📸 میدونی معنی " فمن یعمل مثقال ذره... "یعنی چه؟
👈یعنی تک تک اعمالت حتی یه لایک، در فضای مجازی در پرونده اعمال آدمی محاسبه میشه.
حـواسمون باشه !
#خبر
@zandahlm1357
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگر کارت بانکی دارید این ویدیوی هشدارآمیز را #ببینید!
❌ترفند عجیب کلاهبرداران برای خالی کردن حساب بانکی
❌حقوق دو سال یک شهروند در عرض چند دقیقه کلاهبرداری شد!
#خبر
@zandahlm1357
📸 این یک کلاهبرداری است.
🔺اگر پیام هایی مانند این دریافت کردید، هرگز لینکی را که برایتان فرستاده اند باز نکنید چرا که مرحله بعدی، ورود هکرها به موبایل شما و دستیابی شان به رمزهای بانکی تان و سپس خالی کردن حساب هایتان است.
❌این هشدار را به همه بفرستید.
#خبر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خواجه_عبد_الله_انصاری
🔹الهی مشتاق کُشتهٔ دوستی و کُشتهٔ دوست دیدار ترا کفن است.
🔹الهی چه خوش روزگاری است روزگار دوستان تو با تو، چه خوش بازاری است بازار عارفان در کار تو، چه آتشین است نَفسهای ایشان در یاد تو، چه خوش دردی است دَرد مشتاقان در سُوز شوق و مهر تو، چه زیباست گفت و گوی ایشان در نام نشان تو.
با صنع تو هر مورچه رازی دارد
با شوق تو هر سوخته سازی دارد
ای خالق ذوالجلال نومید مکن
آنرا که بدر گََهَت نیازی دارد
🔹الهی ای سزاوار ثنای خویش، ای شکر کنندهٔ عطای خویش ای شیرین نمایندهٔ بلای خویش، بنده به ذات خود از ثنای تو عاجز و بعقل خود از شناخت منّت تو عاجز و به توان خود از سزای تو عاجز.
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمودعلی البناء(سوره مبارکه اسراء)
https://eitaa.com/zandahlm1357
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعاے #الهیعظمالبلاء...🥀👆👆
#علیفانی
كفعمى در بلد الامين فرموده: اين دعاء حضرت صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلام است كه تعليم فرمود آن را به شخصى كه محبوس بود، پس خلاص شد: اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ.
#امام_زمان(عج)🌼
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
تحصيلات حوزوي ملت ايران پيش از آلوده شدن به فرهنگ تحميلي غرب، پايبند به آداب و رسوم و فرهنگ غني ملي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از ديگر فعاليتهاي مقام معظم رهبري در دوران جواني، مطالعه كتابهاي غير درسي بود كه هم اكنون نيز با تمام مشغله اي كه دارند، به آن ادامه ميدهند: من در دوران جواني، زياد مطالعه ميكردم، غير از كتابهاي درسي خودمان كه مطالعه ميكردم و ميخواندم، هم كتاب تاريخ ميخواندم، هم كتاب ادبيات، هم كتاب شعر، هم كتاب قصه و رمان ميخواندم. به كتاب قصه خيلي علاقه داشتم و خيلي از رمانهاي معروف را در دوره ي نوجواني خواندم. شعر هم ميخواندم. من با بسياري از ديوانهاي شعر، در دوره ي نوجواني و جواني آشنا شدم. به كتاب تاريخ علاقه داشتم، و چون درس عربي ميخواندم و با زبان عربي آشنا شده بودم، به حديث هم علاقه داشتم. الان احاديثي يادم است كه آنها را دوره ي نوجواني خواندم و يادداشت كردم، دفتر كوچكي داشتم كه يادداشت ميكردم. احاديثي را كه ديروز يا همين هفته نگاه كرده باشم، يادم نمي ماند، مگر اين كه يادآوريي وجود داشته باشد. اما آنهايي را كه در آن دوره خواندم، كاملا يادم است. شماها هم واقعا بايد قدر
بدانيد، هرچه امروز مطالعه ميكنيد، برايتان ميماند و هرگز از ذهنتان زدوده نمي شود. اين دوره ي نوجواني براي مطالعه و يادگرفتن، دوره ي خيلي خوبي است، واقعا يك دوره ي طلايي است و با هيچ دوران ديگري قابل مقايسه نيست. من خيلي كتاب نگاه ميكردم، منزل ما هم كتاب زياد بود. پدرم كتابخانه ي خوبي داشت و خيلي از كتابها هم براي من مورد استفاده بود. البته خود ماها هم كتاب داشتيم، كرايه هم ميكرديم. نزديك منزل ما كتابفروشي كوچكي بود كه كتاب، كرايه ميداد. من رمان و اينها كه ميخواندم، معمولا از آن جا كرايه ميكردم. الان يادم افتاد كه كتابخانه ي آستان قدس هم مراجعه ميكردم، آستان قدس هم در مشهد، كتابخانه ي خيلي خوبي دارد. در دوره ي اوايل طلبگي - در همان سنين پانزده، شانزده سالگي - به آن جا مراجعه ميكردم. گاهي روزها آن جا ميرفتم - نزديك آستان قدس است. - و مشغول مطالعه ميشدم. صداي اذان با بلندگو پخش ميشد، به قدري غرق مطالعه بودم كه صداي اذان را نمي شنيدم! خيلي نزديك بود و صدا خيلي شديد داخل قرائتخانه ميآمد و ظهر ميگذشت. بعد از مدتي ميفهميديم كه ظهر شده است! با كتاب انس داشتم. البته الان هم كه در سنين نزديك شصت سالگي هستم و همان طور كه گفتيد، بعضي از شماها جاي فرزند من هستيد و بعضي مثل نوه ي من ميمانيد، الان هم از خيلي از نوجوانها بيشتر مطالعه ميكنم، اين را هم بدانيد. (۴) در اين جا ضروري ميدانيم به خاطره ديگري از مقام معظم رهبري اشاره كنيم تا جايگاه مطالعه را بهتر دريابيم و
ملاحظه كنيم كه رهبري با وجود مسؤوليتهاي خطير، فرصت مناسبي را براي مطالعه اختصاص داده اند و زيادي مشغله و بالا بودن مسؤوليت، منافاتي با مطالعه منظم ندارد. هركسي كه در يك بخش يا گوشه اي، مشغول تبليغ و كار است، رابطه ي خودش را با كسب معلومات قطع نكند. نگوييم كار داريم و نمي رسيم. من خودم، اوايل انقلاب كه شد، حدود دو سال رابطهام با كتاب قطع شد. با آن همه اشتغال كه ما داشتيم، مگر فرجام داشت؟ من، شب ساعت ۱۱ و يا بيشتر، به خانه ميرفتم و كار، ساعت ۶- ۵ صبح آغاز شده بود. تازه، عده اي ملاقاتي در خانه هم داشتم. خانه ي ما هم دم دست بود. ميرفتم و ميديدم عده اي از ارگانهاي مملكتي، از نهادهاي انقلابي، از بخشهاي مختلف، از علماي شهرستانها و... در اتاق نشسته اند و كار دارند. اصلا مجال نبود. مدتها مديد ميگذشت كه من فرزندان خودم را نمي ديدم، با اين كه در خانه ي خودمان بوديم! وقتي موقع شب ميرفتم، خواب بودند و صبح هم وقتي بيرون ميآمدم، خواب بودند. روزهاي متمادي ميشد كه من بچهها را نمي ديدم. اين، وضع زندگي ما بود. ناگهان به خودم نهيب زدم و الان سه، چهار سال است كه شروع به مطالعه كرده ام... شروع مجدد من به مطالعه، بعد از اشتغال به رياست جمهوري است. الان من مطالعه هم ميكنم و به كارم هم ميرسم و ميبينم منافات با هم ندارند. مطالعه ي علمي - تاريخي هم دارم، مطالعه ي تفنني هم ميكنم. (۵)
سرودن اشعار با نام مستعار «امين » آقا سيد علي در دوره جواني، با طبع لطيفي كه داشتند، با نام مستعار «امين » به سرودن شعر نيز ميپرداختند. آقا به ماجراي سرودن شعر در دوره جواني خود اشاره كرده و تداوم اين طبع لطيف در حال حاضر را بيان ميكنند: عرض كنم حضور شما كه ماجراي «امين »، ماجراي ديگر و عالم ديگري است، عالم شعر و احساس و اينهاست. البته مقداري راجع به شعر با شماها صحبت كرده ام، چند كلمه ي ديگر هم صحبت ميكنم. من در دوره ي جواني، شعر گفتن را شروع كردم و گاهي شعر ميگفتم، منتها به دلايلي، تا سالهاي متمادي شعرم را در انجمن ادبي - كه آن وقت در مشهد تشكيل ميشد و من هم شركت ميكردم - نمي خواندم. حالا عيبي ندارد آن دليلي را كه گفتم به آن دليل نمي خواندم، بگويم. علت، اين
بود كه چون من سابقه ي زيادي با شعر داشتم، شعر را ميشناختم، يعني خوب و بد شعر را ميشناختم. در آن انجمن، وقتي كه شعري خوانده ميشد و اشخاص نامداري هم در آن انجمن بودند - كه بعضي از آنها امروز هم هستند، بعضي هم فوت شده اند - نقدي كه من نسبت به شعر انجام ميدادم، نقدي بود كه غالبا مورد تاييد و تصديق حضار - از جمله خود آن شاعر - قرار ميگرفت. وقتي كه شعر خودم را نگاه ميكردم، با ديد يك نقاد ميديدم كه اين شعر، من را راضي نمي كند، لذا نمي خواستم آن شعر را بخوانم، يعني اگر شعري بود كه از شعر آن روز بهتر بود، حتما ميخواندم. ليكن مينشستم، فكر ميكردم، شعر را ميگفتم، مينوشتم و پاكنويس ميكردم، اما در آن انجمن نمي خواندم. چرا؟ چون سطح آن انجمن به خاطر همين نقدهايي كه ميشد - از جمله خود من زياد نقد ميكردم - بالاتر از اين شعر بود. شايد شعرهايي خوانده ميشد كه از سطح آن شعر بالاتر نبود، اما مورد نقد قرار ميگرفت. به هر حال، ميتوانم اين طور بگويم آن شعر، من را به عنوان يك ناقد، راضي نمي كرد. اتفاق افتاده بود كه در غير از آن انجمن، انجمنهاي ديگري در بعضي از شهرهاي ديگر - يك شهر از شهرهاي معروف شعر خيز ايران كه حالا نمي خواهم اسم بياورم - شركت كرده بودم و آن جا ديدم سطح آن انجمن، سطح نقد انجمن ما را در مشهد ندارد، از من شعر خواستند، لذا من خواندم، همان سالهاي قديم. اين كه ميگويم، مربوط به سالهاي ۱۳۳۶، ۳۷ و آن وقتهاست، در حدود سنين بيست، بيست و يك ساله، يا
حد اكثر بيست و دو ساله بودم. البته اين تا سالهاي ۱۳۴۲ و ۱۳۴۴- تا آن وقتها - ادامه داشت كه بعد ديگر غرق شدن در كارهاي مبارزات، ما را از كار شعر و اينها بكلي دور كرد، انجمن هم ديگر نمي رفتم. به هر حال، آن زمان شعر ميگفتم، بعد شعر گفتن را رها كردم و نمي گفتم، تا چند سال قبل از اين، كه تصادفا يك جوري شد كه دوباره احساس كردم مايلم گاهي چيزي بر زبان، يا بر ذهن، يا روي كاغذ بياورم، آنها هم دربين مردم پخش نشده است - حالا شما يك بيت را خوانديد (۶) - از شعرهايي كه من گفته ام، چند غزل بيشتر در دست مردم نيست، نمي دانم شما اين را از كجا و از چه كسي شنيده ايد. اين غزلي كه مطلعش را خوانديد، مال خيلي دور نيست، خيال ميكنم مربوط به همين سه، چهار سال قبل است. (۷)
#مجموعه_مقالات_مقام_معظم_رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357