و نمیدانم که سید علی از نصیحت این عدّه خسته شده است یا فشارها باعث باز شدن باب مصلحت است که:
این دغل دوستان که میبینی
مگسانند گ---رد شی--رینی
ای کاش کسی جوابگوی هدر رفتن انرژیها و هزینههای مادی و معنوی ما که در
دعواهای سیاسی صرف میشد میبود. و این در حالی است که عدّه ای شبها، سر گرسنه بر بالین میگذارند و کاروانهای قاچاق مواد مخدّر از افغانستان پس از طی ۲۸۰ کیلومتر، در تربت جام بار میافکنند! و این در حالی است که همچو من بسیارند کسانی که از این مشاجرات به ستوه آمده اند. مشاجره! آری. اگر روزنامهها را ورق بزنیم، خواهیم دید حجم وسیعی از آنها به جوابگویی اموری که در دیگر مطبوعات است پرداخته اند و به جای اینکه به قول امام امّت (رحمة الله علیه) که فرمودند مطبوعات باید مدرسه ی سیّار باشند، بالا بردن سطح فکر مردم از جهات علمی، فرهنگی و سیاسی را هدف قرار دهند، دعواهای کذایی را پیش رو قرار داده اند. سیاسی ترین افراد، در شوراها که قرار است کار سیاسی نکنند، کاندیدا شده اند. با شعارهای «زیبا» و «سبز» و «زندگی» و «جوان». و چه زیبا گفت آن دوست که ارزش هر کس به اندازه ی خواسته ی اوست. و وای بر کسی که خواسته اش حتّی از دیوار نفس هم بالاتر نمیرود.
ای کاش تصمیمات در جامعه ی ما در حدّ شعار و حرف باقی نمیماند. صرفه جویی اقتصادی، وجدان کاری، ازدواج جوانان و هزار حرف و حدیث دیگر. جایی بهتر از اینجا برای فریاد کردن نالههای دلم پیدا نکردم. ولی وقت جلسه استعداد بیش از این را ندارد. نشریه هستیم تا مجالی باشیم برای دیگران؛ لذا چون دیگران هم میخواهند از این فرصت استفاده کنند، دردهایم را مرهم میگذارم با این چند بیت آقای مرادی:
که من در بیش--ه میرفتم ولی نامم به حق بودش
خدایا عف--و کن ما را که حق از حق گریزان نیست
س--راغ حرب میرفتم به خوابم کعب-----ه میدیدم
دل از بودن به نی بودن توانش صبر کردن نیست
عرب بر دجل----ه میرفت و عجم بر حجله میافتاد
خ---دا آخر کجا بودم که دل را باز ک---ردن نیست
تمام قص---هام این بود، تم---ام غص--هام این بود
خ----دایا من نمیدانم چ-----را نامم به حقم نیست
والسّلام علی من اتّبع الهدی.
خیلی خب. حالا چون شما در صحبتهای خود سؤال مطرح نکردید، قاعدتاً جوابی ندارد؛ لیکن آن عبارتی را که از امیرالمؤمنین نقل کردید - که بسیار هم عبارت خوبی است - توضیح میدهم. معنای بأقدار الرّجال قدرقدرت نیست؛ یعنی به اندازههای مردان. شما شخصی را در نظر بگیرید،
یک قدری برایش فرض کنید، سخن او را حق بدانید - یعنی درباره ی او یک پیشداوری بکنید - بعد بگوئید سخنش به خاطر این، حق است؛ شخص دیگری را در نظر بگیرید، در ذهنِ خودتان یک اندازه ای برایش معیّن کنید و هرچه بگوید، سخن او را باطل بدانید. معنای اقدار الرّجال این است. ملاک و معیار هم باید همین باشد.
البتّه آنقدری که شما در مقدّمه اظهار سوزوگداز کرده بودید، حرفها آنقدرها سوزوگداز ندارد. در جامعه دردهای عمیق تر از اینها وجود دارد، منتها حالا جنابعالی لازم دانستید که این مقدار را بیان کنید. البتّه بله، بعضی اش هم واقعاً حرفهای درستی است.
نکته ای را که به شما عرض میکنم، این است: شما که جوان هستید، یک نقطه ی قوّت در شما هست، یک نقطه ی ضعف. نقطه ی ضعف این است که شما این حوادث را ندیده اید، غالباً با حوادثِ اینچنینی برای بار اوّل مواجه میشوید و برای شما عجیب، باورنکردنی و احیاناً دهشتناک است و موجب سراسیمگی و این چیزها میشود؛ لیکن ان شاءالله عمر طولانی خواهید کرد و یک چند سالی که بگذرد - حالا نه اینکه آنچنان پیر شوید - و با این مسائل برخورد کنید، خواهید دید که نه، در هر جامعه ای آدمهای بد و آدمهای خوب هستند. در بین مسؤولین کشور، در بین مردم عادی، در بین همه، همه جور آدمی هست؛ مردم از لحاظ اخلاق یکدست نیستند. دور و بر شما کسانی هم هستند که همین طور که شما را از دروغ نهی میکنند، خودشان هم حقیقتاً از دروغ منتهی اند؛ یعنی دروغ نمیگویند. خُب، آنها را هم باید دید. اینها جلوههای روشن زندگی و جامعه است. و همین طور بقیه ی چیزها.
بله، کسان نابابی هم هستند؛ منتها وقتی که شما نابابی و نابابها را در جامعه میبینید، دو کار باید بکنید - که این مربوط به نقطه ی قوّت شماست، که جوانی است؛ نشاط و شور و نیرو و توانِ هر کاری که انسان اراده بکند، اینجا جایش است - یکی اینکه اوّل صمیمانه به خودتان برگردید؛
نه از روی تظاهر، یا برای اینکه کس دیگری اینجور گمان کند؛ واقعاً بین خودتان و خدا، به خودتان برگردید؛ خودتان را یک ارزیابی بکنید، ببینید آیا این عیب در شما هست یا نیست؛ و اگر هست، جدّاً تصمیم بگیرید برطرف کنید؛ حالا ولو یکباره هم نشود، تدریجاً سعی کنید. یک فهرستی درست کنید از بدترین و نکوهیده ترین خصوصیاتی که در دیگران دیده اید و در خودتان هم سراغ کرده اید. یک فهرست تهیه کنید، فقط هم خودتان بدانید.
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
هر چند وقت یک بار سعی کنید یکی از آنها را پاک کنید. شما که جوان هستید، خیلی خوب و راحت میتوانید این کار را بکنید. من شخصیتهای خودساخته ای را میشناسم که واقعاً این کار را میکردند. آنها نقاط ضعف داشتند - چه نقاط ضعف اخلاقی، چه نقاط ضعف رفتاری و شخصیتی - اینها را یادداشت میکردند و سعی میکردند برطرف کنند. مثلاً در روان شناسی میگویند آدم خجالتی اگر بخواهد خجالت خودش را برطرف کند، چه کار کند. خصوصیات اخلاقی هم همین طور است. همان چیزهایی که شما را رنج میدهد، یا هر انسان سالمی را رنج میدهد، به مرور و با تمرین میتواند برطرف شود.
کار دوّم این است که سعی کنید جامعه را به سمت مخالف آن پیش ببرید. فقط با گفتن، کاری از پیش نمیرود. خود شما میبینید چقدر از حرف زدن گله میکنید؟ گفتن، یک جاهایی کاربرد دارد. باید انسان بگوید تا ذهن طرف را روشن کند، یک احقاق حقّی بکند؛ وَالّا با گفتن و هی گفتن و هی گفتن و هی گفتن و برف انبار کردن و در گفتنها دقّت نکردن - که کدام مطلب دقیق نیست، کامل نیست، جامع و مانع نیست - اصلاً کاری از پیش نمیرود.
هنر جوانی شما اینجا باید نشان داده بشود، که به مجرّد اینکه یک چیز بدی را مشاهده کردید، آن دو عمل به خودی خود انجام بگیرد: اوّل سالم کردن محیط خود، بعد ان شاءالله کوشش کردن برای سالم سازی محیط اجتماع.
به هر حال شما الحمدلله قلمتان هم خوب است، ذوقتان هم خوب است؛ ان شاءالله بیشتر از اینها هم پیش خواهید رفت.
#پاسخ پرسشهای دانشجویان
✍مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
کتاب صوتی " روایت رهبری" اثر سید یاسر جبرائیلی
تولید : ایران صدا
#روایت_رهبری
#سید_یاسر_جبرائیلی
#تاریخ_معاصر #انقلاب_اسلامی
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📗کتاب صوتی #روایت_رهبری قسمت 0⃣2⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
Part21_روایت رهبری.mp3
19.76M
📗کتاب صوتی
#روایت_رهبری
قسمت 1⃣2⃣
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #استوری
🔥 گاهی علم انسان را به جهنم میفرستد
🌿 #تزکیه مقدم است برهمه چیز...
➕یک نکته اخلاقی از #امام_خمینی به اشتراک بگذارید...
✅ https://eitaa.com/zandahlm1357
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شيطان را نپرستد. و اسلام [ چيزي ] جز ايمان است. هر مؤمني مسلمان امّا هر مسلماني مؤمن نيست. چنانكه دز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
نامه اي به محمد بن سنان
متن عربی حذف شده
ترجمه
نامه اي به محمد بن سنان آن چه حضرتش (ع) به محمد بن سنان در پاسخ به سؤالهاي وي درباره علل [ احكام ] نوشت. صدوق گويد: محمد بن ماجيلويه (رض)، از عمويش محمد بن ابوالقاسم، از محمد بن علي كوفي، از محمد بن سنان ما را چنين حديث كرد كه علي بن احمد بن محمد بن عمران دقاق و محمد بن احمد سنائي و علي بن عبدالله ورّاق و
حسين بن ابراهيم بن احمد بن هشام (رض) گفته اند: محمد بن ابي عبدالله كوفي از محمد بن اسماعيل از علي بن عباس گويد: قاسم بن ربيع صحاف از محمد بن سنان ما را به حديث گفت، و علي بن احمد بن عبدالله برقي و علي بن عيسي مجاور در مسجد كوفه و ابوجعفر محمد بن موسي برقي در ري (رض) گفته اند: محمد بن علي ماجيلويه از احمد بن محمد بن خالد از پدرش از محمد بن سنان نقل كرده كه علي بن موسي الرضا (ع) در پاسخ به سؤالات او چنين نوشت: علّت غسل علّت غسل جنابت، پاكيزگي و تطهير شخص از پليدي رسيده به او توسط خويش، و پاك نمودن اجزاء ديگر بدن است زيرا جنابت از همه بدن او خارج شده پس پاك كردن همه بدن واجب آمده است. علت سبك كردن حكم بول و غائط، بيشتري و پيوسته تري آن دو از جنابت است، پس در آن به وضو بسنده فرموده زير ا بيشتر، دشوارتر و خارج از اراده و شهوت است، در حالي كه جنابت جز به لذّت جويي و پرهيز از آن صورت نبندد. علّت غسل دو عيد و جمعه و ديگر غسلها، بزرگداشت پروردگار از سوي بنده، و به استقبال رفتن براي آن كريم والا مرتبه، و طلب آمرزش براي گناهان است. همچنين از آن جهت كه روز عيد شناخته شده، تا به ياد خداي تعالي در آن گرد هم آيند و خدا
غسل كردن را به بزرگداشت آن روز و برتري بخشيدن بر ديگر روزها، و بيشتري نافلهها و عبادت قرار داده تا اين كه طهارتي از جمعه تا جمعه ديگر باشد. علّت غسل ميّت آن كه از آلودگيهاي بيماري و ديگر ناخوشيها پاكيزه و پاك شود، زيرا به ديدار فرشتگان رفته، همنشين اهل آخرت ميشود، پس مستحّب باشد كه چون به محضر خدا رسد او را با پاكيزگي ملاقات و ديدار كند، پاك، تميز و متوجه به خداي تعالي عزّ و جلّ باشد و از او طلب آمرزش و شفاعت نمايد. علّت ديگر اينكه منَي كه از آن آفريده شده از او خارج ميشود، پس جنب شده و غسل او بدان جهت است. و علّت غسل از غسل يا تماس با او (ميّت) به جهت ترشحاتي باشد كه ميّت دارد، زيرا چون روح از بدن ميّت خارج شود بيشتر آفت او به جا مانده پس از آن تطهير شود و او را نيز تطهير كنند. علّت وضو و علّت وضو كه شستن صورت، دو دست و مسح سر و پاست براي ايستادن در برابرخداي عزّ وجلّ و روي نمودن به حضرتش با اعضاي ظاهر و ديدار با كرام الكاتبين است. پس شستن چهره به خاطر سجده و فروتني، و شستن دو دست براي بوسيدن آن دو و بلندكردن آن دو به دعا، و مسح سر و دو پا به خاطر آشكاري آنها در همه حالتهاي [ نماز ] است، ولي خضوعي
كه در چهره و دو دست باشد در اين دو (سر و پا) نيست. علت زكات علت زكات تأمين غذاي فقيران و حفظ ثروت ثروتمندان است، كه خداوند تبارك و تعالي برخورداران از سلامتي را به پرداختن به امور دردمندان و مصيبت ديدگان تكليف نموده و فرموده است: (با ثروت و جان تان آزموده شويد) ۱، در ثروت تان با خارج كردن زكات آن و در جانهاي تان با عادت دادن آن به صبر و به جا آوردن شكر نعمتهاي خداوند عزّ و جلّ و اميد به فزوني آن در كنار مهرباني و لطف به ضعيفان، توجه به درماندگان، برانگيختن به ياري و همراهي، كمك به نيازمندان، ياري امر دين كه پندي براي بي نيازان و عبرت ايشان است تا به نيازمندان راه آخرت بازشناسند، و فايده اي كه در اين كار با تشويق آنان به شكر خداي تبارك و تعالي نهفته در برابر آنچه به ايشان بخشيده و ارزاني داشته است، و واداشتن آنان به دعا، لابه و بيم از آنكه روزي آنان نيز نيازمند دريافت زكات و صدقه و صله رحم وكارهاي نيك شوند. علّت حجّ علّت حجّ، رفتن به حضور خداي تعالي و طلب فزوني و خارج شدن از همه [ گناهان ] كسب شده است تا آن كه از گذشته توبه كرده، آنچه پيش رو دارد از سر گيرد. همچنين به خاطر آنچه از خارج شدن مال و رنج بدنها در آن نهاده شده و بازداشتن نفس از لذتها و شهوتها
و نزديكي جستن به خداي عزّ وجلّ با بندگي و ابراز فروتني و خواري و شكستگي در برابر اوست در گرما و سرما و امنيت و بيم. و به خاطر آنچه از منافع و بيم و اميد به خداي عزّ و جلّ در آن نهاده شده است. و ترك سخت دلي، گستاخي نفس، فراموشي ياد [ خدا ]، بريدن اميد، عمل و تجديد حقوق، بازداشتن نفس از فساد، رساندن سود به آن كه در شرق و غرب يا خشكي و درياي زمين است، از ايشان كه حج ّ گذارده يا نگذارده اند، اعمّ از بازرگان و دوره گرد، فروشنده و خريدار، و كاسب ودرمانده و برآوردن حاجتهاي مردم گوشه و كنار جهان كه در آن موسم گرد هم ميآيند و نيز شاهد منافع يكديگر باشند.
۲۴ اسفند ۱۴۰۱