eitaa logo
بشری
221 دنبال‌کننده
26هزار عکس
10.9هزار ویدیو
126 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
چهار گام تا 1⃣ گام اول : دست از خود و ديگران بردارید؛ هیاهوی ذهن‌تان كم می‌شود. 2⃣ گام دوم : و خود را تغيير دهید؛ مديريت كردن زياد و برنامه‌ريزی افراطی نداشته باشید. 3⃣ گام سوم : دست از شرح حال دادن نسبت به كارها و وقايع گذشته بردار و آن‌ها را نکن. 4⃣ گام چهارم : كردن را كنار بگذار. هر چه کمتر از دیگران بدانی، کمتر هم اذیت می‌شوی. ✅ براي خودت داشته باش، و به حيات خلوت ديگران سرک نكش. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
❁ـ﷽ـ❁ حسین، پیاده، در حالی که کودکانش اطرافش بودند، به خیمه آمد. چرا؟ چون پیش از این امام، حَجّاج بن مسروق را فرستاده بود که او، عُبِیدالله بن حر جُعفی، را دعوت کند تا با حسین و یارانش همراه شود. اما عبیدالله نپذیرفته بود! دست رد به فرستاده شخصی امام زده بود! نه تنها دست رد زده بود بلکه گفته بود: مایل نیستم که او مرا ببیند و من او را ببینم! با این حال حسین کشتی نجات رحمة للعالمین شخصاً خودش به خیمه عبیدالله رفت تا باز هم از او بخواهد که به لشکر حق بپوندد! (آاااه 😭 کدام گروه از مردمان جهان، چنین کریم وسیع مهربانی دارند؟😭) امام به او فرمود: تو را چه شده که مرا یاری نمیکنی؟ و عبیدالله آورد. و در آخر گفت: این یاران من و اسب سواری من که زین شده و آماده سواری است تقدیم به شما! به خدا قسم هر وقت سوار این اسب شده ام هر چه خواسته ام به آن رسیده ام، و هر کس در طلب من بود به من نرسید. امام فرمود: من به یاران تو و اسب تو احتیاجی ندارم! [من چیز دیگری از تو خواستم که آن را از امام خود دریغ کردی، هرچیز دیگری از تو به کار راه حق نمی‌آید] من هم نصیحتی به تو می کنم. یا ابنَ حر! برو جایی که صدای استغاثه ما را نشنوی! بدان که هر کس ناله و استغاثه ما را بشنود و ما را یاری نکند، قسم به خداوند که روز قیامت او را از رو بر آتش دوزخ می افکند. حسین این را فرمود و رفت. و عبیدالله از کربلا جا ماند؛ از امام، از از ولیّ خدا، از انجام کار درست در زمان درست، از پیوستن به بزرگترین سعادت عالم... ━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━ نایب‌الامام، ولی امر مسلمین جهان، فرمود: "ایران را و اسلام را، این مسئله [پیری جمعیت] تهدید میکند" "نگذاریم جمعیّت کاهش پیدا کند، موالید را افزایش بدهیم" " *من اصرار میکنم* که حتماً بایستی تکثیر نسل بشود، *خانواده‌ها باید فرزنددار بشوند، فرزندهای بیشتری* " و ما، را ردیف کردیم: بچه که... نه دست و پا گیر است اما عوضش دانشگاه/حوزه میروم و جهاد علمی میکنم! بچه که.... نه مردم چه می‌گويند اما عوضش کار اقتصادی میکنم! بچه که... نه از نظر مالی به ما فشار می‌آید اما عوضش کار فرهنگی میکنم! بچه که... نه تربیتش سخت است اما عوضش .... بچه که ... نه جسم و اندامم به هم میریزد اما عوضش... بچه که نه خانواده مخالف است اما عوضش... بچه که نه همین دو تا بس است اما عوضش... بچه که نه از ما گذشته اما عوضش... بچه که نه اما عوضش... عوضش؟! عبیدالله "عوضش" اسبش را به امام تعارف زد، امام نپذیرفت! و‌ خواسته امام مشخص و واضح بود... بعضی چیزها جایگزین ندارند! "فرزندآوری"، جایگزین دیگری ندارد! عوضش ندارد! به خودی خود حیاتی است! نه مدرک علمی ما، نه تلاش اقتصادی ما، نه کار فرهنگی ما، نه هیچ چیز دیگری، برای ایران، برای اسلام، برای شیعه جایگزین نیروی انسانی جوان نمی‌شود. نیروی انسانی جوان چند سال دیگر کشور، صرفاً و *منحصراً وابسته به فرزندآوری امروز ماست؛ بی هیچ و بهانه‌ای!* "یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می‌کند، *تن او می‌لرزد،* این مسئله‌ جمعیت است" *نایب‌الامام فرمود!* ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon روبیکا @dr_mother8_hejrat ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
جامعه امام کُش برای اینکه یک جامعه با سکوت یا همراهی خود به سمت "امام کُشی" حرکت کند و در این مسیر به خواص سیاسی مدد برساند علاوه بر سیاست تولید "ابهام" در اذهان جامعه به یک عنصر مهم دیگر نیاز است و آن چیزی نیست جز: توجیه جامعه جامعه برای "امام کُشی" به استدلال و اقناع نیاز ندارد. جامعه فقط به یک "توجیه سطحی" محتاج است. توجیه اینکه اگر "من در قتل امام مشارکت داشته ام تقصیر و خطایی مرتکب نشده ام. اینجا صرفا جامعه با این سطح از بدنبال آرام جمعی خود است اما پرسش مهم تر این است؛ چه کسی و چگونه وظیفه تولید "توجیه" جامعه را بر عهده دارد؟ پاسخ روشن و صریح این است: صاحبان قدرت یا همان خواص به تاریخ مراجعه کنیم: معاویه این ایده را در جامعه مطرح کرد که ما همگی در دایره تسلیم تقدیر الهی قرار داریم و یزید حتی اگر واجد صلاحیت نباشد بهرحال بخشی از تقدیر الهی است. آیا می‌خواهید علیه تقدیر خدا قیام کنید؟ آیا اساسا امکان فرار از تغییر الهی وجود دارد؟ پس خلافت یزید را باید پذیرفت برای بقای خود تئوری تولید کرد. تئوری تقدیرگرایی! معاویه میگفت: عمل و کوشش هیچ نفعى ندارد، چون همه کارها به دست خداوند است. حتی او خلافت خود و پسرش را بر همین اساس "توجیه" می کرد. معاویه گفته بود: "خلافت من یکى از فرمان هاى خداست و از قضا و قدر پروردگار مى باشد" مختصر تاریخ دمشق، ج 9، ص 89 در جای دیگر برای "توجیه" واگذاری قدرت به فرزند ناخلفش این چنین بیان داشت: «إِنَّ أَمْرَ یَزِیدَ قَضاءٌ مِنَ الْقَضاءِ، وَ لَیْسَ لِلْعِبادِ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ» ماجراى زمامدارى یزید قضاى حتمى است که بندگان در این ارتباط از خود اختیارى (در مخالفت) ندارند. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 60 ✍ زادبر ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby