eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
مناظره امام با دانشمند يهودي. در اينجا امام رو به (رأس الجالوت) بزرگ دانشمندان يهودي كرد و فرمود: تو از من سوال مي‌كني يا من سؤال كنم؟ : من سؤال مي‌كنم... با كدام دليل نبوت محمد را اثبات مي‌كني؟ امام: موسي بن عمران، و عيسي بن مريم، و داود نماينده خدا در زمين، به رسالت او گواهي داده اند. : گواهي موسي را بر رسالت او ثابت كن. امام: مي‌داني كه مو سي به بني اسرائيل فرمود كه: « بطور حتم پيامبري از برادران شما براي شما مبعوث ميشود، حتماً او را تصديق كنيد، سخن او را بشنويد » آيا براي بني اسرائيل برادراني جز فرزندان اسماعيل مي داني؟... : مطلبي را كه نقل كرديد، گفتة موسي است و ما آن را انكار نمي كنيم. امام: آيا از برادران بني اسرائيل پيامبري جز محمد براي شما آمده؟ : نه. امام: آيا آنچه گفتم صحيح نيست « و نبوت محمد را اثبات نمي كند » : چرا، ولي دوست دارم صحت آن را بوسيله تورات تأييد كنيد؟ امام: آيا نمي پذيري كه تورات به شما مي‌گويد: « روشنائي، از كوه طور سينا، آمد، از كوه ساعير بر ما پرتو افكند و از كوه فاران بر ما آشكار شد »؟ : اين كلمات در تورات هست ولي مقصود از آن‌ها را نمي دانم. امام: من مقصود را بيان مي‌كنم: مقصود از اين جمله (نور از طرف طور سينا آ مد) مطالبي است كه به عنوان وحي خداوند به موسي بر كوه طور نازل فرمود. و مقصود از جمله (پرتو افكند بر مردم از كوه ساعير)، « ساعير » كوهي است كه خدا بر آن به عيسي وحي مي‌نمود. و مقصود از جمله (از كوه فاران بر ما آشكار شد)، « فاران » كوهي است از كوههاي مكه، بين آن و مكه مسافت يك روز راه فاصله است. و « شعياي پيامبر » در مطالبي كه تو و يارانت آن را جزء تورات مي‌دانيد گفته: « دو سوار ديدم كه زمين براي آنها روشن شده بود، يكي سوار بر درازگوش و ديگري سوار بر شتر » مقصود از سوار بر درازگوش، و سوار بر شتر چيست؟ : نمي دانم شما بفرمائيد. امام: مقصود از اولي عيسي، و از دومي محمد است، آيا انكار مي‌كني كه اين جزء تورات باشد؟ : نه. امام: (حيقوق) پيامبر را مي‌شناسي؟ : آري مي‌شناسم. امام: او گفته و كتاب شما به آن گواهي مي‌دهد: « خداوند از كوه فاران سخني روشنگر آورد، و آسمانها از تسبيح احمد و پيروانش پرشد، او لشكر خود را در دريا حمل مي‌كند چنانكه در صحرا... براي ما كتاب نو مي‌آورد بعد از خراب شدن بيت المقدس ». « مقصودش از كتاب، قرآن است » آيا اين مطلب را مي‌داني و به آن معتقدي؟ رأس الجالوت: حيقوق پيامبر، اين مطلب را گفته و ما منكر نيستيم. امام: داود در زبور گفته، و تو آنرا مي‌خواني: « خدايا به پادازنده سنت پس از فترت را مبعوث كن ». آيا جز محمد پيامبري را مي‌شناسي كه « چنين كاري را انجام داده باشد »؟ : اين گفته داود را قبول داريم و انكار نمي كنيم، ولي مقصودش از اين سخن عيسي است... امام: نفهميدي، زيرا عيسي با سنت پيش از خود مخالفت نكرد و با سنت تورات موافق بود تا هنگاميكه خدا او را بسوي خود بالا برد، و در انجيل نوشته: و او سنگيني‌ها را سبك مي‌كند ، وهر چيزي را براي شما توضيح مي‌دهد، و او به من گواهي مي‌دهد همانطور كه من باو گواهي دادم، من براي شما مثلها آوردم و او « توضيح آنها » را براي شما خواهد آورد. آيا معتقدي كه اين مطلب در انجيل هست؟ آري انكار نمي كنم. امام: درباره پيامبرت موسي سؤالي از تو دارم؟ : بپرس. امام: دليلي كه نبوت موسي را اثبات مي‌كند چيست؟ : معجزاتي آورد كه هيچيك از انبياء پيش از او نياورد. امام: مانند چه؟ : مانند شكافتن دريا، تبديل كردن عصا به مار زنده و... معجزات ديگري كه هيچكس نمي تواند مانند آن را بياورد. امام: درست مي‌گوئي « هيچكس از مردم عادي كارهائي را كه موسي انجام مي‌داد نمي تواند انجام دهد، ولي اگر شخص ديگري هم ادعاي نبوت كندو معجزاتي هم داشته باشد، آيا بر شما لازم نيست او را تصديق كنيد؟ » : نه، مگر اينكه او هم معجزاتي مانند موسي داشته باشد. امام: بنابراين چگونه شما به انبياء پيش از موسي اعتقاد داريد، در صورتيكه آن‌ها معجزات موسي را نداشتند؟ : لازم نيست معجزاتشان عين معجزات موسي باشد، همين مقدار كه معجزه داشته باشند براي تصديق نبوتشان كافي است. امام: بنابراين پس چرا شما به نبوت عيسي ايمان نمي آوريد، او هم معجزه داشت، مرده را زنده مي‌كرد، كور و پيس را شفا مي‌داد، از گل مجسمه مي ساخت و در آن مي‌دميد، به صورت پرنده اي در مي‌آمد؟ : اينها همه نقل قول است، ما كه زمان عيسي نبوده ايم تا ببينيم اين كارها را انجام داده يا نه. امام: مگر زمان مو سي بوده اي، و معجزات او را ديده اي، آيا اينطور نيست كه در مورد موسي هم تنها اخبار افراد مورد اطمينان از ياران موسي معجزات او را ثابت مي‌كند؟
: چرا همينطور است. امام: در مورد عيسي هم مانند موسي خبرهاي متواتر و قطعي به شما رسيده كه عيسي چه كارهائي را انجام داده، پس چه طور كارهاي موسي را تصديق مي‌كنيد ولي عيسي را نه؟ دانشمند يهودي در پاسخ فروماند، ولي امام ادامه داد و فرمود: در مورد محمد صلي الله عليه و آله - و هر پيامبري را كه خداوند برانگيخته نيز مطلب همينطور است. [۱]. براي توضيح اين كلمه ر. ك: به كتاب انيس الاعلام ج۱، ص ۸. [۲]. ر. ك به: انيس الاعلام ج ۲، ص ۶۱. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
طرح مطالعاتی شهید مطهری 67.mp3
9.41M
❇️ تدریس کتاب ❇️ ( جلسه 4 کتاب جاذبه و دافعه علی) ❌ پایان تدریس کتاب جاذبه و دافعه علی ❌ 🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ 👌 کتب شهید مطهری، راهی عالی برای قوی شدن
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد با توجه به ایثار ایرانی ها و فدای جانشان در راه اهل بیت چه در جنگ تحمیلی، چه الان مدافعان حرم، آیا این یک پیغام به امام زمان نیست که آقا ما تا پای جان آماده جانبازی در راه شما هستید و حمایت ما جدی هست؟ دیگر چطور به امام زمان باید ثابت شود؟ چون قبلا امامان علت عدم قیام خود را نبودند شیعیان به اصطلاح تنوری میخواندند. شیعیانی که تا پای جان بیاستند آیا این مدافعان حرم این پیغام را با خون خود به حضرت نرساندند که آقا بیا؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 💭اینکه می گویید ایرانی ها آماده اند پس چرا ظهور نمی شود؛ ☝️🏻اولا یقینا مردم ایران زمینه ساز اصلی ظهور هستند و دارند کار می کنند، شکی در آن نیست. 🔰ولی ظهور فقط برای مردم ایران که نیست، برای کل بشریت هست. شما فرض کنید الان حضرت مهدی (عج) تشریف بیاورند بخواهند بروند در یکی از کشورهای اروپایی عدالت را برقرار بکنند، بعد آن کشور حضرت را نخواهند، حضرت چه کار باید بکند؟ به زور برود و عدالت را برقرار کند؟ اینکه نمی شود. 🔰یکی از شرط های ظهور پذیرش عمومی است، یعنی عموم مردم جهان حالا نمیگوییم صددرصد ولی عمومشان به این عقیده برسند که یک منجی باید بیاید و هدایت بشر را انجام بدهد و وقتی امام تشریف آورد اگر یار حضرت نباشند دشمن حضرت هم نباشند و به حضرت اجازه بدهند که عدالت را برقرار بکند. فقط آمادگی مردم ایران شرط ظهور نیست پذیرش عمومی هم در سطح بین المللی باید رخ بدهد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
ایمان و اقسام آن قوله علیه السلام: آمَنْتُ بِکَ، وَ صَدَّقْتُ رُسُلَکَ، وَ قَبِلْتُ کِتَابَکَ. اوّلاً بدان که: ایمان، اقرارِ به لسان و تصدیقِ به جنان و عمل به ارکان است. [۱] و حقیقت ایمان به معنی ایقان، و آن نیست [۲] به مجرّد لقلقه لسان، بلکه یقین امری است که در قلب حاصل می‌شود از طریقه برهان، که مصدر آن علم و برهان منتهی به انبیاء است، از این است که مرادف فرموده است داعی علیه السلام، ایمان و یقین به خدا را به یقین به قاطبه انبیاء علیهم السلام و رسل، چنان که باز ایمان به آنها موقوف است به قبول نمودن جمیع کتب سماویه که به توسّط انبیاء بر خلق نازل شده، کما قال تعالی: « الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلاَآئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ [۳] » و الیوم الآخر. و ایمان به خدا کما هو حقّه حاصل نمی شود مگر وقتی که از طریقه برهان علمی که سلسله او منتهی به وحی و الهام است یقین حاصل نمائی بر مبدأی واجب الوجود، غنیّ بالذات، و بعد به اسماء حسنی و صفات علیای او که او ذاتی است مستجمع این صفات، و این اسماء مشتقّ از اوصاف قدیمه است در او، نه اسم علم، یعنی ذات حقیقت این صفات است، أی أ نّه نفس العلم و القدرة والإرادة والحیاة. و هم چنین ایمان به او وقتی است که به مراتب توحید ذاتی و صفاتی و افعالی او - چنان که ذکر شد - موقن باشد، چنان که ایمان به رسل او بعد از آن است که ایقان حاصل شود به یکصد و بیست و چهار هزار نفر انبیا که قلیلی از آنها رسولند، یعنی صاحب کتاب و مأمور به تبلیغ احکام، و پنج نفر از آن جمله اولواالعزم اند، یعنی صاحبان رأی و عزم و احکام، که احکامِ هر یک ناسخ حکم رسول قبل از او است، و یک نفر از آن خمسه از باب جامعیت او اوصاف و کمالات تمام را خاتم، چه به او ختم باب نبوّت شده، چون وجود محمّد بن عبداللّه، منادی بقول: « لا نبی بعدی » [۱] . ---------- [۱]: ۴ - بنگرید به: الأمالی، صدوق، ص ۲۶۸ ؛ الخصال، ص ۱۷۹. «الایمان اقرار باللسان و معرفة القلب... » [۲]: ۵ - اصل: آن این است. [۳]: ۶ - سوره مبارکه بقره، آیه ۲۸. [۱]: ۱ - الکافی، ج ۸، ص ۲۵ ؛ الأمالی، صدوق، ص ۴۶ ؛ کشف الغمة، ج ۱، ص ۳۳۷. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
پند ابوحازم بر عمربن عبدالعزیز داخل شد. عمر به او گفت: مرا موعظه کن. ابوحازم گفت: بخواب و مرگ را نزد سر خود بگذار، سپس بنگر که دوست داری آن لحظه چه چیزی در تو باشد، پس اکنون همان گونه باش، و نیز دقت کن که آن لحظه دوست داری چه چیزی در تو نباشد، پس اکنون از آن فاصله گیر، چرا که چه بسا قیامت نزدیک باشد. صالح بن بشر زاهد بر مهدی عباسی وارد شد. مهدی به وی گفت: مرا موعظه کن. صالح گفت: آیا پیش از تو در این مجلس پدرت و عمویت ننشستند؟ مهدی گفت: آری. صالح گفت: آیا داشتند اعمالی که امید داری که به وسیله آنها نجات یابند و اعمالی که می‌ترسی به خاطر آنها هلاک شوند؟ مهدی گفت: آری، صالح گفت: کاری که به خاطر آن امید نجات آنها می‌رود بیاور و آنچه به خاطر آن ترس از هلاکتشان داری، ترک کن. @zandahlm1357
ويژگي‌هاي خانواده سهل گير و آسان گير پدر و مادر به دنبال نيازهاي ارضاء نشده خودشان هستند، دنبال جواني، نوجواني و دل مشغولي‌هاي خود هستند! به امر تربيت و ارضاء نيازهاي جسمي و رواني فرزندان نمي پردازند و چون آسان گير هستند، براي خاموش كردن صداي اعضاي خانواده هر چه بخواهند به آنها مي‌دهند ؛ لذا فرزندان پرتوقع مي‌شوند! هدف‌ها و انتظارات براي شان روشن نيست و به همين دليل در تربيت فرزندان خود از روش، فلسفه يا ديدگاه خاصي پيروي نمي كنند! هيچ نوع كنترلي بر رفتار فرزندان خود ندارند و آنان را كاملا آزاد مي‌گذارند تا به هر نحوي كه خود مايل هستند شيوه‌هاي خاص زندگي خود را انتخاب و به كار گيرند! هيچ نوع انتظار و توقع خاصي از فرزندان خود ندارند. لذا فرزندان نيز مي‌آموزند كه والدين نبايد از آنان انتظار خاصي را داشته باشند! اگر فرزندان از دستورات آنان اطاعت نكنند ناراحت نمي شوند و چنان رفتار مي‌كنند كه گويي عدم اطاعت از دستورات والدين امري طبيعي، عادي و متداول است! در پاداش دادن (وقتي از فرزندان رفتار پسنديده اي سر مي‌زند) يا تنبيه (هنگامي كه خلافي از آنان سر مي‌زند) اهمال مي‌كنند و بي تفاوت هستند! (منظور از تنبيه كردن در معناي روانشناختي آن محروم كردن فرزند از پاداش است و تنبيه بدني مورد نظر نمي باشد! ) شيوه‌هاي رفتاري والدين چنان است كه در فرزندان اعتماد لازم را نسبت به آنان ايجاد نمي كند! نسبت به تكاليف و نمرات درسي فرزندان خود توجه نشان نمي دهند و علاقه اي نيز به همكاري با معلمان و مديريت مدرسه محل تحصيل آنان ندارند! آنچه كه فرزندان اراده كنند يا بخواهند براي آنان تهيه مي‌كنند و در اين مورد سليقه خاصي را اعمال نمي كنند! هيچ گونه تلاش خاصي را در زمينه استقلال فرزندان خود انجام نمي دهند و چنانچه يكي از فرزندان شديدا به آنان وابسته باشد كار خاصي را در زمينه كاهش اين نوع وابستگي كه بعدا براي آنان مشكل ساز خواهد بود انجام نمي دهند! نظم و ترتيب را در محيط خانواده رعايت نمي كنند و از فرزندان خود نيز انتظار خاصي در اين زمينه ندارند! فرزندان خود را براي انجام هر كاري آزاد مي‌گذارند و حتي در مواردي كه مداخله آنان لازم به نظر مي‌آيد دخالت نمي كنند! اين بچه‌ها چون در زندگي با موانعي مواجه نشده اند، لذا وقتي وارد جامعه مي‌شوند به خاطر عدم تجربه كافي زود تسليم مي‌شوند و شكننده هستند! خانواده سبز ✍مهدی واعظ موسوی https://eitaa.com/zandahlm1357