صفحه اتاق مشاور .......: @zandahlm1357

🛑سوال سلام ببخشید،من تو فضای مجازی حدودا چهار ماهی میشه با یه پسری آشنا شدم. دوسش دارم میگه دوسم داره تا حالا ندیده بودتم بعد چهار پنج ماه یه هفته پیش عکسمو براش فرستادم نمیدونم چی درسته چی غلط نمیدونم چیکار کنم تاحالا چندبار بلاکش کردم اما نتونستم نشده،خیلی به کمک احتیاج دارم خیلی حالم بده.هیچکس نمیدونست ولی امشب خواهرم فهمید. من هفده سالمه اون بیست و پنج من افغانستانیم اون ایرانی بهش که گفتم گفت برام مهم نیست مهم اینه دوست دارم گفت خوانوادمم راضی میکنم بفهمن چقدر دوست دارم راضی میشن و...نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید مشاوره https://eitaa.com/zandahlm1357

🛑 پاسخ #حجت_الاسلام_علی_فاطمی_پور https://eitaa.com/zandahlm1357

🛑 #پرسش من در انتخاب #همسر بسیار سخت گیرم. در مسأله ازدواج تا چه حد باید سخت گرفت؟ 🛑 #پاسخ دقت در انتخاب همسر بسیار خوب و مطلوب است، اما کمال گرایی و رویاپردازی نه. مهم این است که شخص مورد نظر شما، 70 درصد ویژگی مثبت داشته باشد و 30 درصد نقطه منفی احتمالی داشته باشد...چون گل بیخار ومود ندارد! کسانی که با این فکر انتخاب می کنند که همسر آینده شان هیچ مشکلی نداشته باشد، با ورود به زندگی و دیدن مشکلات او دچار شوک می شوند و طبیعی است که خود را انسانی بازنده و ضرردیده می‌بیند و از زندگی لذت نخواهد برد. https://eitaa.com/zandahlm1357

تکنیک #تخلیه #افکار #منفی و آزاردهنده (1) یکی از مهمترین تکنیک های تخلیه افکار منفی و آزاردهنده این است که فرد ناراحتی ها و هیجانات منفی خود را بر روی کاغذ بنویسد و بعد از اینکه خود را کامل تخلیه هیجانی کرد، آن نوشته را پاره کند و از بین ببرد. 💠💠💠💠💠 عباس جوانشیر (روانشناس و مشاور خانواده) https://eitaa.com/zandahlm1357

تکنیک #تخلیه #افکار #منفی و آزاردهنده (2) داستان خانمی که در طول 30 سال، افکار ناراحت کننده و اتفاقات بد زندگی خود را نوشته بود. نوشتن افکار منفی بر روی کاغذ و از بین بردن و پاره کردن کاغذ. 💠💠💠💠💠 عباس جوانشیر (روانشناس و مشاور خانواده) https://eitaa.com/zandahlm1357

داستان شب @zandahlm1357

#شهید_میشم...: 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 #تا_خدا_فاصله‌ای_نیست....🍒 👈 #قسمت_بیست_و_هفتم گفت برید دیر وقته، گفتم پیشت میمونم گفت نمیشه برو مواظب مادر باش اینجا که نمیزارن گفتم صبح میام پیشت گفت نیا مواظب مادر باش.... رفتیم خونه عموم ، همش بفکرش بودم گریه می‌کردم خوابم نبرد زن عموم گفت چی‌شده چرا همش گریه می‌کنی گفتم چیزی نیست؛ شادی همه چیز رو برای زن عموم و مادرم تعریف کرد به مادرم مگفت خودت‌ که اخلاق احسان رو می‌شناسی بخدا میره دیگه هیچ وقت به ماهم زنگ نمیزنه ، زن عموم گفت بریم بیمارستان دنبالش میارمش خونه خودم... وقتی رفتیم بیمارستان اونجا نبود از یه نفر که روبروی اتاقش بود پرسیدم گفت که امشب رفته گفتم چرا؟ گفت مامور بیمه اومده بود گفت که اگه کسی نیاد برای حساب باید بری دیگه نمیتونی اینجا بمانی ، اونم رفت... خدایا تمام دنیا رو سرم خراب شد با خودم گفتم اون وضع خرابش آخه کجا رفته.....!؟! رفتیم خونه دیدیم مادرم نیست تمام اتاق ها رو گشتیم ولی نبود رفتیم تو خیابان دنبالش می‌گشتیم ؛ شادی پیداش کرده بود گفت که چندتا خیابان پایین تر به زور آوردمش می‌گفت داشت می‌رفت دنبال احسان... از برادرم هیچ خبری نشد یه شب دیر وقت بود همه خواب بودیم که زنگ خونه به صدا در اومد ؛ مادرم دوید تو حیاط گفت پسرم اومده بدون روسری همه رفتیم بیرون درو که باز کردیم عموم بود از سفر برگشته بود زن عموم روسری خودش رو سر مادرم کرد مادرم گفت داداش(به رسم احترام) آمدی میبینی پسرم رو ازم گرفتن میبینی احسانم رو ازم گرفتن چه خاکی بر سرم شد.... عموم گفت زن داداش بخدا از همه چیز بی‌خبر بودم ولی بخدا میارمش خونه بخدا پیداش می‌کنم رفتیم تو خونه شادی همه چیزو براش تعریف کرد حتی دروغ هم گفت که عموم و پر کنه عموم گفت زن داداش جلو چشمات تک تکشون رو میزنم به زن عموم گفت به اون بی‌شرفا زنگ بزن بیان اینجا ببینم.... زن عموم گفت صبر کن تا صبح دیر وقته همه خوابن ساعت سه شب بود عموم گفت می‌گم زنگ بزن بیان... شادی گفت من زنگ میزنم به همه عموهام زنگ زد ، عموی بزرگم به مادرم می‌گفت نگران نباش بزار بیان اینجا حالیشون می کنم. به چه جرئتی به احسان من بی حرمتی کردن بعد از مدتی همه اومدن پدرم اول از همه اومد تا اومد داخل عموم بلند شد که بزندش.... ⬅️ ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃

#شکر_در_سختی_ها 34 جـ🍀ـوانی؛ پُر سرعت ترین دوران، برای رسیدن به کمالِ انسانی ست ! ✔️زیـرا؛ آسون تر میشه،از خُلق های بَد، رها شد! نذار جوانیت، به خواب بگذره؛ این بزرگترین مصیبته👇 https://eitaa.com/zandahlm1357