مالکیت.mp3
3.27M
پرسش و پاسخ ۱
موضوع : احساس مالکیت کودک
#استاد_سلطانی
#پرسش_و_پاسخ
جدا کردن اتاق خواب.mp3
1.57M
پرسش و پاسخ ۲
موضوع : جدا کردن اتاق خواب کودک
#استاد_سلطانی
#پرسش_و_پاسخ
جدا کردن اتاق خواب ۲.mp3
1.57M
پرسش و پاسخ ۳
موضوع : جدا کردن اتاق خواب کودک
#استاد_سلطانی
#پرسش_و_پاسخ
استاد دیانت ؛ چه کنم فرزندانم برای نماز صبح بیدار شوند؟.mp3
4.37M
چه کنم فرزندم برای #نماز_صبح بیدار شوند؟
چگونه شوهرم را به نماز دعوت کنم؟.mp3
789.8K
چگونه شوهرم را به #نماز دعوت کنم؟
0117 baghareh 260.mp3
12.92M
#لالایی_خدا ۱۱۷
#سوره_بقره آیه ۲۶۰
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
#قصه
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتب «تفسیر نمونه، جلد دوم، صفحه ۳۰۲»؛ اثر آیت الله مکارم شیرازی
و «بحارالانوار، جلد ۳۹، صفحه۲۸۹» اثر علامه محمد باقر مجلسی.
🍂دوستان خوب لالایی خدا!
برای شفای همه مریضا، به ویژه کسایی که به کرونا مبتلا شدن، یه صلوات و یه حمد شفا بخونید.
#قسمت_شصت_و_ششم_رمان_نسل_ سوخته: محمد مهدی
شب بود که تلفن زنگ زد ... محمد مهدی ... پسر خاله مادرم بود ... پسر خاله ای که تا قبل از بیماری مادربزرگ ... به کل، من از وجود چنین شخصی بی اطلاع بودم ...
توی مدتی که از بی بی پرستاری می کردم ... دو بار برای عیادت اومد مشهد ... آدم خون گرم، مهربان، بی غل و غش، متواضع و خنده رو ... که پدرم به شدت ازش بدش می اومد... این رو از نگاه ها، حالت ها و رفتار پدرم فهمیدم ... علی الخصوص وقتی خیلی عادی ... پاش رو در می آورد و تکیه می داد به دیوار ... صدای غرولندهای یواشکی پدرم بلند می شد ...
زنگ زد تا اجازه من رو برای یه سفر مردونه از پدرم بگیره ... اون تماس ... اولین تماس محمد مهدی به خونه ما بود ...
پدرم، سعی می کرد خیلی مودبانه پای تلفن باهاش صحبت کنه ... اما چهره اش مدام رنگ به رنگ می شد ... خداحافظی کرد و تلفن رو با عصبانیت خاصی کوبید سر جاش ...
- مرتیکه زنگ زده میگه ... داریم یه گروه مردونه میریم جنوب... مناطق جنگی ... اگر اجازه بدید آقا مهران رو هم با خودمون ببریم ... یکی نیست بگه ...
و حرفش رو خورد ... و با خشم زل زد بهم ...
- صد دفعه بهت گفتم با این مردک صمیمی نشو ... گرم نگیر ... بعد از 19، 20 سال ... پر رو زنگ زده که ...
که با چشم غره های مادرم حرفش رو خورد ... مادرم نمی خواست این حرف ها به بچه ها کشیده بشه ... و فکرش هم درست بود ...
علی رغم اینکه با تمام وجود دلم می خواست باهاشون برم مناطق جنگی ... عشق دیدن مناطق جنگی ... شهدا ... اونم دفعه اول بدون کاروان ...
اما خوب می دونستم ... چرا پدرم اینقدر از آقا محمدمهدی بدش میاد ... تحمل رقیب عشقی ... کار ساده ای نیست... این رو توی مراسم ختم بی بی ... از بین حرف های بزرگ ترها شنیده بودم ... وقتی بی توجه به شنونده دیگه ... داشتن با هم پشت سر پدرم و محمد مهدی صحبت می کردن ...
.
.ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺خوشبختی را چگونه تعریف میکنید؟
تحقیقات نشان میدهد خوشبختی و شادکامی با سه عامل استرس کم، کنترل زیاد و خوشبینی بالا بیشترین ارتباط را دارند اول اینکه احساس کنترل به برنامه های شخصی خود داشته باشید و دوم اینکه استرسی در انجام علایق و برنامه های خود نداشته باشید و نهایت به موفقیت اهداف خود در زندگی خوشبین باشید در غیر این صورت زندگی همراه با ناامیدی و یأس میشود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•