eitaa logo
زمینه سازان ظهور مهدی
65 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
25 فایل
برای زمینه سازی ظهور زندگی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشته‌ای؟! 🔹 کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد. 🔸 مرد پرسید: پس ذرت کاشته‌ای؟ 🔹 کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرت‌ها را آفت بزند. 🔸 مرد پرسید: پس چه چیزی کاشته‌ای؟! 🔹 کشاورز گفت: هیچ‌چيز، خیالم راحت است ...! 🔰 همیشه بازنده‌ترین افراد در زندگی کسانی هستند که از ترسشان هرگز به هیچ کاری دست نمی‌زنند ... (داستانک‌ونکات‌ناب) eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم توصیف کنید؟ حکیم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه می کنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم. حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن، تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند... 🔅امیرمؤ منان على (علیه السلام) : بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد. 📚كلمة التقوی، ج2، ص294 ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ ‌
✨﷽✨ ✅ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ … ✍ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ . 🔹ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ . 🔺دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ 🔅امام علی علیه السلام فرمود: ناامیدی، صاحب خود را می کشد. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✨﷽✨ 🔴آب و سنگ ✍دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر را می‌دهند اما دو تکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی‌شوند! پس هر چه سخت‌تر و قالبی‌تر باشیم، فهم دیگران برایمان مشکل‌تر و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می‌یابد.آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ، به مراتب سرسخت‌تر و در رسیدن به هدف خود لجوج‌تر و مصمم‌تر است. سنگ، پشت اولین مانع جدی می‌ایستد اما آب راه خود را به سمت دریا می‌یابد.در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد. گاهی لازم است کوتاه بیایی، گاهی نمی‌توان بخشید و گذشت... اما می‌توان چشمان را بست و عبور کرد، گاهی مجبور می‌شوی نادیده بگیری، گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی ولی با آگاهی و شناخت آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت. ✅‌‌ چون آب روان باش (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✨﷽✨ 🔴هرچه بکاری همان را درو می‌کنی ✍اربابِ لقمان به او دستور داد که در زمینش برای او کنجد بکارد ولی لقمان جُو کاشت. وقتِ درو، ارباب گفت: چرا جُو کاشتی؟ لقمان گفت: از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند. اربابش گفت: مگر این ممکن است؟! لقمان گفت: تو را می‌بینم که خدای تعالی را نافرمانی می‌کنی، در حالی که از او امید بهشت داری، لذا گفتم شاید آن هم بشود. آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت. امام صادق عليه‏ السلام: «هركس خوبى بكارد، خشنودى درو می‌كند و هركس بدى بكارد، پشيمانى می‌چيند، هركس هرچه بكارد، همان را دِرو مى‏كند.» ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ 🆔✨@noor133Qoran
✨﷽✨ 🔴 فایده مگس! 🔸گويند در مجلسی كه منصور دوانیقی خليفه متكبر و جبار عباسی در خدمت حضرت امام صادق عليه السلام بود‌،‌ مگسی باعث آزار منصور می‌شد و منصور پيوسته با حركت دست آن را از صورتش می‌راند ولی مگس از نقطه‌ای برمی‌خاست و در نقطه ديگر صورت منصور می‌نشست و لحظه‌ای او را آرام نمی‌گذاشت. 🔸سرانجام منصور با ناراحتی شديدی از امام پرسيد: اين مگس چيست كه خدا آن را آفريد؟ 🔹 امام پاسخ داد: يكی از فوائد خلقت مگس آن است كه متكبران را خوار و ذليل کند تا بدانند با همه قدرت ظاهری خود نمی‌توانند مگسی را از خود دفع كنند. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🔆 🔹در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه. 🔸فرد بی‌سوادی در تبریز زندگی می‌کرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می‌گذراند تا از این راه رزق حلالی به‌دست آورد. 🔹یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه‌های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می‌گذارد و کمر راست می‌کند. 🔸صدایی توجهش را جلب می‌کند؛ می‌بیند بچه‌ای روی پشت‌بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا می‌کند که ورجه وورجه نکن، می‌افتی! 🔹در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می‌شود و ناغافل پایش سُر می‌خورد و به پایین پرت می‌شود. 🔸مادر جیغی می‌کشد و مردم خیره می‌مانند. حمال پیر فریاد می‌زند: نگهش دار! 🔹کودک میان آسمان و زمین معلق می‌ماند. پیرمرد نزدیک می‌شود، به آرامی او را می‌گیرد و به مادرش تحویل می‌دهد. 🔸جمعیتی که شاهد این واقعه بودند، همه دور او جمع می‌شوند و هرکس از او سوالی می‌پرسد. 🔹یکی می‌گوید تو امام زمانی، دیگری می‌گوید حضرت خضر است، کسانی هم می‌گویند جادوگری بلد است و سحر کرده. 🔸حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش می‌گذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه‌ای واقعه را تفسیر می‌کنند، به آرامی و خونسردی می‌گوید: خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار می‌شناسید. 🔹من کار خارق‌العاده‌ای نکردم بلکه ماجرا این است که یک عمر هرچه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یک بار هم من از خدا خواستم، او اجابت کرد. 🔸اما مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد. 🔹تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن 🔸که خواجه خود روش بنده پروری داند 🆔 @Masafe_akhar
✨﷽✨ 🔴در قلاب وسوسه‌های شیطان گیر نکنید ✍صیاد برای گرفتن ماهی، قلاّب به‌ کار می‏‌برد. بر سر قلاّب، طعمه‌ای که ماهی دوست دارد می‏‌گذارد. ماهی قلاب را همراه طعمه می‏‌بلعد. قلاّب که بلعیده شد، تکانی به نخ قلاب وارد می‌شود؛ اگر ماهی کم ‌وزن باشد، صیاد با یک ضرب آن را بالا می‏‌کشد و اگر سنگین باشد، صیاد به‌طور متناوب آن را می‏‌کشد و رها می‏‌کند تا خسته و بی‏ جان ‏شود. وقتی مطمئن شد که ماهی دیگر توانی ندارد آن را بیرون می‏‌کشد. شیطان گاهی قلاّبش به انسانی گیر می‏‌کند. طعمه سر قلاّب، آرزوی دراز، رابطه با نا محرم، ریاست‌طلبی و در یک کلمه علاقه به دنیا است. بعد از این‏که انسان را به دنیا علاقمند کرد، قلاب را شل و سفت می‏‌کند. ولی مواظب است بند قلاب پاره نشود. چندین بار او را می‏‌آورد و می‏‌برد تا بالاخره او را اسیر خود کند. 🔺مواظب وسوسه‌های شیطان باشید🔺 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ____________________ @Masafe_akhar2