eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک زندگی شاد 09.mp3
9.48M
۹ 👈 بهشت و جهنم همین جاست! بهشت یا جهنم؛ بواسطه ی قوانینی در همین عالَم، خَلق و اداره میشن! ❤️ تو هم می تونی بهشت رو در نَفسِ خودت تولید کنی و به شادی جاودانه برسی!
🕌در محضر امام روح الله (۲۳۲) 💠 انقراض مستکبرین 📌امام خمینی (ره) : سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است. و تا این سلطه‌طلبان بی‌فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است، نمی‌رسند. 📅 ۱۹ بهمن ۱۳۵۸ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
ره آورد سفر نويسنده: محمدتقي داروگر شفا يافته: محمد ر. متولد: ۱۳۵۶ ساكن: آزادشهر مازندران هيجده بهار از عمر محمد نميگذشت. گرچه جوان بود، ولي با دنياي جوانيش، فاصله زيادي داشت دوران جواني و شور و حال مربوط به آن كه معمولا سرشار از تحرك و نشاط است، براي او بيمعني بود. ۱۶ سال بود كه بيماري « شب ادراري » به جانش افتاده و سايه به سايه با او همراه، بيماريي كه به جز اضطراب و شرمندگي چيزي را برايش به دنبال نداشت، و او فرو رفته در لاك خودد و غصهدار از اين مصيبتي كه گرفتارش گرديده، دارو و درمان پزشكان راه به جايي نميبرد و او خسته از اين همه طبابت و دلگير از ان همه نگاههاي ملالت بار. رنج و ناراحتي و وضعيت ناهنجار بيماريش، او را خانه نشين كرد و از جامعه منزوي تنها دلخوشيش خانه بود و جان پناهش خانواده. دلش گرفته و غمگين بود؛ بارها و بارها در انزواي خويش طلب مرگ از خدا كرده بود. توسط دوستان، خبر تدارك اردويي زيارتي – سياحتي متشكل از جوانان شهر جهت زيارت امام علي بن موسي الرضا (ع) به مشهد مقدس به محمد رسيد و از او دعوت شد تا به جمع اين كاروان بپيوندد. تابستان سال ۱۳۷۳ بود، عشق زيارت و شوق ديدار محمد را به وجد آورده و بر سر انتخاب ميان دوراهي قرار گرفته بود، با اين بيماري كجا ميتوانست برود. دلش ميخواست به مشهد مشرف شود زيرا هفت سال تمام بود كه به زيارت آقا نيامده بود ولي چه كند كه بيماري و اضطراب ناشي از آن، در مسافرت هم گريبان او را رها نميكند. روز موعود نزديك ميشود، مادرش دلواپس اين سفراست، اما پدر با توكل بر خداوند، از محمد ميخواهد كه در اين اردو شركت كند شايد خيريتي باشد و محمد نيز سر بر اطاعات از فرمان پدر با يك دنيا اميد به جمع مسافران ميپيوندد. اعضاي خانواده او را بدرقه ميكنند و انبوه آنها مسافرين را همچون نگيني در آغوش ميكشد، التماس دعاي حاضرين و... اتوبوس با سرعت، از ديدهها دور ميگردد. غم جانكاهي بر دل محمد مينشيند، مدتها بود كه از خانه و شهر خود بيرون نيامده بود. اين مسافرت، خيلي برايش سنگين جلوه مينمود. نگاهش در امتداد جاده راه ميرفت زير لب زمزمه ميكرد و ذكر ميگفت. حرف پدر بر ضمير دلش نشسته بود، « شايد خيريتي... » ساعتها گذشت و اتوبوس در پيچ و خم جاده، راه ميپيمود. هر يك از مسافرين به كاري مشغول بودند صداي صلوات هر چند دقيقه يك بار بلند ميشد، يكي مطالعه ميكرد ديگري از خاطرات سفر صحبت ميكرد و آن يكي از زيارت معشوق و... محمد سعي ميكرد تا خواب به سراغ چشمانش نيايد و همچنان به گفتن ذكر مشغول. براي خشنودي آقا امام رضا، صلوات. اللهم صل علي محمد و آل محمد... مسافران عزيز به سلامت – خدانگهدار – التماس دعا و... طبق دعوت قبلي در مشهد به منزل پدر دو تن از شهداي جنگ تحميلي وارد شدند و پس از استراحت كوتاهي روانه صحن و سراي ملكوتي امام رضا (ع) گرديدند شور و هيجان عجيبي به وجود آمده بود. چشمان اشكبار محمد، به پرچشم سبز بالاي گنبد طلا افتاد حالش منقلب شد و كبوتر دلش همراه با كبوتران حرم به پرواز درآمد. در آستانه ورودي در ايستاد و با دلي شكسته عرض ارادت كرد. به واسطه حصول توفيق آستان بوسي و حضور اشك شوق از چشمانش جاري شد. سلام بر تو اي امام رئوف – سلام بر تو اي شمس الشموس سلام بر تو اي پناه بيپناهان – سلام بر تو اي حجت خدا – سلام بر تو، اين نور خدا... حال و هواي عجيبي به او دست داده بود، از دوستانش جدا شد، قصد تشرف به داخل را نمود. در آستانه در ايستاد و اذن ورود طلبيد، به خيل زائران مشتاق پيوست، به خواندن زيارتنامه مشغول است، گويي كسي در گوشش چنين نجوا ميكرد: « اي محمد! هر آن چه ميخواهي از اين بزرگوار بگير، قبله حاجات و معدن جود و كرم، اين جاست ». و دو ركعت نماز عشق... صدايش، در ميان شيون و زاري حاجتمندان و ناله دلهاي ريش از گرفتاريهاي روزگار، و استغاثه و عرض نياز محتاجان، گم شد و نگاهش به دستان پيله بسته پيرمردي كه شبكههاي ضريح را محكم گرفته بود خيره. و محمد همچون رودي جاري شد و به درياي بيكران معرفت پيوست و در موج جمعيت، غرق، آري، او آمده بود امامش را واسطه قرار دهد تا از خداي خود بخواهد و شفايش را بگيرد. او را به جان و پهلوي شكسته جدهاش زهرا (س) و به جان اجداد طاهرينش (ع) قسم داد به جوانيش رحمي نمايند و از غصه نجاتش دهند. در پايان زيارتش، با امام عهد و نذر ميبندد كه اگر از بيماري رهايي يابد، سال ديگر هم وظيفه خود ميداند كه براي شكرگزاري به افتخار آستان بوسي نايل گردد، و به دنبال تحصيل علوم ديني برود. سپس با آرامشي خاص راهي محل اقامت ميشود دوستان را يك به يك ميبيند كه از زيارت ميآيند زيارت قبول ميگويند. آن شب دعاي توسل برگزار ميكنند و محمد هم نوا با عاشقان معرفت:
يا علي بن موسي الرضا، يا بن رسول الله يا حجت الله علي خلقه، يا سيدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بك الي الله و قدمناك بين... و او حكمت گمشده خويش را پيدا كرده بود پس از اقامت چند روزه در مشهد همه روزه به زيارت مولايش ميشنافت، و از زيارت سير نميشد. گويي خواب از چشمان محمد رخت بر بسته بود. و او در حالي به همراه كاروان، به شهر و ديار خود برگشت كه به فضل خداوند و عنايات امام بيماري از وجودش رخت بربسته بود و او شادمان از اين موهبت. ... و بالاخره در آذرماه ۱۳۷۴ محمد براي عرض تشكر به پيشگاه هشتمين اختر تابناك آسمان امامت و ولايت، حضرت رضا (ع) نايل ميآيد و بر ميگردد تا در شهر و ديار خويش به تحصيل علوم ديني بپردازد. و اكنون محمد يك طلبه است – طلبهاي در يكي از حوزههاي علميه. ... و به راستي مراد چه نيكو عنايت ميكند و مريد چه زيبا نذرش را ادا. .......: امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
نور آسمان و زمين شيخ صدوق در تفسير آيه ي «الله نور السموات والارض» از عباس بن هلال نقل كرده است كه: از امام رضا عليه السلام درباره ي اين آيه پرسيدم ايشان فرمود: «يعني هدايت كننده ي اهل آسمان و زمين». و در روايت برقي آمده است: «كساني را كه در آسمان و زمينند، هدايت مي‌كند. » اين بدان سبب است كه هر كس به سوي حقيقتي، هدايت يافته است، در واقع با نور وجود هدايت شده است و اگر نور نبود، تاريكي‌ها غالب مي‌شد. پس نور، يعني وجودي كه هدايت كننده است. و اين تصديق سخن ولي الله اعظم است كه نور را به هادي تفسير نمود. [۱۶]. (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 آبروی افراد فاسد مهمتر است یا آبروی نظام؟ ⬅️ افراد را فدای ارزش‌ها کنید نه ارزش‌ها را فدای افراد❗️ @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت هفتاد و سوم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: هفتاد و سوم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 0⃣2⃣ سردار علی ناصری روزی آقا محسن رضایی با آقا رشید و آقا رحیم صفوی به قرارگاه نصرت آمدند. قرارگاه تازه سر و سامانی به خود گرفته بود! مسیر بهداری قرارگاه، سید هانی موسوی، پوسترهای بهداشتی جالبی در راهرو و اتاقها نصب کرده بود. روی پوسترها به زبان عربی پیامهای بهداشتی نوشته شده بود. مثلا به عربی نوشته بودند: «قبل و بعد از غذا دستهایتان را با صابون بشویید.» آقا محسن با کنجکاوی نگاهی به پوسترها و مطالب عربی زیر آن کرد و به علی هاشمی گفت: . این پوسترها چرا به فارسی ترجمه نشده و همه اش عربی نوشته شده؟ علی هاشمی به شوخی پاسخ داد: . آقا محسن، ترجمه نمی خواهد. . چرا؟ برای چی؟ - به خاطر اینکه قرارگاه مال عربها است! من عريم، حاج عباس عربه، علی ناصری عربه. فارس نداریم که احتیاجی به فارسی داشته باشیم. آقا محسن و دوستان همراهش زدند زیر خنده. علی هاشمی اضافه کرد: . آقا محسن، عربها مظلوم اند. دزفولیها، لشکر ۷ ولی عصر دارند؛ لرها تیپ امام حسن (ع) دارند؛ فنط عربها سرشان بی کلاه مانده. ما هم گفتیم عربها بیایند و قرارگاه نصرت را تشکیل بدهند! مگر چی میشه؟ زمین به آسمان می رسه؟ این چند نفر فارسی هم که هستند، ناچاریم؛ چون برخی کارها از دست عربها برنمی آید و بلد نیستند. کلی خندیدیم. 🔅 پیگیر باشید @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_دلخوری_پیامبر_از_بی_همتی_سائل_استاد_عالی.mp3
2.22M
🌸 ♨️دلخوری پیامبر(ص) از بی همتی سائل 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @zandahlm1357
نوشتارِ روی درب‌های بهشت عبدالله بن عباس می‌گوید: به خدا سوگند ما او را به «امیرالمؤمنین» نام نبردیم تا اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را به آن نامگذاری کرد. روزی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در یکی از کوچه‌های مدینه می‌رفتیم که علی ابن ابی طالب۹ از راه رسید و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این گونه سلام کرد: «السلام علیک یا رسول الله و رحمة الله و برکاته؛ سلام بر تو ای رسول خدا و رحمت و برکات خدا بر تو باد. » پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز در پاسخ فرمود: «و علیک السلام یا امیرالمؤمنین؛ و بر تو سلام باد ای امیرالمؤمنین» چگونه صبح کردی؟ عرض کرد: در حالی که خوابم پریشانی، بیداری‌ام هراس و فکرم مشغول روز مرگ است. ابن عباس می‌گوید: از لقبی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علی بن ابی طالب (علیه السلام) داد، تعجب کردم و به پیامبر گفتم: ای رسول خدا، آنچه درباره پسرعمویم علی (علیه السلام) گفتی از روی محبت و دوستی شخصی با او بود یا لقبی از ناحیه خداوند؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: نه، به خدا سوگند آنچه درباره علی (علیه السلام) گفتم با چشم خودم دیده ام. پرسیدم: ای رسول خدا چه دیدید؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: در شب معراج به هر دری از درهای بهشت نظر می‌کردم، روی آن نوشته شده بود: علی بن ابی طالب (علیه السلام) از هفتاد هزار سال پیش از خلقت آدم (علیه السلام) «امیرالمؤمنین» بوده است. [۱] ---------- [۱]: . بحار الانوار ۳۷/۳۳۹ و زین الفتی العاصمی ۲/۴۱۴ به نقل از نور الامیر (علیه السلام) المعصومی ۲۸۲. https://eitaa.com/zandahlm1357
بدترین حال به حکیمی گفتند: بدحال ترین مردم کیست؟ گفت: آنکه همتش بلند و آرزویش زیاد است ولی به مقصود کمتر رسد. ابوطیب متنبی این حکمت را به شعر درآورده است: بدحال ترین مردم کسی است که با همت بلندش، از تحصیل خواسته‌های نفس خود بماند. واتعب خلق اللّٰه من زاد همه و قصّر عما تشتهی النفس وجده مرگ و توبه ابوحازم گوید: ما مرگ نمی خواهیم تا توبه کنیم و توبه نمی کنیم تا وقتی که می‌میریم. پارسایی و حاجت از زاهدی نقل شده است که به مردی نگریست که بر درگاه سلطان ایستاده و اثر سجده ی بزرگی بر پیشانی اوست. به وی گفت: مانند این سکه (درهم) بین دو چشم تو است و با این حال اینجا ایستاده ای؟ زاهدی دیگر گفت: او بر غیر سکه ضرب زده است. (آنچه بر پیشانی اوست مانند سکه ای است که او را ضرب زده باشند). شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357