همنشینی
در اشعار زیر مجالست با مردگان بهتر از مجالست با زندگان دل مرده دانسته شده است.
نظامی
زنده دلی از صف افسردگان
رفت به همسایگی مردگان
حرف فنا خواند زهر لوح خاک
روح بقا جست زهر روح پاک
کارشناسی پی تفتیش حال
کرد از او بر سر راهی سؤال
کاین همه از زنده رمیدن چراست
رخت سوی مرده کشیده چراست
گفت پلیدان بمغاک اندرند
پاکنهادان ته خاک اندراند
مرده دلانند به روی زمین
بهر چه با مرده شوم همنشین
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
زیر گل آنانکه پراکنده اند
گرچه به تن مرده به دل زنده اند
مرده دلی بود مرا پیش از این
بسته ی هر چون و چرا پیش ازین
زنده شدم از نظر پاکشان
آب حیاتست مرا خاکشان
گویم
ذکر گنج است گنج پنهان به
جهد کن داد ذکر پنهان ده
بزبان گنگ شو به لب خاموش
نیست محرم بدین معامله کوش
بدل و جان نهفته گوی که دیو
نبرد پی بدان بحیله و ریو
هیچ کس مطلع مساز بدان
تا نیفتد ز عجب رخنه در آن
گر تأمل کنی درین کلمه
بنگری حال حرفهاش همه
بی گمان دائمت به آن گروی
که یکی نیست زان میان شفوی
وین اشارت بدان بود که مدام
بایدش در حریم سر مقام
این سبق پیشه کن چه روز و چه شب
بی فغان زبان و جنبش لب
#کشکول_شیخ_بهاء
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔅#چراغ_راه ۵ [وصایای شهیدان] ✍ تلنگری از شهید علی صیادشیرازی #وصیت|باید مواظب باشیم خطِ ولایت را گم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅#چراغ_راه ۶ [وصایای شهیدان]
✍ چند توصیهی اخلاقی از شهید محمدرضا تورجی زاده
#وصیت|در زندگیِ خود؛ جز رضایِ حق را در نظر نگیرید؛ هر چه میکنید و هر چه میگویید، با رضای او بسنجید؛ نظم در امور را سر لوحهی خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید. نماز شب را وظیفهی خود بدانید و حافظی بر حدودِ الهی باشید.
●واژهیاب:
#درس_اخلاق #نظم #شهید_تورجیزاده #خودسازی #شهدای_اصفهان #نمازشب #اخلاص
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
🍂
🔻#زندان_الرشید ۲۲۲
خاطرات سردار گرجیزاده
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
وعده سوم غذا هم نان خالی خوردیم. ولی چاره ای نبود. البته نان هم در عراق سالم ترین غذای ما بود. آن روز نه ظهر و نه شب برای ما غذایی نیاوردند. اکبر گفت: «علی، نکند این دفعه به ما توجهی نکنند و از گرسنگی بمیریم؟»
- نه بابا، این حرف ها چیست که می گویی.
آن شب تا دیر وقت از هر دری حرف زدیم. به محمد گفتم: «فکر کنم پروژه غش کردن تو کارساز باشد.»
- چه کنم؟
- فردا صبح اگر مسئولان زندان آمدند، زود غش کن! خندیدیم و خودمان را برای فردا آماده کردیم..
ساعت هشت صبح، عريف محمود و رئیس زندان وارد راهرو شدند. رئیس زندان به محمود گفت: «در سلول را باز کن.» تا در سلول باز شد، رئیس زندان رو به من کرد و گفت: «علی، این کارها چیست که می کنید؟»
- کاری نکرده ایم. فقط اعتراضمان را نشان می دهیم.
- اعتراض به چه چیزی؟
- به این فضای کثافت محجر که روز به روز دارد ما را از بین می برد.
- علی، این شیوه خوبی نیست که تو پیش گرفته ای.
- چه چیزی خوب نیست؟ اینکه از بدبختی راهی غیر از اعتصاب غذا نداریم؟
- نه علی، خوب گوش کن، این بار آخر است که به تو رحم میکنم. کار شما را به اطلاع فرماندهی کل اردوگاه های اسرا رسانده ام و قرار است برای پیگیری کار شما به اینجا بیاید.
- چه بهترا
- ولی اگر او بیاید برای شما بد میشود.
گفتم که آب از سر ما گذشته و دیگر برایمان فرقی ندارد. تا فرماندهی کل اردوگاهها نباید ما به اعتصاب غذایمان ادامه می دهیم.
آنها سعی می کردند با این حرف ها ما را آرام کنند تا از مواضعمان عقب نشینی کنیم. وقتی دید کوتاه نمی آییم و روی حرفمان ایستاده ایم بحث کردن را ادامه نداد و از زندان خارج شد. محمود ما را وارد سلول کرد و در را بست و رفت. ظهر برایمان غذایی نیاوردند و خبری هم از کسی نشد. اکبر گفت: «با این حالی که این ها رفتند احتمال دارد وضعیت ما طولانی شود.» گفتم: «منظورت چیست؟»
- یعنی احساس میکنم وضع دارد خراب می شود.
- مطمئنم اینها بر می گردند.
برای ادامه اعتراض هر کس نظری داد تا نوبت به من رسید. گفتم: «نظرم این است که محمد یک غش کاملی را بازی کند تا عکس العمل عراقیها را ارزیابی کنیم.» طرح مرا قبول کردند. چند دقیقه بعد، رستم فریاد زد: «نگهبان، کمک کمک.»
نگهبان به سرعت در سلول آنها را باز کرد. رستم به داد و بیدادش ادامه داد تا جایی که نگهبان او را هل داد و گفت: «بس کن تا فکری کنم.» نگهبان آمد و در سلول ها را باز کرد و گفت: «علی، فکری کن.» من و اکبر سریع به سلول محمد رفتیم و دیدم وسط سلول دراز به دراز افتاده و از دهانش کف بیرون می آید. آن قدر طبیعی فیلم بازی می کرد که ما هم باورمان شده بود. اکبر سریع گوشش را روی قلب محمد گذاشت و بعد از چند لحظه گفت:
"علی آقا، قلبش کار نمی کند!" به محض گفتن این حرف، رنگ صورت نگهبان مثل گچ سفید شد. سریع از زندان خارج شد. حتی درها را هم قفل نکرد. تا او برگردد بالای سر محمد می خندیدیم. محمد بیشتر از ما می خندید.
پنج دقیقه بعد، نگهبان با یک پزشکیار که روپوش سفید بلندی بر تن داشت وارد زندان شد و بالای سر محمد آمد. اکبر داد میزد: "دکتر، قلبش کار نمی کند." او که فارسی بلد نبود، هاج و واج به اکبر نگاه می کرد که چه می گوید. سریع حرف های اکبر را برای او ترجمه کردم. او گفت: «ساکت باشید ببینم چه کار می توانم بکنم.» از کیف سیاهش گوشی را در آورد و روی قلب محمد گذاشت و بعد از چند لحظه گفت: «وضعش خراب است. باید به بهداری برود وگرنه می میرد.»
تا این حرف را زد تعجب کردم. با خود گفتم: «نکند شوخی شوخی وضع محمد خراب شده؟» نگهبان به مأمور دم در گفت: سریع از بهداری یک برانکارد بیاور.» محمد را با برانکارد به بهداری بردند و نقشه ما زود عملی شد. اکبر و عباس و رستم فریاد میزدند: «محمد مرد، محمد مردا» و من آنها را آرام می کردم و میگفتم: «صبر داشته باشید. خوب می شود.»
همراه باشید
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فصل يازدهم ارتشاء و ربا و كلاهبرداري
ماده ۵۸۸ هريك از داوران و مميزان و كارشناسان اعم از اينكه توسط دادگاه معين شده باشد يا توسط طرفين چنانچه در مقابل اخذ وجه يا مال به نفع يكي از طرفين اظهار نظر يا اتخاذ تصميم نمايد به حبس از شش ماه تا دو سال يا مجازات نقدي از سه تادوازده ميليون ريال محكوم و آنچه گرفته است به عنوان مجازات مودي به نفع دولت ضبط خواهد شد.
ماده ۵۸۹ در صورتي كه حكام محاكم به واسطه ارتشا حكم به مجازاتي اشد از مجازات مقرر در قانون داده باشند علاوه بر مجازات ارتشا حسب مورد به مجازات مقدار زايدي كه مورد حكم واقع شده محكوم خواهند شد.
ماده ۵۹۰ اگر رشوه به صورت وجه نقد نباشد بلكه مالي بلاعوض يا به مقدار فاحش ارزان تر از قيمت معمولي يا ظاهرا به قيمت معمولي و واقعا به مقدار فاحشي كمتر از قيمت به مستخدمين دولتي اعم از قضايي و اداري به طور مستقيم يا غير مستقيم منتقل شود يا براي همان مقاصد، مالي به مقدار فاحشي گران تر از قيمت از مستخدمين يا مامورين مستقيم يا غيرمستقيم خريداري گردد، مستخدمين و مامورين مزبور مرتشي و طرف معامله را شي محسوب ميشود.
ماده ۵۹۱ هرگاه ثابت شود كه راشي براي حفظ
حقوق حقه خود ناچار از دادن وجه يا مالي بوده تعقيب كيفري ندارد و وجه يا مالي كه داده به او مسترد ميگردد.
#قوانین_کیفری
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
آیا ادلهای که به صورت غیرقانونی به دست آمدهاند، میتوانند در دادگاه مورد استناد قرار گیرند؟
به استناد ماده 36 آیین دادرسی کیفری، ادلهای که بهطور غیرقانونی به دست آمدهاند، اصولاً در دادگاه قابل استناد نیستند. این شامل ادلهای است که با نقض حقوق متهم یا با استفاده از روشهای غیرقانونی جمعآوری شدهاند. دادگاه موظف است از پذیرش چنین ادلهای خودداری کند.
💥@vakil
آیا حکم تخلیه ملک بدون اخطار قبلی اجرا میشود؟
اصولاً اجرای حکم تخلیه نیازمند اخطار قبلی به محکومعلیه است. اخطار باید به صورت قانونی و در مهلت مقرر انجام شود. اگر محکومعلیه به اخطار توجه نکند، حکم اجرا میشود. برای اطمینان از صحت مراحل اخطار و اجرای حکم، بهتر است از یک وکیل کمک گرفته شود.
💥
@vakil
آیا میتوان بدون دریافت پایان کار، ملک را به فروش رساند؟
فروش ملک بدون پایان کار، قانونی نیست و ممکن است خریدار را با مشکلاتی مانند عدم ثبت سند رسمی مواجه کند. پایان کار نشاندهنده تکمیل ساختمان و رعایت مقررات شهری است. قبل از هرگونه معامله، دریافت پایان کار الزامی است. برای اطمینان از صحت معاملات، مشاوره با وکیل میتواند به جلوگیری از مشکلات بعدی کمک کند.
💥@vakil
یک آیه یک قصه (43).mp3
3.55M
قسمت 3️⃣4️⃣
📜سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۳
🔹...إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا🔹
#یک_آیه_یک_قصه
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
۱۳- چند سوره در قرآن با الم شروع ميشود؟ ۶ سوره در قرآن با الم شروع ميشود كه عبارتند از سوره هاي:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۱- چند سوره در قرآن با طه شروع ميشود؟
يك سوره در قرآن با طه شروع ميشود كه عبارت است از سوره طه.
۲۲- چند سوره در قرآن با المص شروع ميشود؟
يك سوره در قرآن با المص شروع ميشود كه عبارت است ازسوره اعراف.
۲۳- چند سوره در قرآن با حمعسق شروع ميشود؟
يك سوره در قرآن با حمعسق شروع ميشود كه عبارت است از سوره شوري.
۲۴- چند سوره در قرآن با كهيعص شروع ميشود؟
يك سوره در قرآن با كهيعص شروع ميشود كه عبارت استاز سوره مريم.
۲۵- بيشتر سورههايي كه بنام پيامبران است با چه حروف مقطعه ايشروع ميشود؟
بيشتر سورههايي كه به نام پياميران است با حروف مقطعه الر شروع ميشود
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
🍃🌸۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌸
#واژه_شناسی_قرآن
#کلمه_يَوم_آیه_4_صفحه_1
🌹🍃کاربردهاي يوم در قرآن
1. سپيده صبح تا مغرب
در قرآن کريم بيشتر وقتها از روز در مقابل شب تعبير به «نهار» شده است؛ اما در برخي موارد نيز واژه «يوم» در مقابل شب آمده است.
🔻خداوند درباره حکم روزه ميفرمايد:
☘ «أَيامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ». (4)
مقصود از روزهايي که بايد روزه گرفت،
❌ براساس نظر مشهور فقهاي شيعه از طلوع فجر صادق تا مغرب و براساس نظر اهل سنت و غير مشهور از فقهاي شيعه تا غروب خورشيد است.
🔻خداوند متعال در قصه اصحاب سبأ ميفرمايد:
☘«سِيرُوا فِيهَا لَيالِي وَأَيامًا آمِنِينَ»: (5)
[به آنان گفتيم] شبها و روزها در اين آباديها با ايمني سفر کنيد.
❌ مقصود از «ايام» به قرينه «ليالي» روز است، هر چند از اين نظر که پايان آن آيا غروب است يا مغرب، قرينهاي وجود ندارد.
✍يوم به همين معناست در آيه شريفه
☘ «سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا»: (6)
خداوند آن تندباد طغيانگر را هفت شب و هشت روز پيدرپي بر آنان «قوم عاد» مسلط ساخت۰
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
پي نوشت ها :
4. بقره: 184.
5. سبأ: 18.
6. حاقه:
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅ درس اول: اهمییت تبعیت از قرآن و روایات
این درس به مقدمه ی اصلی بحث انتقال مفاهیم دینی به فرزندان که تبعیت از قرآن و روایات می باشد، پرداخته می شود.
#تبعیت
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
1ـ اهمییت تبعیت از قرآن و روایات.mp3
10.45M
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
انقسام مدركه به قواى ده گانه ظاهريه و باطنيه اما پنج قوه ظاهره. اول: باصره است و آن قوه اى است ك
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مذهب دوم معرف است به مذهب طبيعيين.
و اصحاب اقوال اول دو گروهند: جمعى قائل اند به خروج شعاع از بصر بر شكل مخروطى كه سرش در مركز بصر باشد و تهش منطبق بر سطح مرئى و تابش اين شعاع بر مرئى سبب انكشاف و ظهور ذات مرئى گردد در نزد نفس ناطقه و اين مذهب رياضيين است.
و جمعى ديگر قائل به خروج شعاع نيستند، بلكه گويند كه از هواى ما بين رائى و مرئى متكيف گردد و به كيفيت شعاعى كه در بصر است سبب ذات مرئى شود.
و قول به انطباق اشهر است و از بعضى احاديث نيز ظاهر مى شود. دوم: سامعه است و آن قوه اى است كه حامل آن روحى است كه در عصبه مقعر صماخ است و نفس به اين قوه ادراك كند جميع اصوات و صداها را و صوت كيفيتى است كه حادث شود در هوا به جهت تموجى كه پيدا و حاصل شود از خوردن دو چيز به هم از روى عنف يا از جدا شدن دو چيز از هم به طريق عنف به شرط مقاومت هر دو به هم و آن تموج مخصوص تا در هوا باقى باشد صوت موجود بود و چون آن تموج مستمر گردد تا به هواى راكد در گوش منتهى شود به مقعر صماخ كه عصبه مذكوره در آنجا مفروش است صوت متاءدى شود به قوه اى كه سپرده به روح آن و مدرك نفس گردد.
سوم: شامه است و آن قوه اى است كه حامل آن روحى است كه در ((برآمدگى شبيه به پستان كه در ميان بينى از مقدم دماغ رسته سارى است و نفس به اين قوه ادراك كند جميع بوها را به سبب وضوح هواى متكيف به كيفيت رايحه به خيشوم.
چهارم: ذائقه است و آن قوه اى است كه حامل آن روحى است كه در عصبه جرم زبان سارى است و نفس به اين قوه ادراك كند جميع مزه ها را و به واسطه رطوبت لعابيه متكيف به كيفيت طعم و يا مخلوط به اجزاى ذى طعم شود على الخلاف.
پنجم: لامسه است و آن قوه اى است كه حامل آن روحى است كه سارى است در اكثر اعضا و نفس به اين قوه ادراك كند جميع كيفيات ملموسه را مانند حرارت و برودت و رطوبت و يبوست و ملاست و خشونت و لينت و صلابت و سبكى و سنگينى.
قواى باطن
و اما پنج قوه باطن:
اول: حس مشترك و آن قوه اى است كه در مقدم بطن اول دماغ يعنى مغز سر كه متاءدى شود به سوى آن و مرتسم شود در آن جميع صور محسوسه به حواس ظاهره و اين قوه را تشبيه كرده اند به حوضى كه پنج جدول آب در آن ريخته شود و حواس ظاهره را جاسوسان اين قوه گفته اند كه هر كدام هر چه بيابند خبر به او رسانند و نفس در آن مشاهده كنند و به اين سبب آن را به زبانى يونانى ((بنطاسيا)) گويند يعنى لوح نفس.
دوم: خيال است و آن قوه اى است در آخر بطن اول از دماغ كه حفظ كند جميع صور مرتسمه در حس مشترك را، پس اين قوه حافظه حس مشترك باشد.
سوم: وهم است و آن قوه اى است در مؤ خر بطن اوسط از دماغ كه ادراك معانى جزئيه متعلقه به محسوسات به آن حاصل مى شود مانند عداوت جزئيه كه گوسفند مثلا از گرگ ادراك كند و سبب ميل آن به آن شود و مراد از معانى آن است كه به حواس ظاهره مدرك نشود و صور امورى را مى گويند كه به حواس ظاهره مدرك شوند.
چهارم: حافظه است و آن قوه اى است در مقدم بطن اخير از دماغ كه حفظ معانى جزئيه كند و نسبتش به وهم چون نسبت خيال است به حس مشترك.
پنجم: متخيله است و آن قوه اى است در مقدم باطن اوسط از دماغ كه تركيب كند صور محسوسه جزئيه را بعضى با بعضى و جدا كند بعضى را از بعضى چنانچه ظاهر شود از تخيل انسان كه دو بال داشته باشد، يا آدم بى سر، يا تخيل كردن ملونى را صاحب طعمى كه در واقع ندارد يا خالى از طعمى كه در واقع دارد و يا تصور كردن دوست را غير دوست و دشمن را غير دشمن الى غير ذلك.
#کتاب_توحید_مفضل
#کلام_امام_صادق_علیه_السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357