استاد عبادیکلام جدید 15.MP3
زمان:
حجم:
5.51M
🎤🎤🎤
💠 سلسله مباحث #کلام_جدید
🎬 جلسه 15
🎤 با تدریس استاد احسان عبادی ( از اساتید مهدویت)
📋 موضوع : #نقد_نظریه_داروین ( قسمت 4)
#استادعبادی
استاد عبادیکلام جدید 16.MP3
زمان:
حجم:
3.54M
🎤🎤🎤
💠 سلسله مباحث #کلام_جدید
🎬 جلسه 16
🎤 با تدریس استاد احسان عبادی ( از اساتید مهدویت)
📋 موضوع : #نقد_نظریه_داروین ( قسمت 5)
#استادعبادی
کلام جدید 17.MP3
زمان:
حجم:
4.18M
🎤🎤🎤
💠 سلسله مباحث #کلام_جدید
🎬 جلسه 17
🎤 با تدریس استاد احسان عبادی ( از اساتید مهدویت)
📋 موضوع : #نقد_نظریه_داروین ( قسمت 6 و آخر)
#استادعبادی
هدف و هدفمندی.mp3
زمان:
حجم:
2.38M
بسیار #شنیدنی
🔶هدف و هدفمندی
#هدف زندگی باید چیزی فراتر از خود #زندگی باشد؛ چون وقتی شما چیزی را به عنوان هدف زندگی انتخاب میکنید، یعنی زندگی، وسیله و ابزاری برای آن است. انسان باید زندگی را طوری انتخاب کند که وقتی این زندگی تمام شد، از آنچه که به دست آورده، خشنود و #خوشحال باشد.
۱۳۷۶/۱۱/۱۴- رهبر انقلاب
#نوجوان
#درس
#هدف
#زندگی
https://eitaa.com/zandahlm1357
بالای کتابخانه یک دکتر لبنانی
دیدن چنین صحنههایی در لبنان عادی است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
کلاسداری کنترل خشم- ماه رمضان ١۴۴٠.ppsx
حجم:
51.16M
✅ پاورپوینت کلاسداری روشمند کنترل خشم
👌مناسب مقطع نوجوان به بالا
#پیشنهاد_ویژه_دانلود
https://eitaa.com/zandahlm1357
18.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️ بازی نی و توپ ⚪️
به ما بپیوندید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
18.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️ بازی⚪️
به ما بپیوندید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#قسمت_هفتاد_و_ششم_رمان_نسل_ سوخته: شب آخر
سفر فوق العاده ما ... تازه از دو کوهه شروع شد ... صبح، بعد از روشن شدن هوا حرکت کردیم ...
شلمچه ... چزابه ... طلائیه ....کوشک و ... هر قدمش ... و هر منطقه با جای قبل فرق داشت ... فقط توفیق فکه نصیب مون نشد ... هر چی آقا مهدی اصرار کرد ... اجازه ندادن بریم جلو ... جاده بسته بود و به خاطر شرایط خاص پیش آمده ... اجازه نداشتیم جلوتر بریم ...
شب آخر ... پادگان حمید ...
خوابم نمی برد ... بلند شدم و اومدم بیرون ... سکوت شب و صدای جیرجیرک ها ... دلم برای دو کوهه تنگ شده بود ... خاک دو کوهه از من دل برده بود ... توی حال و هوای خودم بودم ... غرق دلتنگی کردن برای خدا ... که آقا مهدی نشست کنارم ...
- تو هم خوابت نمی بره ؟ ... بقیه تخت خوابیدن ...
با دل شکسته و خسته به اطراف نگاه کردم ...
این خاک، آدم رو نمک گیر می کنه ... مگه میشه ازش دل کند؟ ... هنوز نرفته، دلم برای دو کوهه تنگ شده ...
با محبت عمیقی بهم نگاه کرد ...
پدربزرگت هم عاشق دوکوهه بود ... در عوض، منم عاشق این حال و هوای توئم ...
خندید ... و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ...
آقا مهدی؟ ... راسته که شما جنازه پدربزرگم رو برگردوندید؟...
چشم هاش گر گرفت و سرش چرخید ... به زحمت نیم رخش رو می دیدم ...
- دلم می خواست محل شهادت پدربزرگم رو ببینم ... سفر فوق العاده ای بود و دارم دست پر می گردم ... اما دله دیگه... چشم انتظار دیدن اون خاک بود ... حالا هم که فکر برگشت ...
دیگه زبونم به ادامه دادن نچرخید ...
.ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹