#وقایع_روز_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#مقتل_گودال
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
آمدن ذوالجناح به سمت حرم امام حسین ع
قال الراوي: و جاءت جارية من ناحية خيم الحسين عليهالسلام، فقال لها رجل: يا أمة الله! ان سيدک قتل. قالت الجارية: فأسرعت الي سيدتي و أنا أصيح، فقمن في وجهي، و صحن
ابنطاووس، اللهوف، 131، مساوي عنه: السيد هاشم البحراني، مدينة المعاجز، / 364؛ المجلسي، البحار، 58 / 45؛ البحراني، العوالم، 302 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 368 / 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 434، القمي، نفس المهموم، / 375، المازندراني، معالي السبطين، 53 / 2، الزنجاني، وسيلة الدارين، / 333، مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 190.
راوي گفت: کنيزي از طرف خيمههاي حسين آمد. مردي به او گفت: «اي کنيز خدا! آقاي تو کشته شد».
کنيز گفت: «چون اين خبر را شنيدم، با شتاب و فرياد کنان نزد بانوي خود رفتم. آنان که مرا ديدند، به پا خاستند و شيون و فرياد آغاز کردند». فهري، ترجمه لهوف، / 131.
@و اسب امام حسين بعد از قتل او رميده به هر جانبي دويدن گرفت، پس از لحظهاي بازآمده و موي پيشاني خود را به خون آن جناب آغشته کرد.
ابوالمؤيد خوارزمي گويد که: آن اسب چندان سر بر زمين زد که نفسش انقطاع يافت. گويند که چون اهل بيت حسين رضي الله عنه اسب را بيخداوند ديدند، دانستند که حال چيست. نوحه و فرياد برآوردند و زينب بنت اميرالمؤمنين علي رضي الله عنه بيش از همه ميناليد و تپانچه به روي ميزد و ميگفت: «يا محمد! آه يا احمد! آه صلي عليک ملائکة السماء! همانا خبر نداري که بر امام حسين چه رفت و بر چه صفت او را کشتهاند و در صحرا اندالختهاند وا محمداه! فرزندان تو اسير و دستگير گشتهاند و دشمن و دوست بر ايشان ميگريند و بر حال آن جماعت ترحم مينمايند. مير خواند، روضة الصفا،170 / 3
در تاريخ احمد بن اعثم کوفي مسطور است که مقارن شهادت آن مهر سپهر سيادت غباري سرخ پديد آمد و جهان تاريک شد. چنان چه مردم يکديگر را نديدند و گمان بردند که مقدمهي عذاب الهي است. بعد از لحظهاي، غبار ارتفاع يافت و اسب حسين رضي الله عنه رميد و به هر جانب دويدن گرفت. پس از ساعتي بازآمد و موي پيشاني خود را به خون آن حضرت آغشته ساخت. ابوالمؤيد خوارزمي گويد که: «آن اسب چندان سر بر زمين زد که نفسش منقطع شد و چون اهل بيت حضرت رسالت اسب آن شهسوار عرصهي کرامت را بيخداوند ديدند، فرياد و زاري و شيون و بيقراري به اوج فلک زر نگاري رساندند. نظم:
پير گردون زين مصيبت
جامهي جان چاک زد
خسرو انجم کلاه
سروري بر خاک زد
قامت گردون دو تا شد
چهرهي مه شد سياه
برق اين آتش مگر
بر قبهي افلاک زد
خواند امير، حبيب السير،57 - 56 / 2.
تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#وقایع_روز_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#مقتل_گودال
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
آمدن ذوالجناح به سمت حرم امام حسین ع به روایت چلا> العیون مجلسی
پس اسب آن حضرت چون مولاي خود را و امام مؤمنان را کشته ديد، بر کافران حمله کرد و چهل نفر را هلاک کرد و سر خود را به خون آن حضرت رنگين کرد و نعره زنان و فرياد کنان به جانب خيمهها روان شد و فرياد ميکرد که: «واي بر گروهي که فرزند پيغمبر خود را شهيد کردند».
مجلسي، جلاء العيون، / 690
و از حضرت امام زينالعابدين عليهالسلام منقول است که چون آن امام مظلوم را شهيد کردند، اسب آن حضرت پيشاني خود را بر خون آن حضرت گذاشت و فرياد کنان به سوي خيمههاي حرم دويد. چون مخدرات خيام عصمت و جلالت صداي اسب را شنيدند، سر و پاي برهنه از خيمه بيرون دويدند. چون اسب را ديدند و آن شهسوار ميدان خلافت را نديدند، فرياد: «وا حسيناه و وا اماماه» برکشيدند.
و امکلثوم، خواهر آن جناب دست بر سر ميزد و ندبه ميکرد و ميگفت: «وا محمداه! اينک حسين تو بيعمامه و ردا و کشته به تيغ اهل جفا در صحراي کربلا افتاده [است]».
و زينب خاتون، خواهر آن جناب ميگفت: «وا محمداه! اين حسين فرزند گرامي تو است که در خاک و خون غلتيده است و اعضايش از يکديگر جدا شده است و دختران تو را اسير ميکنند. به خدا شکايت ميکنم حال خود را و به محمد مصطفي و به علي مرتضي و به حمزهي سيد الشهداء، وا محمداه! اين حسين تو است که به تيغ اولاد زنا شهيد شده است و عريان در صحراي کربلا افتاده، واکرباه امروز جدم محمد مصطفي مرده است. اي اصحاب محمد! اينها ذريت پيغمبر شمايند که به دست اهل جور و جفا گرفتار شدهاند».
مجلسي، جلاء العيون، / 690.
تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 234
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#اسب_بی_صاحب_بی_سوار
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#وقایع_روز_عاشوراء
سلام علیکم
لطفا درباره اسب امام حسین ع که در روضه امام مهدی عج می خوانیم امان از آن لحظه ای که اسب بی سوار سمت خیام آمد چیست؟
سلام علیکم با تشکر از سوال حضرتعالی ، پاسخ:
اسب بي سوار
بالدار، نام اسب حسين بن علي «ع» که روز عاشورا بر آن نشسته بود.از آن جهت که اين اسب، رهوار و تندرو بوده است، به آن ذو الجناح ميگفتهاند.اين اسب، پس از شهادت آن حضرت، از پيکر وي دفاع ميکرد و به سواران دشمن حمله مينمود و به اين طريق، تعدادي را کشت.[1]
سيد الشهدا تا آخرين حد و لحظه توان خود، سوار بر اين اسب بود و مقاومت و جنگ ميکرد. در پايان از روي اين اسب بر زمين کربلا افتاد.
نه ذو الجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سيد الشهدا بر قتال، طاقت داشت
بلند مرتبه شاهي ز صدر زين افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمين افتاد
پس از شهادت امام حسين «ع»، اسب او کاکل خود را به خون امام آغشته کرد و با صيحه و فرياد و گام بر زمين زدن به سوي خيمهها دويد تا شهادت امام را به اهل بيت خبر دهد.زنان متوجه شهادت امام شدند و شيون آنان برخاست.[2] در برخي منابع نقل شده که اسب امام، پس از شهادت حضرت، وحشتزده از نزد بانوان گريخت و خود را به آب فرات انداخت و ناپديد شد.[3]
در زيارت ناحيه مقدسه از اين اسب، با عنوان «جواد» ياد شده که بازين و حالت پريشان روي به خيمهها نهاد: «فلما نظرن النساء الي الجواد مخزيا و السرج عليه ملويا خرجن من الخدور ناشرات الشعور، علي الخدود لاطمات و للوجوه سافرات و بالعويل داعيات...».[4]
و روايت است که پس از شهادت امام، اين اسب با همهمه ميگفت: «الظليمة الظليمة لامة قتلت ابن بنت نبيها».[5] .
خوني که روي يال تو پيداست، ذو الجناح
خون هميشه جاري مولاست، ذو الجناح
يک قطره آفتاب به روي تنت نشست
بوي خدا ز يال تو برخاست، ذو الجناح[6] .
فرهنگ عاشورا / جواد محدثي
[1] مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 58.
[2] بحار الانوار، ج 45، ص 60.
[3] تذکرة الشهدا، ملا حبيب الله کاشي، ص 353.
[4] حياة الامام الحسين، ج 3، ص 298.
[5] بحار الانوار، ج 44، ص 266.
[6] از: حسين عبدي.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک کانال ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
لینک کانال زائر عرش در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/3725787156Cadcdabd35d
با عرض سلام خدمت محبان و ذاکرین سید الشهداء ع
با نزدیک شدن ایام مصیبت آل الله ،جهت آمادگی نوکری برای سید الشهداء و معصومین بعد از ورود به کانال ضامن اشک لطفا هشتگهای زیر را بزنید. 👇🏽👇🏽👇🏽
#مقتل_شناسی_دهه_سنتی
#سلام_بر_محرم_اذن_سیاهی
#محرم_نامه
#مسلم_بن_عقیل_ع
#دوم_محرم_ورودیه
#روایت_ام_ایمن
#حضرت_رقیه_س
#حضرت_زینب_س
#عبدالله_بن_الحسن_ع
#قاسم_بن_الحسن_ع
#علی_اصغر_ع
#علی_اکبر_ع
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#شب_عاشوراء
#وقایع_روز_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#شام_غریبان
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#زنان_عاشورایی
کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال مقتل ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1
ضامن اشک در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
#وقایع_یازدهم_محرم
#اسارت_آل_الله
#راس_الحسین_علیه_السلام
#رؤس_بنی_هشم_و_انصار_و_محبان_امام_حسین_ع
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
پس از شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا چه گذشت؟:
دشمنان اهل بیت پس از شهادت جان سوز امام حسین علیه السلام و یارانش ، دست از جنایات خویش برنداشتند، بلکه در این روز غم آلود جنایت هاى دیگرى مرتکب شدند که به اختصار بیان مى کنیم :
1 - غارت خیمه هاسپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند و چهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. آنان ، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند، به طورى که زنان اهل بیت علیه السلام به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنایت کارى شمر و گروه نابکارش شکایت کردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمه ها دست بردارند.( 5) از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پیادگان ، از خیمه ها گذشتیم تا به على بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیمارى از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: که این بیمار را هم بکشیم ؟من گفتم : سبحان الله چه بى رحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم مى خواهید بکشید؟ همین بیمارى که بر او عارض شده ، او را کافى است . به هر طریقى بود آنان را از کشتن على بن الحسین علیه السلام بازداشتم ، ولى آن بى رحم ها پوستى را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند.(6)
2 – آتش زدن خیمه ها شمنان پس از غارت خیمه ها و به یغما بردن دارایى ها و اشیاى موجود بازماندگان ، خیمه ها را به آتش کشیدند. در این هنگام ، کودکان و زنان بى سرپرست ، از خیمه ها بیرون آمده و به بیابان هاى اطراف گریختند.راوى گفت : پس از غارت خیمه ها، آن ها را آتش زدند و بانوان مکرمات با سر و پاى برهنه در حالى که لباس هاى ایشان را ربوده بودند، از خیمه ها بیرون ریختند و صدا به شیون و گریه بلند نمودند و در حال خوارى به اسیرى رفتند.( 7)
3 - تاختن اسب بر پیکر شهیدان عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند که از آن جمله بودند: اسحاق بن حیاة حضرمى ، احبش بن مرثد و اسید بن مالک .این عده پس از نعل بندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را در هم شکستند.(8) این گروه نابکار وقتى برگشتند، در نزد عبیدالله بن زیاد براى گرفتن جایزه خیانت و جنایت خویش ، از کار خود چنین تعریف کردند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بکل یعبوب شدید الاسر؛ ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدى که استخوانهاى سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم !عبیدالله بن زیاد، اعتنایى به آن ها نکرد و دستور داد که جایزه اندکى به آنها بدهند. این عده پس از قیام مختار بن ابى عبیده ثقفى (در سال 66 ه .ق در کوفه به سزاى اعمالشان رسیدند. به دستور مختار دست و پاى آنان را با میخ هاى آهنین بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش از هلاکت شدنشان اعضا و اجزاى بدنشان از هم جدا شد.(9)
4 - ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بیش تر و اعلام وفادارى به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنى امیه ، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند.
ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود. آنان شب به کوفه رسیدند. در آن هنگام دارالاماره نیز بسته بود. به همین جهت شب را در خانه خویش گذرانده و بامداد روز یازدهم سر مقدس امام حسین علیه السلام را نزد عبید الله بردند.
سرهاى دیگر شهیدان را پس از بریدن و شست و شو دادن ، میان سرکردگان جنایت کار تقسیم کردند تا نزد عبیدالله برده و پاداش بگیرند و بدین وسیله به وى نزدیک شوند.(10)
5- الارشاد، ص 468٫
6- منتهى الامال ، ج 1، ص 399٫
7- لهوف سید بن طاووس ، ص 150٫
8- الارشاد، ص 469 و معالم المدرستین ، ج 3، ص 169٫
9- ماهیت قیام مختار، ص 456٫
10- نک : الارشاد، ص 470 ؛ معالم المدرستین ، ج 3، ص 173 و منتهى الامال ، ج 1، ص 401٫
منبع: کتاب روز شمار تاریخ اسلام
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk1
#وقایع_عصر_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#اسب_بی_صاحب_بی_سوار
#آتش_در_خیام
#وقایع_عصر_عاشوراء
#ذوالجناح
حرکت زینب و اهل حرم به سمت گودال
با دیدن یال خونی ذو الجناح فهمیدیم ذو الجناح چه پیامی را اورده است.
🌴🌴صفی از زنان و بچهها پشت سر عمهام راه افتاده بودیم . مادرها بچهها را بغل کرده بودند . ما هم میدویدیم و زمین میخوردیم . از خیمهها حرکت کردیم . از آن بلندی هم عبور کردیم ؛ از میان صفوفی که سربازان خبیث آنجا را محاصره کرده بودند گذشتیم و به تپه ای از سنگ و نیزه و شمیشیر های شکسته رسیدیم.
عمه ام جلوتر از ما بسرعت دوید و رفت. . ما منتظر ماندیم . بعد از مدتی عمه ام آمد ما را به سرعت به خیمهها برگرداند . فقط اشک میریخت و فقط پیامبر را صدا میزد : «یا ملیک السماء هذا حسین بالعراء مسلوب عمامة و الرداء …» جملات را مرتب میگفت ما منظور عمه ام را از این جملات نمیفهمیدیم . خدایا عمه ام چه دیده بود که اینگونه بی قراری می کرد و اشک می ریخت. مادرها ، بچهها را در آغوش گرفته بودند و ما به سوی خیام بمی دویدیم. باید به جای امنی می رفتیم . بزرگترها منتظر واقعه ی دیگری بودند . کسی از بچه ها جرات نداشت از عمه ام سوال کند که در آنجا چه دیده است. . عمه ام آمد ما را در گوشه¬ای از خیمه جمع کرد .
عمهام دستور داد همه روسریها را محکم ببندند و حجاب را قرص و محکم کنند . ما که در خیام مردی نداشتیم . این محکم کاری برای چه بود !؟ نمیدانم… اوضاع خیلی بد بود . عمهام مرتب به خیمه ها میرفت و برمیگشت . روسریم را بستم . گوشوارههایم را زیر روسری ام هم پنهان کردم . عمه ام مرتب به خیمه برادرم می رفت . او به شدت مریض بود و در حالت بیهوشی بسر می برد. . گاهی به هوش میآمد عمه ام از او مراقبت میکرد و با او مشورت می نمود .
دژخیمان و سربازان آمدند، اطراف خیمه را نیز پدر شب گذشته خندق کنده بود تا دشمن از پشت حمله نکند و فقط ما برای رفتن ، یک راه فرار داشتیم . آنها از همان محل آمدند و منتظر ما ایستاده بودند تا ما را غارت کنند و شلاق بزنند.
در این حال صدای زیادی را شنیدیم . به سمت خیمهها میآمدند . صدای خنجر و نیزه های آنها که چادر ها را می درید به گوش میرسید . به خیام هجوم آوردند. معجرها که روی روسریها بود ، بردند . بیمعجر ماندیم . هم کتک میزدند هم غارت می کردند . با اینکه در خیمه نشسته بودیم ما را در درون خیمه آتش زدند . دود و آتش و گرما داشت همه ما را خفه می کرد . همه در خیمه بودیم . دستور پدر بود که در هر حالتی ، باید درخیام باشیم . ناگهان عمه ام با فریاد بلندی گفت : «علیکن بالفرار ، همه فرار کنید » . دستور برادرم بود
او جانشین پدرم بود. و اطاعتش واجب . پدرم در وصیت آخر به ما گفت همه باید حرف او را گوش کنیم .
قسمتی از کتاب حسین ع « محبوب خدا »
مولف محمد حسین تابع منش
در حال چاپ
❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️
🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh
#وقایع_عصر_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#اسب_بی_صاحب_بی_سوار
#آتش_در_خیام
#وقایع_عصر_عاشوراء
#ذوالجناح
خبر آوردن ذوالجناح به خیام :
چون خواهران و دختران و اهل بيت حضرت صداي آن حيوان را شنيدند، از خيمه بيرون آمدند و آن اسب را بيصاحب و بيسوار و غرقه به خون ديدند که ميآيد. پس فهميدند که آن حضرت شهيد شده است. آن گاه فرياد به گريه و شيون بلند کردند و حضرت امکلثوم - عليهاالسلام - دست خود را بر سر گذاشت و گفت:
وامحمداه! واجداه! وانبياه! وا اباالقاسماه! وا علياه! وا جعفراه! وا حمزتاه! وا حسناه!
هذا حسين بالعراء صريع بکربلاء، محزوز الرأس من القفاء، مسلوب العمامة و الرداء.
اين حسين است که بر زمين کربلا افتاده است. اين حسين است که سر او را از پشت بريدهاند و عمامه و رداي او را به تاراج بردهاند.
حضرت امکلثوم - عليهاالسلام - اين جملهها را گفت تا بيهوش شد. و حال ديگر اهل بيت در آن شب نيز چنين بود
منتهي الآمال، ص 469-468 و نفس المهموم، ص 375-372.
❤️ خادم امام حسین
ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️
🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh
#وقایع_عصر_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#اسب_بی_صاحب_بی_سوار
#آتش_در_خیام
مصیبت عصر عاشوراء « فرار ازخیام »
🌴🌴 و في روضة الصفا: [...] فأمر باحراق خيام أهل بيت المصطفي، ألا لعنة الله علي القوم الظالمين..
در روضة الصفا آمده است.. پس دستور دادندبه آتش زدن خیام اهل حرم اهل االبیت مصطفی ع که لعنت خدا بر آنها باد..
ان زينب الکبري أقبلت علي زين العابدين و قالت: يا بقية الماضين و ثمال القاقين، قد أضرموا النار في مضاربنا فما رأيک فينا؟
در عصر عاشوراء هنگام آتش زدن خیمه ها حضرت زینب س نزد امام سجاد ع رفت و کسب تکلیف فرمود: ای یادگار اولیاء و ائمه و صالحین آتش در خیمه ها افکنده اند نظر شما در این باره چیست؟
فقال عليهالسلام: عليکن بالفرار، فَفَرَرنَ بنات رسول الله صائحاتٌ باکياتٌ نادباتٌ الا زينب الکبري
امام سجاد ع فرمودند همه زنان و بچه ها فرار کنند، پس زنان و دختران رسول خدا فریاد زنان،اشک ریزان، بر سر زنان به سمت بیابانها و میدان جنگ فرار کردند مگر حضرت زینب س.
فانهاکانت واقفة تنظر الي زين العابدين لأنه لا يتمکن من النهوض و القيام .
حضرت زینب س بر در خیمه ی در حال سوختن ایستاده بود و به امام سجاد ع نگاه می کرد زیرا امام سجاد ع قدرت نشستن و برخواستن را نداشت.
قال بعض من شهد: رأيت امرأة جليلة واقفة بباب الخيمة و النار تشتعل من جوانبها و هي تارة تنظر يمنة و يسرة و أخري تنظر الي السماء و تصفق بيديها و تارة تدخل في تلک الخيمة، و تخرج
شاهدان عینی گفتند دیدیم زنی نورانی و مجلله ای را که بر در خیمه ایستاده بود و آتش اطرافش را گرفته و شعله ور بود و او گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ نگاه می کرد و گاهی به آسمان می نگریست و دستهای خویش را بهم می زد( اضطراب شدید حضرت زینب س)و گاهی داخل خیمه می رفت و بیرون می آمد
فأسرعت اليها و قلت: يا هذي ما وقوفک هاهنا؟! و النار تشتعل من جوانبک، و هؤلاء النسوة قد فررن و تفرقن و لم تلحقي بهن و ما شأنک؟
به عجله به سمتش رفتم و به او گفتم چرا شما فرار نمی کنی و در محل ایستاده ای در حالیکه آتش تو را محاصره کرده است و تمام زنها گریخته اند و متفرق شده اند و چرا به ایشان ملحق نمی شوی و دلیل ایستادن شما چیست؟
و قالت: يا شيخ، ان لنا عليلا من الخيمة و هو لا يتمکن من الجلوس و النهوض فکيف أفارقه و قد أحاطت النار به.
گفت ای شیخ ما مریضی در این خیمه داریم و او نمی تواند بنشیند و بلند شود پس چگونه او را رها کنم در حالیکه در میان آتش است.
📚المازندراني، معالي السبطين، 89 - 88 ، 87 / 2: مثله الزنجاني، وسيلة الدارين، / 344 - 343 ، 337
🌴🌴و هم در آن کتاب از کتاب مفتاح البکا مروي است که حميد بن مسلم گفت: چون آتش در خيمهها بلندي و فزايش گرفت،
«رأيتُ امرأةً ألقت نفسها علي النار فجائت بجسد کأنه ميتٌ و رِجلاهُ تَجران علي الأرض»
زني را دیدم که خود را در آن آتش شعلهور بيفکند و جسدي را بیرون آورد که گوئیا مرده است و هر دو پايش را بر زمين ميکشيد. گفتم: «اين جاريه کيست؟»
گفتند: «زينب دختر اميرالمؤمنين است.»
گفتم: «اين بيمار کيست؟»
گفتند: «علي بن الحسين عليهمالسلام.»
و چون آن جاريه را نظر به پسر سعد افتاد، فرمود: «اي پسر سعد! خداوند نسلت را قطع نمايد. آيا پدرت سعد تو را به اين کار وصيت نهاده بود؟»
📚سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب الکبري عليهاالسلام، 253، 252، 242، 240/1.
❤️ خادم امام حسین
ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️
🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh
#وقایع_عصر_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#اسب_بی_صاحب_بی_سوار
#آتش_در_خیام
دستور امام حسین ع به جانشینی امام سجادع :
🌴🌴قال الامام الحسين عليه السلام:اِلي عَلِيٍّ اِبْني هذا هُوَ الْاِمامُ وَ أَبُو الأئِمَّةِ.
امام حسين عليه السلام فرمود: (به علي فرزندم مراجعه کنيد که او امام پس از من و پدر ديگر امامان است). و جانشین امام سجاد را معذفی کرد.
گفتم: او خردسال است. امام حسین ع اسخ داد:
قال الامام الحسين عليه السلام: نَعَمْ، إنَّ اِبْنَهُ مُحَمَّداً يُؤْتَمُّ بِهِ وَ هُوَ اِبْنُ تِسْعِ سِنينَ ثُمَّ يَطْرُقُ. قال: ثمّ يَبْقَرُ الْعِلْمَ بَقْراً.
(آري، امّا فرزندش محمّد دوران امامت را به کمال ميرساند، او هم اکنون نُه سال دارد، و محمد فرزند او علم را خواهد شکافت).
📚کفاية الأثر ص234، بحارالأنوار ج46 ص19 حديث 8، اثبات الهداة 215:5 حديث 6.
❤️ خادم امام حسین
ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️
🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh
#وقایع_عصر_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#اسب_بی_صاحب_بی_سوار
#آتش_در_خیام
غارت خیام :
🌴🌴أقول: رأيت في بعض الکتب: أن فاطمة الصغري قالت: کنت واقفة بباب الخيمة، و أنا أنظر الي أبي، و أصحابي مجززين کالأضاحي علي الرمال، و الخيول علي أجسادهم تجول، و أنا أفکر فيما يقع علينا بعد أبي من بنيامية، أيقتلوننا أو يأسروننا؟فاذا برجل علي ظهر جواده يسوق النساء بکعب رمحه، و هن يلذن بعضهن ببعض، و قد أخذ ما عليهن من أخمرة و أسورة، و هن يصحن: وا جداه! وا أبتاه! وا علياه! وا قلة ناصراه! وا حسناه ! أما من مجير يجيرنا؟ أما من ذائد يذود عنا؟
قالت: فطار فؤادي و ارتعدت فرائصي ،فجعلت أجيل بطرفي يمينا و شمالا علي عمتي أم کلثوم خشية منه أن يأتيني. فبينا أنا علي هذه الحالة و اذا به قد قصدني ، ففررت منهزمة، و أنا أظن أني أسلم منه، و اذا به قد تبعني ، فذهلت خشية منه، و اذا بکعب الرمح بين کتفي، فسقطت .علي وجهي، فخرم أذني، و أخذ قرطي، و مقنعتي و ترک الدماء تسيل علي خدي، و رأسي تصهره الشمس، و ولي راجعا الي الخيم، و أنا مغشي علي، و اذا أنا بعمتي عندي تبکي و هي تقول: قومي نمضي، ما أعلم ما جري علي البنات، و أخيک ، العليل. فقمت و قلت: يا عمتاه! هل من خرقة أستر بها رأسي عن أعين النظار ؟ فقالت: يا بنتاه! و عمتک مثلک . فرأيت رأسها مکشوفة ، و منتها فقد اسود من الضرب.
فما رجعنا الي الخيمة الا و هي قد نهبت و ما فيها، و أخي علي بن الحسين مکبوب علي وجهه، لا يطيق الجلوس من کثرة الجوع و العطش و الأسقام ، فجعلنا نبکي عليه، و يبکي علينا.
📚المجلسي، البحار، 60 / 45:عنه: البحراني، العوالم، 306 - 305 / 17؛ المازندراني، معالي السبطين، 85 - 84 / 2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 342
🌴🌴پس آن کافران بيحيا رو به خيمههاي سيد شهدا آوردند و دست به غارت برآوردند.
و آن بيدينان آن چه در خيمهها بود، غارت کردند؛ حتي گوشوارها از گوش کودکان و خلخالها از پاي زنان بيرون کردند تا آن که گوش امکلثوم را دريده، گوشوارههاي او را بردند.
از فاطمة دختر امام حسين عليهالسلام روايت کردهاند که گفت:«من کودکي بودم و دو خلخال طلا در پاي من بود. نامردي خلخالها را از پاي من بيرون ميکرد و ميگريست».
گفتم:«اي دشمن خدا! چراگريه ميکني؟»
گفت: «چهگونه نگريم که دختر حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم را غارت کنم».
گفتم:«تو هر گاه ميداني که من دختر پيغمبرم، چرا متعرض غارت من ميشوي؟»
گفت:«اگر من نگيرم، ديگري خواهد گرفت».
روايت کردهاند که از فاطمهي صغرا، دختر سيد شهدا که گفت: من بعد از شهادت پدر بزرگوار خود، مدهوش و حيران بر در خيمه ايستاده بودم. پدر و برادران و خويشان خود را در ميان خاک و خون ميديدم و در احوال خود متفکر بودم که اشقياي بنياميه با ما چه خواهند کرد؟ آيا خواهند کشت يا اسير خواهند کرد؟ناگاه ديدم سوارهاي پيدا شد و نيزه در دست داشت و بر پشت زنان ميزد و ايشان ميگريختند و آن چه داشتند، غارت ميکرد و ايشان فرياد ميکردند که:«واجداه! وا أبتا! وا عليا! وا قلة ناصراه! وا حسيناه! آيا مسلماني در ميان اين گوره نيست، ما را ياري کند؟ آيا مؤمني در ميان اين جماعت نيست که ما را پناه دهد؟
من از مشاهدهي اين حال بر خود لرزيدم و عمههاي خود را ميجستم که بر ايشان پناه برم. ناگاه ديدم که نظر آن لعين بر من افتاد. من گريختم. ناگاه ديدم که سنان نيزهاش بر ميان کتف من آمد و بر رو افتادم. پس گوش مرا دريد و گوشوارهي مرا برداشت و مقنعه از سر من کشيد و مرا گذاشت و متوجه خيمهها شد. من بيهوش شدم. چون به هوش آمدم، ديدم عمهام بر سر من نشسته [است] و ميگريد. گفت:«بر خيز که برويم و ببينم که بر سر ساير دختران بيمار تو چه آمد».
گفتم:«اي عمه! چادري از براي من نيست».
گفت:«من نيز مثل توأم».
چون به خيمه درآمديم، ديديم که همهي اسباب را غارت کردهاند و برادرم، امام زينالعابدين عليهالسلام از بيماري و تشنگي بر روافتاده [است] و بر احوال ما ميگريد».
📚 مجلسي، جلا ء العيون، / 693 ،692.
❤️ خادم امام حسین
ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️
🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh
#وقایع_عصر_عاشوراء
#وقایع_عصر_عاشوراء_ذوالجناح
#اسب_بی_صاحب_بی_سوار
#آتش_در_خیام
#زنان_عاشورایی
کشته شدن حمیده دختر مسلم بن عقیل :
حميده دختر مسلم بن عقیل ع از ام کلثوم دختر امام علي (ع) مي باشد. وي در سفر کربلا در کاروان امام حـسـيـن (ع) بـود و يـازده سـال داشت. ( بعضی او را هفت ساله گفته اند ) روز عاشورا پس از شهادت امام حسين (ع) زماني که لشکريان عمر سعد به خيمه ها حمله کردند، اين دختر در زير دست و پاي مهاجمين به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
📚معالي السّبطين، ج 1، ص 266.
❤️ خادم امام حسین
ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️
🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh