eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.7هزار عکس
36.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
D1736752T13594257(Web)-mc.mp3
4.53M
پدر ریحانه و علی وقتی به خانه آمد خیلی خوشحال بود. تولد امام رضا (ع) است. و خانواده ی علی و ریحانه می خواهند برای زیارت به مشهد بروند. پدر بلیط قطار گرفته بود و همه خوشحال بودند ... این برنامه به مناسبت میلاد امام رضا (ع) تهیه و تولید شده است. 🔎 موضوعات قصه: علیه السلام @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت نود و دوم 320.mp3
28.81M
🎬 قسمت: نود و دوم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 نواهای ماندگار 🔻 با نوای حاج صادق آهنگران "به نام خالق سبحان مهیا شو" و تصاویری از عملیات بدر در هورالعظیم ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @zandahlm1357
🍂 🔻 6⃣3⃣ سردار علی ناصری در عقبه، به دستم سرم وصل کردند و مشغول پانسمان سرم شدند که بیهوش شدم. قبل از آنکه از هوش بروم، فقط به سیامک بمان که بالای سرم بود، گفتم: مواظب حاج حمید باش. می دانی که خیلی دوستش دارم. نگذار جلو برود. سیامک گفت: خود حمید هم ترکش خورده. حسابی تعجب کردم. مرا با قایق به عقب آورده و از آنجا با آمبولانس به بیمارستان امام اهواز منتقل کرده بودند. نمی دانم چه کسی خانواده ام را خبر کرده بود. به بیمارستان آمدند و کلی ابراز احساسات کردند که متأثر شدم. در بیمارستان، از سرم عکس گرفتند. ترکش در جای خطرناکی نبود و نیاز به جراحی و بیرون آوردن نداشت. سرم را بخیه و پانسمان کردند و عصر همان روز مرخص شدم. من هم فوری خود را به جبهه و هور رساندم. دلم قرار نمی گرفت که من در اهواز باشم و بچه ها در خط مقدم مشغول نبرد با دشمن. بدنم بی حس بود و سرم درد می کرد؛ اما مردانگی نبود به این بهانه پشت جبهه بمانم. غروب به جبهه رسیدم. بچه ها مرا در آغوش گرفتند و بوسیدند و از اینکه جراحتم جدی نبود، خوشحال شدند. فردا صبح مطلع شدم که نیروهای کمکی به موقع نتوانسته اند خود را به نیروهای مستقر در القرنه برسانند. بچه ها تا الم زرعه پیش رفته و خود را به پل المزرعه رسانده و نگهبانان پل را خلع سلاح کرده و به فرماندار شهر القرنه پیام فرستاده بودند که تسلیم شود و مقاومت نکند. فرماندار نظامی ابواعروبه نام داشت که مسئول شاخه بعث در القرنه بود. نگهبان پل وقتی پیام ایرانیان را به او می رساند، با پرخاش می گوید: احمق بیشعور، این حرفها چیه میزنی؟ نیروهای ایرانی کجا بودند؟ - والله خودم دیدم. مرا آزاد کردند تا بیایم و پیغامشان را به شما بگویم. - کجا؟ ۔ سر پل المزرعه. - ایرانی؟ مگر از آسمان آمده اند؟ - نمی دانم؛ اما آمده اند. پیگیر باشید @zandahlm1357
شدت ترس دشمن از حملات امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کتاب «الفائق» از کتب مخالفین آمده است: علی (علیه السلام) به مشرکان حمله کرد، پس آنان پیوسته بالا می‌رفتند؛ یعنی به سوی کوه با دشمنی و در حالی که شکست خورده بودند می‌رفتند و قریشی‌ها وقتی او را در جنگ می‌دیدند از ترس او وصیت می‌کردند. مردی به او نگریست در حالی که سپاه را شکافته بود و گفت: دریافتم که ملک الموت در طرفی است که علی (علیه السلام) آن جاست. رسول الله (صلی الله علیه و آله) در حدیث خیبر او را «کرّار؛ بسیار حمله کننده» نام نهاد. و پیامبر (صلی الله علیه و آله) کافران را با او تهدید می‌کرد. [۱] ---------- [۱]: . مناقب ابن شهرآشوب ۱/۳۵۵؛ بحار الانوار ۴۱/۶۸ و محاضرات الادباء الراغب الاصفهانی ۲/۱۵۱ با اندک تفاوت. https://eitaa.com/zandahlm1357
محاسبه توبة بن صمة، بیشتر وقت را به محاسبه خویش سپری می‌کرد. روزی حساب کرد شصت سال از عمرش گذشته است. روزهای آن را حساب کرد، ۲۱۵۰۰ روز شد، با خود گفت: وای بر تو، با مالک خود در قیامت با این بیست و یک هزار گناه چه می‌کنی؟ فریادی کشید و از دنیا رفت. دوست بزرگمهر می‌گوید: هرکه دوستی ندارد تا در امورش به او رجوع کند و جان و مال خود را در گرفتاری او بذل کند، نشاید که در ردیف مردمان باشد. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357