eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.2هزار عکس
41هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: 🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃 💯از علامه جعفری می‌پرسند: چه شد که به این کمالات رسیدید؟! 🌹ایشان در جواب، خاطره‌ای از دوران طلبگی تعریف و اظهار می‌کنند که هرچه دارند از کراماتی است که به دنبال این نصیبشان شده است: 🍃ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم در جشن‌ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س). اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و شربتی می‌خوردیم. آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم. آقایی بود به نام آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که معدن ذوق بود. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» (زیباترین دختر روزگار)! گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می‌کنم. اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید (از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگی کنید با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی(ع) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب می‌کنید؟ سوال خیلی حساب شده بود. یک طرف، دختر حلال بود و طرف دیگر، زیارت امام علی(ع) که عمل مستحبی بود. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جانماز آب نکشید، عجله نکنید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سیدمحمد! ما یک چیزی بگوییم نری به مادرت بگویی‌ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست؛ همه زدند زیر خنده! کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم! آقا فرمودند دیگه! نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی(ع) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی، من یمت یرنی» (ای حارث حمدانی، هر کی بمیرد مرا ملاقات می‌کند) پس ما ان‌شاءالله در موقعش جمال علی(ع) را ملاقات می‌کنیم! بازهم همه زدند زیرخنده! واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد درصد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی! گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار!) 🍃نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی‌توانم نگاه کنم، بدون اینکه نگاه کنم کاغذ را رد کردم به نفر بعدی و گفتم: من را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم! و از آنجا برخاستم و بیرون رفتم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. وارد حجره‌ام شدم، حالت غیرعادی، دیگر نفهمیدم، یک‌بار به حالتی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی(ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی(ع) است!! من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم. رنگم پریده بود. نمی‌دانم شاید مرحوم شمس‌آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل (مدیر) را که خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی!! این از خاطرات بزرگ زندگی من است.! 🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🔴 ویدئوی کودکان ایرانی در دام کرونا 🔻 چند نکته: گرچه اصالت فیلم که متاسفانه بدون هیچ دلیل و مدرکی تحت عنوان کودکان ایرانی مبتلا به کرونا در شبکه های سلطنت طلب بازنشر میشود، هنوز برایم مشخص نگردیده است اما توجه به چند نکته ضروری است: 1⃣ در برخی سایت ها این فیلم ۷ بهمن بارگذاری شده بود که هنوز خبری از کرونا نبود!! 2⃣ گزینه دوم که قابل تامل به نظر میرسد توجه به صحبت های عادی پرستار در ویدئو حکایت از صحبت کردن آنان بدون ماسک دارد که در بخش بستری بیماران کرونا قابل توجیه نیست 3⃣ تهیه کننده فیلم جهت القای این وحشت سعی کرده است به گونه ای فیلم بگیرد که کودکی که کنار تخت بستری میباشد در فیلم حذف شود که البته با دقت بیشتر قابل مشاهده است. تا کنون در ۳۷ کشوری که درگیر کرونا شده اند گزارش کرونا برای کودکان زیر ۱۰ سال گزارش نشده است 4⃣ اگر هدف فیلمبردار و توزیع کننده آن نشر وحشت و جعلیات نبوده است چرا در خصوص زمان و مکان که دو عنصر مهم از عناصر خبری است توضیح داده نمی شود. / 🖌 محمدصادق سلطانزاده بشرویه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_417985.mp3
زمان: حجم: 2.59M
🌺 ترانه بسیار زیبا و دلنشین 💠 تقدیم به همه پدران 🌺 پدر .......: .......: @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوخته: هدیه خدا عید نوروز ... قرار بود بریم مشهد ... حس خوش زیارت ... و خونه مادربزرگم ... که چند سالی می شد رفته بود مشهد... دل توی دلم نبود ... جونم بود و جونش ... تنها کسی بود که واقعا در کنارش احساس آرامش می کردم ... سرم رو می گذاشتم روی پاش ... چنان آرامشی وجودم رو می گرفت که حد نداشت ... عاشق صدای دونه های تسبیحش بودم ... بقیه مسخره ام می کردن ... - از اون هیکلت خجالت بکش ... 13، 14 سالت شده ... هنوز عین بچه ها می مونی ... ولی حقیقتی بود که اونها نمی دیدن ... هر چقدر زندگی به من بیشتر سخت می گرفت ... من کمر همتم رو محکم تر می بستم ... اما روحم به جای سخت و زمخت شدن ... نرم تر می شد ... دلم با کوچک تکان و تلنگری می شکست ... و با دیدن ناراحتی دیگران شدید می گرفت ... اما هیچ چیز آرامشم رو بر هم نمی زد ... درد و آرامش و شادی ... در وجودم غوطه می خورد ... به حدی که گاهی بی اختیار شعر می گفتم ... رشته مادرم ادبیات بود ... و همه ... این حس و حالم رو به پای اون می گذاشتن ... هر چند عشق شعر بودن مادرم ... و اینکه گاهی با شعر و ضرب المثل جواب ما رو می داد ... بی تاثیر نبود ... اما حس من ... و کلماتم ... رنگ دیگه ای داشت ... درد، هدیه دنیا و مردمش به من بود ... و آرامش و شادی ... هدیه خدا ... خدایی که روز به روز ... حضورش رو توی زندگیم ... بیشتر احساس می کردم ... چیزهایی در چشم من زیبا شده بود... که دیگران نمی دیدند ... و لذت هایی رو درک می کردم... که وقتی به زبان می آوردم ... فقط نگاه های گنگ ... یا خنده های تمسخرآمیز نصیبم می شد ... اما به حدی در این آرامش و لذت غرق شده بودم ... که توصیفی برای بهشت من نبود ... از 26 اسفند ... مدرسه ها تق و لق شد ... و قرار شد همون فرداش بزنیم به جاده ... پدرم، شبرو بود ... ایام سفر ... سر شب می خوابید و خیلی دیر ساعت 3 صبح ... می زدیم به دل جاده ... این جزء معدود صفات مشترک من و پدرم بود ... عاشق شب های جاده بودم ... سکوتش ... و دیدن طلوع خورشید ... توی اون جاده بیابانی ... وضو گرفتم ... کلید ماشین رو برداشتم ... و تا قبل از بیدار شدن پدرم ... تمام وسایل رو گذاشتم توی ماشین ... و قبل از اذان صبح ... راه افتادیم ... ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بقیه داستان را در این کانال دنبال کنید 👇👇👇👇👇 .......: @zandahlm1357 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
😔از ناشکرى هایم خجالت کشیدم وقتی دیدم پسری پا نداشت اما با دست‌هایش خدا را شکر ‌میکرد میگفت خدایا ممنونم که من را در مقامی آفریدی که هر کس می‌ببیند، تو را شکر میکند. .......: @zandahlm1357
4.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙌🏻 دعای با عظمت ماه رجب با صدای دلنشین استاد مرحوم سید قاسم موسوی قهار .......: @zandahlm1357
Morteza-Pashaei-Khodahafezi-128_281018225405.mp3
زمان: حجم: 3.14M
💔💔 خداحافظ 🎧🎧 مرتضی پاشایی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸✨🌸✨🌸 ✨أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ✨ 🔶آيا متوجه نيستی كه خدا هر آنچه را در آسمان‌ها و زمين است می‌داند؟ 🔷هيچ گفتگوی درگوشی سه نفره نيست، مگر آنكه او چهارمی آنهاست. 🔷نه پنج نفری كه او ششمی آنهاست. ❇️ و نه كمتر و نه بيشتر از اين❇️ 💠مگر آنكه هر كجا باشند با آنهاست. 💠 سپس روز قيامت آنان را به كارهائی كه می‌كردند خبر خواهد داد. ❇️مسلماً خدا همه چيز را می‌داند. ✨✨✨✨ 🌸 سوره مجادله ✨ آیه ی 7 🌸