✧✿ ✿ #درمان_غده_وسرطان #دستورامام_جعفرصادق ➊ سه روز روزه بگیرد ➋ روز چهارم موقع اذان ظهر غسل کند ➌ پارچه بزرگ و کهنه و کم ارزش را همراه داشته باشد ➍ چهار رکعت نماز بخواند(دو تا دو رکعت)با خضوع و خشوع کامل ➎ سپس هرچقدر که میتواند قرآن بخواند ➏ سپس لباسش را در بیاورد ➐ کهنه نا چیز را به دور خود بپیچد ➑ سجده رفته وگونه راست را روی زمین بگزارد ➒ این دعا را با خضوع و خضوع فراوان بخواند 【يا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا كَرِيمُ يَا جَبَّارُ يَا قَرِيبُ يَا مُجِيبُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اكْشِفْ مَا بِي مِنْ مَرَضٍ وَ أَلْبِسْنِي الْعَافِيَةَ الْكَافِيَةَ الشَّافِيَةَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِتَمَامِ النِّعْمَةِ وَ أَذْهِبْ مَا بِي فَقَدْ آذَانِي وَ غَمَّنِي】 💓بعد حضرت فرمودند: اگر در قلبت فکر کنی که نفع نمی بخشد . واقعا نفعی نمیبخشد💓 ☂باذن الله یشفی 📚مستدرك الوسائل 6 ص 393 ✿ ✧✿ .......: @zandahlm1357

داستان شب https://eitaa.com/zandahlm1357

#شهید_میشم...: #از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو قسمت شصت و ششم چند روز طول نکشید زنگ زد و گفت برگرد منم از آنجاییکه خیلی بابا رو دوست داشتم و میدونستم اونم بیشتر از هر کسی دوستم داره و به فکرمه ، نتونستم مقاومت کنم برگشتم خونه گفتم توکل بخدا همه چی درست میشه نباید دلِ پدرمو بشکنم 😔 پنج شش ماه گذشت، الان دیگه یک سال بود که منو بابا درست و حسابی با هم پنج کلمه حرف نزده بودیم بعد از اون باری که سر عقیده دعوامون شد از هم دور شدیم و دیگه نتونستیم باهم بگیم و بخندیم، موقع دعوا کردن بابا میگفت نمیتونم بهت محبت کنم چون با فکرت خیلی ازم فاصله گرفتی واسه همینه که دیگه نمیتونم تو چشماتو نگاه کنم و بوست کنم بعد از مدتها سهیل از جزئیات و حرفای تلخِ بابا اون شبی که باهم حرف زده بودن برام گفت که اینم به زور از زیر زبونش کشیدم بابا بهش گفته بود تو لابد مشکلی داری که این همه ردت میکنم اما دست بردار نیستی و اگه خانوادت باهات بودن سر خود و تنها نمیومدی اینجا، اون دفعه سهیل بدون اطلاع خانوادش اومده بود از ترس اینکه نکنه بابا بهشون بی احترامی کنه اما وقتی بهشون میگه که همچین کاری کرده، اونام واسه جبران تصمیم میگیرن که اینبار با خانواده و ریش سفیدای فامیل بیان خاستگاری که با عزت و احترام باشه ؛ اما این بار بابا بدتر از قبل برخورد کرد من بهشون گفته بودم اگه از قبل اطلاع بدین بابا اجازه نمیده برین اونام گفتن پس سرزده میریم که حداقل مجبور بشه به حرفامون گوش کنه و ما میریم که به هر قیمتی راضیش کنیم وقتی رفتن که من خابگاه بودم وقتی میرن میبینن بابا خونه نیست بعدِ پنج دقیقه که میشینن و ازشون پذیرایی میکنن، نامادریم به بابا زنگ میزنه میگه برگرد مهمون داریم؛ اولش نمیخوان بگن که مهمونا کیَن اما وقتی میفهمه اونان تلفنی با داداش بزرگه سهیل حرف میزنه و میگه بازم ممنون که تشریف اوردین اما اگه همین الان از خونه من نرید بیرون میام خونه رو رو همتون حتی زن و بچه ی خودم اتیش میزنم وقتی تلفنی فهمیدم چه اتفاقی افتاده از غصه قلبم درد گرفت وای چه روز سنگینی بود نمیدونستم با چه رویی جواب تلفن خانوادش رو بدم خیلی شرم زده بودم؛ مادربزرگ زنگ زد گفت مواظب خودت باش غصه نخوری فردوس خیلی نگرانتم اما سبحان الله عجیب بود خانواده سهیل با اینکه خیلی بهشون برخورده بود و ناراحت بودن ولی به روی من نیاوردن حتی اونا منو دلداری میدادن و قضیه رو مهم جلوه نمیدادن که من غصه نخورم خانواده سهیل خیلی با اصل و نصب و دیندار بودن و حرف و انتخاب سهیل براشون حجت بود و این از نعمتهایی بود که در کنار تمام موانع خدا بهمون داده بود تا نقطه قوت و امیدواری بشه برامون با هرعالم و هر شخص با تجربه ای که مشورت میکردیم میگفتن این ازدواج حق شماست و کوتاه نیاین و اگه راضی نشد از طریق قانونی اقدام کنید اما من دختری نبودم که بتونم راحت به خانوادم و خصوصا به بابام پشت کنم و اینطوری بهش غصه بدم حتی اگه حق با من بود ترجیح میدادم خودم غصه بخورم و تحمل کنم تا بابا اما این وسط فقط من نبودم بلکه سهیلم بود و نمیتونستم بلا تکلیف بزارمش و از برنامه زندگی عقبش بندازم سهیل ازم خواست که بخاطر اون تصمیم عجولانه نگیرم و اگه لازم بود صبر کنم اونم باهامه منم صبر کردم تا دانشگام تموم بشه الحمدلله بعد از تموم شدن دانشگام به عنوان کارمند یکی از ارگان های دولتی به کار گرفته شدم و الله تعالی اگر چه با روشهای مختلف امتحانم میکرد اما در عوض از دست دراز کردن پیش خلق بی نیازم کرد و از حلالِ خودش رزق و روزیم داد اگه الله با فضل خودش از سفره بیکران و غنیمت لا یزالش روزیم رو از دست رنج خودم بهم نمیرسوند خیلی امتحان سخت و خارج از طاقتی میشد برام چون هیچوقت در طول عمرم از بابا و مامان و یا هر بزرگتری درخواست پول نکردم. بابا همیشه بهم پول میداد اما خب پیش میومد که گاها پولا ازم گم میشدن یا به هر دلیلی زیادی خرج میکردم و پولی برام نمیموند، اینجور مواقع ترجیح میدادم با بی پولی سرکنم تا از کسی و حتی بابا پول بگیرم اگه از بابا پول میخواستم با دل و جان بهم میداد و خوشحالم میشد چون همیشه میگفت ناراحتم ازینکه هیچوقت خودت ازم هیچی نمیخوای 😔اوایل که تازه برگشته بودم خونه و با دلی پر و چشمایی گریان یک بارِ دیگه اون شهر و دیار رو ترک کرده بودم خیلی بهم سخت میگذشت؛ معلوم نبود دیگه هیچوقت بتونم برگردم الان یک سال میگذره حتی به عنوان مسافر هم نتونستم برگردم اینجا دوست و همفکری نبود که گاها برم پیشش و دستم از همه جا کوتاه بود ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357

«یا محمّدُ یا علیُّ یا فاطمةُ یا صاحبَ الزّمان اَدْرِکْنی وَ لا تُهْلِکْنِی»

📖 متن کامل خطبه حضرت زهرا سلام الله علیه با فرمت pdf https://eitaa.com/zandahlm1357

کلیپ دلنشین مادر غمخوار مهدی رسولی https://eitaa.com/zandahlm1357

🔊 #روضه ومناجات بسیار دلنشین 🎼 بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست.... 🎤 #استاد_میرزامحمدی 🏴 #شهادت_حضرت_زهرا (س) https://eitaa.com/zandahlm1357

🍀🌸🍀🌸 🍀وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاءٌ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ🍀 💕و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است 💕 و[لى] كسانى كه فزونى يافته‏ اند روزى خود را به بندگان خود نمى‏ دهند تا در آن با هم مساوى باشند 💕 آيا باز نعمت‏ خدا را انكار مى كنند 🍀🍀🍀🍀🍀 🌼سوره نحل 🍀 آیه 71🌼 @zandahlm1357

🎥 فرازی بسیار زیبا از استاد عبدالناصر حرک سوره نازعات ایات ۴۰ تا۴۲ .......: @zandahlm1357

💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی ☀️ 9⃣3⃣ قسمت سی و نهم 👌در بحث مهدویت بعضی از سوره های قرآن مورد عنایت بیشتری واقع شدند:👇 💠خواندن سوره ی بنی اسرائیل در شب جمعه (همان اسراء)، امام صادق (ع) می فرمایند؛ کسی که سوره بنی اسرائیل را در شب بخواند نمی میرد تا آنکه قائم آل محمد را درک کرده و از یاوران وی باشد. ″کتاب ثواب الاعمال، ص107″ ⬅️یا خواندن سوره های مسبحات، ″حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن″ امام باقر (ع) می فرماید؛ هر کس سوره های مسبحات را پیش از آنکه بخوابد، بخواند نمی میرد تا حضرت قائم را درک کند و اگر بمیرد در جوار پیغمبر خدا باشد. ″کافی، ج2، ص620″ ⚠️یک منتظر امام زمان (عج) علاوه بر نماز و قرآن اهل مناجات و دعا هم هست! چرا که زمانه، زمانه ی سختی است و این زمانه ی سخت را اهل بیت ما شناسانده بودند. 📜مثلا در روایتی، عبدالله بن سنان می گوید من با پدرم بر امام صادق (ع) وارد شدیم. آن حضرت فرمود چگونه خواهید بود اگر در جایی قرار بگیرید که در آن امام راهنما و نشانه ای چشم گیر نبینید. پس هیچ کس از آن سرگردانی رهایی نمی یابد مگر آن کسی که به دعایی همچون دعای غریق دست نیایش بردارد. همان دعای معروف «یا اللهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیم یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِک» روایت کتاب ″الغیبة نعمانی، ص159″ 👌یک انسان منتظر علاوه بر آنکه اهل راز و نیاز با خدا هست اما هیچ وقت فقط به خودش فکر نمی کند! بلکه همیشه باید یاد و دعاگوی امام غائب هم باشد و برای فرج ایشان هم دعا کند. چرا که خود امام زمان (عج) می فرمایند؛ برای تعجیل در فرج من فراوان دعا کنید «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ» ″کتاب کمال الدین، ج2، ص 485″(صراحتا گفته زیاد دعا کنید) که گشایش شما هم در آن هست. ✅الگوی یک انسان منتظر در این مسیر نه تنها شخص امام زمان (عج) هست که بارها در روایات و مکاشفات اولیای الهی هم به مناجات با امام زمان (عج) تصریح شده، بلکه یاران امام زمان نیز مانند خود ایشان با قرآن و مناجات مأنوس هستند. ما در روایات داریم ″بحار، ج52, ص308″ مردانی در میان آنهاست (در میان یاران امام زمان) که شب ها نمی خوابند، زمزمه ی آنها در حال عبادت همچون زمزمه ی زنبور عسل است، تمام شب را به عبادت مشغول بودند و روزها سواره به دشمنان حمله می کنند، آنها در وقت شب مناجات گر و هنگام روز شیرانند.‌ ⚠️البته اینجا عبادت یادتان باشد فقط مربوط به نماز و روزه نیست، علم آموزی هم خودش عبادت است. به همین خاطر بعضی از علمای ما شب های قدر کتاب نویسی می کردند، کار علمی می کردند. عبادت فقط صرف نماز در ذهن شما نرود نه! هر نوع کار علمی را به آن عبادت می گویند. 🔹ادامه دارد .... 💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (5) 🎤استاد احسان عبادی #اخلاق_مهدوی 39 💠☀️💠☀️💠☀️💠 _______ https://eitaa.com/zandahlm1357

آنان که با دیدن جلوه‌ای از جمال یوسف، انگشت خویش به جای تُرنج بریدند، گواهی دادند که حق با زلیخاست در شوریدگی‌اش! اما جماعتی که حُسن دل‌آرای تو را ندیده‌اند، حق دارند مرا سزاوار ملامت بدانند که خود را در چاه کدامین یوسف گمگشته انداخته‌ام و به انتظار کدام وعده‌ی وصلی، چشم به راهت سپید کرده‌ام! ای یوسف سرزمین حُسن! فقط خدا می‌داند چند آه حسرت و اشک فراق، بدرقه‌ی راهت است.

ای عزیز مصر وجودم! مرا نه آن شایستگی است که چون یعقوب پیامبر، در اندوه هجرانت، دل خوش دارم که با بوی پیراهن یوسف‌نمایت، چشم نابینای دلم به جمالت روشن می‌شود و نه آن جسارت را دارم که.... اما شاید بتوانم در طریق همان پیرزنی قدم بگذارم که همه‌ی سرمایه‌ی خویش را که کلاف جانش بیش نبود، تقدیم تو کنم، اگرچه می‌دانست که قیمت یوسف، از صد کلاف جان نیز بیشتر بود!

💢 راحت میتونیم سرباز اقا امام زمان (عج) بشیم...❗️ #استاد_پناهیان .......: @zandahlm1357