eitaa logo
بشری
224 دنبال‌کننده
23.6هزار عکس
9.4هزار ویدیو
125 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
سال ۶۹ بوشِ پدر از دکوئیار دبیرکل سازمان ملل خواست پیغامی به هاشمی رفسنجانی برساند: «بوش گفت نگران گروگان‌هاست. گفت می‌تواند امتیازهایی به ایران بدهد» آن روزها ۸ گروگان آمریکایی در دستان گروه‌های لبنانی بود. گرهی که بدست ایران باز می‌شد. دومینکو پیکو، دستیار ویژه دکوئیار برای مذاکره با هاشمی به تهران آمد. ظریف می‌گوید: «می‌خواستیم این ملاقات پنهان بماند، پس تصمیم گرفتیم مترجم حضور نداشته باشد. رییس‌جمهور گفت اگر آمریکا از ما انتظار همکاری دارد، باید سیاست‌های خصمانه‌اش را در قبال ایران عوض کند.» هاشمی شرط همکاری را متجاوز اعلام کردن عراق در جنگ تحمیلی توسط سازمان ملل و آزادی پول‌های بلوکه شده ایران توسط آمریکا اعلام کرد. دکوئیار و بوش هر دو شرط را پذیرفتند. هاشمی امید به رابطه مجدد با آمریکا داشت. به فاصله چند ماه همه گروگان‌ها آزاد شدند. حالا هاشمی در انتظار حسن‌نیت آمریکایی‌هاست. پیکو می‌گوید: «ایرانی‌ها شروع کردند به تماس گرفتن با من و می‌گفتند: چه‌خبر؟ چه‌خبر؟ ما اینجا در موقعیت بدی هستیم، می‌گویند رییس‌جمهور به آمریکایی‌ها کمک کرده، پس تشکرنامه‌تان کجاست؟!» بهانه آمریکایی‌ها برای بدعهدی، حمایت ایران از تروریسم بود. کنت.ام. پولاک رییس سیا در خاطراتش نوشت: «توقعات ایران تا به آن حد افزایش یافته بود که انتظار داشت آمریکا تحریم اقتصادی‌اش را علیه ایران لغو و در ازای آزاد کردن گروگان‌ها دارایی‌های باقیمانده ایران را آزاد کند. این موضوع بسیار خوشبینانه و منعکس کننده ناآگاهی ایران نسبت به سیاستهای آمریکا بود... مقامات آمریکایی گفتند که دلیلی برای جایزه دادن به ایران نداشتند. یکی از مقامات به من گفت «به یک خلافکار برای متوقف کردن قانون‌شکنی جایزه نمی‌دهند و حداکثربه او ارفاق می‌شود» پروژه هاشمی برای رابطه با آمریکا شکست تلخی خورد. او می‌گوید: «ما خیلی زحت کشیدیم تا توانستیم گروگان‌گیرها را قانع کنیم...ولی به محض اینکه قضیه تمام شد آمریکا بجای اینکه به آن وعده‌هایی که داده بود عمل کند طلبکار هم شد.» در طول ۴دهه انقلاب پروژه برقراری رابطه با آمریکا بارها با بدعهدی طرف آمریکایی شکست خورده؛ قرارداد الجزایر(۵۹) ماجرای مک فارلین(۶۵)، آزادی گروگان‌های آمریکایی(۶۹) و قرارداد سعدآباد(۸۲) و برجام(۹۴) نمونه‌هایی از شکست‌های این پروژه است. لمس تجربه تلخ تاریخی توسط یک نسل، می‌تواند نسل دیگر را از تکرار آن مصون کند، به شرط آن که این تجربه‌ روایت و تبیین شود. اصلاح‌طلبان همواره با هیاهوی جناحی و ضعف اصول‌گرایان در بیان ماجرا، مانع روایت حقیقی این تجربه‌ها شده‌اند. و همین باعث تکرار این تجربه‌ها شده. در انتخابات ۱۴۰۰ بازهم برگ برنده اصلاح‌طلبان پروژه رابطه با آمریکا خواهد بود. کاش تشکل‌های دانشجویی و انقلابی به جای رفتارهای نمایشی همچون بیانیه‌نویسی، تجمع و تحصن به میان مردم رفته و این تجربه‌ها را تبیین تا آرای انتخاباتی مردم تغییر کند. ✍ 🌿🌺كميته زنان نيروهاي انقلاب اسلامي🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
مشاهدات عینی‌ام از اعتراضات خیابانی-۴۱ موتوری‌‌ها راحت باشند! امنیتی‌ها مشغول پاسپورت گیری‌اند! اهواز: ۱۴۰۱/۸/۲۹ رفتم بیمارستان گلستان اهواز. سراغ مجروحان چهارشنبه(۲۵آبان) در ایذه. ۱) کارگر است و در بلوار حافظ جنوبی مجروح شده. همان‌جا که کیان پیرفلک گلوله می‌خورد. یوسف موسوی می‌گوید: «غروب بود. هندزفری تو گوشم بود. صدایی نمی‌شنیدم. به هلال‌احمر که رسیدم. جمعیت را دیدم. ترسیدم. ترمز زدم‌. دو موتوری پشت درخت‌ها بودند. ۵۰‌متری‌ام. چشم‌توچشم بودیم. صورت‌هایشان پوشانده بودند. با کلاشینکف بهم شلیک کردند؛ دو گلوله به‌پای چپم. افتادم. یکیشان با کلت شلیک کرد. خورد به بینی‌ام. تیرخلاص زد. مطمئن شدند که کشته شدم گاز دادن و رفتند. کشان کشان خودم را انداختم لای درخت‌های بلوار. درگیری خیلی شدید شده بود. صدای رگبار می‌آمد. نه قدرت تکان خوردن داشتم و نه اصلا زیر آن آتش می‌شد بلند شد. داشتم از حال می‌رفتم. یک‌ساعت و نیم مخفی شدم. درگیری که تمام شد، زنگ زدم به خانواده‌ام گفتم من اینجام...» یوسف دو تیر در پای‌چپش خورده‌. ولی گلوله کلت هنوز در بینی‌اش بود! قرار است عملش کنند. حیرت‌انگیز است! مرمی بینی‌ را شکافته اما استخوان متوقفش کرده! ۲) مهشید موسوی ۱۸ساله: «از کوچه که بیرون آمدم، دیدم جلویم معترضین هستند و پشتم بسیجی‌ها. دو موتورسوار نزدیک شدند. دیگه چیزی نفهمیدم..» حالش خوش نیست. حوصله مصاحبه ندارد. گلوله میخورد به پشت کف دستش. ۳) احساس اسدی میراحمدی ۱۴ساله: «آمدم سرکوچه، در حافظ جنوبی. یکهو دیدم جمعیت دارند می‌آیند طرفم. چند موتوری بودند. صدای کلاشینکف می‌آمد. انگار جنگ بود. ترسیدم. فرار کردم سمت خانه. داخل که شدم مامانم جیغ زد. تازه فهمیدم گلوله خورده به زیر چانه‌، سر سینه‌ام!» ۴) فروتن سلحشور ۳۰ساله: «آمده بودم مرخصی، از عسلویه. درب خانه را که باز کردم دو نفر موتورسوار با صورت‌پوشیده بهم شلیک کردند. با کلاشینکف. خورد پهلویم. تعدادشان زیاد بود و همینطور بی‌محابا در خیابان تیراندازی میکردند.» ۵) دو دختر دیگر روز جمعه(۲۷آبان) به رگبار گرفته شده‌اند! الهه و سیتا باهم دوست هستند. ۱۵-۱۶ساله. در اسنپ بودند که یک پژو سفید و بدون‌پلاک به رگبارشان می‌بنند. الهه ۷گلوله (به پا، ساق، ران، کف‌پایش) و سیتا سه گلوله می‌خورد. الهه مدام ناله می‌کند. پدربزرگ و مادرش بالای سرش هستند. اما سیتا ساکت است. و دایی‌‌اش کنارش ایستاده. ترورها بسیار است. برخی جان داده‌اند و برخی زنده‌اند. و در بیمارستان‌ها بستری‌. لکن من فرصت مصاحبه با همه‌شان را ندارم. اما چند موتورسوار در یک شهر کوچک رسما عملیات مسلحانه می‌کنند و دستگاه‌های اطلاعاتی هم مشغول پاسپورت‌گیری‌ از کشتی‌گیرانند! https://t.me/javadmogoei ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
من از «بی‌دولتی» می‌ترسم! پزشکیان می‌گوید دولت من دولت عمل به قانون است. مجلس قانون «اقدام راهبردی رفع تحریم‌ها» را تصویب کرده‌ اما ظریف صریحا این قانون را نفی می‌کند! پزشکیان می‌گوید حالا جناب ظریف یک‌چیزی گفته! پزشکیان صادقانه اصل فیلترینگ را قبول دارد اما به شکلش انتقادهایی دارد، اما ستادش وعده رفع فیلترینگ می‌دهد! پزشکیان می‌گوید عمل به سیاست‌های کلان رهبری، اما ستادش شعار «نه غزه نه لبنان» سر می‌دهد! پزشکیان مدام از پرهیز از اختلافات داخلی می‌گوید اما ستادش رقیب را «طالبان» و «چماق‌بدست» خطاب می‌کند! پزشکیان از الگوی نهج‌البلاغه می‌گوید اما برخی حامیانش شعار جدایی دین از سیاست سر می‌دهند! پزشکیان از گفتگو و هم‌دلی سخن می‌گوید اما کارشناسش میکروفن پرت می‌کند! پزشکیان می‌گوید شنیدن صدای معترضان، ستادش آبان‌۹۸ رقم زدند! پزشکیان می‌گوید ۴۰سال است کشور را درست نکردیم اما ستادش مملو از وزارای ۴۰سال‌ گذشته است! پزشکیان می‌گوید... اما ستادش... این یعنی، دولت پزشکیان حتی از «دولت سوم روحانی» هم عقب‌تر است‌. یعنی یک «بی‌دولتی» در تمام شئون! من از دولت پزشکیان می‌ترسم! ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby