eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
34.6هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
توصيه به حسن رفتار با اعضاى خانواده نمونه بودن مادران مادران گرچه همه نمونه اند لكن بعض آنان از ويژگيهاي خاصي برخوردارند و من در طول زندگي با مادر محترم تو و خاطراتي كه از او- در شبهايي كه با اطفال خود مي‌گذراند و در روزها نيز- دارم، او را داراي اين ويژگيها يافتم. اينك به تو اي فرزند۱ و به ساير فرزندانم وصيت مي‌كنم كه كوشش كنيد در خدمت به او و در تحصيل رضايت او پس از مرگ من، همانگونه كه او را از شماها راضي مي‌بينم در حال زندگي و پس از من بيشتر در خدمتش بكوشيد. (۲۴۴) ۸/۲/۶۱ تربيت خوب فر زند ان و آخرين وصيتم به احمد آن است كه فرزندان خود را خوب تربيت كند و از كودكي با اسلام عزيز آشنا كند و مادر محترم مهربانشان را مراعات كند و خدمتگزار همه فاميل و همه متعلقان خود باشد. سلام خداوند بر همه صالحان. و از همه اقربا، خصوصاً فرزندانم تمنا دارم كه مرا از تقصير و قصوري كه درباره آنان كردم و اگر ظلمي نمودم، ببخشند و از خداوند برايم طلب مغفرت و رحمت كنند، إنَّه اَرْحمُ الرّاحمين؛ و از خداوند منّان عاجزانه مي‌خواهم كه بستگان مرا در راه سعادت و استقامت توفيق مرحمت فرمايد و آنان را به رحمت واسعه خود غريق نمايد. (۲۴۵) ۸/۲/۶۱ -------------------------- ۱. منظور، مرحوم حاج سيد احمد خميني است. مراعات در رفتار و به احمد، پسرم وصيت مي‌كنم كه با ارحام و اقرباء خود خصوصاً خواهران و برادر و خواهرزادگان، با مهر و محبت و صلح و صفا و ايثار و مراعات رفتاركند. و به همه فرزندانم وصيت مي‌كنم كه با هم يك دل و يك جهت باشند و با مهر و صفا رفتار نمايند و همه در راه خداوند و بندگان محروم او قدم بردارند كه خير و عافيت دنيا و آخرت در آن است. و به نور چشمي، حسين۱ وصيّت مي‌كنم كه از اشتغال به تحصيل علوم شرعيه غفلت نكند و استعدادي را كه خداوند به او مرحمت فرموده ضايع نكند و با مادر و خواهر خود با مهر و صفا عمل كند و دنيا را سبك شمارد و در جواني راه مستقيم عبوديت را پيش گيرد. (۲۴۶) ۸/۲/۶۱ حسن رفتار با مادران و خواهران آنچه لازم است تذكر دهم، علاوه بر آنكه به جميع خويشاوندان و بستگان پس از ابلاغ سلام سفارش كنيد به صبر جميل و عدم فزع، به هيچ وجه تشبث نكنيد. خداوند تعالي آنچه مقدر فرموده واقع خواهد شد. آنچه لازم است به شما۲ تذكر دهم آن است كه اگر ------------------------ ۱. منظور، سيد حسين خمينى، فرزند مرحوم حاج سيد مصطفي خمينى است ۲. خطاب به فرزندشان مرحوم حاج سيد مصطفي خمينى. رضاي خداوند تعالي و رضاي مرا مي‌خواهي، با مادر و خواهران و برادر و بستگان مطلقاً حسن رفتار نماييد. همه محتاج به حُسن سلوك شما هستند. تفاضا مي‌كنم به همه خوش رفتاري نماييد. وقت حركت گفته شد كه اگر ميل داريد خانواده بيايند مانع ندارد، اينجا هم تكرار شد. لكن باكمال ميلي كه به ملاقات همه دارم راضي نيستم بيايند و بياييد، زيرا به شماها و ايشان۱ بد مي‌گذرد در محل غربت۲. براي من وسايل راحت فراهم خواهد شد، ان شاءالله تعالي. (۲۴۷) https://eitaa.com/zandahlm1357
سبک زندگی شاد 16.mp3
8.57M
۱۶ عقـل؛ نیرویی است که سطحِ کیفیِ شادی هایِ تو را افزایش می دهد! 💎انسان هرچه عاقل تر می شود؛ شادی هایش قیمتی تر می شوند!
🕌در محضر امام روح الله (۲۴۰) 📌امام خمینی (ره) : شکستن فرهنگ غرب و شرق بدون شهادت مُیسر نیست. 📚صحیفه نور، جلد ٢١،صفحه ١٠٩ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
(شفا بتوسط نور) در تاريخ هزار و سيصد و سيزده شمسي بود كه حقير سيد ابوالقاسم هاشمي طباطبائي اصفهاني مبتلا به كسالت سخت و پس از بهبودي و رفع كسالت بدرد پاي شديد مبتلا شدم بطوري تمام مفاصل بطور متناوب گاه دست و گاه ورگ گاه پا در كمال شدت وطاقت فرسا بود. قريب دو سال در اصفهان و تهران مداوا كردم اثري از بهبودي حاصل نشد. بطوريكه كاملاً بيچاره شدم. بطبيب نصراني جلفائي بنام (عنبرسو) مراجعه كردم او زانو را سوراخ كرده و با مشمع مشغول معالجه شد، كه اين طرز معالجه در آن وقت متداول بود باز نتيجه اي نگرفتم و درد پا زيادتر شد. بطوريكه راه رفتن با عصا هم غير مقدور بود. ناچار متوسل بحضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) شدم كه بعد از بهبودي درد پا بآستان قدس رضوي بعنوان عتبة بوسي بردم بعد از توسل روزي بعد ازظهر در باغي خوابيده بودم در عالم رويا مجلس مفصلي ديدم كه قريب هفتصد الي هشتصد نفر در آن مجلس نشسته بودند، در زاويه همان مجلس شخص بزرگواري كه گويا حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) بود نشسته بودند و حقير خيلي نزديك به ايشان بودم. ديدم همه مردم انتظار استفاده مادي و معنوي از محضر امام (عليه السلام) دارند، منهم از اين فرصت استفاده كرده عرض كردم به من هم چيزي مرحمت فرمائيد، آقا فوراً دست در بغل كردند مهر ثبت خود را بيرون آورده و بروي ورقه اي زده بمن عطا فرمودند، من گرفتم ونگاه كردم ديدم سجع مهر بطور مدور و آيه نور است « اَللَّهُ نُورُ الْسَّموات وَ الاْرض الخ » و نوشته هم طلائي و زرين بنظر ميرسيد در بغل گذاردم و از فرط خوشحالي بيدار شدم ولي از معالجه نزد دكتر مذكور (عنبر سو) منصرف شده و مراجعه بدكتر آلماني بنام (دكتر فوكس) نمودم او مرا دستور معالجه با آفتاب داد باين معني كه ده روز، روز اول سه دقيقه، روز دوم چهار دقيقه، روز سوم پنج دقيقه تا روز آخر يك ربع پا را برهنه و در مقابل آفتاب قرار دهم او وقتيكه اين دستور را دادند بياد مهر شريف حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) افتادم كه در او آيه نور بود دانستم اين دستور با آن خواب تناسب دارد حسب الامر عمل كردم در مدت يكهفته بهبودي كامل بدست آمد و با توفيقات الهي به آستان قدس رضوي مشرف و تا حال كه سنه ۱۳۴۲ است و ۲۹ سال از اين قضيه مي‌گذرد كوچكترين اثري از درد پاي خود احساس نكردم. (- توسلات يا راه اميدواران. ) آمد دوباره مرا شوري ز عشق بسر گويا فتاده مرا در كوي رضا (عليه السلام) گذر از لطف رضا (عليه السلام) اگر افتد بمن نظري راحت شوم ز غم و ايمن شوم زخطر دور زمانه مرا از بس نموده فكار وارسته‌ام ز جهان افتاده‌ام ز نظر آثار زنده دلان باشد صحبت دوست غير از محبت دوست نبود صفاي ديگر در دل اگر بودت جز مهر رضا (عليه السلام) غمي بنما رها دل خويش بيهوده رنج مبر خواهي اگر نگري صنع و جلال خدا ازروي صدق وصفا درشهرطوس گذر شاهي كه هست رضا بر كاينات قضا هم امر اوست مقيم بر ممكنات قدر باشد رضاي خدا در حب و مهررضا حب رضاست جنان هم بغض اوست سقر باشد زر تپه و چاه بر ترزعرش علا هم مظهري ز خداست هم رهنماي بشر هر صبح خيل ملك اطراف مرقد او همچون ستاره كنند طوف جمال قصر شاهي كه سرور دين هم حجتي زخداست سروي ز باغ نبيست گنجي ز علم و خبر امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
در باب ۳۶ توحيد صدوق كه «باب الرد علي الثنوية و الزنادقة» است، روايت شده است كه: دخل رجل من الزنادقة علي الرضا عليه السلام - مردي از زنادقه نزد حضرت رضا عليه السلام آمد، تا اين كه گويد - قال الرجل: فلم احتجب؟ [صفحه ۳۷] فقال ابوالحسن عليه السلام: «ان الاحتجاب عن الخلق لكثرة ذنوبهم … » آن مرد مي‌پرسد كه: چرا خدا از خلق پوشيده است؟ امام فرمود: «گناهانشان حجابند. » شيخ اجل سعدي گويد: سعدي! حجاب نيست، تو آيينه پاك دار زنگار خورده چون بنمايد جمال دوست؟ [۳۹]. وصف خدا با خود خدا در تفسير صافي فيض - قدس سره - در ضمن كريمه: «ذهب الله بنورهم و تركهم في ظلمات لا يبصرون» [۴۰] در عيون از امام رضا عليه السلام آمده كه: «ان الله لا يوصف بالترك كما يوصف خلقه» الخبر، يعني: «خداي تعالي به ترك موصوف نمي شود، آنگونه كه خلقش به آن موصوف مي‌گردند. » و ثقة الاسلام كليني - رضوان الله تعالي عليه - در باب نهي از وصف كردن حق به غير آنچه كه خود وصف كرده در اصول كافي به اسنادش از ابوالحسن رضا - عليه الصلوة و السلام - روايت كرده است كه فرمود: «اللهم لا اصفك الا بما وصفت به نفسك؛ يعني خدايا! تو را جز به آنچه خود، خودت را وصف كردي وصف نمي كنم. » [۴۱]. [صفحه ۳۸] (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ یه عده میگن از زخمهای موجود در نظام هیچی نگید❗️ 🔻چرا نگیم؟ یک عده دنبال زخم میگردن که نمک بپاشن! یک عده هم دنبال زخم میگردن که بهبود ببخشن❗️
چشم به راه - قسمت هشتاد و یکم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: هشتاد و یکم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 " من هوانیروزی‌ام " 🔸 با نوای حاج صادق آهنگران از زمین تا آسمان ها مرز جولان من است ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @zandahlm1357
🍂 🔻 5⃣2⃣ سردار علی ناصری در ابتدای کار، برخی از بومی های عراقی با ما بودند و با ما همکاری می کردند. برخی دیگر در حین کار به ما معرفی شدند و ما آنها را به کار گماشتیم، برای رعایت مسائل امنیتی، سعی می کردیم شناختی از فرد با افرادی که به ما معرفی می شدند، از طریق دوستان و آشنایانشان پیدا کنیم و پس از اطمینان از وفاداری شان، آنها را به کار می گرفتیم. برای همه افراد، پرونده پرسنلی تشکیل می شد؛ عکس پرسنلی یا غیر پرسنلی آنان حتما در پرونده شان بایگانی می شد و اطلاعات مربوط تهیه و وارد هر پرونده می شد. علی هاشمی نظارت کامل و تامی روی این پرونده ها داشت. مندرجات پرونده ها کاملا محرمانه بود و امکان دسترسی به آنها فقط در انحصار چند نفر، از جمله على هاشمی، بنده و حمید رمضانی بود. این عده، هر ماه از ما حقوق، حق مأموریت و در موارد انجام کارهای درخشان، پاداش می گرفتند. سالی چند بار نیز کالاهایی مثل مواد غذایی، کولر، فرش، یخچال یا ... به آنان داده می شد. بیشتر بومی های عراقی و ایرانی، در پوشش صیاد و ماهیگیر به مأموریت های شناسایی می رفتند. روی همین اصل، تهیه کلیه لوازم صیادی، از قایق تا تور ماهیگیری و غذا و کنسرو، با ما بود و ما همه تجهیزات را برایشان فراهم می کردیم و در اختیارشان قرار می دادیم. ماهی هایی هم که در مأموریت صید می کردند، مال خودشان بود و همین کمک مالی مناسبی برایشان به شمار می رفت. * * * برای رعایت مسائل امنیتی سعی می شد نیروهای بومی، خصوصا عراقی، تحت کنترل قرار گیرند تا احیانا برای عراق جاسوسی نکنند و اطلاعات این طرف را به آن طرف نبرند. دست کم در سال ۱۳۶۳ که ما روی هور کار شناسایی و اطلاعات انجام می دادیم، از نیروهای بومی خیانت یا جاسوسی ثابت شده ای دیده نشد و این از الطاف الهی و رعایت دقیق و شدید مسائل امنیتی و گزینشی بود. مهم ترین دلیلی که می توان برای وفاداری عمومی این نیروها اقامه کرد، این بود که عملیات خیبر با غافلگیری کامل انجام شد و دشمن وقتی مطلع شد که کار تمام بود و ما توانسته بودیم از هور به آن بزرگی و وسعت عبور کنیم و خود را به دشمن که خیال چنین عملیات متهورانه ای در مخیله اش هم نمی گنجید، برسانیم و به او ضربه مهلکی بزنیم پیگیر باشید @zandahlm1357
۶- زنده شدن «أم فروه» توسط امیرالمؤمنین (علیه السلام) از «سلمان فارسی» روایت شده است: زنی از انصار که به او «أم فروه» گفته می‌شد. او مردم را به شکستن بیعت با ابوبکر وبیعت با علی تشویق می‌کرد، چون خبر به ابوبکر رسید زن را احضار کرد و از او خواست که توبه کند اما او سر باز زد. ابوبکر به او گفت: ای دشمن خدا! آیا بر جدایی جماعتی از مسلمانان که بر امامت من اجماع کرده اند تشویق می‌کنی، حرفت در پیشوایی من چیست؟ أم فروه گفت: تو پیشوا نیستی؟ ابوبکر گفت: پس من کیستم؟ أم فروه گفت: فرمانروایی که قومت تو را برگزیده اند و به همین دلیل از تو پیروی می‌کنند و برای دنیا به تو روی آورده اند و زمانی که از تو بدشان بیاید تو را کنار می‌زنند. امام کسی است که از جانب خدا و رسولش انتخاب و ویژه شده و ستم بر او روا نیست، و امامِ انتخاب شده، آنچه در آشکار و نهان و در شرق و غرب از خیر و شر است را می‌داند، هرگاه زیر خورشید و ماه بایستد برایش سایه ای نیست، و امامت برای بت پرست و کسی که کافر بوده و سپس مسلمان شده روا نیست؛ تو ای پسر ابوقحافه کدام یک از این دو هستی؟ ابوبکر گفت: از امامانی که خدا برای بندگانش برگزیده است. أم فروه گفت: برخدا دروغ بستی، اگر تو از کسانی بودی که خداوند تو را برگزیده بود تو را در کتابش یاد می‌کرد، همچنان که درباره ایشان فرمود: (وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ) ؛ «و برخی از آنان را چون صبر کردند و همواره به آیات ما یقین داشتند، پیشوایانی قراردادیم که به فرمان ما هدایت می‌کردند». [۱] أم فروه سپس به او گفت: وای بر تو، اگر امام هستی اسم آسمان دنیا و آسمان دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم چیست؟ ابوبکر متحیر در جواب ماند و اندکی بعد گفت: اسم آنها نزد خدایی است که آنها را آفرید است. أم فروه گفت: اگر برای زنان آموزش دین به مردان روا بود به تو می‌آموختم. ابوبکر گفت: ای دشمن خدا! اسم آسمان‌ها را یک به یک می‌گویی، وگرنه تو را به قتل می‌رسانم؟ أم فروه گفت: پدرِ کشتار! تهدیدم می‌کنی؟ به خدا سوگند! جریان کشتارم به دست تو برایم مهم نیست، ولیکن باخبرت می‌سازم؛ اما آسمان دنیا: ایلول، دوم: ربعون، سوم: سحقوم، چهارم: ذیلول، پنجم: ماین، ششم: ماجیرو، هفتم: ابعث است. آنگاه ابوبکر و هرکس با او بود متحیر ماندند و به او گفتند: در مورد علی (علیه السلام) چه می‌گویی؟ أم فروه گفت: در مورد امام امت و وصی اوصیا، کسی که زمین و آسمان به نورش روشن گردید و توحید کسی کامل نمی شود، مگر به وسیله حقیقت معرفتش، چه چیزی بگویم؟ ولی تو بیعتت را شکستی و چیزی را به چیز دیگر تبدیل کردی و دینت را فروختی. ابوبکر با شنیدن این سخنان گفت: بکشیدش، او بر امام زمان خود مرتد شده است، او را به قتل برسانید. أم فروه را کشتند. علی (علیه السلام) در مزرعه اش در وادی القری بود وقتی خبر کشته شدن أم فروه به ایشان رسید، به سوی قبرش رفت، در آن جا در اطراف قبر چهار پرنده سفید بود که منقارشان سرخ بود، در نوک هرکدام دانه اناری بود و در سوراخی در قبر داخل می‌شدند، چون پرندگان به علی (علیه السلام) نگاه کردند بال بال زده و سر وصدا کردند. حضرت پاسخشان را با کلامی که شبیه کلام آنها بود، داد و فرمود: اگر خدا بخواهد انجام می‌دهم. آنگاه در برابر قبر ایستاد و دستش را در امتداد آسمان کشید وفرمود: «یا محی النفوس بعد الموت ویا منشیء العظام الدارسات... ؛ ای زنده کننده جان‌ها بعد از مرگ و ای پرورش دهنده استخوان‌های پراکنده! أم فروه را برای ما زنده کن و او را عبرتی برای کسی که با تو مخالفت کرد قرار بده. در این هنگام هاتفی از غیب ندا داد: ای امیرالمؤمنین! با امرت اجرا کن ]خودت دستور بده تا زنده شود[. أم فروه درحالی که با ملحفه سبزی از جنس دیبای سبز بهشتی پیچیده شده بود، خارج شد و عرضه داشت: ای مولای من! پسر ابوقحافه خواست نور تو را خاموش کند؛ اما خدا می‌خواهد نور تو افزونی یابد. این مطلب به ابوبکر و عمر رسید و متعجب ماندند. سلمان به آنها گفت: اگر ابوالحسن (علیه السلام) بر زنده کردن اولین و آخرین قسم می‌خورد زنده شان می‌کرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) او را به همسرش بازگرداند، او [پس از زنده شدن] برای شوهرش دو فرزند آورد و بعد از شهادت علی (علیه السلام) شش ماه زندگی کرد. [۱] ---------- [۱]: . سورة السجده ۲۴. [۱]: . الخرائج و الجرائح ۲/۵۴۸؛الثاقب فی المناقب ۲۲۶؛بحارالانوار۴۱/۱۹۹؛مدینة المعاجز ۱/۲۴۲؛نفس الرحمن ۴۶۱. اَلسَّلامُ عَلی مَنْ عَجِبَ مِنْ حَمَلاتِهِ فِی الْحُرُوبِ مَلائِکَةُ سَبْعِ سَموات (سلام بر کسی که فرشتگان هفت آسمان از حملاتش در جنگ‌ها تعجّب کردند) https://eitaa.com/zandahlm1357
تفسیر آیه انه کان للاوابین غفوراً در تفسیر واژه «اواب» آمده است: اواب کسی است که گناه می‌کند و سپس توبه می‌نماید، بار دیگر گناه می‌کند و باز توبه می‌کند. درِ توبه ابن مسعود می‌گوید: بهشت را هشت در هست که هر کدام باز و بسته می‌شوند، مگر در توبه که فرشته ای مأمور آن است تا بسته نشود. حاکم احیاء العلوم آورده است: هشام بن عبدالملک در دوران خلافت خود، عازم مکه شد، در مکه دستور داد یکی از یاران رسول خدا را حاضر کنند. گفتند همگی از دنیا رفته اند. گفت: یکی از تالیان را حاضر کنند، طاووس یمانی را حاضر کردند. طاووس در حاشیه فرش کفش از پای درآورد و به رسم سلام به خلیفه به عنوان امیرالمؤمنین، بر او سلام نکرد و با کنیه نام او را نیاورد و در برابرش نشست و گفت: حالت چطور است ای هشام؟ هشام به سختی در غضب شد، و گفت: ای طاووس چه شد که چنین کردی؟ و بر غضب خود افزود و گفت: در حاشیه فرشم کفش درآوردی، و سلام به عنوان امارت بر مؤمنین نکردی، و کنیه‌ام را نیاوردی و در برابرم نشستی، و گفتی: چطوری ای هشام! طاووس گفت: اما اینکه کفش درآوردم، روزانه پنج بار در برابر خدا کفش می‌کنم و او برمن خشم نگرفته است. اما اینکه تو را امیرالمؤمنین ننامیدم، همه به امارت تو بر مؤمنین خشنود نیستند دوست نداشتم دروغ بگویم. اما اینکه تو را با اسم خواندم، خدا پیامبرانش را به اسم می‌خواند و می‌فرماید: یا داوود، یا یحیی، یا عیسی و دشمنانش را با کنیه می‌خواند و می‌فرماید: تَبَّتْ یَدٰا أَبِی لَهَبٍ. [۱] اما اینکه در برابر تو نشستم، از امیرمؤمنین علی علیه السلام شنیدم که فرمود: هرگاه خواستی به کسی بنگری که اهل آتش است، بنگر به کسی که نشسته و اطراف او عده ای ایستاده اند. اذا اردت ان تنظر الی رجل من اهل النار فانظر الی رجل جالس و حوله قوم قیام. هشام گفت: مرا موعظه کن. طاووس گفت: از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که می‌فرمود: در جهنم مارهایی هستند به اندازه ی تلها و عقربهایی هستند به اندازه ی استرها، امیرانی را می‌گزند که در باره ی رعیت خود به عدالت رفتار نکنند. طاووس سپس از جا برخاست و فرار کرد. ---------- [۱]: ۱) - مسد، ۱. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
👇👇👇👇 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بها دادن به کار کودک رسول خداصلی الله علیه وآله علاوه بر آنچه درباره پرورش کودکان و شخصیت دادن بدانان برای پیروان خود فرموده، تمام نکات را نیز خود انجام داده است. یکی از شیوه‌های آن حضرت این بود که برای کارهای کودکان ارزش قائل بود. از عمروبن حریث چنین روایت شده که گفت: رسول خداصلی الله علیه وآله از کنار عبداللَّه بن جعفربن ابی طالب گذشت. او در حالی که فرزند کوچکی بود حضرت درباره او چنین دعا کرد. خداوندا، کار معامله یا تجارت به او برکت عنایت فرما. [۱۵]. بلند شدن در برابر کودکان یکی از شیوه‌هایی که رسول گرامی اسلام انجام می‌داد و بدین وسیله برای کودکان شخصیتی قایل می‌شد، این بود که گاهی به احترام کودک خود، سجده نماز را طولانی می‌کرد و یا برای احترام به کودک مردم، نماز را با سرعت پایان می‌داد و در هر صورت به کودکان احترام می‌گذاشت و عملاً به مردم درس پرورش شخصیت کودکان را می‌آموخت. روزی پیامبرصلی الله علیه وآله نشسته بود. امام حسن و امام حسین علیهما السلام وارد شدند، حضرت به احترام آنان از جا برخاست و به انتظار ایستاد. چون کودکان در راه رفتن ضعیف بودند، لحظاتی چند طول کشید. بدین جهت پیامبرصلی الله علیه وآله به سوی آنان رفت و استقبال کرد. آغوش خود را گشود و هر دو را بر دوش خویش سوار کرد و به راه افتاد و می‌فرمود: فرزندان عزیز، مرکب شما چه خوب مرکبی است و شما چه سواران خوبی هستید. [۱۶]. آن حضرت در برابر حضرت زهراعلیها السلام نیز به طور تمام قد برمی خاست. [۱۷]. https://eitaa.com/zandahlm1357