eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ آمدن ذوالجناح به سمت حرم امام حسین ع قال الراوي: و جاءت جارية من ناحية خيم الحسين عليه‏السلام، فقال لها رجل: يا أمة الله! ان سيدک قتل. قالت الجارية: فأسرعت الي سيدتي و أنا أصيح، فقمن في وجهي، و صحن ابن‏طاووس، اللهوف، 131، مساوي عنه: السيد هاشم البحراني، مدينة المعاجز، / 364؛ المجلسي، البحار، 58 / 45؛ البحراني، العوالم، 302 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 368 / 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 434، القمي، نفس المهموم، / 375، المازندراني، معالي السبطين، 53 / 2، الزنجاني، وسيلة الدارين، / 333، مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 190. راوي گفت: کنيزي از طرف خيمه‏هاي حسين آمد. مردي به او گفت: «اي کنيز خدا! آقاي تو کشته شد». کنيز گفت: «چون اين خبر را شنيدم، با شتاب و فرياد کنان نزد بانوي خود رفتم. آنان که مرا ديدند، به پا خاستند و شيون و فرياد آغاز کردند». فهري، ترجمه لهوف، / 131. @و اسب امام حسين بعد از قتل او رميده به هر جانبي دويدن گرفت، پس از لحظه‏اي بازآمده و موي پيشاني خود را به خون آن جناب آغشته کرد. ابوالمؤيد خوارزمي گويد که: آن اسب چندان سر بر زمين زد که نفسش انقطاع يافت. گويند که چون اهل بيت حسين رضي الله عنه اسب را بي‏خداوند ديدند، دانستند که حال چيست. نوحه و فرياد برآوردند و زينب بنت اميرالمؤمنين علي رضي الله عنه بيش از همه مي‏ناليد و تپانچه به روي مي‏زد و مي‏گفت: «يا محمد! آه يا احمد! آه صلي عليک ملائکة السماء! همانا خبر نداري که بر امام حسين چه رفت و بر چه صفت او را کشته‏اند و در صحرا اندالخته‏اند وا محمداه! فرزندان تو اسير و دستگير گشته‏اند و دشمن و دوست بر ايشان مي‏گريند و بر حال آن جماعت ترحم مي‏نمايند. مير خواند، روضة الصفا،170 / 3 در تاريخ احمد بن اعثم کوفي مسطور است که مقارن شهادت آن مهر سپهر سيادت غباري سرخ پديد آمد و جهان تاريک شد. چنان چه مردم يکديگر را نديدند و گمان بردند که مقدمه‏ي عذاب الهي است. بعد از لحظه‏اي، غبار ارتفاع يافت و اسب حسين رضي الله عنه رميد و به هر جانب دويدن گرفت. پس از ساعتي بازآمد و موي پيشاني خود را به خون آن حضرت آغشته ساخت. ابوالمؤيد خوارزمي گويد که: «آن اسب چندان سر بر زمين زد که نفسش منقطع شد و چون اهل بيت حضرت رسالت اسب آن شهسوار عرصه‏ي کرامت را بي‏خداوند ديدند، فرياد و زاري و شيون و بي‏قراري به اوج فلک زر نگاري رساندند. نظم: پير گردون زين مصيبت جامه‏ي جان چاک زد خسرو انجم کلاه سروري بر خاک زد قامت گردون دو تا شد چهره‏ي مه شد سياه‏ برق اين آتش مگر بر قبه‏ي افلاک زد خواند امير، حبيب السير،57 - 56 / 2. تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
آمدن ذوالجناح به سمت حرم امام حسین ع به روایت چلا> العیون مجلسی پس اسب آن حضرت چون مولاي خود را و امام مؤمنان را کشته ديد، بر کافران حمله کرد و چهل نفر را هلاک کرد و سر خود را به خون آن حضرت رنگين کرد و نعره زنان و فرياد کنان به جانب خيمه‏ها روان شد و فرياد مي‏کرد که: «واي بر گروهي که فرزند پيغمبر خود را شهيد کردند». مجلسي، جلاء العيون، / 690 و از حضرت امام زين‏العابدين عليه‏السلام منقول است که چون آن امام مظلوم را شهيد کردند، اسب آن حضرت پيشاني خود را بر خون آن حضرت گذاشت و فرياد کنان به سوي خيمه‏هاي حرم دويد. چون مخدرات خيام عصمت و جلالت صداي اسب را شنيدند، سر و پاي برهنه از خيمه بيرون دويدند. چون اسب را ديدند و آن شهسوار ميدان خلافت را نديدند، فرياد: «وا حسيناه و وا اماماه» برکشيدند. و ام‏کلثوم، خواهر آن جناب دست بر سر مي‏زد و ندبه مي‏کرد و مي‏گفت: «وا محمداه! اينک حسين تو بي‏عمامه و ردا و کشته به تيغ اهل جفا در صحراي کربلا افتاده [است]». و زينب خاتون، خواهر آن جناب مي‏گفت: «وا محمداه! اين حسين فرزند گرامي تو است که در خاک و خون غلتيده است و اعضايش از يکديگر جدا شده است و دختران تو را اسير مي‏کنند. به خدا شکايت مي‏کنم حال خود را و به محمد مصطفي و به علي مرتضي و به حمزه‏ي سيد الشهداء، وا محمداه! اين حسين تو است که به تيغ اولاد زنا شهيد شده است و عريان در صحراي کربلا افتاده، واکرباه امروز جدم محمد مصطفي مرده است. اي اصحاب محمد! اين‏ها ذريت پيغمبر شمايند که به دست اهل جور و جفا گرفتار شده‏اند». مجلسي، جلاء العيون، / 690. تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
234 سلام علیکم لطفا درباره اسب امام حسین ع که در روضه امام مهدی عج می خوانیم امان از آن لحظه ای که اسب بی سوار سمت خیام آمد چیست؟ سلام علیکم با تشکر از سوال حضرتعالی ، پاسخ: اسب بي‏ سوار بالدار، نام اسب حسين بن علي‏ «ع‏» که روز عاشورا بر آن نشسته بود.از آن جهت که ‏اين اسب، رهوار و تندرو بوده است، به آن ذو الجناح مي‏گفته‏اند.اين اسب، پس از شهادت‏ آن حضرت، از پيکر وي دفاع مي‏کرد و به سواران دشمن حمله مي‏نمود و به اين طريق، تعدادي را کشت.[1] سيد الشهدا تا آخرين حد و لحظه توان خود، سوار بر اين اسب بود و مقاومت و جنگ مي‏کرد. در پايان از روي اين اسب بر زمين کربلا افتاد. نه ذو الجناح دگر تاب استقامت داشت نه سيد الشهدا بر قتال، طاقت داشت بلند مرتبه شاهي ز صدر زين افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمين افتاد پس از شهادت امام حسين‏ «ع‏»، اسب او کاکل خود را به خون امام آغشته کرد و با صيحه و فرياد و گام بر زمين زدن به سوي خيمه‏ها دويد تا شهادت امام را به اهل بيت ‏خبر دهد.زنان متوجه شهادت امام شدند و شيون آنان برخاست.[2] در برخي منابع نقل شده که ‏اسب امام، پس از شهادت حضرت، وحشتزده از نزد بانوان گريخت و خود را به آب فرات‏ انداخت و ناپديد شد.[3] در زيارت ناحيه مقدسه از اين اسب، با عنوان‏ «جواد» ياد شده که بازين و حالت پريشان روي به خيمه‏ها نهاد: «فلما نظرن النساء الي الجواد مخزيا و السرج‏ عليه ملويا خرجن من الخدور ناشرات الشعور، علي الخدود لاطمات و للوجوه سافرات و بالعويل داعيات...».[4] و روايت است که پس از شهادت امام، اين اسب با همهمه مي‏گفت: «الظليمة الظليمة لامة قتلت ابن بنت نبيها».[5] . خوني که روي يال تو پيداست، ذو الجناح خون هميشه جاري مولاست، ذو الجناح يک قطره آفتاب به روي تنت نشست بوي خدا ز يال تو برخاست، ذو الجناح[6] . فرهنگ عاشورا / جواد محدثي [1] مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 58. [2] بحار الانوار، ج 45، ص 60. [3] تذکرة الشهدا، ملا حبيب الله کاشي، ص 353. [4] حياة الامام الحسين، ج 3، ص 298. [5] بحار الانوار، ج 44، ص 266. [6] از: حسين عبدي. ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 لینک کانال زائر عرش در ایتا http://eitaa.com/joinchat/3725787156Cadcdabd35d
با عرض سلام خدمت محبان و ذاکرین سید الشهداء ع با نزدیک شدن ایام مصیبت آل الله ،جهت آمادگی نوکری برای سید الشهداء و معصومین بعد از ورود به کانال ضامن اشک لطفا هشتگهای زیر را بزنید. 👇🏽👇🏽👇🏽 کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال مقتل ضامن اشک در ایتا @zameneashk1 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
پس از شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا چه گذشت؟: دشمنان اهل بیت پس از شهادت جان سوز امام حسین علیه السلام و یارانش ، دست از جنایات خویش برنداشتند، بلکه در این روز غم آلود جنایت هاى دیگرى مرتکب شدند که به اختصار بیان مى کنیم : 1 - غارت خیمه هاسپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند و چهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. آنان ، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند، به طورى که زنان اهل بیت علیه السلام به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنایت کارى شمر و گروه نابکارش ‍ شکایت کردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمه ها دست بردارند.( 5) از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پیادگان ، از خیمه ها گذشتیم تا به على بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیمارى از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: که این بیمار را هم بکشیم ؟من گفتم : سبحان الله چه بى رحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم مى خواهید بکشید؟ همین بیمارى که بر او عارض شده ، او را کافى است . به هر طریقى بود آنان را از کشتن على بن الحسین علیه السلام بازداشتم ، ولى آن بى رحم ها پوستى را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند.(6) 2 – آتش زدن خیمه ها شمنان پس از غارت خیمه ها و به یغما بردن دارایى ها و اشیاى موجود بازماندگان ، خیمه ها را به آتش کشیدند. در این هنگام ، کودکان و زنان بى سرپرست ، از خیمه ها بیرون آمده و به بیابان هاى اطراف گریختند.راوى گفت : پس از غارت خیمه ها، آن ها را آتش زدند و بانوان مکرمات با سر و پاى برهنه در حالى که لباس هاى ایشان را ربوده بودند، از خیمه ها بیرون ریختند و صدا به شیون و گریه بلند نمودند و در حال خوارى به اسیرى رفتند.( 7) 3 - تاختن اسب بر پیکر شهیدان عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند که از آن جمله بودند: اسحاق بن حیاة حضرمى ، احبش بن مرثد و اسید بن مالک .این عده پس از نعل بندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را در هم شکستند.(8) این گروه نابکار وقتى برگشتند، در نزد عبیدالله بن زیاد براى گرفتن جایزه خیانت و جنایت خویش ، از کار خود چنین تعریف کردند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بکل یعبوب شدید الاسر؛ ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدى که استخوانهاى سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم !عبیدالله بن زیاد، اعتنایى به آن ها نکرد و دستور داد که جایزه اندکى به آنها بدهند. این عده پس از قیام مختار بن ابى عبیده ثقفى (در سال 66 ه .ق در کوفه به سزاى اعمالشان رسیدند. به دستور مختار دست و پاى آنان را با میخ ‌هاى آهنین بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش ‍ از هلاکت شدنشان اعضا و اجزاى بدنشان از هم جدا شد.(9) 4 - ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بیش تر و اعلام وفادارى به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنى امیه ، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند. ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود. آنان شب به کوفه رسیدند. در آن هنگام دارالاماره نیز بسته بود. به همین جهت شب را در خانه خویش گذرانده و بامداد روز یازدهم سر مقدس امام حسین علیه السلام را نزد عبید الله بردند. سرهاى دیگر شهیدان را پس از بریدن و شست و شو دادن ، میان سرکردگان جنایت کار تقسیم کردند تا نزد عبیدالله برده و پاداش بگیرند و بدین وسیله به وى نزدیک شوند.(10) 5- الارشاد، ص 468٫ 6- منتهى الامال ، ج 1، ص 399٫ 7- لهوف سید بن طاووس ، ص 150٫ 8- الارشاد، ص 469 و معالم المدرستین ، ج 3، ص 169٫ 9- ماهیت قیام مختار، ص 456٫ 10- نک : الارشاد، ص 470 ؛ معالم المدرستین ، ج 3، ص 173 و منتهى الامال ، ج 1، ص 401٫ منبع: کتاب روز شمار تاریخ اسلام ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk1
حرکت زینب و اهل حرم به سمت گودال با دیدن یال خونی ذو الجناح فهمیدیم ذو الجناح چه پیامی را اورده است. 🌴🌴صفی از زنان و بچه‌ها پشت سر عمه‌ام راه افتاده بودیم . مادرها بچه‌ها را بغل کرده بودند . ما هم می‌دویدیم و زمین می‌خوردیم . از خیمه‌ها حرکت کردیم . از آن بلندی هم عبور کردیم ؛ از میان صفوفی که سربازان خبیث آنجا را محاصره کرده بودند گذشتیم و به تپه ای از سنگ و نیزه و شمیشیر های شکسته رسیدیم. عمه ام جلوتر از ما بسرعت دوید و رفت. . ما منتظر ماندیم . بعد از مدتی عمه ام آمد ما را به سرعت به خیمه‌ها برگرداند . فقط اشک می‌ریخت و فقط پیامبر را صدا میزد : «یا ملیک السماء هذا حسین بالعراء مسلوب عمامة و الرداء …» جملات را مرتب می‌گفت ما منظور عمه ام را از این جملات نمی‌فهمیدیم . خدایا عمه ام چه دیده بود که اینگونه بی قراری می کرد و اشک می ریخت. مادرها ، بچه‌ها را در آغوش گرفته بودند و ما به سوی خیام بمی دویدیم. باید به جای امنی می رفتیم . بزرگترها منتظر واقعه ی دیگری بودند . کسی از بچه ها جرات نداشت از عمه ام سوال کند که در آنجا چه دیده است. . عمه ام آمد ما را در گوشه¬ای از خیمه جمع کرد . عمه‌ام دستور داد همه روسری‌ها را محکم ببندند و حجاب را قرص و محکم کنند . ما که در خیام مردی نداشتیم . این محکم کاری برای چه بود !؟ نمی‌دانم… اوضاع خیلی بد بود . عمه‌ام مرتب به خیمه ها می‌رفت و برمی‌گشت . روسریم را بستم . گوشواره‌هایم را زیر روسری ام هم پنهان کردم . عمه ام مرتب به خیمه برادرم می رفت . او به شدت مریض بود و در حالت بیهوشی بسر می برد. . گاهی به هوش می‌آمد عمه ام از او مراقبت می‌کرد و با او مشورت می ‌نمود . دژخیمان و سربازان آمدند، اطراف خیمه را نیز پدر شب گذشته خندق کنده بود تا دشمن از پشت حمله نکند و فقط ما برای رفتن ، یک راه فرار داشتیم . آنها از همان محل آمدند و منتظر ما ایستاده بودند تا ما را غارت کنند و شلاق بزنند. در این حال صدای زیادی را شنیدیم . به سمت خیمه‌ها می‌آمدند . صدای خنجر و نیزه های آنها که چادر ها را می درید به گوش می‌رسید . به خیام هجوم آوردند. معجرها که روی روسری‌ها بود ، بردند . بی‌معجر ماندیم . هم کتک می‌زدند هم غارت می کردند . با اینکه در خیمه نشسته بودیم ما را در درون خیمه آتش زدند . دود و آتش و گرما داشت همه ما را خفه می کرد . همه در خیمه بودیم . دستور پدر بود که در هر حالتی ، باید درخیام باشیم . ناگهان عمه ام با فریاد بلندی گفت : «علیکن بالفرار ، همه فرار کنید » . دستور برادرم بود او جانشین پدرم بود. و اطاعتش واجب . پدرم در وصیت آخر به ما گفت همه باید حرف او را گوش کنیم . قسمتی از کتاب حسین ع « محبوب خدا » مولف محمد حسین تابع منش در حال چاپ ❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️ 🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
خبر آوردن ذوالجناح به خیام : چون خواهران و دختران و اهل بيت حضرت صداي آن حيوان را شنيدند، از خيمه بيرون آمدند و آن اسب را بي‏صاحب و بي‏سوار و غرقه به خون ديدند که مي‏آيد. پس فهميدند که آن حضرت شهيد شده است. آن گاه فرياد به گريه و شيون بلند کردند و حضرت ام‏کلثوم - عليهاالسلام - دست خود را بر سر گذاشت و گفت: وامحمداه! واجداه! وانبياه! وا اباالقاسماه! وا علياه! وا جعفراه! وا حمزتاه! وا حسناه! هذا حسين بالعراء صريع بکربلاء، محزوز الرأس من القفاء، مسلوب العمامة و الرداء. اين حسين است که بر زمين کربلا افتاده است. اين حسين است که سر او را از پشت بريده‏اند و عمامه و رداي او را به تاراج برده‏اند. حضرت ام‏کلثوم - عليهاالسلام - اين جمله‏ها را گفت تا بيهوش شد. و حال ديگر اهل بيت در آن شب نيز چنين بود منتهي الآمال، ص 469-468 و نفس المهموم، ص 375-372. ❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️ 🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
مصیبت عصر عاشوراء « فرار ازخیام » 🌴🌴 و في روضة الصفا: [...] فأمر باحراق خيام أهل بيت المصطفي، ألا لعنة الله علي القوم الظالمين.. در روضة الصفا آمده است.. پس دستور دادندبه آتش زدن خیام اهل حرم اهل االبیت مصطفی ع که لعنت خدا بر آنها باد.. ان زينب الکبري أقبلت علي زين العابدين و قالت: يا بقية الماضين و ثمال القاقين، قد أضرموا النار في مضاربنا فما رأيک فينا؟ در عصر عاشوراء هنگام آتش زدن خیمه ها حضرت زینب س نزد امام سجاد ع رفت و کسب تکلیف فرمود: ای یادگار اولیاء و ائمه و صالحین آتش در خیمه ها افکنده اند نظر شما در این باره چیست؟ فقال عليه‏السلام: عليکن بالفرار، فَفَرَرنَ بنات رسول الله صائحاتٌ باکياتٌ نادباتٌ الا زينب الکبري امام سجاد ع فرمودند همه زنان و بچه ها فرار کنند، پس زنان و دختران رسول خدا فریاد زنان،اشک ریزان، بر سر زنان به سمت بیابانها و میدان جنگ فرار کردند مگر حضرت زینب س. فانهاکانت واقفة تنظر الي زين العابدين لأنه لا يتمکن من النهوض و القيام . حضرت زینب س بر در خیمه ی در حال سوختن ایستاده بود و به امام سجاد ع نگاه می کرد زیرا امام سجاد ع قدرت نشستن و برخواستن را نداشت. قال بعض من شهد: رأيت امرأة جليلة واقفة بباب الخيمة و النار تشتعل من جوانبها و هي تارة تنظر يمنة و يسرة و أخري تنظر الي السماء و تصفق بيديها و تارة تدخل في تلک الخيمة، و تخرج شاهدان عینی گفتند دیدیم زنی نورانی و مجلله ای را که بر در خیمه ایستاده بود و آتش اطرافش را گرفته و شعله ور بود و او گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ نگاه می کرد و گاهی به آسمان می نگریست و دستهای خویش را بهم می زد( اضطراب شدید حضرت زینب س)و گاهی داخل خیمه می رفت و بیرون می آمد فأسرعت اليها و قلت: يا هذي ما وقوفک هاهنا؟! و النار تشتعل من جوانبک، و هؤلاء النسوة قد فررن و تفرقن و لم تلحقي بهن و ما شأنک؟ به عجله به سمتش رفتم و به او گفتم چرا شما فرار نمی کنی و در محل ایستاده ای در حالیکه آتش تو را محاصره کرده است و تمام زنها گریخته اند و متفرق شده اند و چرا به ایشان ملحق نمی شوی و دلیل ایستادن شما چیست؟ و قالت: يا شيخ، ان لنا عليلا من الخيمة و هو لا يتمکن من الجلوس و النهوض فکيف أفارقه و قد أحاطت النار به. گفت ای شیخ ما مریضی در این خیمه داریم و او نمی تواند بنشیند و بلند شود پس چگونه او را رها کنم در حالیکه در میان آتش است. 📚المازندراني، معالي السبطين، 89 - 88 ، 87 / 2: مثله الزنجاني، وسيلة الدارين، / 344 - 343 ، 337 🌴🌴و هم در آن کتاب از کتاب مفتاح البکا مروي است که حميد بن مسلم گفت: چون آتش در خيمه‏ها بلندي و فزايش گرفت، «رأيتُ امرأةً ألقت نفسها علي النار فجائت بجسد کأنه ميتٌ و رِجلاهُ تَجران علي الأرض» زني را دیدم که خود را در آن آتش شعله‏ور بيفکند و جسدي را بیرون آورد که گوئیا مرده است و هر دو پايش را بر زمين مي‏کشيد. گفتم: «اين جاريه کيست؟» گفتند: «زينب دختر اميرالمؤمنين است.» گفتم: «اين بيمار کيست؟» گفتند: «علي بن الحسين عليهم‏السلام.» و چون آن جاريه را نظر به پسر سعد افتاد، فرمود: «اي پسر سعد! خداوند نسلت را قطع نمايد. آيا پدرت سعد تو را به اين کار وصيت نهاده بود؟» 📚سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب الکبري عليهاالسلام، 253، 252، 242، 240/1. ❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️ 🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
دستور امام حسین ع به جانشینی امام سجادع : 🌴🌴قال الامام الحسين‏ عليه السلام:اِلي عَلِيٍّ اِبْني هذا هُوَ الْاِمامُ وَ أَبُو الأئِمَّةِ. امام حسين‏ عليه السلام فرمود: (به علي فرزندم مراجعه کنيد که او امام پس از من و پدر ديگر امامان است). و جانشین امام سجاد را معذفی کرد. گفتم: او خردسال است. امام حسین ع اسخ داد: قال الامام الحسين‏ عليه السلام: نَعَمْ، إنَّ اِبْنَهُ مُحَمَّداً يُؤْتَمُّ بِهِ وَ هُوَ اِبْنُ تِسْعِ سِنينَ ثُمَّ يَطْرُقُ. قال: ثمّ يَبْقَرُ الْعِلْمَ بَقْراً. (آري، امّا فرزندش محمّد دوران امامت را به کمال مي‏رساند، او هم اکنون نُه سال دارد، و محمد فرزند او علم را خواهد شکافت). 📚کفاية الأثر ص234، بحارالأنوار ج46 ص19 حديث 8، اثبات الهداة 215:5 حديث 6. ❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️ 🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
غارت خیام : 🌴🌴أقول: رأيت في بعض الکتب: أن فاطمة الصغري قالت: کنت واقفة بباب الخيمة، و أنا أنظر الي أبي، و أصحابي مجززين کالأضاحي علي الرمال، و الخيول علي أجسادهم تجول، و أنا أفکر فيما يقع علينا بعد أبي من بني‏امية، أيقتلوننا أو يأسروننا؟فاذا برجل علي ظهر جواده يسوق النساء بکعب رمحه، و هن يلذن بعضهن ببعض، و قد أخذ ما عليهن من أخمرة و أسورة، و هن يصحن: وا جداه! وا أبتاه! وا علياه! وا قلة ناصراه! وا حسناه ! أما من مجير يجيرنا؟ أما من ذائد يذود عنا؟ قالت: فطار فؤادي و ارتعدت فرائصي ،فجعلت أجيل بطرفي يمينا و شمالا علي عمتي أم کلثوم خشية منه أن يأتيني. فبينا أنا علي هذه الحالة و اذا به قد قصدني ، ففررت منهزمة، و أنا أظن أني أسلم منه، و اذا به قد تبعني ، فذهلت خشية منه، و اذا بکعب الرمح بين کتفي، فسقطت .علي وجهي، فخرم أذني، و أخذ قرطي، و مقنعتي و ترک الدماء تسيل علي خدي، و رأسي تصهره الشمس، و ولي راجعا الي الخيم، و أنا مغشي علي، و اذا أنا بعمتي عندي تبکي و هي تقول: قومي نمضي، ما أعلم ما جري علي البنات، و أخيک ، العليل. فقمت و قلت: يا عمتاه! هل من خرقة أستر بها رأسي عن أعين النظار ؟ فقالت: يا بنتاه! و عمتک مثلک . فرأيت رأس‏ها مکشوفة ، و منتها فقد اسود من الضرب. فما رجعنا الي الخيمة الا و هي قد نهبت و ما فيها، و أخي علي بن الحسين مکبوب علي وجهه، لا يطيق الجلوس من کثرة الجوع و العطش و الأسقام ، فجعلنا نبکي عليه، و يبکي علينا. 📚المجلسي، البحار، 60 / 45:عنه: البحراني، العوالم، 306 - 305 / 17؛ المازندراني، معالي السبطين، 85 - 84 / 2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 342 🌴🌴پس آن کافران بي‏حيا رو به خيمه‏هاي سيد شهدا آوردند و دست به غارت برآوردند. و آن بي‏دينان آن چه در خيمه‏ها بود، غارت کردند؛ حتي گوشوارها از گوش کودکان و خلخال‏ها از پاي زنان بيرون کردند تا آن که گوش ام‏کلثوم را دريده، گوشواره‏هاي او را بردند. از فاطمة دختر امام حسين عليه‏السلام روايت کرده‏اند که گفت:«من کودکي بودم و دو خلخال طلا در پاي من بود. نامردي خلخال‏ها را از پاي من بيرون مي‏کرد و مي‏گريست». گفتم:«اي دشمن خدا! چراگريه مي‏کني؟» گفت: «چه‏گونه نگريم که دختر حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم را غارت کنم». گفتم:«تو هر گاه مي‏داني که من دختر پيغمبرم، چرا متعرض غارت من مي‏شوي؟» گفت:«اگر من نگيرم، ديگري خواهد گرفت». روايت کرده‏اند که از فاطمه‏ي صغرا، دختر سيد شهدا که گفت: من بعد از شهادت پدر بزرگوار خود، مدهوش و حيران بر در خيمه ايستاده بودم. پدر و برادران و خويشان خود را در ميان خاک و خون مي‏ديدم و در احوال خود متفکر بودم که اشقياي بني‏اميه با ما چه خواهند کرد؟ آيا خواهند کشت يا اسير خواهند کرد؟ناگاه ديدم سواره‏اي پيدا شد و نيزه در دست داشت و بر پشت زنان مي‏زد و ايشان مي‏گريختند و آن چه داشتند، غارت مي‏کرد و ايشان فرياد مي‏کردند که:«واجداه! وا أبتا! وا عليا! وا قلة ناصراه! وا حسيناه! آيا مسلماني در ميان اين گوره نيست، ما را ياري کند؟ آيا مؤمني در ميان اين جماعت نيست که ما را پناه دهد؟ من از مشاهده‏ي اين حال بر خود لرزيدم و عمه‏هاي خود را مي‏جستم که بر ايشان پناه برم. ناگاه ديدم که نظر آن لعين بر من افتاد. من گريختم. ناگاه ديدم که سنان نيزه‏اش بر ميان کتف من آمد و بر رو افتادم. پس گوش مرا دريد و گوشواره‏ي مرا برداشت و مقنعه از سر من کشيد و مرا گذاشت و متوجه خيمه‏ها شد. من بيهوش شدم. چون به هوش آمدم، ديدم عمه‏ام بر سر من نشسته [است] و مي‏گريد. گفت:«بر خيز که برويم و ببينم که بر سر ساير دختران بيمار تو چه آمد». گفتم:«اي عمه! چادري از براي من نيست». گفت:«من نيز مثل توأم». چون به خيمه درآمديم، ديديم که همه‏ي اسباب را غارت کرده‏اند و برادرم، امام زين‏العابدين عليه‏السلام از بيماري و تشنگي بر روافتاده [است] و بر احوال ما مي‏گريد». 📚 مجلسي، جلا ء العيون، / 693 ،692. ❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️ 🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
کشته شدن حمیده دختر مسلم بن عقیل : حميده دختر مسلم بن عقیل ع از ام کلثوم دختر امام علي (ع) مي باشد. وي در سفر کربلا در کاروان امام حـسـيـن (ع) بـود و يـازده سـال داشت. ( بعضی او را هفت ساله گفته اند ) روز عاشورا پس از شهادت امام حسين (ع) زماني که لشکريان عمر سعد به خيمه ها حمله کردند، اين دختر در زير دست و پاي مهاجمين به درجه رفيع شهادت نايل آمد. 📚معالي السّبطين، ج 1، ص 266. ❤️ خادم امام حسین ع باشیم حداقل پست را برای ده نفر ارسال کنید. ❤️ 🌹برای قطع نشدن ارتباط دوستان سید الشهداء از کانال و پرسش از سوالات مقتل ارسال پست بدون ذکر لینک و آیدی منع شرعی دارد. التماس دعا🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh