة_سلام_الله_علیها
#احادیث_ائمه_علیه_السلام_درباره_عاشوراء
#احادیث_ویژه_ی_ائمة_درباره_امام_حسین_علیه_السلام
#شهادت_پیامبر_ص
#روضه_های_شهادت_پيامبر_اکرم_ص
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها_و_عاشوراء
#حضرت_زهراء_س_و_پیراهن_امام_حسین_ع
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_های_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_علیه_السلام_و_عاشوراء
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#جهانی_شدن_مهدویت_و_عاشوراء
#فهرست_مقاتل_روضه_ها_مطالب_در_رابطه_ی_با_عاشوراء
#فهرست_روضه
#روضه_ظهر_عاشوراء
#روضه_های_اسارت_اهل_بیت_ع
#روضه_های_امام_زمان_عج
#روضه_های_شب_جمعه
#دشمنان_اهل_بیت_ع
#گفتار_عاشورایی_سخنرانی_مقتل_خوانی
#pin_پین_قوانین_و_تذکرات_کانال_و_گروه_مقتل_امام_حسین_ع
مهم توجه : دوستان با زدن ضربه روی هشتک غالبا مطالب در درجه اول روی کانال مقتل ضامن اشک است و در درجه دوم روی گروه مقتل متضمن البکاء
عاشقان سید الشهداء را دعوت به کانال و گروه کنیم تا در ثواب روضه های آنها شریک باشیم.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk تلگرام
@zameneashk1 ایتا
لینک گروه مقتل متضمن البکاء
مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع
https://t.me/joinchat/FRbuyTy-YrDO5c-2tlaFAA
بسم الله الرحمن الرحیم
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع
گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.»
چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.»
آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت.
امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!»
مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبه ي او به چه رسد.»
يزيد گفت: «شما را در کار او و در کار اين خاندان به شک آيد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من ميترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد.
امام عليه السلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.»
«شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کننده اي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شبها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمتهاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.»
به اين ترتيب ميفرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.»
«ايها الناس! من عرفني فقد عرفني،
اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد
و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي،
و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد.
أنا ابن مکة و مني
منم پسر مکه و مني
أنا ابن زمزم والصفا
منم پسر زمزم و صفا
أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا
منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا.
أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي
منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است.
أنا ابن خير من طاف وسعي
منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است.
أنا ابن خير من حج و أتي
منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد،
أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي
منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی
أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آنکس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد.
أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کماندار يا نزديکتر.
أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي
منم پسر آنکس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد.
أنا ابن الحسين القتيل بکربلاء
منم پسر حسين کشته شده به کربلا.
أنا ابن علي المرتضي
منم پسر علي مرتضي
أنا ابن محمد المصطفي
منم پسر محمد مصطفي
أنا ابن فاطمة الزهراء
منم پسر فاطمهي زهرا
أنا ابن خديجة الکبري
منم پسر خديجهي کبري
أنا ابنسدرة المنتهي
منم پسر سدرة المنتهي.
أنا ابن شجرة طوبي
منم پسر شجره ي طوبي.
أنا ابن المرمل بالدماء
منم پسر آغشته به خونها
أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء
منم پسر آنکس که بگريست بر او جنيان در ظلمات.
أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء
منم پسر آنکس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.»
چون سخن به اينجا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود:
«نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگتر و برتر است و جليلتر و کريمتر از آنچه من ميترسم و حذر ميکنم.»
چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبد الله
با عرض سلام خدمت ذاکرین امام حسین ع
گلچین فهرست هشتگهای ایام صفر برای آمادگی عزیزان مداح در کانال
#راس_الحسین_علیه_السلام
#مقامات_راس_الحسین_علیه_السلام
#رؤس_بنی_هاشم_و_انصار_و_محبان_امام_حسین_ع
#محل_دفن_سر_مطهر
#روضه_های_سر_مطهر_امام_حسین_علیه_السلام
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مصائب_خرابه_شام
#زنان_عاشورایی
#حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س_شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اثبات_وجود_نورانی_حضرت_رقیة_س
#برکات_وجود_نازنین_حضرت_رقیة_س
عاشقان سید الشهداء را دعوت به کانال و گروه کنیم تا در ثواب روضه های آنها شریک باشیم.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk تلگرام
@zameneashk1 ایتا
لینک گروه مقتل متضمن البکاء
مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
❖﷽❖
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
❇️نگه داشتن اسراء را در پشت دروازه شام برای زینت کردن شهر و استقبال از ایشان
🔰محرم نامه اول صفر ورود اسراء به شهر شام
📜و في الکامل البهائي أيضا قال: أوقفوا أهل البيت عليهمالسلام علي باب الشام ثلاثة أيام حتي يزينوا البلدة ، فزينوها بکل حلي و زينة و مرآة کانت فيها، فصارت بحيث لم ترعين مثلها، ثم استقبلتهم من أهل الشام زهاء خمس مائة ألف من الرجال والنساء مع الدفوف، و خرج أمراء الناس مع الطبول و الصنوج والبوقات، و کان فيهم ألوف من الرجال والشبان والنسوان يرقصون و يضربون بالدف والصنج والطنبور، و قد تزين جميع أهل الشام بألوان الثياب والکحل والخضاب.
📚القمي، نفس المهموم، / 432 مساوي مثله المازندراني، معالي السبطين، 141/2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 380 - 379
📝و بر در شهر سه روز ايشان را بازگرفتند تا شهر بيارايند و هر حلي و زيور و زينتي که در آن بود، به آيينها بستند به صفتي که کسي چنان نديده بود.
قريب پانصد هزار مرد و زن با دفها و اميران ايشان طبلها و کوسها و بوقها و دهلها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان رقصکنان با دف و چنگ و ربابزنان استقبال کردند. جمله اهل ولايت دست و پاي خضاب کرده و سرمه در چشم کشيده و لباسها پوشيده [بودند].
📚عمادالدين طبري، کامل بهايي، 293 - 292/2.
کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال مقتل ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
❖﷽❖
#ایام_صفر
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
📜حدثنا عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النيسابوري العطار رضي الله عنه، قال: حدثنا علي ابنمحمد بن قتيبة ، عن الفضل بن شاذان،
قال: سمعت الرضا عليهالسلام يقول:
لما حمل رأس الحسين بن علي عليهماالسلام الي الشام أمر يزيد (لعنه الله)، فوضع و نصبت عليه مائدة، فأقبل هو (لعنه الله) و أصحابه يأکلون و يشربون الفقاع، فلما فرغوا أمر بالرأس، فوضع في طست تحت سريره و بسط عليه رقعة الشطرنج، و جلس يزيد (عليه اللعنة) يلعب بالشطرنج و يذکر الحسين و أباه و جده صلوات الله عليهم، و يستهزي يذکرهم، فمتي قمر صاحبه تناول الفقاع؛ فشربه ثلث مرات، ثم صب فضلته علي ما يلي الطست من الأرض
فمن کان من شيعتنا، فليتورع عن شرب الفقاع واللعب بالشطرنج .
و من نظر الي الفقاع أو الي الشطرنج ، فليذکر الحسين عليهالسلام و ليلعن يزيد و آل زياد، يمحو الله عزوجل بذلک ذنوبه و لو کانت بعدد النجوم
حدثنا تميم بن عبدالله بن تميم القرشي رضي الله عنه، قال: حدثنا أبي، عن أحمد بن علي الأنصاري، عن عبدالسلام بن صالح الهروي، قال: سمعت أباالحسن علي بن موسي الرضا عليهماالسلام، يقول :
أول من اتخذ له الفقاع في الاسلام بالشام يزيد بن معاوية (لعنه الله)، فأحضر و هو علي المائدة و قد نصبها علي رأس الحسين عليهالسلام، فجعل يشربه و يسقي أصحابه و يقول (لعنه الله): اشربوا، فهذه شراب مبارک و لو لم يکن من برکته الا أنا أول ما تناولناه. و رأس عدونا بين أيدينا، و مائدتنا منصوبة عليه، و نحن نأکله و نفوسنا ساکنة، وقلوبنا مطمئنة. .
فمن کان من شيعتنا فليتورع عن شرب الفقاع، فانه من شراب أعدائنا ، فان لم يفعل، فليس منا.
و لقد حدثني أبي، عن أبيه ، عن آبائه، عن علي بن أبيطالب عليهالسلام، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: لا تلبسوا لباس أعدائي و لا تطعموا مطاعکم أعدائي، و لا تسلکوا مسالک أعدائي، فتکونوا أعدائي کما هم أعدائي .
قال مصنف هذا الکتاب رحمته الله: لباس الأعداء هو السواد، و مطاعم الأعداء النبيذ المسکر والفقاع، والطين، والجري من السمک، والمارماهي، والزمير، والطافي، و کل ما لم يکن له فلوس من السمک، و لحم الضب، والأرنب والثعلب و ما لم يدف من الطير و ما استوي طرفاه من البيض والدبا من الجراد، و هو الذي لا يستقل بالطيران و الطحال، و مسالک الأعداء مواضع التهمة، و مجالس شرب الخمر، والمجالس التي فيها الملاهي و مجالس الذين لا يقضون بالحق، والمجالس التي يعاب فيها الأئمة عليهمالسلام والمؤمنون، و مجالس أهل المعاصي والظلم و الفساد والقمار [و قد بلغني أن في أنواع الفقاع ما قد يسکر کثيره و ما أسکر کثيره، فقليله و کثيره حرام]. .
📚الصدوق، عيون أخبار الرضا، 26 - 25/2، من لا يحضره الفقيه، 301/5
4_5992326199441885206.DOC
71.5K
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مصائب_خرابه_شام
🔺🔺🔺گزارش کامل شام
کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال مقتل ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
4_5901993154487256325.mp3
41.18M
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#بازار_شام
اول صفر ورود اسراء به شام
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
کانال مقتل ضامن اشک
@zameneashk1
ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#وقایع_صفر
مصائب روز اول صفر بر اهل بیت (ع) در ورود به شام در کلام امام زین العابدین(ع)
به محفل عاشقان امام حسین ع به کانال ضامن اشک بپیوندید.
https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR واستاپ
@zameneashk تلگرام
@zameneashk1 ایتا
❖﷽❖
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
❇️نگه داشتن اسراء را در پشت دروازه شام برای زینت کردن شهر و استقبال از ایشان
🔰محرم نامه اول صفر ورود اسراء به شهر شام
📜و في الکامل البهائي أيضا قال: أوقفوا أهل البيت عليهمالسلام علي باب الشام ثلاثة أيام حتي يزينوا البلدة ، فزينوها بکل حلي و زينة و مرآة کانت فيها، فصارت بحيث لم ترعين مثلها، ثم استقبلتهم من أهل الشام زهاء خمس مائة ألف من الرجال والنساء مع الدفوف، و خرج أمراء الناس مع الطبول و الصنوج والبوقات، و کان فيهم ألوف من الرجال والشبان والنسوان يرقصون و يضربون بالدف والصنج والطنبور، و قد تزين جميع أهل الشام بألوان الثياب والکحل والخضاب.
📚القمي، نفس المهموم، / 432 مساوي مثله المازندراني، معالي السبطين، 141/2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 380 - 379
📝و بر در شهر سه روز ايشان را بازگرفتند تا شهر بيارايند و هر حلي و زيور و زينتي که در آن بود، به آيينها بستند به صفتي که کسي چنان نديده بود.
قريب پانصد هزار مرد و زن با دفها و اميران ايشان طبلها و کوسها و بوقها و دهلها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان رقصکنان با دف و چنگ و ربابزنان استقبال کردند. جمله اهل ولايت دست و پاي خضاب کرده و سرمه در چشم کشيده و لباسها پوشيده [بودند].
📚عمادالدين طبري، کامل بهايي، 293 - 292/2.
کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال مقتل ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
❖﷽❖
#ایام_صفر
#دروازه_ساعات
#اسارت_آل_الله
❇️ نگه داشتن اسراء را در پشت دروازه شام برای زینت کردن شهر و استقبال از ایشان
🔰 محرم نامه اول صفر ورود اسراء به شهر شام
📜و في الکامل البهائي أيضا قال: أوقفوا أهل البيت عليهمالسلام علي باب الشام ثلاثة أيام حتي يزينوا البلدة ، فزينوها بکل حلي و زينة و مرآة کانت فيها، فصارت بحيث لم ترعين مثلها، ثم استقبلتهم من أهل الشام زهاء خمس مائة ألف من الرجال والنساء مع الدفوف، و خرج أمراء الناس مع الطبول و الصنوج والبوقات، و کان فيهم ألوف من الرجال والشبان والنسوان يرقصون و يضربون بالدف والصنج والطنبور، و قد تزين جميع أهل الشام بألوان الثياب والکحل والخضاب.
📚القمي، نفس المهموم، / 432 مساوي مثله المازندراني، معالي السبطين، 141/2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 380 - 379
📝و بر در شهر سه روز ايشان را بازگرفتند تا شهر بيارايند و هر حلي و زيور و زينتي که در آن بود، به آيينها بستند به صفتي که کسي چنان نديده بود.
قريب پانصد هزار مرد و زن با دفها و اميران ايشان طبلها و کوسها و بوقها و دهلها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان رقصکنان با دف و چنگ و ربابزنان استقبال کردند. جمله اهل ولايت دست و پاي خضاب کرده و سرمه در چشم کشيده و لباسها پوشيده [بودند].
📚عمادالدين طبري، کامل بهايي، 293 - 292/2.
کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال مقتل ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR