eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: پيامها در سال ۱۳۸۴ پيام رهبر معظم انقلاب اسلامى به مناسبت آغاز سال ۱۳۸۴ پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي به مناسبت آغاز سال ۱۳۸۴ بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم يا مقلّب القلوب والابصار، يا مدبّر الّليل و النّهار، يا محوّل الحول والاحوال، حوّل حالنا الي احسن الحال. عيد سعيد نوروز و حلول سال نو را به همه ي ملت ايران و هم ميهنان عزيز، مخصوصاً به خانواده‌هاي معظم شهيدان و به جانبازان و به همه ي ايثارگران و تلاشگران، همچنين به همه ي ملتهايي كه عيد نوروز را گرامي مي‌دارند، تبريك عرض مي‌كنم. در حالي وارد سال ۱۳۸۴ مي‌شويم كه سالي را با حوادث تلخ و شيرين پشت سر گذاشتيم. يقيناً اگر حوادث تلخي از قبيل زلزله و سيل و آتش سوزي و حوادث مصيبت باري كه در اين مدت بر اثر بلاياي طبيعي براي كشور پيش آمد، نمي بود، ملت ما شيرين كام تر وارد سال نو مي‌شد. از خداوند متعال مي‌خواهيم كه سال نو را سالي همراه با آرامش، امنيت، شادكامي و بهروزيِ ملت ايران قرار دهد. سال گذشته سال پاسخگويي بود؛ ... يك غرض عمده از طرح اين شعار در سال ۸۳ اين بود كه روح پرسشگري در ذهن ملت ايران زنده شود و مسؤولان احساس كنند كه در مقابل مردم بايد پاسخگو باشند. سال گذشته سال پاسخگويي بود؛ پاسخگويي مسؤولان در برابر مطالبات ملت ايران. برخي مسؤولان به نحو شايسته پاسخگويي كردند؛ با اين حال مقصود عمده از طرح عنوان «سال پاسخگويي» برآورده شد؛ زيرا آن روي سكه ي پاسخگويي، پرسشگري است. يك غرض عمده از طرح اين شعار در سال ۸۳ اين بود كه روح پرسشگري در ذهن ملت ايران زنده شود و مسؤولان احساس كنند كه در مقابل مردم بايد پاسخگو باشند. پاسخگويي و روحيه ي پرسشگري و احساس مسؤوليت مسؤولان در مقابل مطالبات ملت، مخصوص سال ۸۳ نيست؛ همه ي سالها به همين كيفيت است. البته نوع و مواجهه و پاسخگويي مسؤولان در قبال اين شعار، يقيناً براي ذهن مردم در انتخابها و قضاوتهاي آينده ي آنان مؤثر خواهد بود. سالي كه در پيش داريم، سال مهمي است؛ هم از اين جهت كه در آغاز اين سال انتخاباتي برگزار مي‌شود كه براي ملت ايران و سرنوشت كشور در يك دوره ي چهارساله حايز اهميت است، و هم از اين لحاظ كه سال شروع سند چشم انداز بيست ساله يي است كه نظام براي آينده ي خود پيش بيني كرده است. از امسال برنامه‌هاي پنج ساله بر اساس چشم انداز بيست ساله تنظيم خواهد شد؛ بودجه‌ها بر آن اساس نوشته خواهد شد و تلاش مسؤولان در اين رويكرد قرار خواهد گرفت. بنابراين امسال، سال دو آغازِ بسيار مهم است: هم مسأله ي انتخابات و هم شروع سند چشم انداز بيست ساله. آنچه اهميت دارد، اين است كه مسؤولان به وظايف خود با چشم مسؤولانه نگاه كنند و قواي سه گانه آنچه را كه سند چشم انداز بيست ساله بر عهده ي آنها گذاشته است، بار مسؤوليت عظيمي براي آينده ي كشور بدانند. اگرچه مسؤوليتها در دوران بيست ساله، دوره‌هاي كوتاه مدت و چهارساله است، ليكن هر كدام از اين حلقه‌هاي چهار ساله، تشكيل دهنده ي زنجيره ي بسيار مهم و تعيين كننده ي سرنوشت كشور در بيست سال آينده خواهد بود. بخصوص در سالهاي اول لازم است زيرساختهاي اين چشم اندازِ مهم و سازه‌ها و ساز و كارهاي آن، آن چنان تنظيم و چيده شود كه بتوان بر اساس آن، اين بناي مستحكم را بالا برد و ان شاءاللَّه براي آينده ي كشور و ملت جاده ي همواري را براي پيشرفت فراهم كرد. امسال «همبستگي ملي و مشاركت عمومي» مي‌تواند شعار بزرگ ملت ايران باشد. يقيناً مشاركت عمومي مردم... و همبستگي ملي آنان خواهد توانست به پيشرفت برنامه‌ها كمك كند. آنچه براي مردم و مسؤولان - هر دو - حايز اهميت است، عبارت است از همكاري و حفظ وحدت ملي و همبستگي عمومي ملت در قبال آنچه مسؤولان موظفند انجام دهند. ادامه ي اين راه از يك طرف، و همكاري مردم و مسؤولان از سوي ديگر، مي‌تواند ما را در پيشرفت اين راه و پيشبرد اين اهدافِ والا كمك كند. بنابراين امسال «همبستگي ملي و مشاركت عمومي» مي‌تواند شعار بزرگ ملت ايران باشد. يقيناً مشاركت عمومي مردم - چه در انتخابات و چه در مسائل گوناگوني كه اين دولت و همچنين دولت آينده در پيش رو دارد - و همبستگي ملي آنان خواهد توانست به پيشرفت برنامه‌ها كمك كند. از خداوند متعال براي ملت ايران بهروزي و شادكامي و موفقيت، و براي مسؤولان توفيق خدمتگزاري به اين ملت مسألت مي‌كنيم و اميدواريم ادعيه ي زاكيه ي حضرت بقيةاللَّه (ارواحنافداه) شامل حال ملت ايران باشد. همچنين به روح مطهر امام بزرگوارمان كه بنيانگذار اين بناي رفيع است، درود مي‌فرستيم. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته .......: مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۱۱- تکلیف نسل جوان در کسب تحلیل صحیح از مسائل و راه حل برطرف شدن فضای جنجال و تفرقه بسم الله الرّحمن الرّحیم. ضمن عرض سلام و تبریک و تهنیت خدمت رهبر بزرگوار و عزیزمان و تشکّر از اینکه این فرصت را به ما دادند که در خدمت ایشان باشیم. سؤال من این بود که قشر جوان ما برای اینکه خلّاقیّتهای خودش را در عرصه‌های مختلف به منصه ی ظهور برساند، و در مسائل مختلف اجتماع بتواند تحلیل صحیح و درک درستی داشته باشد، نیاز به یک محیط سالم و به دور از تشنّجی دارد. امّا در حال حاضر در شرایط کنونی برخوردهای بعضاً ناخوشایند جناحها، این فضا را تا حدودی نامناسب ساخته که ریشه ی این برخوردها هم در بعضی موارد برای ما واقعاً روشن نیست و ظاهراً به دهه ی قبل برمی گردد. خود این گروهها هم در متن انقلاب بودند و به خوبی میدانند که از مهمترین عوامل در پیروزی این انقلاب و تداوم آن، وحدت امّت، وحدت ملّت بوده و هست؛ امّا این درگیریها علاوه بر آن که به این وحدت صدمه وارد میکند، ما جوانها را هم دچار یک سردرگمی و یک نوع خستگی ساخته. سؤال من این بود که نسل جوان و دانشجویان بخصوص برای اینکه در شرایط کنونی که در شرف ورود به دهه ی سوّم انقلاب هستیم، بتوانند تحلیل صحیح و شناخت درستی از مسائل داشته باشند و در فضای این درگیریها و جنجالها و هیاهوها از چالشهای اصلی انقلاب، از مسائل مهم کشور و از دشمنان واقعی خودشان غافل نشوند، تکلیفشان چیست و چه کار باید بکنند، و دیگر اینکه توصیه ی حضرتعالی به جناحهای مختلف در این زمینه چیست؟ ممنون میشوم. توصیه ی من به جوانها این است که گوششان بدهکار این دعواهای به قول شما جناحی اصلاً نباشد، توصیه ی من هم به جناحها هم همانی است که بارها گفتم دست بردارند. امّا یک نکته ای را به شما بگویم من. ببینید، امروز خب بله، اختلاف سلیقه‌های سیاسی هست، بگو مگوهایی هم هست، امّا سعی میشود در دنیا این بگومگوها به عنوان یک مبارزه و جنگ تمام عیار وانمود بشود. حقیقت قضیه این نیست؛ این نیست قضیه. الان شما نگاه کنید به صحنه ی سیاسی بعضی از کشورها؛ حالا مثلاً آمریکا، همین دعوایی که الان بین حزب دموکرات و جمهوریخواه هست و کار را به آنجاها کشانده که میدانید همه تان، تو روزنامه‌ها و رادیوها شنیدید. ببینید، این را شما مقایسه بکنید با حالا اختلافی که فرضاً بین هیئت اجرایی و هیئت نظارت سر یک تفسیر یک ماده ی قانون هست. ببینید اصلاً اینها قابل مقایسه است با هم؟ اختلاف، جنگ، مبارزه، آن است؛ اینها که اختلافی نیست، اینها که جنگ و دعوایی نیست. البتّه بعضی از روزنامه‌ها انصافاً بد میکنند. نوع تیتر زدن، نوع مقاله نوشتن، نوع خبر دادن، حاکی از این است که یک دعوای عظیم دست به یقه ای هست؛ اینجوری نیست قضیه. خب، خارجیها میخواهند اینجوری وانمود کنند. خارجیها میخواهند بگویند که الان یک جنگ عمیقِ دعوای نمیدانم خون و خاکی ای وجود دارد. من به شما عرض میکنم چنین چیزی نیست؛ این دروغ است. پایه‌های اصلی نظام، مسؤولین بزرگ نظام، مسؤولین سیاسی و اقتصادی نظام، مسؤولین دولتی و غیردولتی ممکن است اختلاف سلیقه‌هایی هم داشته باشند با هم، امّا دارند با هم زندگی میکنند. همان چیزی که ما به آن وحدت میگوئیم همان را دارند. کسانی هم البتّه هستند که اینها، با اینها همفکر نیستند، همعقیده نیستند، آنها جزو این مجموعه محسوب نمیشوند. آحاد ملّت هم که اصلاًبکلّی از این جناحها خارجند. آحاد ملّت دارند راه خودشان را میروند، کار خودشان را میکنند. تلاش خودشان را میکنند، با مشکلات خودشان، هر کسی مشکلات خودش درگیر است و دست و پنجه نرم میکند، آرزوها و آرمانها و شوقها و خواستهای خودشان را دارند، مسئله اینهاست. این اینجور نباشد که تصوّر بشود حالا یک جنگ عظیمی، یک دعوای آنچنانی ای، آنجور که بیگانه‌ها تصویر میکنند و بعضی از آدمهای غافل کشور هم در روزنامه هایشان - یعنی بعضی از مطبوعات - ارائه میدهند، اینجور چیزی گمان نشود که وجود دارد؛ و وجود ندارد. اختلاف سلیقه البتّه هست. وحدت کلمه رمز پیروزی هر ملّتی است. رمز پیروزی انقلاب ما هم واقعاً وحدت کلمه بود. رمز پیروزی در جنگ هم وحدت کلمه بود. رمز پیروزی در دورانهای بعد از جنگ تا امروز هم که دوره ی سازندگی است، باز وحدت کلمه است. ما اگر وحدت کلمه نداشته باشیم، اگر نقطه ی توافق عظیم ملّی نداشته باشیم، همه ی دستاوردهای این ملّت از دست خواهد رفت و خوشبختانه داریم این را و مردم گرد آن متّحدند. شما ببینید در راهپیمایی ها، در اجتماعات عظیم مردمی، آنجایی که به نام شعارهای مشترک و آرزوهای عمومی مردم مطرح میشود، مردم چطور از همه ی قشرها شرکت میکنند، هیچ احساس اختلافی هم با همدیگر نمیکنند. ان شاءالله موفّق باشید. پرسشهای دانشجویان ✍مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی " روایت رهبری" اثر سید یاسر جبرائیلی تولید : ایران صدا
💠میزان در هر کس حال فعلی او است. 🔹من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان اغفال شده ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند و نباید از آن مسایل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلی او است. 📚صحیفه نور، جلد ٢١، صفحه ٢٠۶ 👈تذکرات وصیت نامه سیاسی امام خمینی(ره) ١٣۶٨/٠٣/١۵ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 https://eitaa.com/zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: البته، فرمود: وقتي بشنود كه من در برابر پيروان تورات به توراتشان استدلال مي‌كنم، و در برابر پيروان انجيل از انجيلشان دليل مي‌آورم، و در برابر اهل زبور از زبورشان، و در برابر صابئين به زبان عبراني ايشان مناظره مي‌كنم، و با هيربدان به زبان فارسي خودشان، و با روميان به زبان رومي، و با ديگر صاحبان عقايد به زبان خودشان، و آن گاه كه هر گروهي را محكوم ساختم و بطلان دلايلشان آشكار شد و از گفته هايشان دست كشيدند و به سخنان من گردن نهادند، مأمون در مي‌يابد كه راهي را كه در پيش گرفته سزاوار او نبوده است، اين جاست كه پشيمان مي‌شود؛ و لاحول و لاقوّة الّا باللّه العليّ العظيم. صبح فردا، فضل بن سهل نزد ما آمد و به حضرت رضا (ع) عرض كرد: قربانت گردم، پسر عمويتان منتظر شماست، و جماعت جمع شده اند. آيا تشريف مي‌آوريد؟ حضرت رضا (ع) فرمود: شما جلوتر برو، من هم به خواست خدا مي‌آيم، حضرت وضو گرفت و كمي حليم ميل فرمود و قدري هم به ما داد و آن گاه در معيّت آن جناب خارج شديم تا بر مأمون در آمديم. مجلس مملّو از جمعيت بود، و محمد بن جعفر در ميان جماعتي از طالبيان و هاشميان نشسته بود، و فرماندهان لشكر نيز حضور داشتند. چون حضرت رضا (ع) وارد شد، مأمون از جا برخاست، و محمد بن جعفر و بني هاشم نيز، همگي، برخاستند. حضرت رضا (ع) با مأمون نشستند اما ديگران همچنان ايستاده بودند تا اين كه دستور داد نشستند. مأمون رو به حضرت كرده ساعتي با ايشان گفتگو كرد و آن گاه رو به جاثليق نمود و گفت: اي جاثليق! ايشان پسر عمّ من علي بن موسي بن جعفر هستند، از اولاد فاطمه دخت پيامبر ما، و پسر علي بن ابي طالب (ع) است. ميل دارم با ايشان گفتگو و مناظره اي منصفانه داشته باشي. جاثليق گفت: يا اميرالمؤمنين! چگونه با كسي مناظره كنم كه در برابر من به كتابي استدلال مي‌كند كه بدان عقيده ندارم، و از پيامبري دليل مي‌آورد كه به او ايمان ندارم. حضرت رضا (ع) به او فرمود: اي مرد نصراني! اگر از انجيلت براي تو دليل آورم آن را مي‌پذيري؟! جاثليق عرض كرد: مگر مي‌توانم چيزي را رد كنم كه انجيل گفته است؟ آري، به خدا قسم كه آن را مي‌پذيرم هر چند بر خلاف ميل من باشد. حضرت رضا (ع) به او فرمود: هر چه مي‌خواهي بپرس، و پاسخ آن را نيك بشنو. جاثليق عرض كرد: نظر شما در باره نبوت عيسي (ع) و كتاب او چيست، آيا منكر اين دو هستيد؟ حضرت رضا (ع) فرمود: من به نبوت عيسي و كتاب او و به آنچه كه وي خود را بدان نويد داد و حواريون آن را پذيرفتند ، معترفم، اما نبوت عيسايي را كه به نبوت محمد (ص) و به كتاب او اقرار نكرده و امت خود را به آمدن آن جناب بشارت نداده باشد كافرم، جاثليق عرض كرد: آيا نه اين است كه براي ثبوت احكام و داوريها دو شاهد عادل لازم است؟ حضرت فرمود: همين طور است. عرض كرد: پس براي اثبات نبوت محمد دو شاهد از غير همكيشان خود كه مورد اعتماد دين نصراني هم باشند بياور، و از ما هم بخواه كه دو شاهد از غير همكيشان خود بياوريم. حضرت رضا (ع) فرمود: اين سخن تو منصفانه است اي مرد نصراني؛ اگر از شخص عادلي كه نزد مسيح عيسي بن مريم منزلتي داشت نام ببرم، از من مي‌پذيري؟ جاثليق عرض كرد: اين شخص عادل كيست؟ نامش را به من بگوييد. حضرت فرمود: نظرت در باره يوحّنا ديلمي چيست؟ عرض كرد: به به! از محبوبترين انسانها در نزد مسيح نام برديد. حضرت فرمود: سوگند مي‌دهم تو را كه (بگويي) آيا انجيل گفته است كه يوحنّا گفت: مسيح مرا از (ظهور) دين محمد عربي خبر داد و به من بشارت داد كه محمد (ص) بعد از او خواهد آمد، و من اين بشارت را به حواريين دادم و آنها به او ايمان آوردند؟! جاثليق گفت: البته اين مطلب را يوحنّا از قول مسيح گفته و به نبوت مردي و به اهل بيت او و وصي او بشارت داده اما مشخص نكرده است كه او در چه زماني خواهد آمد و نام آنها را نگفته است تا اين كه من ايشان را بشناسم. حضرت رضا (ع) فرمود: اگر كسي را برايت بياورم كه انجيل را بخواند و نام محمد و اهل بيت او و امتش را بر تو بگويد، آيا به او ايمان مي‌آوري؟ جاثليق عرض كرد: سخن استواري است. حضرت رضا (ع) به قسطاس رومي فرمود: آيا سفر سوم انجيل را از حفظ داري؟ عرض كرد: از حفظ ندارم. حضرت رو به رأس الجالوت كرد و فرمود: مگر نه اين است كه تو انجيل مي‌خواني؟! عرض كرد: چرا، به جان خودم سوگند كه مي‌خوانم. حضرت فرمود: پس گوش كن تا من سفر سوم را بخوانم؛ اگر در آن از محمد و خاندان او و امتش، كه درود خدا بر ايشان باد، نام برده شده بود به حقانيت سخنم شهادت دهيد، و چنانچه در آن ذكري از آن جناب نشده بود، شهادت ندهيد. حضرت، آن گاه، شروع به خواندن سفر سوم كرد تا اين كه به نام پيامبر (ص) رسيد و توقف كرد و فرمود: اي مرد نصراني، تو را به حق مسيح و مادرش سوگند، آيا دانستي كه من به انجيل دانا هستم؟ عرض كرد: آري. حضرت سپس نام محمد و خاندان او و امتش را (از انجيل) بر ايمان خواند، و آن گاه فرمود: اي مرد نصراني،
حال چه مي‌گويي با اين سخن عيسي بن مريم؟! اگر گفته انجيل را تكذيب كني بي گمان عيسي و موسي عليهما السلام را تكذيب كرده اي، و هرگاه اين نام بردن (از محمد و خاندان و امت او) را تكذيب كني واجب القتل شده اي؛ چرا كه به پروردگار خود و به پيامبر و كتابت كافر گشته اي. جاثليق عرض كرد: من آنچه را كه در انجيل بدان تصريح شده است انكار نمي كنم، بلكه بدان معترفم. حضرت رضا (ع) فرمود: گواه باشيد كه او اقرار كرد. سپس فرمود: اي جاثليق، هر سؤال ديگري به نظرت مي‌رسد بپرس، جاثليق عرض كرد: بفرماييد كه حواريون عيسي بن مريم چند نفر بودند، و علماي انجيل چند تن؟ حضرت رضا (ع) فرمود: با شخص آگاهي سر و كار داري، حواريون دوازده نفر بودند كه برترين و داناترين آنان لوقا بود. علماي نصارا هم سه نفر بودند: يوحنّاي اكبر كه در آج ساكن بود، يوحنّاي ساكن قرقيسيا، و يوحنّا ديلمي كه در زجان مي‌زيست. همين يوحناست كه از پيامبر (ص) و از اهل بيت او و امّتش ياد كرده و امت عيسي و بني اسرائيل را به ظهور او نويد داده است. حضرت سپس فرمود: اي مرد نصراني، به خدا قسم ما به عيسايي كه به محمد (ص) ايمان داشت ايمان داريم، و بر عيساي شما هيچ ايرادي نداريم جز اين كه ضعيف و كم روزه و نماز بود. جاثليق عرض كرد: به خدا كه دانش خود را خراب كردي و ضعف خود را نشان دادي، در حالي كه من خيال مي‌كردم شما داناترين مسلمانان هستي. حضرت رضا (ع) فرمود: چطور مگر؟ جاثليق گفت: چون مي‌گويي عيساي شما فردي ضعيف و كم روزه و نماز بود، در صورتي كه عيسي حتي يك روز بدون روزه سير نكرد، و يك شب را بدون شب زنده داري نگذراند. او در تمام عمرش روزها را روزه داشت و شبها را به شب زنده داري گذراند. حضرت رضا (ع) فرمود: پس، براي چه كسي روزه مي‌گرفت و نماز مي‌خواند؟ راوي گويد: در اين هنگام لال شد و ديگر چيزي نگفت، حضرت رضا (ع) فرمود: اي مرد نصراني، سؤالي از تو دارم، عرض كرد: بپرسيد، اگر بدانم جوابتان را مي‌دهم. حضرت رضا (ع) فرمود: انكار نمي كني كه عيسي مردگان را به اذن خدا عزّوجلّ زنده مي‌كرد، جاثليق گفت: اين را قبول ندارم؛ زيرا كسي كه مرده را زنده كند، و كور مادرزاده و شخص پيس را شفا بخشد چنين كسي خدايي است كه شايسته عبادت است، حضرت رضا (ع) فرمود: اليسع نيز همانند كارهاي عيسي انجام مي‌داد، روي آب راه مي‌رفت، مردگان را زنده مي‌كرد، و كور مادرزاده و پيس را شفا مي‌داد، اما امّت او وي را به ربوبيت نگرفتند و هيچ كس او را به جاي خداوند عزّوجلّ عبادت نكرد. حزقيل پيامبر (ع) نيز كارهايي شبيه كارهاي عيسي بن مريم (ع) انجام مي‌داد. او سي و پنج هزار مرده را كه شصت سال از زمان مرگشان مي‌گذشت زنده كرد. حضرت آن گاه رو به رأس الجالوت كرد و فرمود: اي رأس الجالوت، آيا در تورات هست كه اين عده از جوانان بني اسرائيل بودند، و بخت نصّر، زماني كه به بيت المقدس حمله برد، آنان را از ميان اسراي بني اسرائيل انتخاب كرد و ايشان را با خود به بابل آورد (او سپس آنان را كشت يا خودشان به مرگ طبيعي مردند) و سپس خداوند عزّوجلّ حزقيل را فرستاد و او اين عده را زنده كرد، اين مطلب در تورات هست و آن را انكار نمي كند مگر كافران شما. رأس الجالوت عرض كرد: ما هم اين مطلب را شنيده ايم و مي‌دانيم. حضرت فرمود: درست گفتي. سپس حضرت فرمود: اي مرد يهودي، گوش كن تا من اين سفر از تورات را بخوانم، آن جناب آياتي از تورات را بر ايمان تلاوت كرد، مرد يهودي از تعجّب خودش را به چپ و راست حركت مي‌داد. حضرت آن گاه رو به نصراني كرد و فرمود: اي مرد نصراني، آيا اين سي و پنج هزار نفر پيش از عيسي بودند يا عيسي پيش از آنها بود؟ عالم مسيحي گفت: آنان پيش از عيسي بودند، حضرت رضا (ع) فرمود : قريش نزد رسول خدا (ص) رفتند از ايشان خواستند كه مردگان ايشان را زنده كند. پيامبر علي بن ابي طالب (ع) را با آنان فرستاد و فرمود: به قبرستان برو و نام اين گروهي را كه اينان مي‌خواهند با آواز بلند صدا بزن و بگو: اي فلان و اي فلان و اي فلان، محمد رسول خدا (ص) به شما مي‌گويد كه به اذن خداي عزّوجلّ برخيزيد (علي (ع) چنين كرد و) ناگاه مردگان از گورهاي خود برخاستند در حالي كه گرد و خاك از سر و روي خود تكان مي‌دادند، قريش رو به آنان كردند و از وضعيّت ايشان جويا شدند. آنان به قريش گفتند كه محمد (ص) به پيامبري مبعوث شده است، و گفتند: كاش ما او را درك مي‌كرديم و به او ايمان مي‌آورديم، (آري) پيغمبر ما كور مادرزاد و افراد پيس و ديوانگان را شفا مي‌داد، چارپايان و پرندگان و اجنّه و شياطين با او سخن گفتند با اين همه، ما او را به جاي خداوند عزّوجلّ به ربوبيت برنگزيديم، ما فضيلت هيچ يك از ايشان را انكار نمي كنيم (اما چنين هم نيست كه آنها را خدا بدانيم) وقتي شما عيسي را خدا مي‌دانيد، رواست كه اليسع و حزقيل را نيز خدا بدانيد؛ چون اين دو نفر نيز نظير همان كارهايي را مي‌كردند كه عيسي مي‌كرد مانند زنده كردن مردگان و غيره، (
آيا نشنيده اي كه) هزاران نفر از بني اسرائيل از ترس طاعون و مرگ از شهرهاي خود گريختند، اما خداوند همه آنان را در يك ساعت هلاك كرد، مردم آن آبادي (كه اين عده در آن جا مردند) ديواري گرداگرد اجساد آنان كشيدند و سالها بدين منوال گذشت تا استخوانهايشان پوسيد و پودر شد. روزي پيامبري از پيامبران بني اسرائيل بر آنها گذشت، از مشاهده آنان و آن همه استخوانهاي پوسيده تعجب كرد، پس خداوند به او وحي فرمود: آيا ميل داري آنها را برايت زنده كنم تا آنان را انذار كني؟ عرض كرد: آري، اي پروردگار من، خداوند عزّوجلّ به او وحي فرمود كه ايشان را صدا بزن، آن پيغمبر صدا زد: اي استخوانهاي پوسيده! به اذن خداي عزّوجلّ برخيزيد، همه آنها زنده شدند و برخاستند و شروع به تكان دادن گرد و خاك از سر و روي خود كردند، ابراهيم (ع) نيز چنين كاري كرد، او چند پرنده را گرفت و قطعه قطعه كرد، آن گاه هر تكه اي از آنها را بر فراز كوهي گذاشت و سپس صدايشان زد، ناگاه همه آنها زنده شدند و به سوي او شتافتند. نمونه ديگر، موسي بن عمران است كه با هفتاد هزار نفر از ياران برگزيده خود به كوه (طور) رفت، آنان به او گفتند: تو خداي سبحان را ديده اي، پس او را همان گونه كه خودت ديده اي به ما نيز نشان بده، موسي گفت: من او را نديده ام، گفتند: تا خدا را آشكارا نبينيم هرگز به تو ايمان نمي آوريم، در اين هنگام صاعقه آنان را فرو گرفت و همگي سوختند و موسي تنها ماند، عرضه داشت: پروردگارا، من هفتاد نفر از بني اسرائيل را برگزيدم و آنها را با خود آوردم، حال تنها برگردم، در اين صورت، اگر موضوع را به قوم خود بگويم چگونه ممكن است حرف مرا باور كنند، كاش اگر مي‌خواستي، پيش از اين هم آنان و هم مرا هلاك مي‌كردي، آيا به كيفر اعمال سفيهان ما، ما را نابود مي‌كني، در اين هنگام خداوند عزّوجلّ آن عده را زنده كرد. هيچ يك از اين مطالبي را كه برايت گفتم نمي تواني ردّ كني؛ چرا كه اين مطالب در تورات و انجيل و زبور و فرقان (قرآن) آمده است. اگر بنا باشد هر كس كه مرده زنده مي‌كند و كور مادرزاد و پيس و ديوانه را بهبودي مي‌بخشد به جاي خداوند به خدايي گرفته شود بايد همه اينها را به خدايي و ربوبيت گيري، چه مي‌گويي اي مرد نصراني؟ جاثليق گفت: فرمايش شما صحيح است، معبودي جز خداي يگانه نيست. حضرت سپس رو به رأس الجالوت كرد و فرمود: اي مرد يهودي، به من توجه كن، تو را به حق ده فرماني كه بر موسي بن عمران (ع) نازل شد سوگند، آيا در تورات راجع به محمد و امت او نوشته شده است كه هرگاه آخرين امت، يعني پيروان آن اشتر سوار، بيايد پروردگار بسيار بسيار ستايش و تسبيح كنند به ستايش تازه در معابدي تازه، پس بني اسرائيل بايد كه به سوي آنان و به مملكت ايشان روند تا دلهايشان آرام گيرد، زيرا در دستان ايشان شمشيرهايي است كه با آنها از امتهاي كافر سراسر زمين انتقام مي‌گيرند، آيا در تورات اين چنين آمده است؟! رأس الجالوت عرض كرد: آري، چنين چيزي را در تورات داريم، حضرت آن گاه به جاثليق فرمود: اي مرد نصراني، از كتاب شعيا چقدر اطلاع داري؟ عرض كرد: كلمه به كلمه آن را مي‌دانم، حضرت رضا (ع) به آن دو (جاثليق و رأس الجالوت) فرمود: آيا اين سخن شعيا را مي‌دانيد كه: اي قوم من، من تصوير آن الاغ سوار را ديدم كه لباسهايي از نور پوشيده و آن اشتر سوار را ديدم كه نورش چون نور ماه بود؟ آن دو گفتند: آري اين را شعيا گفته است، حضرت رضا (ع) فرمود: اي مرد نصراني، آيا مي‌داني اين سخن عيسي را در انجيل كه: من به سوي پروردگارم و پروردگار شما خواهم رفت، و (در آينده) فارقليطا مي‌آيد، و او كسي است كه به حقانيت من گواهي مي‌دهد چنان كه من به حقانيت او گواهي دادم، او همه چيز را براي شما تفسير خواهد كرد، و رسواييهاي امت را فاش خواهد ساخت، و ستون كفر را در هم مي‌شكند؟.... امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
35.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مدرسه کادرسازی ، دوره هایی برای تربیت نیروهای تراز انقلاب 💠 دوره 1 🔰 با یادگیری این مبانی ، سیاست را بهتر تحلیل کنیم 🎤 با تدریس 🎬 جلسه 1⃣ ✴️ انتشار
🔰 سلسله 9 شماره 9⃣ 🔷 برای ظهورش قدمی برداریم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
کتاب صوتی " قرارگاه محمود" زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم نویسنده: خانم گویندگان : آقا و خانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part01_قرارگاه محمود.mp3
16.27M
📗کتاب صوتی فصل 1⃣ "پای ارادت به امام هادی علیه السلام"