📷 تصویری از سران گروه های مقاومت در تهران در حاشیه مراسم تشییع شهید #رئیسی و همراهان
🔺 تا دولت کریمه #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه، نهضت ادامه دارد ...
#شهید_جمهور
✍ "قاسم اکبری"
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
#خبر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اقدام تحسین برانگیز نماینده سابق پارلمان ایتالیا و نصب پرچم فلسطین در بالکن ساختمان مجلس نمایندگان ایتالیا
🔝استفانو آپوزو از بالکن فریاد زد: نسلکشی را در غزه متوقف کنید، از سلاح های ایتالیایی در نسلکشی صورت گرفته توسط اسرائیل استفاده میشود
#فلسطین_تنها_نیست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
#خبر
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
نماهنگ حاج صادق آهنگران پسر فاطمه ما گوش بفرمان هستیم مثل قاسم همگی عازم میدان هستیم نشر حداک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛️فیلم دیده نشده از رئیس جمهور شهید در دوران مقدس
#سید_شهیدان_خدمت: ما باید خودمان را مصداق متقین و عبادی الصالحون کنیم و در راه خدا خدمت کنیم...
.
#خبر
@zandahlm1357
🍂
🔻#زندان_الرشید ۱۴۲
خاطرات سردار گرجیزاده
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
در ظرف یک ساعت همدیگر را شناختیم. به یکی از آنها، که بیشتر از همه حرف می زد، گفتم: «خوب، شما که اسیر شده اید. صلیب سرخ شما را دیده و ثبت نام کرده، پس اینجا چه می کنید؟»
- ما بچه های حزب اللهی و انقلابی، اردوگاه موصلیم. برای جلوگیری از تبلیغات عراقی ها و منافقین، به کار فرهنگی مشغول شدیم. ارشد و رئیس اسرای ایرانی، محرم آهنگران، خیلی زحمت میکشید. دو روحانی، به نام جمشیدی و صالح آبادی، امور معنوی را به عهده داشتند. هر روز در اردوگاه برنامه فرهنگی داشتیم و توفيق خوبی هم به دست آورده بودیم. عراقی ها خیلی تلاش می کردند هسته اصلی فعالیتهای فرهنگی اردوگاه را شناسایی کنند، ولی نمی توانستند. بعد از چند ماه، لو رفتیم و عراقی ها فهمیدند برنامه های فرهنگی اردوگاه زیر سر ماست. آنها ما را از اردوگاه بیرون کشیدند و کتک مفصلی زدند. ولی ما با قاطعیت انکار می کردیم و می گفتیم: روحمان هم از این کارهای فرهنگی خبر ندارد.» عراقی ها هر چه بیشتر ما را می زدند، مقاومتمان بیشتر می شد و محکم تر میگفتیم اشتباه می کنید، هسته اصلی عده دیگری هستند. آنها احتمالا با جاسوس هایی که در میان ما داشتند، فهمیده بودند که ما اعضای اصلی کارهای فرهنگی هستیم و کوتاه نمی آمدند. امروز ما را به اینجا آوردند. تا ببینیم چه برنامه ای برای ما دارند.
به آنها گفتم: «مطمئن باشید هیچ غلطی نمیکنند.» او گفت: عراقی ها می خواهند اول با اذیت و آزار ما، تلافی کنند؛ چون کار ما در اردوگاه سرمایه آنها را بر باد داد. آنها بعد از اینکه حسابی ما را در این محجر و امثال آن خسته کردند، حتما ما را بین چند اردوگاه تقسیم می کنند تا دیگر با هم نباشیم.»
آن شب به حرف های او فکر کردم و خدا را شکر کردم که رزمندگان ما این قدر توانا و پرقدرت اند که در شرایط سخت اسارت برنامه ریزی های مختلف داشته اند.
صبح روز بعد، قرآن و زیارت عاشورا می خواندیم. هنوز سلام دوم زیارت را نداده بودیم، که افراد دو سلول، هم صدا و بلند، شروع کردند به زیارت خواندن. معلوم بود زیارت خوانی یکی از برنامه های هر روز آنها در اردوگاه بوده است. هر فراز زیارت را که می خواندیم، فضا روحانی تر می شد. آن روز زیارت عاشورای جمع سی و هفت نفره ما منحصر به فرد بود. وقتی به قسمت سلام دادن به امام حسین (ع) رسیدیم، صدای گریه بچه ها بلند شد. من هم تحت تأثیر قرار گرفتم. اکبر، که عادت به گریه نداشت، مثل ابر بهار اشک می ریخت.
وقتی ساعت ده صبح، نگهبان، برای هواخوری و توالت رفتن، در سلول ما را باز کرد، متوجه شدم خیال ندارد در آن دو سلول را باز کند. با مهربانی گفتم: «آنها را بیرون نمی آوری؟»
- نه ممنوع است.
- آخر گناه دارند.
- به من مربوط نیست. دستور از بالاست. در کار ما دخالت نکن! داری مرا عصبانی می کنی.
ناامیدانه، تعدادی بطری پلاستیکی را پر از آب کردم و از پشت پنجره به آنها دادم. نگهبان فریاد زد: «علی، از این کارها نکن.» گفتم: «آخر تو که نمی گذاری بیرون بیایند، لااقل، بگذار کمی آب بخورند. آنها مسلمان اند.» گفت: «پس زود باش تا کسی نیامده.» با کمک اکبر، عباس، محمد، و رستم به دو سلول آب رساندیم. تقریبا همه سیراب شدند. نگهبان از اینکه میدید توالت و هواخوری نرفته ایم و داریم به بچه ها آب میدهیم، هاج و واج مانده بود و میگفت: «عجيب... عجيب.» وقتی متوجه شدم نگهبان از رفتار ما متأثر شده است، به طرف او رفتم و گفتم: «ببین علی، تو مسلمان، تو شیعه، تو نامت علی، آیا خدا را خوش می آید این بندگان خدا در این دو سلول تنگ این طور در اذیت و آزار باشند.»
- نه والا!
- اجازه بده چند دقیقه ای بیرون بیایند.
- ممنوع است. من اجازه این کار را ندارم. تو هم این قدر واسطه نشو.
- این حرف ها چیست؟ تو اگر بخواهی، می توانی.
۔ اگر کسی بفهمد، بدبخت میشوم. آن وقت تو می آیی بگویی کار من بوده؟ - اینجا هیچ کس نیست. زود می روند توالت و بر می گردند.
به هر شکلی بود، نگهبان را راضی کردم پنج دقیقه ای آنها را بیرون بیاورد. نگهبان گفت: «پس باید شما پنج نفر به سلولهایتان بروید تا آنها را بیرون بیاورم.» تا این حرف را زد، سریع به سلولهایمان رفتیم. نگهبان در اصلی زندان را بست و در سلول آنها را باز کرد و گفت: «پنج دقیقه وقت دارید کارتان را تمام کنید.»
همراه باشید
════°✦ 💠 ✦°════
@zandahlm1357👈
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
قسمت 5⃣1⃣ جلسه پانزدهم : بعثت در نبوت 🌿صفحات ۴۰۸ تا ۴۳۵ @zandahlm1357👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
www.iranseda.irPart16_طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن.mp3
زمان:
حجم:
18.91M
قسمت 6⃣1⃣
جلسه شانزدهم : رستاخیر اجتماعی نبوت
🌿صفحات ۴۳۸ تا ۴۶۹
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
جامی حرف الهی چو برآرد علم زهره قلم را که نگردد قلم معرفت ار جوید ازین پرده یار شحنه غیرت کندش س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاعر عجم
آنها که ربوده ی الستند
از عهد الست باز مستند
تا شربت بیخودی چشیدند
از بیم و امید باز رستند
چالاک شدند پس بیک گام
از جوی حدوث باز جستند
اندر طلب مقام اصلی
دل در ازل و ابد نبستند
فانی ز خود و بدوست باقی
این طرفه که نیستند و هستند
این طایفه اند اهل توحید
باقی همه خویشتن پرستند
روزگار بی وفا
صاحب بن عباد گفته است: در روزگار تو کسی که امید دوستی او را داشته باشی نیست تا اگر زمانه ستم کرد به تو وفا کند، پس تنها بزی و به سوی کسی نرو. این اندرز من است و کافی است.
مافی زمانک من ترجو مودته
و لا صدیق اذا جارالزمان وفی
فعش وحیداً و لا ترکن الی احد
ها قد نصحتک فیما قلته و کفی
#کشکول_شیخ_بهاء
@zandahlm1357👈
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔴اقدام تحسین برانگیز نماینده سابق پارلمان ایتالیا و نصب پرچم فلسطین در بالکن ساختمان مجلس نمایندگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیتونم این فیلم رو ببینم و گریه نکنم...
کیفیت بهتری ازش پیدا نکردم.
لاریجانی با تبختر میگه "اطعام مساکین".
چرا؟
چون ولخرجی نکرده و غذای ساده داده بودن.
روحانی به تمسخر میگه از هیاتهای اطراف غذا گرفته بودن.
رئیسی هم میخنده میگه غذای هیئت هم باشه عیب نداره...
تبرکه...
مال امام حسینه...
.
دین خون رئیس به گردنمون هست اگر یاد آوری نکنیم برای مردم😭😭
#خبر
@zandahlm1357