eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.4هزار عکس
41.2هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 منطقه ییلاقی پیچِ بُن _ قزوین در امتداد دره ای طولانی که از شمال قزوین شروع میشود و تا کناره های دریای خزر امتداد می یابد روستا های پراکنده ای وجود دارد که الموت نامیده میشود. الموت از شمال با استان های گیلان و مازندران، از شرق به استان البرز و از جنوب به استان قزوین محدود است. علاوه بر این الموت بین کوه های البرز که سلسله شمالی آن به سیالان معروف است نیز شهره است. منطقه ییلاقی پیچِ بُن با ارتفاع حدود ٢۵۰۰ متر منطقه‌ای نسبتاً مرتفع است که در شمال شرقی الموت و در مسیر منطقه «سه هزار» در تنکابن قرار دارد. این منطقه یكی از زیباترین مسیرهای قزوین به شمال ایران است. چمنزارهای زیبای این منطقه خوش آب و هوا به گردنه مشهور سلج انبار می‌پیوندد. این گردنه حدوداً ٣۰۰۰ متر ارتفاع داشته و بخشی از رشته كوه البرز غربی به شمار می‌رود. پیچ بن بین دو استان‌ قزوین و مازندران قرار دارد. https://eitaa.com/zandahlm1357
✔️دریاچه عروس در ▪️دسترسی: آزادراه قزوین - رشت ، ١.٥ کیلومتر بعد از و آخرین تونل به سمت امامزاده هاشم https://eitaa.com/zandahlm1357
 پل معلق آوج ، قزوین ‌ طول این پل ۱۷۰ متر است که بر فراز دره و آبشاری به نام شاه دره احداث شده است و به گفته پیمانکار و مسئولان، این پل دومین پل بزرگ معلق ایران به شمار می‌رود. عرض این پل یک و نیم متر و ارتفاع آن از سطح زمین ۱۰۵ متر و وزن قابل تحمل آن  ۲۰۰ تن و زمان اجرای آن ۹ ماه بوده است. https://eitaa.com/zandahlm1357
🔰آیت اللہ مرعشے نجفۍ(ره): وصیت میڪنم سیاهۍ ڪہ در ماہ هاے مــحرم و صــفر مے پوشیدم با من دفــــن شود. و ســفارش می‌ڪنم بہ دستمالے ڪـہ اشڪ‌هاے زیادے در رثاے جدم حسین مـظلوم و اهل‌بیت مـڪرم او ریختہ و صــورت خود را با آن پـاڪ می‌ڪردم، بـر روے سـیـنـہ در ڪـفـنـم بگـذارند. https://eitaa.com/zandahlm1357 🚩
11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 شاعری که به برکتِ عليه‌السلام شد 🔊 حجت الاسلام 💥ببینید و انتشار دهید https://eitaa.com/zandahlm1357
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخورد یک مسیحی با حضرت عباس (ع) در تهران 🎤حجت الاسلام علوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...: 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 ....🍒 👈 مادرم با پای برهنه رفت تو کوچه داشت میرفت دنبال برادرم گریه می‌کرد برادرم رو صدا میزد بزور با پدرم آوردیمش ولی تو حیاط داشت گریه می‌کرد راه میرفت که خون قرمز رو برف‌ها رو دید روشون دراز کشید داشت برف‌ها رو به سینش میمالید و گریه می‌کرد؛ که بی‌هوش شد نتوانستم به هوشش بیاریم... وقتی بردیمش بیمارستان دکترا گفتن حمله قلبی هست بستریش کردن بعد چند ساعت به هوش اومد پدرم اومد پیشش مادرم گفت برو بیرون نمیخوام ببینمت... باورم نمیشد بخدا پدر ومادرم تا حالا نشده بود یه دفعه صداشون و رو هم ببرن بالا) پدرم گفت خودتو ناراحت نکن پیداش میکنم برات بخدا میرم میگردم که پیداش کنم ؛ بچه که نیست خودش میاد.... همه عموهام اومدن بیمارستان به خاطر مادرم خیلی ناراحت بودن چون مادرم بیش از حد به عموهام احترام میزاشت ؛ همیشه می‌گفت از برادر برام عزیز تر هستن... بزور از پرستار اجازه گرفتن اومدن تو به مادرم نگاه کردن گفتن زن داداش چت شده؟ مادرم که بزور حرف میزد گفت برید بیرون نمی‌خوام ببینمتون من بدی در حق شما کردم که پسر منو بیرون کردید..؟ عموم گفت بخدا از خواهر برامون بهتر بودی ولی بخدا احسان و دوست داریم بخدا به فکرش هستیم الان تنبیه بشه بهتره تا اینکه فردا از دست بره که پشیمانی فایده‌ای نداره... مادرم گفت نمی‌بخشمتون بخدا قسم برید بیرون دیگه هیچ حرفی ندارم با شما برید که نمیخوام تو روتون وایستم.... بعد از یه هفته مادرم از بیمارستان مرخص شد ولی از داداشم هیچ خبری نبود مادرم تو این هفته حتی یک کلمه با پدرم حرف نزده بود پدرم بد جور شکسته شده بود مادرم از اون بدتر شب روز داشت گریه میکرد... روزی‌ بعد ظهر که پدرم از سر کار برگشت وضو گرفت که نماز ظهر بخونه مادرم بهش گفت توروخدا روت میشه نماز بخونی...؟ توروخدا روت میشه رو به خدا بایستی...؟ چطور میتونی دعا کنی...؟ الان پسرت کجاست ؟ یادته وقتی به دنیا آمد سه شبانه روز فامیلاتو نون می‌دادی میگفتی پسر دار شدم دیگه پشتم گرمه... می‌گفتی دیگه تو مجلس سرم بلنده ، یادته اگه بیمار بود تو شب زمستان چند تا کوه کولت کردی تا برسونیش بیمارستان.... پدرم گفت نمک به زخمم نپاش بخدا از وقتی رفته انگار بی روح شدم بخدا نفس کشیدن برام سخته روزی صد بار آرزوی مرگ دارم از یه طرف پسرم و از یه طرف برادرام...... خودت میدونی که ما رو حرف بزرگتر حرف نمیزنیم مادرم گفت اگر بچه خودشون بود این کارو میکردن بهم بگو؟؟؟؟ سر کدوم کارش بیرونش کردید؟ چه کار بدی کرده بود وقتی از بی خدایی می‌گفت همتون ساکت بودید حالا که از حق میگه قبولش ندارید... روزا همین طور با‌ نارحتی می‌گذشت تا چند هفته کسی از برادرم خبری نداشت مادرم روز به روز داشت مریض تر میشد..... بعد از 3 هفته یکی از فامیلای دور به خونمون زنگ زد گفت که شوهرم احسان رو دیده مادرم از خوشحالی داشت بی_هوش میشد.... گفت که تو میدان کارگرا وقتی شوهرم رفته که کارگر بگیره برای خونمون اونو دیده که احسان ازش دوری کرده..... با مادرم صبح زود رفتیم آنجا عکسشو بردیم مادرم مثل گداها از همه سوال می‌کرد که دیدنش ولی کسی نمی‌دونست.... با التماس و‌ خواهش مادرم تو تاکسی از راننده تاکسی و مغازه دار می‌پرسید ولی کسی ندیده بودش فرداش هم دوباره رفتیم پرسو جو شروع کردیم که یه پیرمرد گفت دیدمش یه روز باهم کار کردیم... وقتی اصرار کردیم که کجا بود گفت دلیلی نداره بهتون بگم اصلا شما کی هستید ؟ مادرم مثل بچه ها جلوش نشست گریه می کرد گفت پدر جان بخدا پسرمه منم مثل دخترت بهم بگو کجا دیدیش....؟ وقتی سرمو بالا کردم همه دورمون رو گرفته بودن گفتم مادر بلند شو زشته همه دارن نگامون میکنن... ولی به کسی توجهی نداشت فقط اون پیرمرد التماس میکرد که بهش بگه احسان‌ کجاست.... ⬅️ ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃