eitaa logo
زمینه سازان ظهور
595 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
16 فایل
حالمان حال خوشے نیست بیا اے جانا زندگے بے تو دگر سخت و نفس گیر شده.. • • • اطلاعاتمون و ناشناس‌ها🌱 @etlaatemonn به گوشیم...⇓ https://harfeto.timefriend.net/16776723367354 کپی‌با‌ذکر‌صلوات‌مجاز‌است✨
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه سازان ظهور
🔴 کسی که این حدیث رو بشنوه، تا آخر عمر نماز اول وقتش نخواهد شد. 🍃🌺🍃🌺🍃 ╭━━⊰🌼🦋🌼⊱━━╮ @zaminesazanezohore ╰━━⊰🌼🦋🌼⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 👤 🏜 اتفاق عجیب در عالم برزخ! (۱) 👌 ♻️ ╭━━⊰🌼•🦋•🌼⊱━━╮ @zaminesazanezohore ╰━━⊰🌼•🦋•🌼⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•➻ •• « مِنَ‌ النَّاسِ مَن‌ يَعْبُدُ اللَّهَ‌ عَلَى ٰ‌حَرْفٍ » ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ‌ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ‌ﻣﻰ پرستند‼️ !!؟ @zaminesazanezohore
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندانبان‌ها هم شیفته‌اش بودند! برگرفته از کتاب «انسان ۲۵۰ساله»📚 شهادت "ع" تسلیت باد🖤 @zaminesazanezohore ✨🕊
1⃣ 1⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است.. ✅ مَعاشِرَ النّاسِ، السّابِقُونَ اِلى مُبایَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْلیمِ عَلَیْهِ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ اُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ فى جَنّاتِ النَّعیمِ. ✅ هان مردمان! سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام کنندگان بر او با لقب امیرالمؤمنین، رستگاران اند و در بهشت های پُربهره خواهند بود. 📚فرازی از بخش یازدهم خطبه شریف غدیر
🍃یا صاحب العصر والزمان🍃 من‌ از اشکے کہ می ریزد زِ چـــشمِ‌ یـــارمےترسم . . . •. •. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍••• .. ❥ اللهم عجل لولیک الفرج🌱
♥️🎙 آقاجان... من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی‌نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد باز هم نمی گذاریم؛ رگ غیرت و ایمان در کوچه‌های شهرمان بخشکد🙃🥀 قسمتی از نامه داداش علے به حضرت آقا :) ♥️
34-cheshmeye-kamal(www.rasekhoon.net).mp3
13.41M
🔊 📝 چشمهٔ کمال 👤 استاد 💌 ▪️ ویژه شهادت اللّهُم عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج❤️🌱 ╭━━⊰🌼🦋🌼⊱━━╮ @zaminesazanezohore ╰━━⊰🌼🦋🌼⊱━━╯
✍ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ . ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﺵ لنگ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ ...! ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮك ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟؟؟ ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﭘﺴﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯽ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩ ... ✍ﻣﺮﺩ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﺎﺗﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ... ؟ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﺍﻻﻥ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ... اما ! ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : «ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ»! آيا تا بحال ! ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟؟!!!
«🖤🔗‍» ‌- - آرزویٺ را برآورده مے ڪند، آن خدایـے ڪہ آسمـان را براے خندانـدن گلے مے گـریاݩد(: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ - - ---------------------------------‌«‍🖤»
↻💛🍯••|| • ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آقاجـآن...シ دارَدزَمآنِ‌آمَدَنـَت‌دیرمی‌شـَوَد...🍂••• • 🍯💛|⇢ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍•
🏴زیارت مختصر امام محمدباقر علیه السلام 🔳 آیت الله مشکینی(ره): مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید. ▪️الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْباقِرُ بِعِلْمِ الله الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفاحِصُ عَنْ دِینِ الله الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُبَیِّنُ لِحُکمِ الله الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا القائِمُ بِقِسْطِ الله الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النّاصِحُ لِعِبادِ الله الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الدّاعِی إلَى الله الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الدَّلِیلُ عَلَى الله ▪️الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الحَبْلُ الَمَتِینُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفَضْلُ المُبِینُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النُّورُ السّاطِعُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَدْرُ الْــلاّمِعُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الحَقُّ الاَبلَجُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السِّراجُ الاَسْرَجُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّجْمُ الاَزْهَرُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الکَوْکَبُ الاَبْهَرُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا المُنَزَّهُ عَنِ المُعْضَلاتِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا المَعْصُومُ مِنَ الزَّلاّتِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الزَّکِیُّ فِی الْحَسَبِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الرَّفِیعُ فِی النَّسَبِ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا القَصْرُ الَمَشِیدُ الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ اَجْمَعِینَ ▪️اَشْهَدُ یا مَوْلای اَنَّکَ قَدْ صَدَعْتَ بِالْحَقِّ صَدْعاً و بَقَرْتَ العِلْمَ بَقْراً، ونَثَرْتَهُ نَثْراً لَمْ تَاْخُذْکَ فِی اللهِ لَوْمَةُ لائِم وَکُنْتَ لِدِینِ اللهِ مُکاتِما وَقَضیْتَ ما کانَ عَلَیْکَ وَاَخْرَجْتَ اَوْلِیاءَکَ مِنْ وَلایَةِ غَیْرِ اللهِ اِلى وِلایةِ اللهِ وَاَمَرْتَ بِطاعَةِ الله، وَنَهَیْتَ عَنْ مَعْصِیَةِ اللهِ حَتّى قَبَضَکَ اللهُ اِلِى رِضْوانِهِ وَذَهَبَ بِکَ اِلى دارِ کَرامَتِهِ وَاِلى مَسَاکِنِ اَصْفِیائِهِ وَمُـجاوَرَةِ اَوْلِیائِهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
گناه بهتان زدن به آدم بی گناه، سنگین تر از کوه های استوار است!
4124620818.mp3
1.17M
♨️بزرگترین عبرت مرگ 🎤حجت الاسلام استاد @zaminesazanezohore
تو اتوبوس پیرمرد به دختره ! گفت : دخترم این چه حجابیه که داری ؟ همه ی موهات بیرونه ؟ دختره با پررویی گفت : تو نگاه نکن ! بعد از چند دقیقه ⌚️ پیر مرد کفشش را درآورد👞 بوی جوراب در فضا پخش شد !! دختره در حالی که دماغشو گرفته بود به پیر مرد گفت : اه اه اه این چه کاریه میکنی خفمون کردی ؟ پیرمرد باخونسردی گفت : تو بو نکن!
ﺩﺧﺘﺮﻱ ﯾﻚ موبایل ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...📱 ﭘﺪﺭﺵ ﻭﻗﺘﻲ آنرﺍ ﺩﯾﺪ، ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺮﺍ ﺧﺮﯾﺪﻱ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻱ چه ﺑﻮﺩ؟⁉️ ﺩﺧﺘﺮ : ﺭﻭﻱ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﺴﭗ ﺿﺪ ﺧﺮﺍﺵ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﯾﻚ ﻛﺎﻭﺭ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺮﯾﺪﻡ . ﭘﺪﺭ : ﻛﺴﻲ ﻣﺠﺒﻮﺭﺕ ﻛﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﻲ؟⁉️ ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ! ﭘﺪﺭ : ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺕ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻧﺸﺪ؟⁉️ ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ﭘﺪﺭ ! ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﺧﻮﺩ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﻭﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﯿﻢ . ﭘﺪﺭ : ﭼﻮﻥ موبایلت ﺯﺷﺕ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻱ؟⁉️ ﺩﺧﺘﺮ : ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﭼﻮﻥ ﺩﻟﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻡ ﭘﺪﺭ : ﻛﺎﻭﺭ ﻛﻪ براش گذاشتی ﺯﺷﺖ ﺷﺪ؟⁉️ ﺩﺧﺘﺮ : ﺑﻨﻈﺮﻡ ﺯﺷﺖ ﻧﺸﺪ ; ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺯﺷﺖ ﻫﻢ ﻣﯿﺸﺪ , ﺑﻪ ﺣﻔﺎﻇﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ گوشیم ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻣﻲ ﺍﺭﺯﺩ . ﭘﺪﺭ نگاه ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺘﻲ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : 🌸ﺩﺧﺘﺮﻡ "! ﺣﺠﺎﺏ " ﯾﻌﻨﻲ ﻫﻤﯿﻦ .... ﺣﺠﺎﺏ_ﻋﺰﺕ_ﺍﺳﺖ_ﻧﻪ_ﻣﺤﺪﻭﺩیت
⚫️امــام‌‌محمدبـاقـر علیه‌السلام فرمودند: ▪️سه چیز از خصلتهای نیڪ دنیا و آخرت است : 🔘 از ڪسی ڪه به تو ستم ڪرده است گذشت ڪنی 🔘به ڪسی ڪه از تو بریده است بپیوندی 🔘 و هنگامی ڪه با تو به ندانی رفتار شود ، بردباری ڪنی . 📚بحارالانوار ، ج۷۵ص۱۷۳ 🏴 علیه‌السلام تسلیت باد @zaminesazanezohore
بسم الله الرحمن الرحیم 🏴اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا باقرالعلوم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دلم پر می‌زند امروز برای حضرت باقر که‌گویم‌شرحی‌از وصف‌وثنای‌حضرت باقر ندیده دیده گیتی به علم و دانش و تقوا کسی را برتر و اعلم به جای حضرت باقر سالروز شهادت مظلومانه پنجمین بحر کرامت، امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت و تعزیت باد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عليه السلام فرمودند: ⚫️هر بنده اى که دست هايش را به درگاه خداوند عزّوجلّ بالا بگیرد و دعا کند، خدا حيا مى‌كند از اينكه آن دستها را خالى برگرداند. پس از فضل و رحمت خويش، آنچه را خواهد، در آن دست می‌نهد. پس هر گاه دعا كردى، دست هایت را به صورت خود بكش. 📚من یحضره الفقیه، ج۱، ص ۳۲۵ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @zaminesazanezohore
*⁦つ🥀🕯️つ⁩ •| سوزد دلم ز داغ غم باقر العلوم •| آن‌کس‌که‌کشته‌ره‌وعشق‌وعقیده‌است •| از غربت و مصیبت آن حجت خدا •| نخل بلند قامت هستی خمیده است (ع) 🌱 |• @zaminesazanezohore
*༾ 🖤🕯️🖤 ༿ •|🖤شیعه زند بر سر و سینه •|🖤کرب و بلا گشته مدینه •|🖤فرزند زهرا جان داده مظلوم •|🖤امام باقر گردیده مسموم 🥀شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت باد.🥀 (ع) 🌱 [❀ @zaminesazanezohore
♥️ ••کاش اونقَدری که🙃 ••عکس پُروفایݪ و ••آیدی و بیومون رو ••از شُهـدا کپی میکُـنیم..!🌻 ▁مَرامشون رو تو زِندگیمون ▁ کُنترل all کُنیم..🥀🖇
♥️ 🌻 محل‌شہادت⇦ سوریہ محل‌دفن⇦ مشھد من‌حاضرم‌مثلِ‌علی‌اکبر‌حسین‹؏› اربا‌اربابشم،‌ولی‌ناموسِ‌شیعہ‌حفظ‌بشہ... آخرش‌هم‌در‌حالِ‌خنثیٰ‌کردن بمب‌بود‌کہ‌منفجر‌شد و‌قسمتی‌از‌بدنش‌تکہ‌تکہ‌شد!(:
حتما بخون پشیمون نمیشی✨ بعد از چندین سال گمنامی پیدا شد 💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید... 🔹می گفت:اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به وهمراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم. یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان،از یاد خدا شاد بود و زندگیمان،با عطر شهدا عطرآگین.تا اینکه... 🔹تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.آشوبی در دلم پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم.با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم. 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان وپلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید،به بنیاد شهید تحویل دهم. 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم. 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها...ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم....راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم. گفتم و گریه کردم. 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.هرچه فکرکردم،یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم.خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم: 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.به میوه فروشی رفتم،به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم،جواب همان بود.بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم.خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد. 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد:خودش بود. بخدا خودش بود.کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم:آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم.مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم، 🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار ازحال رفتم. 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹 نثار روحش و تمامی شهدا صلوات 🌀 اگر دلت شکست حداقل به یک نفر ارسال کن 🤲💔 ╭━━⊰🌼•🦋•🌼⊱━━╮ @zaminesazanezohore ╰━━⊰🌼•🦋•🌼⊱━━╯