درباره مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی، با اینکه دیری نیست به رحمت حق پیوسته است اما جز چند تشرف که بزرگان از وی نقل کردهاند، چیزی نمیدانیم. از خاستگاه، خانواده، خاندان، تربیت و تحصیلات، زمینه و زمانه، زیست و زندگی، حتی شغل و پیشه و احیاناً استادان اخلاقی و مربیان و مرشدان سلوکی این نیک بخت چه کسانی بودهاند، آگاهی چندانی در دست نیست.
نکته حائز توجه اینکه حاجی فشندی عبد صالح و بنده برگزیده حق بوده، عمری را با پاکی، پارسایی و عشق و علاقه به علی(ع) و فرزندان او به ویژه امام عصر(عج) گذرانده و به خاطر سرشت پاک، طینت طیب و صفای باطن، چندین بار توفیق تشرف به محضر آن موعود مهربان را یافته و جمال جمیل یوسف زهرا(ع) را به تماشا نشسته است
در نقل تشرفات او آنچه قابل توجه و تأمل برانگیز است اینکه آن بزرگوار، فراوان مورد اعتماد و اعتقاد مراجع معظم تقلید و دیگر علما و بزرگان بود و آنان در نقل تشرفات او نه تنها تردید نکرده، او را ستوده و از وی به عنوان دوستدار حقیقی، خالص و مخلص امام عصر(عج) نام بردهاند.
شخصیتهای شناختهشدهای مانند مرحوم آیتالله بهجت، شهید محراب آیتالله دستغیب و آیتالله ناصری دولت آبادی بر صحت گفتار، درستی کردار، سلامت نفس و پاکی ضمیر مرحوم فشندی شهادت دادهاند
27-Tasharof Fashandi dar arafat.mp3
7.45M
#حتما_بشنوید
🎙آیت الله ناصری(حفظه الله)
اگر جویای عطر گل نرگس هستی، به روضه عبّاس (علیهالسلام) قدم بگذار...
داستان تشرف مرحوم فشندی به محضر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در صحرای عرفات
بهشت زهرا (س) تهران مدفن عاشقی که امام زمانش را در صحرای عرفات ملاقات کرد و به نیت پدر امام زمانش طواف کرد
جهت شادی روح حاج علی فشندی تهرانی
فاتحه ای قرائت کنیم
"روحشان قرین رحمت الهی باد "
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#رمان_علمدار_عشق
#نویسنده_پریسا_ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
قسمت شصت ویکم -
😍علمدارعشق😍#
مرتضی اینا برای یه پروژه از طرف دانشگاه برده بودن نیروگاه هسته ای اهواز
زهرا هم شدیدا مشغول کارهای عروسیش بود
برای هم مسئولیت بسیج خواهران فعلا با من بود
داشتم پرونده یکی از خواهران کنترل میکردم که
آقای اصغری جانشین مرتضی صدام کرد
==خواهر موسوی
- بله آقای اصغری
این لیست خواهرانی که مجاز به شرکت در طرح ولایت کشوری شدن
خدمت شما
باهشون هماهنگ کنید
دوره ۵ دیگه شروع میشه
- بله حتما
آقای اصغری
یه سوال
== بله بفرمایید
- آقای کریمی مجاز شدن ؟
== بله هم آقای کریمی هم آقای صبوری
اسامی نگاه کردم
من و زهرا هم مجاز شده بودم
اما فکر نکنم ما بتونیم بریم
با تک تک خواهران تماس گرفتم
و گزارش دوره بهشون دادم
من بخاطر امتحانام
زهرا بخاطر کارای عروسیش
دوره نرفتیم
دوره تو مشهد بود
تو فرودگاه داشتیم بچه ها را بدرقه میکردیم
- مرتضی خیلی مراقب خورد و خوراکت باش
+ چشم
- رسیدی به من زنگ بزن
+چشم
- رفتی حرم منم خییییلی دعا کن
+ چشم
- مرتضی مراقب خودت باشیا
+ نرگس چقدر سفارش میکنی
بخدا من بچه نیستما
۲۶-۲۷ سالمه
انقدر که تو داری سفارش میکنی
مامان سفارش نمیکنه
- آخه اولین بار دارم ازت دور میشم خوب نگرانتم
+ من فدات بشم
من گزارش دقیقه ای به شما میدم
- ممنون
تو خونه داشتم کتاب میخوندم
زهرا زنگ زد
- الو سلام آجی خانم
°° سلام داشتی چیکار میکردی
عروس جان ؟
- زهرا بیکاری ؟
°° آره
چطورمگه ؟
- میای بریم بدیم خیاطت برام چادر حسنا بدوزه
°° مطمئنی چادر حسنا میخای ؟
- آره مرتضی هربار تو چادر حسنا سر میکنی
خیلی خوشگل نگات میکنه
°° وا ؟
- والا
حالا میخام بدوزم
خیلی خوشش میاد
°°باشه
حاضر شو
میام دنبالت
رفتیم خیاطی
- خانمی لطفا طوری بدوزید که
تا پس فردا حاضربشه
سه روز دیگه
از مشهد میاد
میخام با این چادر برم
بدرقه اش
&& باشه حتما خانم موسوی
- ممنونم
تو فرودگاه منتظر بودیم پرواز بچه ها بشینه
زهرا با شیطنت گفت
مامان آمبولانس خبر کنیم
داداشم الان نرگس با چادر حسنا
ببینه غش میکنه
مادرجون: عروسم اذیت نکن
دسته گل گرفتم جلو صورتم
طوری که معلوم نباشه
منم
مرتضی وقتی منو دید
فقط با ذوق نگاه میکرد
نویسنده بانو ....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357