❤️انسان با نردبان ذکر و تسبیح میتواند تا بلندای عرش خدا که مسند فرمانروایی عالم است، پرواز کند و در ردیف فرشتگانی درآید که گِرد عرش الهی حلقه زدهاند و حتی میتواند جا را بر این فرشتگان عرشنشین تنگ کند؛ سندش، صحیفۀ سجادیه، دعای یکم.
📖زمر آیه ۷۵
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
در شرايطي خبرگان رهبري، با سرعت و دقت، و استفاده از اشارههاي گرهگشاي امام راحل و فضاي معنوي ايجاد ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضور ده ميليوني مردم در تشييع بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و هادي و مرشد خود، و انتخاب بموقع و شايسته آيت الله خامنه اي، معجزه الهي را به نمايش گذاشت و دشمن يك بار ديگر ناكام شد. هرچند دشمنان دلخوش كرده بودند كه حضرت آيت الله خامنه اي از اداره نظام در ميان اين همه دشواريها، توطئهها و خباثتهاي جهاني و داخلي، ناتوان مانده و دير يا زود سكان نظام از دست ولايت فقيه عادل، مجتهد، آگاه، مدير و مدبر خارج شده و به آرزوي چند ساله خود خواهند رسيد! اما گذشت زمان، اين دلخوشي را نيز رنگ ياس زد و دوست و دشمن معترف شدند كه خلا حضرت امام خميني (ره) از لحاظ اداره كامل نظام جمهوري اسلامي و حفظ صلابت، اقتدار و عزت آن و مواضع اصولي اش، توسط خلف صالح وي، كاملا پر شده است، كه در مباحث آينده به مواردي از اين قدرت، درايت و هدايت اشاره
خواهيم داشت.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در آيينه كلام حضرت امام خميني قدس سره به يقين، گلي را كه در بوستان امام خميني قدس سره پرورش يافته است، كسي بهتر از باغبانش نمي شناسد و عطر كلام او كه چنين گلي را پرورش و به انقلاب اسلامي، مسلمانان و مستضعفان جهان هديه كرده است، شيرينتر و دلنوازتر است و به همين دليل، در آيينه كلام امام، كه به مناسبتهاي مختلف، به رغم سيره و روش خود كه افراد را در حياتشان نمي ستودند الا بندرت، برجستگيهاي مقام شاگرد صالح خود را بر شمرده اند، به تماشاي ويژگيهاي علمي و عملي مقام معظم رهبري مينشينيم.
بازوي تواناي جمهوري اسلامي و خورشيد
روشني بخش آن اين جانب كه از سالها قبل از انقلاب با جناب عالي ارتباط نزديك داشتهام و همان ارتباط... بحمد الله تا كنون باقي است، جناب عالي را يكي از بازوهاي تواناي جمهوري اسلامي ميدانم و شما را چون برادري كه آشناي به مسائل فقهي و متعهد به آن هستيد و از مباني فقهي مربوط به ولايت مطلقه فقيه جدا جانبداري ميكنيد، ميدانم، و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مباني اسلامي از جمله افراد نادري هستيد كه چون خورشيد روشني ميدهيد. (۱۷)
#مجموعه_مقالات_مقام_معظم_رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
توصيه به حفظ و تداوم نهضت اسلامي قطع يد خائنين امروز از قبل از پيروزي و رسيدن به اوج نهضت، احتياج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنده نگهداشتن نهضت
همه اين خواهرهاي محترم، و شما برادرها و همه ايران، همه با هم الاَن بايد توجه به همين مسيري داشته باشيم كه نهضتمان در راه هست. اين نهضت را بايد همه زنده نگه داريد تا اين مسائل بگذرد. (۱۶۰)
۱۷/۴/۵۸
حفظ امانت
الآن اين امانتي كه در دست ما است، همه ما- چه نيروهاي انتظامي، و چه ملت، چه خانمها و چه برادران- همه موظفيم در حفظ اين امانتي كه از جانب خداست. اين امانت اسلام است؛ قرآن است. (۱۶۱)
۱۱/۶/۵۸
آبا د كردن خرابه ها
همه بايد با هم دست به هم بدهيم. نه مرد تنها، خانمها هم همين طور. طبقه واحد نه، همه طبقات بايد دست به هم بدهند تا يك خرابه اي كه برايشان گذاشتند آباد كنند و زندگي شان را در آنجا اداره كنند. (۱۶۲)
۱۹/۱۰/۵۸
همه مسئولند
برادرهاي من! خواهرهاي من! توجه بكنيد كه مسئوليت داريم امروز، مسئوليتهاي بزرگ داريم ما. اگر اين نهضتي كه تا اينجا رسيده و اين انقلابي كه تا اينجا رسيده است و يك جمهوري اسلامي در مملكت ما تحقق پيداكرده است، اگر اين از دست ما برود همه ما مسئوليم. (۱۶۳)
۲۹/۱۰/۵۹
#جایگاه_زن_از_دیدگاه_امام_خمینی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#سکوت_و_جدل 31 ✍وقتی خصومت،قلبتو مشغول کنه؛ یهو می بینی؛ چند ساعت توی دلت،داری با طرف مقابلت حرف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سکوت و جدل 32.mp3
7.44M
#سکوت_و_جدل 32
شبیه ترین انسانها به خدا
اونایی هستند که اهل تغافلند ❗️
👈تغافل یعنی،
گاهی خودت رو به نفهمیدن بزنی،
و بجای بگومگو، چشمت رو بروی اشتباهات دیگران ببندی!!!
🕌در محضر امام روح الله (۲۱۸)
💠 ما ملت امام حسینیم
📌 امام خمینی (ره ):
اين ملت، شيعه ی بزرگترين مرد تاريخ است كه با تنى چند، نهضت عظيم عاشورا را برپا نمود، و سلسله اموى را براى ابد در گورستان تاريخ دفن نمود، و به خواست خداى تعالى، ملت عزيز و پيرو بحق امام- عليه السلام- با خون خود، سلسله ابليسى پهلوى را در قبرستان تاريخ دفن مى نمايد، و پرچم اسلام را در پهنه كشور و بلكه كشورها به اهتزاز درمىآورد.
📚صحیفه امام؛ جلد ۵؛ صفحه ۱۵۳
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جمهوری_اسلامی_حَرم_است
#امام_خمینی
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
@zandahlm1357
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
الحمد الله هر چه از امام رضا (ع) خواستم به من داده و من در قيد و بند مال دنيا نيستم. آدم بايد قلبش ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جستجوي اميد
نام شفا يافته: فاطمه موسوي
اهل: كرج
نوع بيماري: عفونت شديد حنجره
تاريخ شفا: مهرماه ۱۳۶۸
نميدانم براي شما اين سؤال پيش آمده است يا نه؛ بعضي وقتها، رنجها و غمها، در جسم و جان انسان، آن چنان نفوذ ميكند، كه انگار جدايي از آن، ممكن نيست و آدم ميماند كه با چه كسي راز و نياز كند. صميميترين افراد، چند دقيقهاي به صحبتهايمان گوش ميدهند،
و بعد انگار هيچ... گاه ما نميتوانيم تمام رازهايمان را به همه كس بگوييم؛ اين جاست كه انسان، دست انسان، دست به دامن خدا ميشود و يا انبيا و اوليا، صلوات الله عليهم اجمعين را به كمك ميطلبد. بلكه روزها، ميتواني درد دل كني، بيلحظهاي تأمل. ساعتها، ميتواني، غم و رنجت را بازگو نمايي. بدون اين كه خداي بزرگ و انبيا و اولياي الهي (ص) تو را از خود برانند و براي همين هم « دين » پلي ميشود ميان انسان و خدايش و عباد و نيايش، ستونها و پايههاي عظيم آن، آن هم با كلماتي حساب شده و زيبا و بسيار ظريف؛ و به جرأت ميتوان گفت ظريفتر از صدها، بلكه هزاران شعر و نثر.
من وقتي تنها ميشوم، بياختيار كتاب دعا را به دست ميگيرم و با خداي خود خلوت ميكنم، با او لحظهاي متمادي راز و نياز مينمايم. از همه چيز و همه جا ميگويم. تا رهگشاي راه خطيري باشد كه در پيش دارم. در پارهاي از اوقات قلم را به دست ميگيرم و براي دلم و آنهاييي كه دلي صاف چون دريايي بيگران دارند، مينويسم. دلي كه امواج تلاطم مشكلات، به زانويش در نياورده و غبار رهگذر ايام، كدرش ننموده. دلي كه غرور و تكبر، در او راه ندارد و دروازهاش را عشق به وحدانيت خداي متعال و انبيا واولياي مكرمش، تشكيل ميدهد و در اين راستا با قلم،
اين نعمت بزرگ الهي، چيزي را به تصوير ميكشم و مينگارم كه جز معجزه نام ديگر را نميتوان بر آن نهاد.
آري معجزه وقتي سخن از معجزه به ميان ميآيد. براي خيلي از افراد، بعيد به نظر ميرسد. يعني آنها كه دلشان هنوز پاكي و بيآلايشي را به خود نگرفته آنان كه تظاهر و خودنمايي برايشان، اصليترين چيزها را تشكيل ميدهد؛ و غبار كينه و دشمني، وجودشان را فرا گرفته است. نه آنان كه قلبشان و تمامي وجودشان « اوست » يعني حق، يعني خدا و رابطين بر حقش...
و اما اصل مطلب:
فاطمه را همه اهل فاميل ميشناختند: زني صبور، مهربان و عزيز، زني كه بيست و چند سال از عمرش، بيشتر نميگذشت. زني مؤمنه و پاكدامن، روزها، در نبود شوهر در خانه به سر و وضع بچهها ميرسيد. آنهايي را كه به مدرسه ميرفتند بدرقه ميكرد. و بقيه با مادر در خانه بودند.
فاطمه، چهار بچه قد و نيم قدر داشت، كه همگي مادر و پدرشان را بسيار دوست داشتند. شوهر فاطمه كارمند شركتي در كرج بود. مرد شريفي كه نانآور خانه بود. وقتي او به خانه ميآمد، به خانه، گرمي ميبخشيد. با بچهها بازي ميكرد و گاه آنها را براي تفريح به بيرون از شهر ميبرد. اسم او محسن بود.
فاطمه و محسن ده سال بود كه با هم ازدواح كرده بودند و زندگي نسبتا بيدغدغهاي داشتند.
در
يكي از روزهاي فصل زمستان كه هوا سرد بود فاطمه در كنار پنجره اتاق ايستاده و به ابرهايي كه به سرعت آسمان را ميپوشانيد، نگاه ميكرد. براي لحظهاي، در خود فرو رفت. آن چنان كه گويي صداي كوچكترين بچهاش را كه شير ميخواست نميشنيد. دستي به زير گلوي خود كشيد. درد و ناراحتي احساس نمود. سپس طفل كوچكش را در آغوش كشيد و شروع به شير دادن او كرد.
فاطمه وقتي حرف ميزد، صدايش كمي زنگدار شده بود و گاهي خونابهاي كمرنگ از گلويش به بيرون تراوش ميشد. بياختيار غمي گنگ همراه وحشتي مرموز، سراپايش را گرفت و به از دست دادن سلامتي خود فكر كرد و انديشيد: خدايا! من كه يك زن سالم و شاداب بودم؟! من كه در زندگي بي آلايشمان غمي را حس نميكردم؟!
اي خداي مهربان! من كه از بندگاني هستم كه جز راه تو، راهي را نرفتهام؟! افكار مختلف به فاطمه هجوم آورده بودند، و تبي كه چند روز او را به خود مشغول كرده بود.
صبح يكي از روزها، فاطمه به درمانگاه نزديك خانهشان رفت. عكسهايي از حنجره فاطمه گرفته و آزمايشاتي نيز برايش نوشته شد. پس از گرفتن عكسهاي راديولوژي و آزمايشات ويژه، وجود عفونت شديد حنجره براي فاطمه محرز شده بود.
او احساس شديدي از نااميدي را با خود به هر سو ميكشاند. بارها، ساعتهاي متوالي در حالي كه سجاده نمازش پهن بود، دعا و نيايشاي خداي مهربان! من كه از بندگاني هستم كه جز راه تو، راهي را نرفتهام؟! افكار مختلف به فاطمه هجوم آورده بودند، و تبي كه چند روز او را به خود مشغول كرده بود.
صبح يكي از روزها، فاطمه به درمانگاه نزديك خانهشان رفت. عكسهايي از حنجره فاطمه گرفته و آزمايشاتي نيز برايش نوشته شد. پس از گرفتن عكسهاي راديولوژي و آزمايشات ويژه، وجود عفونت شديد حنجره براي فاطمه محرز شده بود.
او احساس شديدي از نااميدي را با خود به هر سو ميكشاند. بارها، ساعتهاي متوالي در حالي كه سجاده نمازش پهن بود، دعا و نيايش