eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
آن آقايان، گفتم: «وضع در بيمارستان بدين منوال است و لذا ورود ما در اين صحنه، احتمال زياد دارد كه مانع از ادامه ي تهاجم و حمله ي به بيماران و اطبا و پرستارها بشود، و من با آقاي طبسي قطعا خواهيم رفت. » اين در حالي بود كه ما با ايشان قرار نگذاشته بوديم، اما مي‌دانستم كه آقاي طبسي هم خواهند آمد. به هرحال گفتم: «اگر آقايان هم بيايند، بهتر خواهد شد و اگر هم نيايند، ما مي‌رويم. » اين لحن توام با عزم و تصميم ما موجب شد كه چند نفر از علماي معروف و محترم مشهد گفتند: «ما هم مي‌آييم. » از جمله آقاي «مرواريد» و بعضي ديگر، پياده حركت كرديم به طرف بيمارستان. وقتي ما از آن منزل بيرون آمديم، به جمعيت زيادي كه در كوچه و خيابان و بازار جمع بودند و ديدند كه ما داريم مي‌رويم، گفتيم به مردم اطلاع بدهند ما مي‌رويم بيمارستان. همين كار را كردند و مردم هم پشت سر اين عده و ما پياده راه افتادند و مسافت از حدود بازار تا بيمارستان را كه شايد مثلا يك ساعت راه بود، پياده طي كرديم و هرچه جلوتر مي‌رفتيم، جمعيت بيشتر مي‌شد و با آرامي، بدون هيچ تظاهر و شعار و كارهاي هيجان انگيز حركت مي‌كرديم به طرف مقصد. تا اين كه رسيديم نزديك بيمارستان. همان طوري كه مي‌دانيد، جلو آن خياباني كه منتهي به بيمارستان امام رضاي مشهد است، يك ميداني هست كه حالا اسمش فلكه ي امام رضا است، سه خيابان منتهي به آن فلكه مي‌شود. ما وقتي از آن خياباني كه اسمش جهانباني بود، مي‌آمديم به طرف بيمارستان، از دور ديديم سربازها راه را سد كرده اند، يعني در يك صف كامل و تفنگها هم به دستشان ايستاده بودند و ممكن نبود از آن جا عبور كنيم. من ديدم جمعيت يك مقداري احساس اضطراب كرده اند. آهسته به برادرهاي اهل علمي كه همراهمان بودند، گفتم: «ما بايد در همين صف مقدم، با متانت و بدون هيچ گونه تغييري در وضع مان، به جلو برويم تا مردم پشت سرمان بيايند و همين كار را كرديم، يعني سرها را پايين انداختيم، بدون اين كه به روي خودمان بياوريم كه اصلا سرباز يا مسلحي وجود دارد. رفتيم نزديك تا اين كه تقريبا به يك متري سربازها رسيديم، كه من ناگهان ديدم آن سربازها بي اختيار پس رفتند و يك راهي به اندازه عبور سه، چهار نفر باز شد و ما رفتيم. كه البته آنها قصد داشتند ما برويم، بعد راه را ببندند. اما نتوانستند اين كار را بكنند، چون به مجرد اين كه ما از آن خط عبور كرديم، جمعيت هجوم آوردند و آنها نتوانستند كنترل كنند، و در نتيجه، حدود مثلا چند صد نفر آدم با ما تا در بيمارستان آمدند. بعد هم گفتيم در را باز كردند و وارد بيمارستان شديم. با ورود به بيمارستان، آن دانشجويان و پرستاران و اطبا كه در بيمارستان بودند، وقتي ما را ديدند، جان گرفته و ما به طرف جايگاه وسط بيمارستان - كه به نظرم يك مجسمه اي نصب شده بود - رفتيم و مردم آن مجسمه را فرود آوردند و شكستند، كه در اين هنگام، رگبار گلوله‌هاي كاليبر - ۵۰ به طرف مردم هدف گيري شد. در حالي كه براي متفرق كردن يا كشتن يك عده از مردم، گلوله‌هاي كاليبر كوچك مثل ژ - ۳ و اين قبيل هم كافي بود. اما با گلوله‌هاي كاليبر - ۵۰ كه يك سلاح بسيار خطرناك و براي كارهاي ديگري درست شده است، شروع به تيراندازي كردند و بعدا كه خبرنگاران خارجي براي ديدن به آن جا آمدند، من پوكه‌هاي گلوله‌هاي كاليبر - ۵۰ را به آنها نشان دادم و به آنها گفتم خبر اين جنايت را به دنيا مخابره كنيد، تا دنيا بداند با ما چگونه رفتار كردند. به هرحال، بعد از يك ساعت كه خودمان هم نمي دانستيم بايد چه كاري بكنيم، با چند نفر از روحانيون به يك اطاقي رفتيم تا ببينيم چه كار بايد كرد، در حالي كه معلوم نبود تهاجم ادامه دارد يا خير؟ من آن جا پيشنهاد كردم كه اعلام كنيم، همين جا متحصن مي‌شويم و تا خواسته هايمان برآورده نشود، آن جا را ترك نمي كنيم. در آن جلسه كه حدود هشت تا ده نفر از اهل علم مشهد حضور داشتند، من براي اين كه هيچ گونه تزلزل و خدشه اي به مطلب وارد نشود، بلافاصله يك كاغذ آوردم و نوشتم ما امضاءكنندگان زير اعلام مي‌كنيم: «تا انجام خواسته هايمان در اين جا خواهيم بود. » كه يكي از خواسته‌ها عزل فرماندار نظامي و يكي ديگر، محاكمه ي عامل گلوله باران بيمارستان امام رضا و چيزهاي ديگر بود. بدين وسيله، اعلام تحصن كرديم و اين تحصن هم در مشهد و هم در خارج از مشهد، اثر مهمي بخشيد. و از نقاط عطف مبارزات مشهد بود. كه بعدا هيجانهاي بسيار و تظاهرات پرشور و كشتار عمومي مردم را در مشهد به دنبال داشت. (۷) مقام معظم رهبري پس از بازگشت از تبعيدگاه ايرانشهر به مشهد، در سال ۱۳۵۷ همراه چند تن از دوستان و همرزمان مانند شهيد بهشتي، شهيد باهنر، حجت الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني و آيت الله موسوي اردبيلي، طرح اوليه «حزب جمهوري اسلامي » را پي ريزي كردند.
اين حزب كه بنابه ضرورتهاي سالهاي اوج مبارزات، يعني ۵۷ و ۵۸ تشكيل مي‌شد، نقش بسيار مهمي در ياري رساندن به حضرت امام خميني قدس سره و مبارزه با ليبرالها، منافقين و جريان بني صدر داشت - كه در جاي خود به آنها اشاره خواهد شد - دبير كلي حزب به عهده شهيد بهشتي بود تا حادثه غم انگيز ۷ تير ۱۳۶۰ كه در اثر توطئه تروريستي منافقين، شهيد بهشتي به همراه ۷۲ تن از بهترين ياران امام و انقلاب به شهادت رسيد. در تاريخ ۱۰ شهريور ۱۳۶۰ در جلسه شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي، مقام معظم رهبري به عنوان سومين دبير كل حزب انتخاب شدند و در خرداد سال ۶۲ اين مسؤوليت دوباره به عهده ايشان گذاشته شد تا اين كه به واسطه منتفي شدن ضرورتهاي اوليه ايجاد حزب و شرايط جديدي كه تشكلهاي سياسي را فاقد جايگاه در جامعه امام و امت مي‌كرد، پيشنهاد انحلال آن از سوي حضرت آيت الله العظمي خامنه اي و شوراي مركزي حزب به حضرت امام داده شد و با موافقت امام (ره)، حزب منحل شد. در ابتداي تشكيل حزب، قرار گذاشته مي‌شود كه نام ده نفر به عنوان مؤسسين حزب اعلام شود. اين ده نفر، كساني بودند كه مجموعشان را ملت ايران مي‌شناخت. پيش بيني مي‌شد كه اين ده نفر را ساواك بگيرد و زندان يا اعدام كند و فرصت كار از آنها گرفته شود، لذا ده نفر دوم معين مي‌شوند تا ادامه راه ده نفر اول را اعلام كنند. فكر مي‌شد كه اعدام ده نفر اول، زمينه را براي پذيرش ده نفر دوم و تشكيلات حزب فراهم خواهد كرد و مردم را متوجه مبارزات خواهد نمود. اين نقشه اجرا مي‌شود، ولي مشيت و خواست خدا بر زنده ماندن ده نفر اول قرار مي‌گيرد. اينان تا اين اندازه براي زندان، شكنجه و مرگ خود را آماده كرده بودند تا بلكه انقلاب اسلامي گسترش يابد و به ثمر رسد. (۸) پي نوشت ها: ۱- مصاحبه ها، صفحه ۲۵۶، نقل از خاطرات و حكايتها، ج دوم، ص ۱۳۰. ۲- روزنامه جمهوري اسلامي ۸/۶/۶۳. ۳- روزنامه رسالت، ۳۱/۳/۶۸. ۴- مصاحبه ها، ص ۱۰۷. ۵- حديث ولايت، ج سوم، ص ۸۷. ۶- حوزه و روحانيت، ج اول، صفحه‌هاي ۱۶۳ تا ۱۶۵. ۷- مصاحبه ها، صفحه‌هاي ۱۷۷ تا ۱۸۰، نقل از خاطرات و حكايتها، ج دوم صفحه‌هاي ۷ تا ۱۱. ۸- روزنامه جمهوري اسلامي ۱۲/۲/۶۲. منابع مقاله: زندگينامه مقام معظم رهبري، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت؛ https://eitaa.com/zandahlm1357
نزول جبرئيل بر حضرت زهرا (عليها السّلام) من راجع به حضرت صديقه- سلام الله عليها- خودم را قاصر مي‌دانم كه ذكري بكنم، فقط اكتفا مي‌كنم به يك روايت كه دركافي ۱ شريفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روايت اين است كه حضرت صادق- سلام الله عليه- مي‌فرمايد؛ فاطمه (عليها السّلام) - سلام الله عليها- بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند در اين دنيا، بودند و حزن و شدت برايشان غلبه داشت و جبرئيل امين مي‌آمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مي‌كرد و مسائلي از آينده نقل مي‌كرد. ظاهر روايت اين است كه در اين ۷۵ روز مراوده اي بوده است؛ يعني، رفت و آ مد جبرئيل زياد ۱. اصول كافي، ج۲، ص۳۵۵. بو ده است و گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبياي عظام درباره كسي اين طور وارد شده باشدكه در ظرف ۷۵ روز جبر ئيل امين رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتيه اي كه واقع مي‌شده است، مسائل را ذ كر كرده است و آنچه كه به ذريه او مي‌رسيده است در آتيه، ذكر كرده است و حضرت امير هم آنها را نوشته است، كاتب وحي بوده است حضرت امير، همان طوري كه كاتب وحي رسول خدا بوده است - والبته آن وحي به معناي آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم- كاتب وحي حضرت صديقه در اين ۷۵ روز بوده است. مسأله آمدن جبرئيل براي كسي يك مسأله ساده نيست. خيال نشود كه جبرئيل براي هر كسي مي‌آيد و امكان دارد بيايد، اين يك تناسب لازم است بين روح آَن كسي كه جبرئيل مي‌خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است، چه ما قائل بشويم به اينكه قضيه تنزيل، تنزل جبرئيل، به واسطه روح اعظم خود اين ولي است يا پيغمبر است. او تنزيل مي‌دهد او را و وارد مي‌كند تا مرتبه پايين يا بگوييم كه خير، حق تعالي او را مأمور مي‌كند كه برو و اين مسائل را بگو. چه آن قسم بگوييم كه بعض اهل نظر مي‌گويند و چه اين قسم بگوييم كه بعض اهل ظاهر مي‌گو يند، تا تناسب ما بين روح اين كسي كه جبر ئيل مي‌آيد پيش او و بين جبرئيل كه روح اعظم است نباشد، امكان ندارد اين معنا و اين تناسب بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياي درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسي و عيسي و ابراهيم و امثال اينها، بين همه كس نبوده است، بعد از اين هم بين كسى ديگر نشده است. حتى درباره ائمه هم من نديده‌ام كه وارد شده باشد اين طور كه جبرئيل بر آنها نازل شده باشد، فقط اين است كه براي حضرت زهرا- سلام الله عليها- ست كه آنكه من ديده‌ام كه جبرئيل به طور مكرر در اين ۷۵ روز وارد مي‌شده و مسائل آتيه اي كه بر ذريه ي او مي‌گذشته است، آن مسائل را مي‌گفته است و حضرت امير هم ثبت مي‌كرده است. و شايد يكي از مسائلي كه گفته است، راجع به مسائلي است كه در عهد ذريه بلند پايه ي او حضرت صاحب- سلام الله عليه- است، براي او ذكر كرده است كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد، ما نمي دانيم، ممكن است. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضايلي كه براي حضرت زهرا ذكر كرده اند- با اينكه آنها هم فضايل بزرگي است- اين فضيلت را من بالاتر از همه مي‌دانم كه براي غير انبيا- عليهم السلام- آن هم نه همه انبيا، براي طبقه بالاي انبيا- عليهم السلام- و بعض از اوليايي كه در رتبه آنها هست، براي كس ديگر حاصل نشده. و با اين تعبيري كه مراوده داشته است جبرئيل در اين هفتاد و چند روز، براي هيچ كس تاكنون واقع نشده و اين از فضايلي است كه از مختصات حضرت صديقه- سلام الله عليها- است. (۱۲) ۱۱/۱۲/۶۴ https://eitaa.com/zandahlm1357
روانشناسی قلب 77.mp3
6.28M
77 🎧آنچه خواهید شنید؛ ❣بزرگترین عامل قدرت روح؛ باور کردن خدا وتکیه دادن به اوست! 💓باور کن که خدا؛ کورترین گره ها رو،باز وعمیق ترین ترسها رو فرو میریزه.
🕌در محضر امام روح الله (۱۷۷) 📌 امام خمینی (ره ): هر چه انقلاب اسلامی ایران‏‎ ‎‏دارد از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است. 📚صحیفه نور، جلد ٢١،صفحه ٣٧ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
او را بمن بخشيد در منتخب التواريخ در باب دهم از والد خود محمدعلي خراساني مشهدي كه قريب هفتاد سال بخدمت فراش در آستان قدس رضوي مفتخر بوده نقل نمود: در اوائل كه من بخدمت فراشي آستان رضوي مشرف شده بودم يكي از خدامهاي هم كشيكم كه مردي زاهد و عابد بود و چون شبهاي خدمتش در آستان قدس درب حرم مطهر را مي‌بستند آنمرد صالح مانند ساير خدام بآسايشگاه نمي رفت بخوابد بلكه در همان رواقي كه در بسته مي‌شد و آنجا را دارالحفاظ مي‌گويند مشغول تهجد و عبادت مي‌شد و هرگاه خسته مي‌شد و كسالت پيدا مي‌كرد سرخود را بعتبه در مي‌گذاشت تا في الجمله كسالتش برطرف شود. شبي سرش را بر عتبه مقدسه گذاشته بود ناگاه صداي بازشدن در ضريح مطهر بگوشش مي‌رسد. (پدرم برايم نقل كرد ولي در خاطرم نيست كه در خواب يا بيداري بوده) تا صداي باز شدن در ضريح را مي‌شنود بخيال اينكه شايد وقت در بستن حرم كسي در حرم مانده بوده و در را بسته اند. فوراً برمي خيزد برود سر كشيك يعني بزرگ خدام را خبر كند ناگهان مي‌بيند درب حرم مطهر باز شد و يك بزرگواري از حرم بيرون آمد و دري كه از دارالحفاظ بدارالسياده است باز شد وآنجناب بدارالسياده رفت. مي گويد من هم پشت سرش رفتم تا از دارالسياده بيرون شد تا رسيد بايوان طلا و لب ايوان ايستاد. من هم با كمال ادب نزديك محراب ايستادم سپس ديدم دو نفر با كمال ادب آمدند و با حال خضوع در برابر آن حضرت ايستادند. آنحضرت بآن دو نفر فرمود بشكافيد اين قبر را و اين خبيث را از جوار من بيرون ببريد و اشاره بقبريكه در صحن مقدس پشت پنجره بود كرد و من مشاهده مي‌كردم. ديدم آن دو نفر با كلنگها قبر را شكافتند و شخصي را در حاليكه زنجير آتشين بگردنش بود بيرون آوردند و كشان كشان از صحن مقدس بطرف بالا خيابان مي‌بردند. ناگاه آن شخص روي خود را بجانب آن بزرگوار كرد و عرضكرد يابن رسول الله من خود را مقصر و گناهكار مي‌دانستم و بخاطر همين هم وصيت كردم مرا از راه دور بياورند و در جوار شما دفن كنند. زيرا در جوار شما بزرگوار امنيت و آسايش است و بشما پناهنده شدم. تا اين سخن را گفت آنحضرت به آن دو نفر فرمود برگردانيد او را. ناقل حكايت بيهوش مي‌شود. سحر چون سر كشيك و خدام براي بازكردن در مي‌آيند مي‌بينند آنمرد كشيكچي افتاد پس او را بهوش مي‌آوردند و او قضيه را نقل مي‌كند. مرحوم پدرم گفت من با او و جمعي از خدام به آن محلي كه ديده بود بما نشان داد و ما آثار نبش قبر را بچشم خود ديديم. (- منتخب التواريخ. ) آمدم اي شاه براتم بده غرق گناهم حسناتم بده بهر گدائي به درت آمدم رانده ام از خود درجاتم بده ضامن هر بيكس و بي ياوري بيكسم از خود ثمراتم بده امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
تعامل امام رضا (علیه السلام) با فرقه زیدیه اشاره زیدیه گروهی بودند که پس از قیام زیدبن علی (علیه السلام) (م ۱۲۲ ق) شکل گرفته و حداقل تا زمان مورد بحث، بیش از آنکه به امور فرهنگی و اعتقادی بپردازند به کارهای سیاسی رو آورده و در واقع، مشخصۀ اصلی آنها و آنچه که بدان شناخته می‌شدند، قیام‌های آنان بود. آنها قیام و جهاد را نه صرفاً به جهت مبارزه با حاکم جائر، بلکه به این جهت که حکومت را حقّ علویان فاطمی می‌دانستند، آن را واجب دانسته و در راه رسیدن به آن، لحظه ای درنگ نمی کردند. آنان معتقد به امامتِ فرزندانی از حضرت فاطمه (س) بودند که به جای تقیه، قیام به سیف نموده و مردم را به امامت خویش دعوت نمایند. از همین رو، اینان در سیر تاریخی خود، در مواجهه و رویارویی با ائمۀ پس از امام حسین (علیه السلام)، دچار مشکلات و تناقضاتی چه در عقیده و چه در عمل گردیدند. در همین راستا، در این قسمت می‌کوشیم تا در حدّ امکان برخوردهای زیدیه با امام رضا (علیه السلام) و متقابلاً مواضع و برخوردهای امام رضا (علیه السلام) را با آنان مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم. ✍نعمت الله صفری https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تجلیل استاد رحیم پور ازغدی از مرحومه پروانه معصومی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در نشست «روایت عصر»؛ فیلم در خدمت روایت های مردمی: 🔸بعضی از هنرپیشه های قبل از انقلاب داریم که واقعا انسان های پاک و شریفی شدند و بودند. نمونه آن خانم پروانه معصومی است. 🔸خانم معصومی زمان شاه یک هنرپیشه بی حجاب مثل بقیه بود ولی بعدا مسیر خود را درست انتخاب کرد. 🔸واقعا برای این خانم و امثال این خانم که هنرپیشه های قبل از انقلاب بوده یا هستند خیلی احترام قائل هستم؛ یک زن پاک و مومن از دنیا رفت. 🔸تغییر انقلابی خیلی مهم بوده است؛ برای امثال این هنرمندان باید احترام قائل شویم. 🔸برخی‌ هنرپیشه‌ها نیز بعد از انقلاب خانم خوبی شدند و زلیخا شدند ولی در قضایای اخیر کل لباس‌های شان را هم درآوردند! https://eitaa.com/zandahlm1357
چشم به راه - قسمت بیستم.mp3
11.6M
👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
46.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کارتون زیبای شهر موشکی 📼 قسمت هجدهم : پیشنهاد آقای سام 🇮🇷 بچه ها ! با هم این کانال و تبلیغ کنیم @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه کلیپ های روایتگری 👌 هر روز روایتی از شهدا بشنوید❤️ شماره ۲۰ کاری از گروه راویان سردار شهید حاج عبد الحسین برونسی 🌹
بالا و یعنی:👇 شهید دکتر مجید شهریاری دانشمند هسته ای ‍ 💥هرچه کردند نشد . . . از ما اصرار بود و از آنها انکار . . . 20 درصد را برای کارهای صنعتی، تاسیساتی و پزشکی نیاز داشتیم. هر چه کردیم ندادند. گفتیم خودمان می سازیم. در جلسه مذاکره همه خندیدند. . . بعد از مذاکره جلسه ای با بعضی از هسته ای تشکیل داده شد. همه می گفتند غیر قابل دستیابی است و فرمولش تنها در اختیار آمریکاست. اما کاری بود که باید می شد. با اصرار بسیار ، سفید امضا دادند به دکتر شهریاری و... بعد از مدتی در خبرها پیچید که ایران غنی سازی 20 درصد را انجام داده است. دکتر شهریاری کار خود را کرده بود. چک را اما پس داد. وریالی نگرفت...💞 می گفت: آدم باید در زندگی اش یک کاری هم بگذارد برای خدا بکند. . . . مدتی بعد ترور شد. دیگر باید صدایش می زدیم شهید شهریاری . . . 💥برای ساخت صفحات سوخت، ما نیاز به تکنولوژی جدیدی داشتیم. اصلا ما چرا تقاضای سوخت کرده بودیم؟ برای اینکه بلد نبودیم بسازیم! و خب در محاسبات هسته ای کسی را نداشتیم و همچین محاسباتی نیز پیش از این انجام نشده بود. اما شهید شهریاری با اعتماد به نفسی که داشت، وما هم با اعتقادی که به ایشان داشتیم،این کار را به ایشان واگذار کردیم و ایشان هم به خوبی آن را انجام دادند. 💥 یعنی اگر در آن زمان شهید شهریاری می گفت که من مثلاً ۱۰ میلیارد تومان دستمزد می گیرم تا این کار را انجام دهم، ما مجبور بودیم که بدهیم؛ هر چه می گفت، مجبور بودیم که بدهیم برای اینکه کس دیگری نبود که این کار را انجام دهد. تنها کسی که در مملکت می توانست این کار را انجام دهد، شخص شهید شهریاری بود ولاغیر. با این حال، ایشان حتی یک ریال هم دستمزد نگرفت. حتی وقتی من خواستم دستمزد ایشان را پرداخت کنم، ناراحت شدند و گفتند که من این کار رابرای کشورم انجام دادم. اگر شهید شهریاری را در زمینه علم هسته ای نمره ۱۰۰ بدانیم، به بهترین نفر بعدی در کشورمان در این زمینه شاید بتوان نمره ۵۰ داد. یعنی واقعا ایشان روی قله ایستاده بود...علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی 💥شبی که دکتر در منزل شان مراسم سوگواری حضرت زهرا (س) گرفته بودند، خانم من هم رفته بود. وقتی برگشته بود برای همه فامیل و دوستان تعریف می‌کرد که خیلی ساده بود. می‌گفت من فکر کردم می‌روم در یک خانه‌ شبیه کاخ. تصور ایشان از یک استاد دانشگاه این بود. مثل این قبلا ندیده بودند. می‌گفت تلویزیون‌ شان معمولی، مبل‌هایش ساده، فرش‌شان معمولی... 💥توی محل کارده ساعت کار می کرد. اما هفت ساعت به عنوان ساعت کار میزد. می گفت فکر می کنم فلان کار شخصی هم انجام داده ام.این جوری مقید بود توی حساب و کتاب بیت المال... شب ها هم کالا و نذورات و هدایا رو بر میداشت با پرایدش می برد برای فقرا... 📚زندگی_به_سبک_شهدا,ناصر_کاوه خاطره ای ازدانشمند شهید شهریاری منبع: کتاب شهید علم 💗شهید_دکتر_مجید_شهریاری 🌷 رفتار دکتر انقدر عادی بود که متوجه نمی شدین با استاد دانشگاه طرف هستین. یه بار دیدم که یکی از دوستان عصبانیه 😖 می گفت که پیک موتوری پنجاه تا کتاب آورده بود و برای جابجا کردنشون از دکتر شهریاری که داشته از اونجا رد می شده، کمک خواسته...🌷 ایشون هم بدون اینکه حرفی بزنه به کمکش رفت... 😐 اون شخص می گفت رفتم با عصبانیت به پیک گفتم که این آقا استاد دانشگاهه که گرفتیش به کار...!!!🌷 خیلی از افرا دکتر رو می شناختند اما نمی دونستن ایشون استاد رشته هسته ای دانشگاهه..! 😳 بعد از شهادتش وقتی عکسش رو دیدند با تعجب می گفتند که فلانی دکتر هسته ای بود!!؟ 🚩تلنگر:اگر قدرت تحلیل مردم غنی نشود، به جای ساخت تندیس دانشمندی که بدون دریافت یک ریال، غنی سازی ۲۰٪ را ایجاد کرد (شهید شهریاری)، تندیس کسانی ساخته می شود که با دریافت صدها سکه و مدال، این دستاورد رانابود کردند... 🌟همه جور شاگردی داشت. از حزب اللهی ریش دار تا صورت تراشیده تیریپ آرت. از چادری سفت و سخت تا آنها که مقنعه روی سرشان لق می زد. یک بار یکی از همین فکلیها همراه دوست محجبه اش آمده بود پیش دکتر. پیش پای هردوشان بلند شد. جواب سؤالات هردوشان را داد. هردوشان را هم خطاب میکرد «دخترم». اذان گفتن . نگفت «بروید بعد نماز بیایید» . همان جا آستین هایش را بالا زد. سجادة کوچکی در دفترش داشت که هروقت فرصت نماز جماعت نبود، در دفتر نماز اول وقتش را می خواند. 📍یک سال بعد، آن دختر فکلی، در صف اول نماز جماعت دانشگاه بود و قرآن بعد از نمازش ترک نمی شد. شهید دکتر مجید شهریاری این طور شاگرد تربیت میکرد. 📎پ ن:تنها آنهایی ترور میشوند که وجودشان دریچہ‌ۍ تنفس استڪبار را میبندد، آن‌قدرکہ مجبور شوند، آنهاراحذف فیزیکی، یعنے ترور کنند... کتاب زندگی به سبک شهدا ناصرکاوه ارسالی از مخاطب
اَلسَّلامُ عَلَی المَوْلودِ فی الکَعْبَه (سلام بر تولد یافته در کعبه) امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرزند کعبه یکی از خصائص و امتیازات ویژه امیرالمؤمنین - که در این زیارت نیز تصریح شده - تولد در میان خانه خدا است؛ بدین صورت که دیوار کعبه شکافته و فاطمه بنت اسد (علیها السلام) داخل آن گردید و پس از چند روز دو مرتبه دیوار از همان قسمت شکافت و امیرالمؤمنین (علیه السلام) به همراه مادرش خارج گردیدند. ماجرای تولد امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کعبه را شیعه و سنی به اتفاق ذکر کرده و آن را از فضائل منحصر به فرد حضرت بیان نموده اند. از باب نمونه به گفتار چهار دانشمند سنی در این زمینه اشاره می‌شود. ۱. حاکم نیشابوری گوید: اخبار متواتری وارد شده که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه - را در داخل کعبه به دنیا آورد. [۱] ۲. ابن صباغ مالکی گوید: علی (علیه السلام) در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام [کعبه] در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنی ماه رجب سال سی‌ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد... و پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد، و این فضیلتی است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است. [۲] ۳. عقاد گوید: علی در درون کعبه متولد شد و خداوند روی او را گرامی داشته بود از این که به بت‌ها سجده کند، گویی میلاد او در آنجا اعلام عهد جدیدی برای کعبه و عبادت در آن بود... و او در خانه ای بالید که دعوت اسلامی از آن آغاز شد. [۳] ۴. صفوری گوید: علی را مادرش در درون کعبه - که خدایش شرافت دهد - بزاد، و این فضیلتی است که خداوند او را بدان مخصوص گردانیده است. [۱] ---------- [۱]: . المستدرک الحاکم النیسابوری ۳/۴۸۳. [۲]: . الفصول المهمه ابن الصباغ ۱/۱۷۱. [۳]: . عبقریة الامام للعقاد به نقل از امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) الرحمانی ۱۴۸. [۱]: . نزهة المجالس ۲/۲۰۴ به نقل از خلاصة عبقات الانوار ۸/۲۴۹. https://eitaa.com/zandahlm1357
قلم و نی ادیبی گوید: اگر خردمندان انصاف روا دارند، اطمینان می‌کنند که قلم نای معانی است چنانچه برادر نسبی آن یعنی نی آلت ترانه خوانی معانی است. قلم حکمتهای تازه را به مردم می‌رساند، و نی آواز ارزنده را به گوش آنها، پس هر دو در شادمانی مردم شریک هستند، یکی گوشها را خوشحال می‌کند و دیگری عقلها را. به خدا من تاکنون لطیفه ی ادبی نشنیده ام، مگر اینکه عقلم را جلب خود ساخته و تمام قلبم را در بر گرفته است. https://eitaa.com/zandahlm1357