پرتوی از فضائل امیرالمومنین علیه السلام .pdf
2.53M
کتاب:
«پرتوی از فضائل امیرالمومنین علیه السلام»
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
@zamzamhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺
🍃سلام علیکم
🍃عیدتون مبارک
🔹دلهاتون «علوی»، عاقبت تون «حیدری».
⬅️امیدوارم در شناخت و انجام وظیفه همه ما
موفق باشیم.
💎این صوت علامه امینی (ره) است که قطعا مظهر مجاهدت در مسیر امیرالمومنین است.
برای خودم جالب بود، برای همین گفتم تقدیم شما همراهان گرامی کنم.
@zamzamhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
چرا سادات #عمامه_مشکی به سر می گذارند؟
آقای حاج حامد کاشانی جواب می دهند.
#شنیدنی
#حامد_کاشانی
#عمامه_سیاه
@zamzamhadi
15.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎سرود جدید برای
#همایش_شیرخوارگان ۱۴۰۱
که به زیبایی به جایگاه فرزند در عصر ظهور اشاره میکنه.
🍃 یا صاحب الزمان، من عهد می کنم
فرزند، من شود، نذر قیام تو
🍃سلام آقای من، ای مهربون
ماه تموم آسمون
🍃بخدا دوست دارم، من رو به خيمه ت برسون
🍃منتقم خون خدا
همه دستا به دعاست
🍃که فقط قبول کنی
این لشکرو از مادرا
🍃فرزند دلبندم که تقدیمته
نذر ظهور نزدیکته
🍃هرچی که بگی تسلیمته
اونو سرباز خودت کن
🍃لالایی می خونم براش، بیدار باشه
وسط لالاییم دعام اینه که یار باشه
🍃تو گوشش می خونم
آماده ی دیدار باشه
🍃فرزند دلبندم که تقدیمته
نذر ظهور نزدیکته
🍃هرچی که بگی تسلیمته
اونو سرباز خودت کن
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌺🌸🌺
@zamzamhadi
هدایت شده از زمزم
🌺بالاترین فضیلت حضرت علی علیه السلام
از زبان امام رضا علیه السلام 🌺
● مسیحیان نجران، برای مناظره با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)به مدینه آمدند. هرچند حقانیت پیامبر را فهمیدند اما لجبازی کردند و حقّ را نپذیرفتند و پیامبر را به مباهله (نفرین علیه یکدیگر ) دعوت کردند.
آیه نازل شد و خدای عزّوجلّ فرمود: «... فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ ...»؛ یعنی: فرزندانتان و همسرانتان و جان هایتان را بیاورید ما هم فرزندان و همسران و جان هایمان را می آوریم و یکدیگر را نفرین خواهیم کرد...
در روز موعود، پیامبر اکرم(ص)، امام حسن و امام حسین، حضرت زهرا و حضرت علی را به همراه آورد...
امام رضا علیه السلام در پاسخ به سوالی در مورد بالاترین فضیلت حضرت علی علیه السلام در قرآن، با اشاره به این آیه فرموده اند که این آیه نشان می دهد که علی علیه السلام همچون "جان" و خود پیامبر است و چون پیامبر از همه بالاتر است، پس معلوم می شود که کسی به عظمت علی (ع) نیست چون او مثل خود رسول الله است.
بارها گفت محمّد که علی جان من است
هم به جان علی و نام محمّد صلوات
@zamzamhadi
16.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥" #حاج_ابوذر_روحی "
◀️ شب هفتم محرم۱۴۰۱ ؛
🔰گاهی یک شعر، هر چند ساده و صمیمی باشه، به اندازه صدها سخنرانی حرف و اثر دارد...
▫️جهاد تبیین یعنی که مثل زینب،
با سخن و رفتارت، بشی تو یار مکتب.
🔹 جهان مجازی شده،
عشق حقیقی «حسین»
رفیق زیاده ولی،
رفیق صمیمی «حسین»
@zamzamhadi
سَلامٌ قَولاً مِنْ رَّبٍ رَّحیمٍ
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🌴 محرم که میشود بار دیگر کتاب سرخ عاشورا ورق میخورد و مقدمه این کتاب سرخ حسینی، واژه به واژه از نام عباس (ع) آبرو گرفته تا بلندترین حماسه سرایی تاریخ به حرمت دستان بریدهاش، به تصویر کشیده شود و ارادت و رشادت معنای واقعی یابند.
🍃 سلام بر «عباس»؛ او که مَشک خالیاش آرزوی تمام قطرات آب جهان است.
🍃 سلام بر تو ای قمر منیر بنی هاشم و ای ایستادهترین قامت وفا، که عطرت از کنار علقمه هنوز هم جهانی را سرمست وفاداری و برادری ات، میکند.
🍃 ای بابالحوائج، ما محتاج دستگیری تو هستیم؛ همان دستانی که فرات را شرمنده وفاداریش کرد تا قصه ناتمام آن تا ابد قلب هر مسلمان را به تعزیه ای بی انتها فرابخواند...
🍃 آری امان نامه دل بی قرار همه ما به دستان توست.
🌷 و حال تاسوعای توست، همان یک قدم مانده به روایت عشق برادری تو و شرمساری فرات برای مشک پاره پاره ات...
🌹 دستهای تو از مشک جدا افتاد تا به آسمان نزدیکتر شود و دستهای به آسمان دراز شده را برات استجابت دهد و دستگیری کند .
🥀 تو به دیدار خدا میشتابی تا شهادت منزلت دیگری یابد همانگونه که امام سجاد(ع) فرمود:
«عبّاس را نزد خداوند منزلتى است که در روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک مىبرند.»
🔹 و چقدر زیباست که مطلع عشق صحیفه عاشورا ، خون عباس (ع) است و اذن دخول این حکایت، توسل به بابالحوائج کاروان حسین(ع) با نام تاسوعا.
🔹عباس(ع) نمود عینی مکتب علی(ع) است که منش سرسپردگی بر ولایت را با تمام وجودش به تصویر کشید و دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام را از گفتار به عمل رساند .
🥀فرا رسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد🥀
@zamzamhadi
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
باسلام وعرض تسليت
آنچه در پی می آید بر اساس نقل خبرگزاری های متعدد است.
*تقویم عاشورا*
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعداز عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت امام اورا دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند.
*حدود ساعت ۱۱:۰۰*
بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
*اذان ظهر*
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»🌹🌹❤️❤️🏴🏴🌹
*حدود ساعت ۱۳:۰۰*
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
*حدود ساعت ۱۴:۰۰*
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
*حدود ساعت ۱۵:۰۰*
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
*۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر*
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...